پرش به محتوا

اعراف: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ اوت ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''اَعْراف '''، از مفاهیم قرآنی دربارۀ معاد است که به جایگاهی میان [[بهشت|بهشتیان]] و [[دوزخ|دوزخیان]] گفته می‌شود. این واژه دوبار در [[قرآن |قرآن کریم]] (سوره اعراف آیات ۴۶ و ۴۸) به کار رفته است. از [[آیه|آیات]] یاد شده به دست می‌آید که بر فراز اعراف [[مقرب|مقرّبینی]] هستند که به اذن الهی [[شفاعت]] میکنند.
'''اَعْراف '''، از مفاهیم قرآنی دربارۀ [[معاد]] است که به جایگاهی میان [[بهشت|بهشتیان]] و [[دوزخ|دوزخیان]] گفته می‌شود. این واژه دوبار در [[قرآن |قرآن کریم]] (سوره اعراف آیات ۴۶ و ۴۸) به کار رفته است. از [[آیه|آیات]] یاد شده به دست می‌آید که بر فراز اعراف [[مقرب|مقرّبینی]] هستند که به اذن الهی [[شفاعت]] می‌کنند.
 


==معنای اعراف==
==معنای اعراف==
خط ۸: خط ۷:
در این که مقصود از اعراف در [[قرآن]] چیست، از سوی دانشمندان اسلامی دیدگاه‌های متفاوتی ابراز شده است <ref> المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبائی، ج۸، ص۱۲۶، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، بی‌تا.</ref> که بیش‌تر آن‌ها به این معنا برمی‌گردد که مقصود از آن دیواری میان [[بهشت]]یان و [[جهنم]]یان است. <ref> تصحیح الاعتقادات مندرج در مصنفات شیخ مفید، محمد بن نعمان مفید، ص۲۲۳، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳. </ref> <ref>الأعراف مفردات، راغب اصفهانی، ص۳۳۲، المکتبة المرتضویه، مشهد، ۱۳۶۲.]</ref>
در این که مقصود از اعراف در [[قرآن]] چیست، از سوی دانشمندان اسلامی دیدگاه‌های متفاوتی ابراز شده است <ref> المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبائی، ج۸، ص۱۲۶، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، بی‌تا.</ref> که بیش‌تر آن‌ها به این معنا برمی‌گردد که مقصود از آن دیواری میان [[بهشت]]یان و [[جهنم]]یان است. <ref> تصحیح الاعتقادات مندرج در مصنفات شیخ مفید، محمد بن نعمان مفید، ص۲۲۳، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳. </ref> <ref>الأعراف مفردات، راغب اصفهانی، ص۳۳۲، المکتبة المرتضویه، مشهد، ۱۳۶۲.]</ref>


از منظر [[علامه طباطبایی]] اعراف، قسمت‌‏های بالای حجابی است که حائل بین اهل دوزخ و اهل [[بهشت]] است، به گونه‌ای که اعرافیان در آنجا هم دوزخیان و هم بهشتیان را می‌بینند. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۸، ص: ۱۲۱ </ref> و البته چون در [[قیامت]] سطح زمین صاف و مسطح است منظور از این بلندی، مقام بلند افرادی است که در انجا مقام شفاعت دارند.
از منظر [[علامه طباطبایی]] اعراف، قسمت‌‏های بالای حجابی است که حائل بین اهل دوزخ و اهل [[بهشت]] است، به گونه‌ای که اعرافیان در آنجا هم دوزخیان و هم بهشتیان را می‌بینند. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۸، ص: ۱۲۱ </ref> و البته چون در [[قیامت]] سطح زمین صاف و مسطح است منظور از این بلندی، مقام بلند افرادی است که در آنجا مقام شفاعت دارند.


