کاربر ناشناس
استرآباد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Ammar |
imported>Smnazem بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اِسْتَراباد''' يا '''اَسْتَراباد'''، نام کهن شهرستان کنونى [[گرگان]] در سدههای نخستين اسلامى و مرکز ايالتى به همين نام در دوره [[صفویه]]، [[قاجار]] و اندکى پس از آن است. | |||
==نام گذاری== | |||
نام شهر در منابع به صورتهای استاراباد <ref>خوارزمى، 27؛ ابن حوقل،ج 2ص384؛ بيهقى، 2/676؛ سمعانى، 1/199؛ ابوالفدا، 439،</ref> ستار آباد <ref>بيهقى، 1/185؛ رشيدالدين، 1/508</ref>، استراباد بدون حرکتگذاری <ref>بيرونى، 2/570؛ ابن اسفنديار، قسم اول، 74</ref> و اَستَراباد ياقوت، <ref>بلدان، 1/242؛ شيروانى، 73</ref> آمده است. | نام شهر در منابع به صورتهای استاراباد <ref>خوارزمى، 27؛ ابن حوقل،ج 2ص384؛ بيهقى، 2/676؛ سمعانى، 1/199؛ ابوالفدا، 439،</ref> ستار آباد <ref>بيهقى، 1/185؛ رشيدالدين، 1/508</ref>، استراباد بدون حرکتگذاری <ref>بيرونى، 2/570؛ ابن اسفنديار، قسم اول، 74</ref> و اَستَراباد ياقوت، <ref>بلدان، 1/242؛ شيروانى، 73</ref> آمده است. | ||
==وجه تسميه== | ==وجه تسميه== | ||
درباب وجه تسميه اين شهر روايت های متعددی وجود دارد. به گفته برخى، چون خربندگان گرگين بن ميلاد در موضعى که چراخور اسبان و استرانشان بود، مقام گرفتند، آن محل را استراباد به معنى جايگاه استران ناميدند <ref>ابن اسفنديار، تاریخ طبرستان؛ مرعشى، 30؛</ref> . | درباب وجه تسميه اين شهر روايت های متعددی وجود دارد. به گفته برخى، چون خربندگان گرگين بن ميلاد در موضعى که چراخور اسبان و استرانشان بود، مقام گرفتند، آن محل را استراباد به معنى جايگاه استران ناميدند <ref>ابن اسفنديار، تاریخ طبرستان؛ مرعشى، 30؛</ref> . | ||
برخى ديگر جزء اول نام اين شهر را «استر» دانستهاند که به زعم آنان نام بانى شهر بوده است <ref>ياقوت، المشترک، 21؛ ابوالفدا، 439؛ انصاری، 382</ref> و به نظر مىرسد که اشارهای به [[استر]] - برادر زاده مردخای يهودی - همسر [[خشایار شاه]] پادشاه هخامنشى باشد <ref>اعتمادالسلطنه، 62</ref>. شماری ديگر نيز واژه استر را مخفف استاره و به معنى کوکب و ستاره گرفتهاند <ref>حکيم، 55؛ اعتمادالسلطنه، همانجا؛ دمرگان، 1/151؛ نيز نک: درن، 124 .(74,</ref> اين شهر از دوره صفوی با القاب دارالفتح، دارالملک و سپس دارالمؤمنين خوانده شده است <ref>نک: روملو، 414؛ خواندمير، حبيب السير، 2/346، مآثرالملوک، 119؛ اسکندربيک، 106، 145؛ واله، 135؛ مروی، 1/64؛ ساروی، 105</ref>. | برخى ديگر جزء اول نام اين شهر را «استر» دانستهاند که به زعم آنان نام بانى شهر بوده است <ref>ياقوت، المشترک، 21؛ ابوالفدا، 439؛ انصاری، 382</ref> و به نظر مىرسد که اشارهای به [[استر]] - برادر زاده مردخای يهودی - همسر [[خشایار شاه]] پادشاه هخامنشى باشد <ref>اعتمادالسلطنه، 62</ref>. شماری ديگر نيز واژه استر را مخفف استاره و به معنى کوکب و ستاره گرفتهاند <ref>حکيم، 55؛ اعتمادالسلطنه، همانجا؛ دمرگان، 1/151؛ نيز نک: درن، 124 .(74,</ref> اين شهر از دوره صفوی با القاب دارالفتح، دارالملک و سپس دارالمؤمنين خوانده شده است <ref>نک: روملو، 414؛ خواندمير، حبيب السير، 2/346، مآثرالملوک، 119؛ اسکندربيک، 106، 145؛ واله، 135؛ مروی، 1/64؛ ساروی، 105</ref>. | ||
