کاربر ناشناس
اصول فقه: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Salvand |
imported>Salvand جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== تاریخچه علم اصول == | == تاریخچه علم اصول == | ||
علم اصول از علومی است که در فرهنگ [[اسلام|اسلامی]] تولد یافته و در دامن [[علم فقه]] رشد کرده است. [[فقیه|فُقها]] بدون توجه به طبیعت و اهمیت قواعد اصولی در فرایند [[اجتهاد|استنباط]] [[احکام شرعی]]، همواره از این قواعد در عملیات استنباط استفاده میکردند. بر اساس شواهد تاریخی هستهٔ اولی تفکر اصولی در میان [[شیعه]]، به عصر امامت [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] برمیگردد. آن دو [[امام]] شیوه صحیح استنباط احکام الهی از [[قرآن]] و [[سنت]] را به شاگردان از طریق القای اصول (بیان قواعد) و تشویق شاگردان به تفریع (تطابق جزئیات با قواعد) آموزش می دادند. برخی از اصحاب [[ائمه(ع)|ائمه]] رسالههایی در مسایل علم اصول تألیف کردهاند. [[هشام بن حکم]] از اصحاب امام صادق(ع) رسالهای در باب الفاظ و پس از آن [[یونس بن عبد الرحمن]] شاگرد [[امام موسی کاظم(ع)]] کتاب ''اختلاف الحدیث'' را در بحث [[تعادل و تراجیح]] نوشت.<ref>سید حسن صدر، الشیعه و فنون الاسلام، ص۳۲۷.</ref><ref>سید محمد باقر صدر، المعالم الجدیده للاصول، ص۶۵.</ref> از این رو می توان مؤسس علم اصول را امام باقر(ع) و امام صادق(ع) دانست. | علم اصول از علومی است که در فرهنگ [[اسلام|اسلامی]] تولد یافته و در دامن [[علم فقه]] رشد کرده است. [[فقیه|فُقها]] بدون توجه به طبیعت و اهمیت قواعد اصولی در فرایند [[اجتهاد|استنباط]] [[احکام شرعی]]، همواره از این قواعد در عملیات استنباط استفاده میکردند. بر اساس شواهد تاریخی هستهٔ اولی تفکر اصولی در میان [[شیعه]]، به عصر امامت [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] برمیگردد. آن دو [[امام]] شیوه صحیح استنباط احکام الهی از [[قرآن]] و [[سنت]] را به شاگردان از طریق القای اصول (بیان قواعد) و تشویق شاگردان به تفریع (تطابق جزئیات با قواعد) آموزش می دادند. برخی از اصحاب [[ائمه(ع)|ائمه]] رسالههایی در مسایل علم اصول تألیف کردهاند. [[هشام بن حکم]] از اصحاب امام صادق(ع) رسالهای در باب الفاظ و پس از آن [[یونس بن عبد الرحمن]] شاگرد [[امام موسی کاظم(ع)]] کتاب ''اختلاف الحدیث'' را در بحث [[تعادل و تراجیح|تَعادُل و تَراجیح]] نوشت.<ref>سید حسن صدر، الشیعه و فنون الاسلام، ص۳۲۷.</ref><ref>سید محمد باقر صدر، المعالم الجدیده للاصول، ص۶۵.</ref> از این رو می توان مؤسس علم اصول را امام باقر(ع) و امام صادق(ع) دانست. | ||
دوره تدوین علم اصول فقه به صورت یکی از شاخههای [[علوم اسلامی]] در میان [[فقیه|فقهای]] [[شیعه]] به اوایل قرن چهارم هجری و پایان [[غیبت صغری]] برمیگردد. فقهای [[اهل سنت]] به دلیل عدم مراجعه به [[ائمه اهل بیت|ائمه اهلبیت(ع)]] و [[احادیث]] آنان، زودتر از فقهای شیعه به ضرورت پیدایش این علم پی بردند و از اواخر قرن دوم هجری به تألیف کتابهای اصولی پرداختند. | دوره تدوین علم اصول فقه به صورت یکی از شاخههای [[علوم اسلامی]] در میان [[فقیه|فقهای]] [[شیعه]] به اوایل قرن چهارم هجری و پایان [[غیبت صغری]] برمیگردد. فقهای [[اهل سنت]] به دلیل عدم مراجعه به [[ائمه اهل بیت|ائمه اهلبیت(ع)]] و [[احادیث]] آنان، زودتر از فقهای شیعه به ضرورت پیدایش این علم پی بردند و از اواخر قرن دوم هجری به تألیف کتابهای اصولی پرداختند. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
