کاربر ناشناس
ابنابجر کنانی: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عبدالملك بن سعيد بن حيّان بن ابجر عجلى كنانى همْدانى كوفى'''، معروف به '''اِبْنِ اَبْجَرِ كِنانى'''، مكنّى به ابوبكر، طبيب و [[محدث]] است. وی كتابى به نام [[کتاب الدیات ابن ابجر کنانی|الدّيات]] دارد كه آن را بر [[امام رضا(ع)|امام على بن موسىالرضا(ع)]] عرضه داشته است. گفته شده اين نخستين رساله فقهى شيعه در باب ديات است. در كتب رجال شيعه از وی به عنوان محّدث [[ثقه]] نيز ياد شده است. | '''عبدالملك بن سعيد بن حيّان بن ابجر عجلى كنانى همْدانى كوفى'''، معروف به '''اِبْنِ اَبْجَرِ كِنانى'''، مكنّى به ابوبكر، طبيب و [[محدث]] است. وی كتابى به نام [[کتاب الدیات ابن ابجر کنانی|الدّيات]] دارد كه آن را بر [[امام رضا(ع)|امام على بن موسىالرضا(ع)]] عرضه داشته است. گفته شده اين نخستين رساله فقهى شيعه در باب ديات است. در كتب رجال شيعه از وی به عنوان محّدث [[ثقه]] نيز ياد شده است. | ||
== ولادت و وفات == | == ولادت و وفات == | ||
به نوشته ابن حجر<ref>ابن حجر، احمد، تهذيب التهذيب، جلد 6، ص 395</ref> وی در 161ق/778م حيات داشته است. و به گفته نجاشى، عبدالملك در 240ق/854م حيات داشته است. | به نوشته ابن حجر<ref>ابن حجر، احمد، تهذيب التهذيب، جلد 6، ص 395</ref> وی در 161ق/778م حيات داشته است. و به گفته نجاشى، عبدالملك در 240ق/854م حيات داشته است. | ||
== نسب == | == نسب == | ||
در كتب رجال شيعه از خاندان ابجر به عنوان خاندانى در كوفه كه افراد آن به طور موروثى اهل طبابت بودهاند، و از عبدالملك و برادرش [[ابوعمر عبدالله]]، به عنوان محّدثين ثقه نيز ياد شده است<ref>نجاشى، احمد، رجال، ص 217</ref>. | در كتب رجال شيعه از خاندان ابجر به عنوان خاندانى در كوفه كه افراد آن به طور موروثى اهل طبابت بودهاند، و از عبدالملك و برادرش [[ابوعمر عبدالله]]، به عنوان محّدثين ثقه نيز ياد شده است<ref>نجاشى، احمد، رجال، ص 217</ref>. | ||
== زندگی نامه == | == زندگی نامه == | ||
از زندگى وی آگاهى چندانى در دست نيست، اما در كتابهای رجالى، با همين نام و نشان و گاه با اندكى اختلاف، از او ياد شده است<ref>بخاری، اسماعيل، التاريخ الكبير، جلد 3(1)، ص 416؛ بسوی، يعقوب، المعرفة و التاريخ، ص 712-713؛ ابن ابى حاتم رازی، محمد، الجرح و التعديل، جلد 2، ص 351-352؛ ابن منجويه، احمد، رجال صحيح مسلم، جلد 1، ص 434؛ ابن حجر، احمد، تهذيب التهذيب، جلد 6، ص 394- 395</ref>. در مآخذ به كوفى بودن او تصريح شده است<ref>بخاری، اسماعيل، التاريخ الكبير، جلد 3(1)، ص 416؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، جلد1، ص 338؛ ابن حجر، احمد، تهذيب التهذيب، جلد 6، ص 394- 395</ref>. | از زندگى وی آگاهى چندانى در دست نيست، اما در كتابهای رجالى، با همين نام و نشان و گاه با اندكى اختلاف، از او ياد شده است<ref>بخاری، اسماعيل، التاريخ الكبير، جلد 3(1)، ص 416؛ بسوی، يعقوب، المعرفة و التاريخ، ص 712-713؛ ابن ابى حاتم رازی، محمد، الجرح و التعديل، جلد 2، ص 351-352؛ ابن منجويه، احمد، رجال صحيح مسلم، جلد 1، ص 434؛ ابن حجر، احمد، تهذيب التهذيب، جلد 6، ص 394- 395</ref>. در مآخذ به كوفى بودن او تصريح شده است<ref>بخاری، اسماعيل، التاريخ الكبير، جلد 3(1)، ص 416؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، جلد1، ص 338؛ ابن حجر، احمد، تهذيب التهذيب، جلد 6، ص 394- 395</ref>. | ||