==موقعيت جغرافيايى== | ==موقعيت جغرافيايى== | ||
خط ۱۲: | خط ۱۸: | ||
شهر کهن استراباد در شمال سلسله جبال [[البرز]] و در جنوب شرقى [[دریای خزر]] و بر ساحل يکى از شعبههای رودخانه قرهسو بنا شده بود. در نخستين سده اسلامى و هنگامى که جرجان ناحيه و شهري بزرگ و شکوهمند بود، ظاهراًاستراباد [[قصبه]]ای کوچک محسوب مىگرديد <ref>نک: حدود العالم، 144؛ اصطخری، 206، 212؛ مقدسى، 354؛ بيرونى، همانجا</ref>. بر پايه اطلاعات موجود، حد غربى استراباد در سده 4ق شهر کهن [[تمیشه]] در يک منزلى [[طبرستان]] (نزديک کردکوی کنونى) بوده است <ref>ابن حوقل، همانجا؛ اصطخری، 216-217؛ مقدسى، 372؛ مرعشى، 241، 244</ref>. استراباد به تدريج از دوره صفويه اهميت يافت و به صورت ايالت درآمد و [[دامغان]]، [[بسطام]] و جز آن نيز گاه از توابع آنجا شمرده مىشد <ref> نک: اسکندربيک، 290، 835</ref>. | شهر کهن استراباد در شمال سلسله جبال [[البرز]] و در جنوب شرقى [[دریای خزر]] و بر ساحل يکى از شعبههای رودخانه قرهسو بنا شده بود. در نخستين سده اسلامى و هنگامى که جرجان ناحيه و شهري بزرگ و شکوهمند بود، ظاهراًاستراباد [[قصبه]]ای کوچک محسوب مىگرديد <ref>نک: حدود العالم، 144؛ اصطخری، 206، 212؛ مقدسى، 354؛ بيرونى، همانجا</ref>. بر پايه اطلاعات موجود، حد غربى استراباد در سده 4ق شهر کهن [[تمیشه]] در يک منزلى [[طبرستان]] (نزديک کردکوی کنونى) بوده است <ref>ابن حوقل، همانجا؛ اصطخری، 216-217؛ مقدسى، 372؛ مرعشى، 241، 244</ref>. استراباد به تدريج از دوره صفويه اهميت يافت و به صورت ايالت درآمد و [[دامغان]]، [[بسطام]] و جز آن نيز گاه از توابع آنجا شمرده مىشد <ref> نک: اسکندربيک، 290، 835</ref>. | ||
تاريخو وقايعشهر استراباد در نخستين سدههای اسلامى با تاريخ شهر کهن گرگان ([[جرجان]]) در آميخته، و از همين روست که آگاهى ما از وقايع تاريخى استراباد بسيار اندک است. از استراباد در دوره [[عباسی]]ان و به هنگام خلافت [[هارون الرشید]] و در جريان نبرد حمزه خارجى با نمايندگان خليفه در [[خراسان]] و گريختن وی به آن شهر، ياد مىشود <ref>نک: گرديزی، 289-290</ref>. بنابر بعضى روايات در دوره [[طاهریان]]، سليمان بن عبدالله طاهر در استراباد ساکن بود و پايگاه نظامى وی برای نبرد با [[حسن بن زید]] علوی در آن شهر قرار داشت <ref>نک: ابن اسفنديار، قسم اول، 232-236؛ اولياءالله، 92؛ مرعشى، 286، 288؛ خواندمير، حبيب السير، 2/408</ref> | ==پيشينه تاريخى== | ||
تاريخو وقايعشهر استراباد در نخستين سدههای اسلامى با تاريخ شهر کهن گرگان ([[جرجان]]) در آميخته، و از همين روست که آگاهى ما از وقايع تاريخى استراباد بسيار اندک است. از استراباد در دوره [[عباسی]]ان و به هنگام خلافت [[هارون الرشید]] و در جريان نبرد حمزه خارجى با نمايندگان خليفه در [[خراسان]] و گريختن وی به آن شهر، ياد مىشود <ref>نک: گرديزی، 289-290</ref>. بنابر بعضى روايات در دوره [[طاهریان]]، سليمان بن عبدالله طاهر در استراباد ساکن بود و پايگاه نظامى وی برای نبرد با [[حسن بن زید]] علوی در آن شهر قرار داشت.<ref>نک: ابن اسفنديار، قسم اول، 232-236؛ اولياءالله، 92؛ مرعشى، 286، 288؛ خواندمير، حبيب السير، 2/408</ref> | |||
