پرش به محتوا

اصحاب اجماع: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{اصحاب اجماع}}
{{اصحاب اجماع}}
'''اَصْحاب اِجْماع''' گروه مشخصی از راویان که از نظر عالمان [[علم رجال|رجالی]] در مرتبه بالایی از [[ثقه|وثاقت]] هستند. طبق نظر مشهور این افراد هجده نفرند که در شمار [[اصحاب امام باقر(ع)]] تا [[امام رضا(ع)]] هستند. تمام عالمان این افراد را موثق می‌دانند و برای آنان درجه بسیار بالایی از اعتبار قائل‌اند. البته دیدگاه‌ها درباره میزان اعتماد به آنان متفاوت است و از اعتقاد به وثاقت خود این افراد تا ثقه‌دانستنِ هر کسی که این افراد از آنان روایت کرده باشند در تغییر است.  
'''اَصْحاب اِجْماع''' گروه مشخصی از راویان که از نظر عالمان [[علم رجال|رجالی]] در مرتبه بالایی از [[ثقه|وثاقت]] هستند. طبق نظر مشهور این افراد هجده نفرند که در شمار [[فهرست اصحاب امام باقر(ع)|اصحاب امام باقر(ع)]] تا [[فهرست اصحاب امام رضا(ع)|امام رضا(ع)]] هستند. تمام عالمان این افراد را موثق می‌دانند و برای آنان درجه بسیار بالایی از اعتبار قائل‌اند. البته دیدگاه‌ها درباره میزان اعتماد به آنان متفاوت است و از اعتقاد به وثاقت خود این افراد تا ثقه‌دانستنِ هر کسی که این افراد از آنان روایت کرده باشند در تغییر است.  


== نامگذاری ==
== نامگذاری ==
[[کشی|کَشّی]] در [[رجال کشی|کتاب رجالش]] در سه مورد (هنگام نام‌بردن از [[اصحاب امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]]؛ اصحاب امام صادق(ع)؛ و [[اصحاب امام کاظم(ع)]] و [[امام رضا(ع)]]، نام چندین نفر از راویان را برجسته کرده و از [[اجماع]] علمای [[امامیه]] بر صحیح دانستن [[حدیث|روایات]] این افراد سخن گفته است، مثلا درباره چند تن از اصحاب امام صادق(ع) می‌گوید: «امامیه بر صحیح دانستن روایات صحیح آنان(یعنی روایاتی که از آنان با سند صحیح به ما رسیده) و نیز بر تصدیق گفتارشان اجماع دارند{{یادداشت|اجمتعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم و تصدیقهم فیما یقولون}}».<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۷۳.</ref> چون کَشّی در توصیف آنان از کلمه «اجماع» استفاده کرده است، نام این عده را '''اصحاب اجماع''' گذاشته‌اند.<ref>شبیری زنجانی، بحث اجماع</ref>
[[محمد بن عمر کشی|کَشّی]] در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|کتاب رجالش]] در سه مورد (هنگام نام‌بردن از [[فهرست اصحاب امام باقر(ع)|اصحاب امام باقر(ع)]] و امام صادق(ع)؛ [[فهرست اصحاب امام صادق(ع)|اصحاب امام صادق(ع)]]؛ و [[فهرست اصحاب امام کاظم(ع)|اصحاب امام کاظم(ع)]] و [[فهرست اصحاب امام رضا(ع)|امام رضا(ع)]]، نام چندین نفر از راویان را برجسته کرده و از [[اجماع]] علمای [[امامیه]] بر صحیح دانستن [[حدیث|روایات]] این افراد سخن گفته است، مثلا درباره چند تن از اصحاب امام صادق(ع) می‌گوید: «امامیه بر صحیح دانستن روایات صحیح آنان(یعنی روایاتی که از آنان با سند صحیح به ما رسیده) و نیز بر تصدیق گفتارشان اجماع دارند{{یادداشت|اجمتعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم و تصدیقهم فیما یقولون}}».<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۷۳.</ref> چون کَشّی در توصیف آنان از کلمه «اجماع» استفاده کرده است، نام این عده را '''اصحاب اجماع''' گذاشته‌اند.<ref>شبیری زنجانی، بحث اجماع</ref>


== جایگاه ==
== جایگاه ==
راویانی که جزو اصحاب اجماع هستند مورد اعتماد علمای [[شیعه]] هستند. البته دیدگاه‌ها درباره میزان اعتماد به آنان متفاوت است و از اعتقاد به وثاقت خود این افراد تا ثقه‌دانستنِ هر کسی که این افراد از آنان روایت کرده باشند متفاوت است. این نظرات را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:
راویانی که جزو اصحاب اجماع هستند مورد اعتماد علمای [[شیعه]] هستند. البته دیدگاه‌ها درباره میزان اعتماد به آنان متفاوت است و از اعتقاد به وثاقت خود این افراد تا ثقه‌دانستنِ هر کسی که این افراد از آنان روایت کرده باشند متفاوت است. این نظرات را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:


* وثاقت تمامِ راویانِ سلسه سند: برخی ادعا کرده‌اند هر حدیثی که یکی از این افراد در [[اسناد|سلسله سند]]آن باشند، حتی اگر آن حدیث، [[مرسل]] باشد، آن حدیث [[حدیث مقبول|مقبول]] است. حتی بالاتر از این نیز ادعا شده است که هر سندی که این افراد در آن باشند، موجب [[توثیق]] همه راویانی می‌شود که در آن سلسله سند ذکر شده‌اند و دلیل این ادعا آن است که گفته شده: «اصحاب اجماع از کسی روایت نمی‌کنند مگر آنکه آن فرد ثقه باشد». [[آیت الله خویی]] این ادعا را رد کرده و مدعی شده است این افراد بارها از فرد ضعیف روایت کرده‌اند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۹-۶۳</ref>
* وثاقت تمامِ راویانِ سلسه سند: برخی ادعا کرده‌اند هر حدیثی که یکی از این افراد در [[اسناد|سلسله سند]]آن باشند، حتی اگر آن حدیث، [[حدیث مرسل|مرسل]] باشد، آن حدیث [[حدیث (اقسام)|مقبول]] است. حتی بالاتر از این نیز ادعا شده است که هر سندی که این افراد در آن باشند، موجب [[ثقه|توثیق]] همه راویانی می‌شود که در آن سلسله سند ذکر شده‌اند و دلیل این ادعا آن است که گفته شده: «اصحاب اجماع از کسی روایت نمی‌کنند مگر آنکه آن فرد ثقه باشد». [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]] این ادعا را رد کرده و مدعی شده است این افراد بارها از فرد ضعیف روایت کرده‌اند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۹-۶۳</ref>


* موثق بودن تمام روایات: برخی ادعا کرده‌اند چنانچه این افراد در [[سلسله سند]] حدیث باشند و سند حدیث نیز تام باشد، حتی اگر آدم فاسقی هم در آن سند باشد، آن روایت [[حدیث موثق|موثق]] قلمداد می‌شود. [[صاحب وسائل]] در اوایل فایده هفتم آخر [[وسائل الشیعه|کتابش]] هم همین مبنا را قبول کرده است. [[سید بحرالعلوم]] نیز در [[الدرة النجفیة]] ذیل [[ابن ابی عمیر]] همین مبنا را انتخاب کرده است.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۹-۶۳</ref>
* موثق بودن تمام روایات: برخی ادعا کرده‌اند چنانچه این افراد در [[اسناد|سلسله سند]] حدیث باشند و سند حدیث نیز تام باشد، حتی اگر آدم فاسقی هم در آن سند باشد، آن روایت [[حدیث موثق|موثق]] قلمداد می‌شود. [[شیخ حر عاملی]] در اوایل فایده هفتم در آخر کتاب [[وسائل‌الشیعه]] هم همین مبنا را قبول کرده است. [[سید محمدمهدی بحرالعلوم|سید بحرالعلوم]] نیز در [[الدرة النجفیة]] ذیل [[محمد بن ابی‌عمیر|ابن ابی عمیر]] همین مبنا را انتخاب کرده است.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۹-۶۳</ref>


* وثاقت خود اصحاب اجماع: برخی از علما از جمله آیت الله خوئی معتقدند اجماع بر وثاقت این افراد بوده است به این معنا که دروغ نمی‌گفته‌اند و درجه بالایی داشته‌اند؛ اما به این معنا نیست که تمام روایاتِ منسوب به آنان [[حدیث مقبول|مقبول]] باشد.<ref>خویی، صفحه ۶۱.</ref>
* وثاقت خود اصحاب اجماع: برخی از علما از جمله آیت الله خوئی معتقدند اجماع بر وثاقت این افراد بوده است به این معنا که دروغ نمی‌گفته‌اند و درجه بالایی داشته‌اند؛ اما به این معنا نیست که تمام روایاتِ منسوب به آنان [[حدیث (اقسام)|مقبول]] باشد.<ref>خویی، صفحه ۶۱.</ref>


== تاریخچه ==
== تاریخچه ==
از نظر تاریخی، اساس پیدایش اصطلاح اصحاب اجماع به دهه‌های گذار از سده ۳ به ۴ق، و به تعبیراتی از [[ابوعمرو کشی|کَشّی]]، رجالی مشهور [[امامی]] در مواضعی از کتاب رجال، باز می‌گردد.
از نظر تاریخی، اساس پیدایش اصطلاح اصحاب اجماع به دهه‌های گذار از سده ۳ به ۴ق، و به تعبیراتی از [[محمد بن عمر کشی|کَشّی]]، رجالی مشهور [[امامیه|امامی]] در مواضعی از کتاب رجال، باز می‌گردد.
گفتار [[شیخ طوسی]] (متوفی ۴۶۰ق) در عُدّة الاصول<ref>ص ۶۳</ref> می‌تواند اشاره به اصحاب اجماع داشته باشد، آنجا که می‌گوید: «امامیان به آنچه زراره، محمد بن مسلم، برید، ابوبصیر، فضیل بن یسار و مانند ایشان از اهل حفظ و ضبط روایت کرده‌اند، عمل می‌نمایند و آن را به روایت کسی که ویژگی‌هایش به پایه آنان نمی‌رسد، ترجیح می‌دهند».
گفتار [[شیخ طوسی]] (متوفی ۴۶۰ق) در عُدّة الاصول<ref>ص ۶۳</ref> می‌تواند اشاره به اصحاب اجماع داشته باشد، آنجا که می‌گوید: «امامیان به آنچه زراره، محمد بن مسلم، برید، ابوبصیر، فضیل بن یسار و مانند ایشان از اهل حفظ و ضبط روایت کرده‌اند، عمل می‌نمایند و آن را به روایت کسی که ویژگی‌هایش به پایه آنان نمی‌رسد، ترجیح می‌دهند».