=== مذهب === | === مذهب === | ||
[[نجاشى]] بر تشيّع عبدالله تصريح دارد و به نظر مىرسد كه در تشيع عبدالملك نيز جای ترديد نباشد. | [[نجاشى]] بر تشيّع عبدالله تصريح دارد و به نظر مىرسد كه در تشيع عبدالملك نيز جای ترديد نباشد. | ||
=== طبابت === | === طبابت === | ||
ابن قتيبه<ref>ابن قتيبة، عبدالله، المعارف، ص 66</ref> و عجلى<ref>عجلى، احمد، تاريخ الثقات، ص 307- 308</ref> از طبابت او و خاندان ابجر ياد كردهاند. عجلى به ويژه دانش او را در پزشكى ستوده و يادآور شده است كه ابن ابجر برای درمان، مزد نمىگرفت. | ابن قتيبه<ref>ابن قتيبة، عبدالله، المعارف، ص 66</ref> و عجلى<ref>عجلى، احمد، تاريخ الثقات، ص 307- 308</ref> از طبابت او و خاندان ابجر ياد كردهاند. عجلى به ويژه دانش او را در پزشكى ستوده و يادآور شده است كه ابن ابجر برای درمان، مزد نمىگرفت. | ||
=== مشايخ وی === | === مشايخ وی === | ||
در منابع ياد شده، از [[شعبى]]، [[عكرمه]]، [[طلحة بن مصرف]] و [[واصل بن احدب]] به عنوان مشايخ وی در حديث ياد شده است. در ميان مشايخ ابن ابجر ظاهراً شعبى زودتر از همه درگذشته است (103ق). در منابع شيعى از مشايخ عبدالملك و كسانى كه از او روايت كردهاند، ذكری به ميان نيامده است. | در منابع ياد شده، از [[شعبى]]، [[عكرمه]]، [[طلحة بن مصرف]] و [[واصل بن احدب]] به عنوان مشايخ وی در حديث ياد شده است. در ميان مشايخ ابن ابجر ظاهراً شعبى زودتر از همه درگذشته است (103ق). در منابع شيعى از مشايخ عبدالملك و كسانى كه از او روايت كردهاند، ذكری به ميان نيامده است. | ||
=== شاگردان === | === شاگردان === | ||
از فرزندش عبدالرحمان، [[سفيان ثوری]]، [[زهير بن معاويه]]، [[عبيدالله اشجعى]]، [[سفیان بن عیینه|سفيان بن عُيينه]] و [[اَعمش]] به عنوان كسانى كه از او روايت كردهاند، ياد شده است. | از فرزندش عبدالرحمان، [[سفيان ثوری]]، [[زهير بن معاويه]]، [[عبيدالله اشجعى]]، [[سفیان بن عیینه|سفيان بن عُيينه]] و [[اَعمش]] به عنوان كسانى كه از او روايت كردهاند، ياد شده است. | ||
=== آثار === | === آثار === | ||
عبدالله كتابى به نام [[کتاب الدیات ابن ابجر کنانی|الدّيات]] دارد كه آن را از پدران خويش روايت كرده و بر [[امام رضا(ع)|امام على بن موسىالرضا(ع)]] عرضه داشته است<ref>نجاشى، احمد، رجال، ص 217</ref>. اين نخستين رساله فقهى شيعه در باب ديات است و فقهايى مانند [[کلینی|كلينى]]<ref>كلينى، محمد، الفروع من الكافى، جلد 7، ص 330-342</ref>، [[شیخ صدوق|ابنبابويه]]<ref>ابن بابويه، محمد، من لايحضره الفقيه، جلد 4، ص 54 - 66</ref> و [[شیخ طوسى|طوسى]]<ref>طوسى، محمد، تهذيب الاحكام، جلد 10، ص 245</ref> مطالبى از آن را نقل كردهاند. | عبدالله كتابى به نام [[کتاب الدیات ابن ابجر کنانی|الدّيات]] دارد كه آن را از پدران خويش روايت كرده و بر [[امام رضا(ع)|امام على بن موسىالرضا(ع)]] عرضه داشته است<ref>نجاشى، احمد، رجال، ص 217</ref>. اين نخستين رساله فقهى شيعه در باب ديات است و فقهايى مانند [[کلینی|كلينى]]<ref>كلينى، محمد، الفروع من الكافى، جلد 7، ص 330-342</ref>، [[شیخ صدوق|ابنبابويه]]<ref>ابن بابويه، محمد، من لايحضره الفقيه، جلد 4، ص 54 - 66</ref> و [[شیخ طوسى|طوسى]]<ref>طوسى، محمد، تهذيب الاحكام، جلد 10، ص 245</ref> مطالبى از آن را نقل كردهاند. | ||