از اين رو، به نظر مىرسد که شهر در 256ق/870م بخشى از ايالت طبرستان به شمار مىآمده، و در نبردهای حکام طاهری با [[علویان]] همواره پناهگاه امنى برای آنان بوده است <ref>نک: مادلونگ، .(205-206 </ref> | از اين رو، به نظر مىرسد که شهر در 256ق/870م بخشى از ايالت طبرستان به شمار مىآمده، و در نبردهای حکام طاهری با [[علویان]] همواره پناهگاه امنى برای آنان بوده است <ref>نک: مادلونگ، .(205-206 </ref> | ||
استراباد در هجوم [[مغول]] آسيب بسيار ديد <ref>رشيدالدين، 1/508</ref> در دوره خواجه يحيى کرابى (753- 759ق) بود که [[سربدران]] روی به استراباد آوردند <ref>شبانکارهای، 329-330</ref> | استراباد در هجوم [[مغول]] آسيب بسيار ديد <ref>رشيدالدين، 1/508</ref> در دوره خواجه يحيى کرابى (753- 759ق) بود که [[سربدران]] روی به استراباد آوردند. <ref>شبانکارهای، 329-330</ref> | ||
پس از پيروزی [[شاه اسماعیل صفوی]] بر سپاهيان ازبک در 916ق <ref>عالم آرای صفوی، 260-264؛ عالم آرای شاه اسماعيل، 368- 369؛ قمى، 1/101، 109، 112-113؛ زامباور، 270 </ref>)، استراباد نيز حاکمى از سوی دولت صفوی يافت <ref>عالم آرای شاه اسماعيل، 317- 319</ref> | پس از پيروزی [[شاه اسماعیل صفوی]] بر سپاهيان ازبک در 916ق <ref>عالم آرای صفوی، 260-264؛ عالم آرای شاه اسماعيل، 368- 369؛ قمى، 1/101، 109، 112-113؛ زامباور، 270 </ref>)، استراباد نيز حاکمى از سوی دولت صفوی يافت. <ref>عالم آرای شاه اسماعيل، 317- 319</ref> | ||
استراباد نخستين بار در عهد [[شاه عباس]] اول (سل 986 - 1038ق) ايالت خوانده شد <ref>نک: دلاواله، 158؛ تاورنيه، 359</ref>. در دوره [[شاهصفى]] <ref>سل 1038-1052ق</ref>، [[شاه عباس دوم]] <ref>سل 1052-1077ق</ref> و [[شاه سلیمان دوم]] <ref>سل 1077- 1105ق</ref>، آشوبهای استراباد به سبب طغيان قبايل ترکمن ادامه يافت <ref>نک: محمد معصوم، 75؛ وحيد، 201؛ هدايت، ملحقات...، 8/485-486</ref>. | استراباد نخستين بار در عهد [[شاه عباس]] اول (سل 986 - 1038ق) ايالت خوانده شد <ref>نک: دلاواله، 158؛ تاورنيه، 359</ref>. در دوره [[شاهصفى]] <ref>سل 1038-1052ق</ref>، [[شاه عباس دوم]] <ref>سل 1052-1077ق</ref> و [[شاه سلیمان دوم]] <ref>سل 1077- 1105ق</ref>، آشوبهای استراباد به سبب طغيان قبايل ترکمن ادامه يافت <ref>نک: محمد معصوم، 75؛ وحيد، 201؛ هدايت، ملحقات...، 8/485-486</ref>. | ||
خط ۲۹: | خط ۳۶: | ||
با تغيير نظام سلطنتى در روسيه و تمرد سربازان روسى در استراباد و بسته شدن گمرک آنجا، قحط و گرانى در شهر پديد آمد و بر اساس گزارش وزارت داخله در 7 رمضان 1335 کنسول سابق روسيه در استراباد به اتهام ايجاد اغتشاش و بلوا عنصر نامطلوب شناخته شد و اخراج گرديد <ref>مقصودلو، 2/544، 561 -562</ref>. از 1316ش که نام شهر رسماً به گرگان تغيير يافت، شهر و نواحى آن رونق اقتصادی شايان توجهى پيدا کرد . | با تغيير نظام سلطنتى در روسيه و تمرد سربازان روسى در استراباد و بسته شدن گمرک آنجا، قحط و گرانى در شهر پديد آمد و بر اساس گزارش وزارت داخله در 7 رمضان 1335 کنسول سابق روسيه در استراباد به اتهام ايجاد اغتشاش و بلوا عنصر نامطلوب شناخته شد و اخراج گرديد <ref>مقصودلو، 2/544، 561 -562</ref>. از 1316ش که نام شهر رسماً به گرگان تغيير يافت، شهر و نواحى آن رونق اقتصادی شايان توجهى پيدا کرد . | ||