کتابهای [[الذریعه]]، [[العده]]، [[قوانین الاصول]]، [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین|معالم الدین]]، [[فرائد الاصول]]، [[کفایه الاصول]] و [[دروس فی علم الاصول]]، از مهم ترین کتابهای اصولی شمرده میشوند که سه مورد آخر هنوز نیز در [[حوزه علمیه|حوزه های علمیه]] [[شیعه]] تدریس میشوند. | کتابهای [[الذریعه]]، [[العده]]، [[قوانین الاصول]]، [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین|معالم الدین]]، [[فرائد الاصول]]، [[کفایه الاصول]] و [[دروس فی علم الاصول]]، از مهم ترین کتابهای اصولی شمرده میشوند که سه مورد آخر هنوز نیز در [[حوزه علمیه|حوزه های علمیه]] [[شیعه]] تدریس میشوند. | ||
==مباحث علم اصول== | ==مباحث علم اصول== | ||
کتاب های رایج اصولی غالبا با تعریف علم اصول و موضوع آن آغاز می شود، سپس مباحث الفاظ مطرح می شود و با [[اصول عملیه]] و بحث تعادل و تراجیح خاتمه می یابد. برخی از اصولیون به تمامی مباحث اصول فقه نپرداخته اند مانند کتاب [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] که از سه بخش قطع، ظن و شک و یک خاتمه تشکیل شده و به مباحث الفاظ نپرداخته است. | کتاب های رایج اصولی غالبا با تعریف علم اصول و موضوع آن آغاز می شود، سپس مباحث الفاظ مطرح می شود و با [[اصول عملیه]] و بحث [[تعادل و تراجیح|تَعادُل و تَراجیج]] خاتمه می یابد. برخی از اصولیون به تمامی مباحث اصول فقه نپرداخته اند مانند کتاب [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] که از سه بخش قطع، ظن و شک و یک خاتمه تشکیل شده و به مباحث الفاظ نپرداخته است. | ||
ساختار مباحث دانش اصول به دو سبک ارائه شده است: نخست سبکی است که در حوزههای علمیه رایج است مانند ساختار کتاب [[کفایه الاصول]] و [[اصول الفقه مظفر]] و دیگری روشی است که [[سید محمد باقر صدر]] در [[دروس فی علم الاصول]] آن را به کار گرفته است. صدر معتقد است [[فقیه]] در [[اجتهاد|استنباط]] [[حکم شرعی]] گاهی به دلیلی که از حکم شرعی کشف میکند دست مییابد و گاهی تنها به قواعدی دسترسی دارد که جایگاه عملیِ مکلف را در حکمِ مشکوک معین میکند؛ ایشان دسته اول را [[ادله محرزه]] نامیده است، آنگونه که اصولیان دسته دوم را [[اصول عملیه]] مینامند. از سوی دیگر بین عناصر مشترک استنباط، عنصری وجود دارد که هم در ادله محرزه و هم در اصول عملیه کاربرد دارد که [[حجیت قطع]] است. بر این اساس سید محمد باقر صدر دستگاه اصولی خویش را بر این سه پایه متمرکز کرده است؛ بخش اول: حجیت قطع، بخش دوم: ادله محرزه و بخش سوم: اصول عملیه و خاتمه: [[تعادل و تراجیح]].<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۷۰.</ref> | ساختار مباحث دانش اصول به دو سبک ارائه شده است: نخست سبکی است که در حوزههای علمیه رایج است مانند ساختار کتاب [[کفایه الاصول]] و [[اصول الفقه مظفر]] و دیگری روشی است که [[سید محمد باقر صدر]] در [[دروس فی علم الاصول]] آن را به کار گرفته است. صدر معتقد است [[فقیه]] در [[اجتهاد|استنباط]] [[حکم شرعی]] گاهی به دلیلی که از حکم شرعی کشف میکند دست مییابد و گاهی تنها به قواعدی دسترسی دارد که جایگاه عملیِ مکلف را در حکمِ مشکوک معین میکند؛ ایشان دسته اول را [[ادله محرزه]] نامیده است، آنگونه که اصولیان دسته دوم را [[اصول عملیه]] مینامند. از سوی دیگر بین عناصر مشترک استنباط، عنصری وجود دارد که هم در ادله محرزه و هم در اصول عملیه کاربرد دارد که [[حجیت قطع]] است. بر این اساس سید محمد باقر صدر دستگاه اصولی خویش را بر این سه پایه متمرکز کرده است؛ بخش اول: حجیت قطع، بخش دوم: ادله محرزه و بخش سوم: اصول عملیه و خاتمه: [[تعادل و تراجیح]].<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۷۰.</ref> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