مجاهد از [[تفسیر|مفسران]] [[تابعین]] می‌گوید که این حائل، مانند سور (حصار دور شهرهای قدیم) است که دارای دروازه‌ای است. در راستای همین تفسیر، برخی از عالمان متأخرتر، اعراف را همان حائلِ یاد شده در سورۀ حدید <ref>حدید ۱۳: یوْمَ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکمْ قِیلَ ارْجِعُواْ وَرَاءَکمْ فَالْتَمِسُواْ نُورًا فَضُرِبَ بَینهَُم بِسُورٍ لَّهُ بَابُ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَاب - روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده‏‌اند، می‌‏گویند: ما را مهلت دهید تا [پرتویی‏] از نور شما بر گیریم. به آنان گویند: به پشت سرتان [دنیا] برگردید و [از آنجا برای خود] نوری بجویید. سپس میان آنان دیواری زده می‌‏شود که دارای دری است، درونش [که مؤمنان در آن درآیند] [[رحمت الهی|رحمت]] است و بیرونش که پیش روی منافقان قرار دارد عذاب است</ref> دانسته‌اند که خداوند در آخرت میان مؤمنان و منافقان قرار می‌دهد و آن حائل دروازه‌ای دارد که باطن آن مشرف بر [[بهشت]] است و ظاهر آن روی به جهنم دارد.
مجاهد از مفسران [[تابعین]] می‌گوید که این حائل، مانند سور (حصار دور شهرهای قدیم) است که دارای دروازه‌ای است. در راستای همین تفسیر، برخی از عالمان متأخرتر، اعراف را همان حائلِ یاد شده در سورۀ حدید <ref>حدید ۱۳: یوْمَ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکمْ قِیلَ ارْجِعُواْ وَرَاءَکمْ فَالْتَمِسُواْ نُورًا فَضُرِبَ بَینهَُم بِسُورٍ لَّهُ بَابُ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَاب - روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده‏‌اند، می‌‏گویند: ما را مهلت دهید تا [پرتویی‏] از نور شما بر گیریم. به آنان گویند: به پشت سرتان [دنیا] برگردید و [از آنجا برای خود] نوری بجویید. سپس میان آنان دیواری زده می‌‏شود که دارای دری است، درونش [که مؤمنان در آن درآیند] [[رحمت الهی|رحمت]] است و بیرونش که پیش روی منافقان قرار دارد عذاب است</ref> دانسته‌اند که خداوند در آخرت میان مؤمنان و منافقان قرار می‌دهد و آن حائل دروازه‌ای دارد که باطن آن مشرف بر [[بهشت]] است و ظاهر آن روی به جهنم دارد.


از [[حسن بصری]] و زجاج نقل شده که «‌اعراف‌» از ریشه معرفت به معنای شناخت است، یعنی در [[قیامت]] رجالی هستند که آگاهی از حال مردم دارند و اهل [[جهنم]] و [[بهشت]] را از سیمایشان می‌شناسد <ref>تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۴، ص۸۷، دارالکتب العلمیة، تهران بی‌تا. </ref><ref>جامع البیان، محمد بن جریر طبری، ج۵، ص۲۴۱، دار ابن حزم، بیروت، ۱۴۲۳. </ref> [[صدرالمتألهین]] نیز این دیدگاه را برگزیده و [[آیه]] (یعْرِفُونَ کُلاً بِسیماهُمْ) <ref>اعراف/سوره۷، آیه۴۶. </ref> را گواه آن دانسته است. <ref>عرشیه، صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، ج۱، ص۹۰، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۰. </ref>
از [[حسن بصری]] و زجاج نقل شده که «‌اعراف‌» از ریشه معرفت به معنای شناخت است، یعنی در [[قیامت]] رجالی هستند که آگاهی از حال مردم دارند و اهل [[جهنم]] و [[بهشت]] را از سیمایشان می‌شناسد <ref>تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۴، ص۸۷، دارالکتب العلمیة، تهران بی‌تا. </ref><ref>جامع البیان، محمد بن جریر طبری، ج۵، ص۲۴۱، دار ابن حزم، بیروت، ۱۴۲۳. </ref> [[ملاصدرا]] نیز این دیدگاه را برگزیده و [[آیه]] (یعْرِفُونَ کُلاً بِسیماهُمْ) <ref>اعراف/سوره۷، آیه۴۶. </ref> را گواه آن دانسته است. <ref>عرشیه، صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، ج۱، ص۹۰، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۰. </ref>


==اعراف در قرآن==
==اعراف در قرآن==
خط ۲۸: خط ۲۷:
==اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟==
==اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟==


در این که اصحاب اعراف چه کسانی هستند در میان [[مفسران]] اختلاف وجود دارد که به چهارده قول می‌رسد. بیشتر کسانی که در مورد اعراف سخن گفته‌اند به اقوال و اختلاف یاد شده اشاره نموده‌اند. <ref> المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبائی، ج۸، ص۱۲۶، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، بی‌تا؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۴، ص۹۰، دارالکتب العلمیة، تهران بی‌تا؛ روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی، ج۸، ص۲۰۴، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، مشهد، ۱۳۷۶. </ref>
در این که اصحاب اعراف چه کسانی هستند در میان مفسران اختلاف وجود دارد که به چهارده قول می‌رسد. بیشتر کسانی که در مورد اعراف سخن گفته‌اند به اقوال و اختلاف یاد شده اشاره نموده‌اند. <ref> المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبائی، ج۸، ص۱۲۶، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، بی‌تا؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۴، ص۹۰، دارالکتب العلمیة، تهران بی‌تا؛ روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی، ج۸، ص۲۰۴، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، مشهد، ۱۳۷۶. </ref>