=== تدریس === | === تدریس === | ||
[[ابن ابى اصيبعه]]<ref>ابن ابى اصيبعه، احمد، عيون الانباء، جلد 1، ص 116</ref>، عبدالملك را از اساتيد [[مدرسه اسكندريه]] در عصر بيزانس به شمار آورده كه مدتى پس از فتح [[مصر]] به دست مسلمانان، در دوران امارت [[عمر بن عبدالعزيز]] بر اسكندريه و به تشويق او مسلمان شده و در شمار نزديكان وی درآمده بود. | [[ابن ابى اصيبعه]]<ref>ابن ابى اصيبعه، احمد، عيون الانباء، جلد 1، ص 116</ref>، عبدالملك را از اساتيد [[مدرسه اسكندريه]] در عصر بيزانس به شمار آورده كه مدتى پس از فتح [[مصر]] به دست مسلمانان، در دوران امارت [[عمر بن عبدالعزيز]] بر اسكندريه و به تشويق او مسلمان شده و در شمار نزديكان وی درآمده بود. | ||
=== اختلاف نظرها === | === اختلاف نظرها === | ||
ابن ابى اصيبعه تاريخ گرويدن او را به اسلام ذكر نكرده است، اما [[ووستنفلد]] <ref>ووستنفلد، ص7</ref> آن را مربوط به حدود 70ق/689م دانسته، و [[عبدالعزيز بن مروان]] والى مصر را مشوق او در قبول [[اسلام]] شمرده است. | ابن ابى اصيبعه تاريخ گرويدن او را به اسلام ذكر نكرده است، اما [[ووستنفلد]] <ref>ووستنفلد، ص7</ref> آن را مربوط به حدود 70ق/689م دانسته، و [[عبدالعزيز بن مروان]] والى مصر را مشوق او در قبول [[اسلام]] شمرده است. | ||
خط ۳۰: | خط ۴۹: | ||
بدينترتيب ميان معلم مدرسه اسكندريه و عبدالملك ابن ابجر در منابع اهل سنت و شخصى به همين نام در منابع شيعى، به ترتيب در حدود 80 سال اختلاف سنى وجود دارد. | بدينترتيب ميان معلم مدرسه اسكندريه و عبدالملك ابن ابجر در منابع اهل سنت و شخصى به همين نام در منابع شيعى، به ترتيب در حدود 80 سال اختلاف سنى وجود دارد. | ||
==== نظر سزگين ==== | ==== نظر سزگين ==== | ||
سزگين برای حل بخشى از اين دشواری (ظاهراً، وی منابع شيعى را نديده است) پزشك مدرسه اسكندريه را ابجر و عبدالملك محدث را پسر وی شمرده و تصور كرده است كه خطای ابن ابى اصيبعه تنها خلط ميان پدر و پسر بوده است و واقعاً ممكن است در مدرسه اسكندريه فردی به نام ابجر به تدريس مشغول بوده است، <ref>III/205-206 ، GAS, </ref> اما چنانچه ديديم، در همه كتب رجال، اسلاف عبدالملك به نامهای عربى معرفى شدهاند و تدريس يك فرد عرب در مدرسه اسكندريه عصر بيزانس قابل قبول نمىنمايد<ref>مايرهوف، ماكس، «من الاسكندريه الى بغداد»، ص 66</ref>. | سزگين برای حل بخشى از اين دشواری (ظاهراً، وی منابع شيعى را نديده است) پزشك مدرسه اسكندريه را ابجر و عبدالملك محدث را پسر وی شمرده و تصور كرده است كه خطای ابن ابى اصيبعه تنها خلط ميان پدر و پسر بوده است و واقعاً ممكن است در مدرسه اسكندريه فردی به نام ابجر به تدريس مشغول بوده است، <ref>III/205-206 ، GAS, </ref> اما چنانچه ديديم، در همه كتب رجال، اسلاف عبدالملك به نامهای عربى معرفى شدهاند و تدريس يك فرد عرب در مدرسه اسكندريه عصر بيزانس قابل قبول نمىنمايد<ref>مايرهوف، ماكس، «من الاسكندريه الى بغداد»، ص 66</ref>. | ||