==معماری شهر== | ==معماری شهر== | ||
خط ۳۸: | خط ۴۶: | ||
شهر دارای کوچههای سنگ فرش بود. خانهها با ديوارهايى از خشت خام يا گل، و سقف آن غالباً از سفال قرمز رنگ بود. بازار شهر نسبتاً بزرگ، و با مغازههای بسيار بود. مقر حاکم در ارگ واقع در جنوب شرقى شهر قرار داشت <ref> نک: فريزر، همانجاها؛ بارنز، 85 -86؛ بروگش، همانجا؛ کرزن، 1/470- 472؛ ييت، 256</ref>. | شهر دارای کوچههای سنگ فرش بود. خانهها با ديوارهايى از خشت خام يا گل، و سقف آن غالباً از سفال قرمز رنگ بود. بازار شهر نسبتاً بزرگ، و با مغازههای بسيار بود. مقر حاکم در ارگ واقع در جنوب شرقى شهر قرار داشت <ref> نک: فريزر، همانجاها؛ بارنز، 85 -86؛ بروگش، همانجا؛ کرزن، 1/470- 472؛ ييت، 256</ref>. | ||
بر پايه کتيبهها و وقف نامههای موجود، آب آشاميدنى استراباد از آب انبارها و قنات تأمين مىشد <ref>رابينو، 275-277، 281-284؛ درباره بناهای شهر در 1321ق، نک: قورخانچى، 22-26؛ درباره خيابانها، تلگرافخانه، کنسولگريها، نک: مقصودلو، 1/345، 363، 389</ref>. در آغاز سده 14ش هنوز خندق و حصار شهر برجای بود، اما اندکى بعد خندق پر، و حصار تخريب شد <ref>شوقى، 135</ref>. | بر پايه کتيبهها و وقف نامههای موجود، آب آشاميدنى استراباد از آب انبارها و قنات تأمين مىشد <ref>رابينو، 275-277، 281-284؛ درباره بناهای شهر در 1321ق، نک: قورخانچى، 22-26؛ درباره خيابانها، تلگرافخانه، کنسولگريها، نک: مقصودلو، 1/345، 363، 389</ref>. در آغاز سده 14ش هنوز خندق و حصار شهر برجای بود، اما اندکى بعد خندق پر، و حصار تخريب شد <ref>شوقى، 135</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
خط ۴۵: | خط ۵۵: | ||
{{col-end}} | {{col-end}} | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* آرونوا، م.ر. و اشرافيان، دولت نادرشاه افشار، ترجمه حميد امين، تهران، 1352ش؛ | * آرونوا، م.ر. و اشرافيان، دولت نادرشاه افشار، ترجمه حميد امين، تهران، 1352ش؛ | ||
*ابن اثير، الکامل؛ | *ابن اثير، الکامل؛ | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۳۲: | ||
*ياقوت، بلدان؛ همو، المشترک، به کوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1846م؛ | *ياقوت، بلدان؛ همو، المشترک، به کوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1846م؛ | ||
*یييت، چ. ا.، خراسان و سيستان، ترجمه قدرت الله روشنى زعفرانلو و مهرداد رهبری، تهران، 1365ش؛ نيز: | *یييت، چ. ا.، خراسان و سيستان، ترجمه قدرت الله روشنى زعفرانلو و مهرداد رهبری، تهران، 1365ش؛ نيز: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
منبع مقاله:[http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9110دائره المعارف بزرگ اسلامی:استراباد] با تلخیص. | منبع مقاله:[http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9110دائره المعارف بزرگ اسلامی:استراباد] با تلخیص. |