دیدگاه‌های مزبور به سه دسته کلی باز می‌گردد:
دیدگاه‌های مزبور به سه دسته کلی باز می‌گردد:


#آنها عده‌ای از مقربان درگاه الهی همچون [[انبیا]]، [[ائمه]] و [[شاهدان اعمال]] می‌باشند.
#آنها عده‌ای از مقربان درگاه الهی همچون [[انبیا]]، [[ائمه]] و [[شاهدان اعمال]] می‌باشند.
#آنها کسانی هستند که [[سیئه|سیئات]] و [[حسنه|حسنات]]‌شان با هم برابر است.
#آنها کسانی هستند که [[گناهان]] و [[حسنه|حسنات]]‌شان با هم برابر است.
#اصحاب اعراف، آن دسته از [[ملائکه]] است که بر بالای اعراف ناظر اشخاص‌اند و هر کس را از سیما و قیافه‌اش می‌شناسند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبائی، ج۸، ص۱۲۹، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، بی‌تا.</ref>
#اصحاب اعراف، آن دسته از [[ملائکه]] است که بر بالای اعراف ناظر اشخاص‌اند و هر کس را از سیما و قیافه‌اش می‌شناسند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبائی، ج۸، ص۱۲۹، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، بی‌تا.</ref>


=== نظر اهل سنت ===
=== نظر اهل سنت ===


بیشتر [[مفسر|مفسرین]] و علمای [[اهل سنت]] قول دوم را انتخاب نموده‌اند. <ref> البدور السافرة فی أحوال الآخرة، جلال الدین سیوطی، ص۳۹۹، دارالکتب العلمیه، بیروت، بی‌تا؛ روح المعانی، آلوسی، ج۸، ص۱۲۸، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا؛ الثعلبی جامع الاحکام القرآن، ابوعبداللّه محمد بن احمد قرطبی، ج۷، ص۲۱۲، دارالفکر، بیروت، بی‌تا؛ البعث والنشور، ابوبکر احمد بن الحسین بیهقی، ص۱۰۹، مرکز الخدمات والابحاث الثقافیة، ییروت، ۱۴۰۶</ref> [[ابن عربی]] درباره اصحاب اعراف گفته است: آنها کسانی هستند که [[حسنات]] و [[سیئات]]شان مساوی است یک چشم به سوی [[بهشت]] و چشم دیگر به [[جهنم]] دوخته‌اند در حالی که ورود به هیچ کدام برای آن‌ها رجحان ندارد اما وقتی دستور [[سجده]] به آن‌ها داده می‌شود همه سجده می‌کنند و وارد [[بهشت]] می‌شوند <ref>فتوحات مکیه، محی الدین عربی، ج۴، ص۴۷۵، مکتبة العربی، مصر، ۱۳۹۵. </ref> از بین شیعیان [[صدرالمتألهین]] در [[شواهد الربوبیه]] همین قول را برگزیده است. <ref>شواهد الربوبیه، صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، ج۱، ص۳۸۴، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۲. </ref>
بیشتر [[مفسر|مفسرین]] و علمای [[اهل سنت]] قول دوم را انتخاب نموده‌اند. <ref> البدور السافرة فی أحوال الآخرة، جلال الدین سیوطی، ص۳۹۹، دارالکتب العلمیه، بیروت، بی‌تا؛ روح المعانی، آلوسی، ج۸، ص۱۲۸، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا؛ الثعلبی جامع الاحکام القرآن، ابوعبداللّه محمد بن احمد قرطبی، ج۷، ص۲۱۲، دارالفکر، بیروت، بی‌تا؛ البعث والنشور، ابوبکر احمد بن الحسین بیهقی، ص۱۰۹، مرکز الخدمات والابحاث الثقافیة، ییروت، ۱۴۰۶</ref> [[ابن عربی]] درباره اصحاب اعراف گفته است: آنها کسانی هستند که [[حسنات]] و [[سیئات]]شان مساوی است یک چشم به سوی [[بهشت]] و چشم دیگر به [[جهنم]] دوخته‌اند در حالی که ورود به هیچ کدام برای آن‌ها رجحان ندارد اما وقتی دستور [[سجده]] به آن‌ها داده می‌شود همه سجده می‌کنند و وارد [[بهشت]] می‌شوند <ref>فتوحات مکیه، محی الدین عربی، ج۴، ص۴۷۵، مکتبة العربی، مصر، ۱۳۹۵. </ref> از بین شیعیان [[ملاصدرا]] در [[شواهد الربوبیه]] همین قول را برگزیده است. <ref>شواهد الربوبیه، صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، ج۱، ص۳۸۴، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۲. </ref>