از سوی ديگر در سده اول ق، يك دانشمند مسيحى به نام ادفر، كه از كيميا نيز اطلاعاتى داشته، در اسكندريه معروف بوده است. به نظر لكلرك، ادفر همان است كه ابن ابى اصيبعه، وی را ابن ابجر ناميده است <ref>Leclerc, Lucien, Histiere de la m E dicine arabe. ص 62-64</ref> | از سوی ديگر در سده اول ق، يك دانشمند مسيحى به نام ادفر، كه از كيميا نيز اطلاعاتى داشته، در اسكندريه معروف بوده است. به نظر لكلرك، ادفر همان است كه ابن ابى اصيبعه، وی را ابن ابجر ناميده است <ref>Leclerc, Lucien, Histiere de la m E dicine arabe. ص 62-64</ref> | ||
==== نتیجه ==== | ==== نتیجه ==== | ||
در عين حال، وجود خاندانى به نام ابجر در [[كوفه]]، از موالى كنانه يا بنى عجل يا بنى همدان غير قابل ترديد است. اشتغال سنتى افراد اين خاندان به طب نيز در برخى منابع آمده است. | در عين حال، وجود خاندانى به نام ابجر در [[كوفه]]، از موالى كنانه يا بنى عجل يا بنى همدان غير قابل ترديد است. اشتغال سنتى افراد اين خاندان به طب نيز در برخى منابع آمده است. | ||
بدين ترتيب، در حقيقت دو محدث به نام عبدالملك كه احتمالاً هر دو طبيب نيز بودهاند، وجود داشتهاند كه يكى از آنها در سده 2ق/8م و ديگر در سده 3ق/9م درگذشته است. اين احتمال را كه درباره نامهای پدران آنان در مآخذ شيعه و سنى اشتباهى رخ داده باشد، ناديده نمىتوان گرفت. | بدين ترتيب، در حقيقت دو محدث به نام عبدالملك كه احتمالاً هر دو طبيب نيز بودهاند، وجود داشتهاند كه يكى از آنها در سده 2ق/8م و ديگر در سده 3ق/9م درگذشته است. اين احتمال را كه درباره نامهای پدران آنان در مآخذ شيعه و سنى اشتباهى رخ داده باشد، ناديده نمىتوان گرفت. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۵۷: | خط ۸۲: | ||
*مايرهوف، ماكس، «من الاسكندريه الى بغداد»، التراث اليونانى فى الحضارة الاسلامية، ترجمة عبدالرحمان بدوی، بيروت، 1980م؛ | *مايرهوف، ماكس، «من الاسكندريه الى بغداد»، التراث اليونانى فى الحضارة الاسلامية، ترجمة عبدالرحمان بدوی، بيروت، 1980م؛ | ||
*نجاشى، احمد، رجال، قم، 1407ق/1987م؛ | *نجاشى، احمد، رجال، قم، 1407ق/1987م؛ | ||
=== منبع انگلیسی === | === منبع انگلیسی === | ||
{{چپچین}} | {{چپچین}} | ||
*GAS; | *GAS; | ||
خط ۶۳: | خط ۹۰: | ||
* Wustenfeld, Ferdinand, Geschichte der arabischen Aerzte und Naturforscher, New York, 1978. | * Wustenfeld, Ferdinand, Geschichte der arabischen Aerzte und Naturforscher, New York, 1978. | ||
{{پایان چپچین}} | {{پایان چپچین}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
منبع این مقاله:[http://library.tebyan.net/newindex.aspx?pid=102834&ParentID=0&BookID=97561&MetaDataID=27846&Volume=2&PageIndex=336&PersonalID=0&NavigateMode=CommonLibrary&Content= دانشنامه بزرگ اسلامی] | منبع این مقاله:[http://library.tebyan.net/newindex.aspx?pid=102834&ParentID=0&BookID=97561&MetaDataID=27846&Volume=2&PageIndex=336&PersonalID=0&NavigateMode=CommonLibrary&Content= دانشنامه بزرگ اسلامی] | ||