* عام و خاص | * عام و خاص | ||
* مطلق و مقید | * مطلق و مقید | ||
* مجمل و | * مجمل و مُبیّن | ||
====ملازمات عقلی==== | ====ملازمات عقلی==== | ||
* الف) مستقلات عقلی | * الف) مستقلات عقلی | ||
* | * حُسن و قُبح عقلی | ||
* ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع | * ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع | ||
* ب) غیر مستقلات عقلی | * ب) غیر مستقلات عقلی | ||
* | * اِجزاء | ||
* مقدمه واجب | * مقدمه واجب | ||
* | * مسئله ضد | ||
* اجتماع امر و نهی | * اجتماع امر و نهی | ||
* دلالت نهی بر فساد | * دلالت نهی بر فساد | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
====مباحث حجت==== | ====مباحث حجت==== | ||
* کتاب | * کتاب | ||
* سنت | * [[سنت]] | ||
* اجماع | * [[اجماع|اِجماع]] | ||
* عقل | * [[عقل]] | ||
* حجیت ظواهر | * حجیت ظواهر | ||
* شهرت | * شهرت | ||
* سیره عقلاء | * سیره عقلاء | ||
* قیاس | * [[قیاس]] | ||
* | * تَعادُل و تَراجیح | ||
====اصول عملیه==== | ====اصول عملیه==== | ||
* اصل برائت | * اصل برائت | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
== برخی از مهم ترین مباحث اصولی == | == برخی از مهم ترین مباحث اصولی == | ||
===حجیت ظواهر کتاب=== | ===حجیت ظواهر کتاب=== | ||
حجیت ظواهر [[قرآن]] بدین | حجیت ظواهر [[قرآن]] بدین معناست که ظاهرِ قرآن (آنچه از الفاظ قرآن فهمیده میشود) بدون وجود [[روایات]] تفسیری حجت است و [[فقیه]] می تواند آن را مستند حکم خود قرار دهد.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی(مجموعه آثار 20)، ص 40.</ref> با این که در [[حجیت ظواهر قرآن]] هیچ یک از [[مسلمانان]] تردیدی ندارند، اما [[اخباری ها]] با تمسک به احادیث [[تفسیر به رأی]] مدعی بودند که معنی هر [[آیه]] ای را از [[حدیث]] باید فهمید، تنها [[امام معصوم]] است که می تواند بدون واسطه به قرآن رجوع کند و معنای آن را بفهمد، فهم قرآن تنها در اختیار [[امامان معصوم(ع)|امامان معصوم(ع]]) است. [[اصولیون]] با تمسک به آیات قرآن و [[حدیث عرض بر قرآن|احادیث عرض بر قرآن]] و [[سیره عقلا]] این فهم را نادرست می دانند. | ||
اصولیون می گویند: آیاتی که ما را به تدبر و تفکر آیات قرآنی فراخوانده و به تمسک به آن، دستور می دهد بیان گر آن است که فهم قرآن برای انسان های غیر معصوم نیز ممکن است. علاوه بر این، سیره عقلا و احادیث متواتری که از [[ائمه(ع)]] نقل شده است که می گوید: هر حدیثی را که از ما روایت شده بر قرآن عرضه کنید و اگر مخالف با قرآن بود، آن را به دیوار بزنید و نپذیرید، به خوبی نشان می دهد که قرآن کریم بدون نیاز به حدیث، نیز قابل فهم بوده و ظاهر آیات قرآنی حجت است.<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول(الحلقه الثالثه)، ج 2، ص 198-199.</ref> <ref>محمد کاظم خراسانی، کفایه الاصول، ص 281-285.</ref> | اصولیون می گویند: آیاتی که ما را به تدبر و تفکر آیات قرآنی فراخوانده و به تمسک به آن، دستور می دهد بیان گر آن است که فهم قرآن برای انسان های غیر معصوم نیز ممکن است. علاوه بر این، سیره عقلا و احادیث متواتری که از [[ائمه(ع)]] نقل شده است که می گوید: هر حدیثی را که از ما روایت شده بر قرآن عرضه کنید و اگر مخالف با قرآن بود، آن را به دیوار بزنید و نپذیرید، به خوبی نشان می دهد که قرآن کریم بدون نیاز به حدیث، نیز قابل فهم بوده و ظاهر آیات قرآنی حجت است.<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول(الحلقه الثالثه)، ج 2، ص 198-199.</ref> <ref>محمد کاظم خراسانی، کفایه الاصول، ص 281-285.</ref> | ||