=== نظر شیعه ===
=== نظر شیعه ===
خط ۴۸: خط ۴۷:
===جمع بین دو دیدگاه===
===جمع بین دو دیدگاه===


غیر از سه دیدگاه بالا دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که بین روایات فوق و روایاتی که مستند علمای [[اهل سنت]] می‌باشد و در [[:رده:کتاب‌های حدیثی شیعه|منابع روایی شیعه]] نیز وجود دارد <ref>اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۱، ص۱۸۴، دارالصعب، بیروت، بی‌تا. </ref> این گونه جمع نموده که هر یک از این دو دسته روایات بیانگر حال عده‌ای است که در اعراف حضور دارند؛ به این معنا که در اعراف هم افرادی وجود دارند که اعمال خوب و بد آن‌ها به گونه‌ای است که نه لیاقت [[بهشت]] پیدا کرده‌اند و نه جهنم، و هم [[پیامبر|پیامبران]] و [[ائمه]] [[اهل بیت]] (علیهم السلام) که برای کمک به آن‌ها در اعراف حضور دارند.
غیر از سه دیدگاه بالا دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که بین روایات فوق و روایاتی که مستند علمای [[اهل سنت]] می‌باشد و در [[:رده:کتاب‌های حدیثی شیعه|منابع روایی شیعه]] نیز وجود دارد <ref>اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۱، ص۱۸۴، دارالصعب، بیروت، بی‌تا. </ref> این گونه جمع نموده که این دو دسته روایات بیانگر حال دو گروهی است که در اعراف حضور دارند؛ به این معنا که در اعراف هم افرادی وجود دارند که اعمال خوب و بد آن‌ها به گونه‌ای است که نه لیاقت [[بهشت]] پیدا کرده‌اند و نه جهنم، و هم [[پیامبر|پیامبران]] و [[ائمه]] [[اهل بیت]] (علیهم السلام) که برای کمک به آن‌ها در اعراف حضور دارند.


مطابق این دیدگاه در آیات چهارگانه فوق دو گونه صفات مختلف و متضاد برای این اشخاص ذکر شده است:
مطابق این دیدگاه در آیات چهارگانه فوق دو گونه صفات مختلف و متضاد برای این اشخاص ذکر شده است:


در آیه اول و دوم، افرادی که بر اعراف قرار دارند چنین معرفی شده‌اند که آرزو دارند وارد [[بهشت]] شوند ولی توانایی آن را ندارند. اینان هنگامی که نگاه به بهشتیان می‌کنند بر آنها درود می‌فرستند و می‌خواهند با آنها باشند و هنگامی که نظر به دوزخیان می‌افکنند از سرنوشت آنها وحشت نموده و به خدا پناه می‌برند. ولی از آیه سوم و چهارم استفاده می‌شود که آنها افرادی با نفوذ و صاحب قدرتند، دوزخیان را مؤاخذه و سرزنش می‌کنند و به واماندگان در اعراف کمک می‌نمایند که از آن بگذرند و به سر منزل سعادت برسند.
در آیه اول و دوم، افرادی که بر اعراف قرار دارند چنین معرفی شده‌اند که آرزو دارند وارد [[بهشت]] شوند ولی توانایی آن را ندارند. اینان هنگامی که نگاه به بهشتیان می‌کنند بر آنها درود می‌فرستند و می‌خواهند با آنها باشند و هنگامی که نظر به دوزخیان می‌افکنند از سرنوشت آنها وحشت نموده و به [[خدا]] پناه می‌برند. ولی از آیه سوم و چهارم استفاده می‌شود که آنها افرادی با نفوذ و صاحب قدرتند، دوزخیان را مؤاخذه و سرزنش می‌کنند و به واماندگان در اعراف کمک می‌نمایند که از آن بگذرند و به سر منزل سعادت برسند.
=== در روایات ===
=== در روایات ===
روایاتی که در زمینه اعراف و اصحاب اعراف نقل شده نیز ترسیمی از دو گروه متفاوت می‌کنند؛ در بعضی از روایات آمده است: نحن الاعراف: <ref> مائیم اعراف </ref> یا <ref> آل محمد هم الاعراف </ref>: <ref> خاندان پیامبر اعرافند </ref>؛
روایاتی که در زمینه اعراف و اصحاب اعراف نقل شده نیز ترسیمی از دو گروه متفاوت می‌کنند؛ در بعضی از روایات آمده است: '''نحن الاعراف''' <ref> = مائیم اعراف </ref> یا '''آل محمد هم الاعراف''' : <ref> = خاندان پیامبر اعرافند </ref>؛
:::'''هُم اکرمُ الخَلقِ عَلَی اللهِ تَبارَک و تَعالی''': <ref> آنها گرامیترین مردم در پیشگاه خدایند </ref>؛
:::'''هُم اکرمُ الخَلقِ عَلَی اللهِ تَبارَک و تَعالی''': <ref> آنها گرامیترین مردم در پیشگاه خدایند </ref>؛
:::'''هُمُ الشّهداءُ عَلَی النّاسِ و النَّبیونَ شُهدائُهُم''': <ref> آنها گواهان بر مردمند و پیامبران گواهان آنها هستند </ref> و روایات دیگری که حکایت دارد آنها پیامبران و امامان و صلحاء و بزرگانند.
:::'''هُمُ الشّهداءُ عَلَی النّاسِ و النَّبیونَ شُهدائُهُم''': <ref> آنها گواهان بر مردمند و پیامبران گواهان آنها هستند </ref> و روایات دیگری که حکایت دارد آنها پیامبران و امامان و صلحاء و بزرگانند.
خط ۶۱: خط ۶۰:
:::'''هُم قَومٌ اِستَوَت حَسَناتُهُم و سَیئاتُهم فَان اَدخَلَهُم النّارَ فَبِذُنُوبِهِم و اِن اَدخَلَهُمُ الجَنّةَ فَبِرَحمَتِهِ''': <ref> آنها گروهی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی است، اگر خداوند آنها را به دوزخ بفرستد بخاطر گناهانشان است و اگر به [[بهشت]] بفرستد به برکت رحمت او است </ref>.
:::'''هُم قَومٌ اِستَوَت حَسَناتُهُم و سَیئاتُهم فَان اَدخَلَهُم النّارَ فَبِذُنُوبِهِم و اِن اَدخَلَهُمُ الجَنّةَ فَبِرَحمَتِهِ''': <ref> آنها گروهی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی است، اگر خداوند آنها را به دوزخ بفرستد بخاطر گناهانشان است و اگر به [[بهشت]] بفرستد به برکت رحمت او است </ref>.


روایات متعدد دیگری در تفاسیر اهل سنت از [[حذیفة بن یمان|حذیفه]] و [[عبد الله بن عباس]] و [[سعید بن جبیر]] و امثال آنها به همین مضمون نقل شده است. در همین تفاسیر نیز شواهدی بر اینکه اهل اعراف، صلحاء و فقها و علما و یا فرشتگان هستند دیده می‌شود.<ref> منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۹، ص۵۲۹، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، قم، ۱۳۸۳؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۶، ص۱۸۹، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۷.</ref> البته چنین جمعی از کلام [[شیخ صدوق]] نیز استفاده می‌شود. <ref> الاعتقادات، علی بن بابویه صدوق، ص۷۰، مندرج در مصنفات شیخ مفید، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳.]</ref>
روایات متعدد دیگری در تفاسیر اهل سنت از [[حذیفة بن یمان]] و [[عبد الله بن عباس]] و [[سعید بن جبیر]] و امثال آنها به همین مضمون نقل شده است. در همین تفاسیر نیز شواهدی بر اینکه اهل اعراف، صلحاء و فقها و علما و یا فرشتگان هستند دیده می‌شود.<ref> منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۹، ص۵۲۹، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، قم، ۱۳۸۳؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۶، ص۱۸۹، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۷.</ref>
 
چنین جمعی از کلام [[شیخ صدوق]] نیز استفاده می‌شود. <ref> الاعتقادات، علی بن بابویه صدوق، ص۷۰، مندرج در مصنفات شیخ مفید، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳.]</ref>


==پانویس==
==پانویس==
کاربر ناشناس