مفهوم و اصطلاح اصحاب اجماع از سده ۶ق میان رجالیان اسلامی رواج یافته است و [[ابن شهرآشوب]]،<ref>4/211، ۲۸۰</ref> [[علامه حلی]]،<ref>ص ۲۱-۲۲، جاهای مختلف.</ref> [[ابن داوود حلی]]،<ref>ص ۱۱، ۳۸۴، جاهای مختلف.</ref> و پس از اینان [[شهید اول]]<ref>نک: نوری، ۳/۷۵۹</ref> و [[شهید ثانی]]<ref> 2/131</ref> به گونه‌هایی این [[اجماع]] را متذکر شده‌اند.
مفهوم و اصطلاح اصحاب اجماع از سده ۶ق میان رجالیان اسلامی رواج یافته است و [[ابن شهرآشوب]]،<ref>4/211، ۲۸۰</ref> [[علامه حلی]]،<ref>ص ۲۱-۲۲، جاهای مختلف.</ref> [[حسن بن داوود حلی|ابن داوود حلی]]،<ref>ص ۱۱، ۳۸۴، جاهای مختلف.</ref> و پس از اینان [[شهید اول]]<ref>نک: نوری، ۳/۷۵۹</ref> و [[شهید ثانی]]<ref> 2/131</ref> به گونه‌هایی این [[اجماع]] را متذکر شده‌اند.


[[شیخ بهایی]] (متوفی ۱۰۳۰ق.)<ref>ص ۲۶۹</ref> به اصحاب اجماع سخت توجه داشت و مدعی بود وجود حدیثی در [[اصل|اصلی]] که انتساب آن اصل به اصحاب اجماع معروف باشد، دلیل بر صحت آن حدیث است. [[میرداماد]] نیز به این مطلب پرداخته،<ref>ص ۴۵- ۴۸</ref> و احادیث اصحاب اجماع را صحیح حقیقی یا در حکم صحیح دانسته است. وی بنابر استنباط خویش از عبارت کشی، معتقد است که حتی [[احادیث مرسل|احادیثِ مرسل]] این گروه نیز در حکم صحیح است.
[[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] (متوفی ۱۰۳۰ق.)<ref>ص ۲۶۹</ref> به اصحاب اجماع سخت توجه داشت و مدعی بود وجود حدیثی در [[اصل|اصلی]] که انتساب آن اصل به اصحاب اجماع معروف باشد، دلیل بر صحت آن حدیث است. [[میرداماد]] نیز به این مطلب پرداخته،<ref>ص ۴۵- ۴۸</ref> و احادیث اصحاب اجماع را صحیح حقیقی یا در حکم صحیح دانسته است. وی بنابر استنباط خویش از عبارت کشی، معتقد است که حتی [[حدیث مرسل|احادیثِ مرسل]] این گروه نیز در حکم صحیح است.


علمای [[اخباری]] هچون [[محمد امین استرآبادی]]،<ref>ص ۱۸۱-۱۸۳</ref> [[فیض کاشانی]]،<ref>الاصول...، ۵۶ - ۵۹، الوافی، ۱/۱۱، قس: ۱/۱۲</ref> [[حسین بن شهاب الدین کرکی]]<ref>ص ۸۸ - ۸۹</ref> و [[حر عاملی]]<ref>30/224، ۲۴۵</ref> در جهت ادعای خویش بر صحت جمیع احادیث [[کتب اربعه]] و سایر کتب مورد اعتماد حدیثی شیعه، بر وجود این اجماع و صحت احادیث اصحاب آن پافشاری بسیار داشتند و در واقع اهتمام علمای سده‌های متأخر به این موضوع شاید بیشتر به سبب عنایت [[اخباریان]] به این مسأله بوده است.<ref>نیز نک: نوری، ۳/۷۵۸- ۷۵۹.</ref> از متأخران، [[سید محمد باقر شفتی|شفتی]] در این باره رساله‌ای مستقل (چ ۱۳۱۴ق) نگاشته است.<ref>نیز برای نمونه‌هایی، نک: آقابزرگ، ۲/۱۱۹-۱۲۰، ۴/۵۷.</ref>
علمای [[اخباریان|اخباری]] هچون [[محمدامین استرآبادی|محمد امین استرآبادی]]،<ref>ص ۱۸۱-۱۸۳</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]،<ref>الاصول...، ۵۶ - ۵۹، الوافی، ۱/۱۱، قس: ۱/۱۲</ref> [[ابن جاندار|حسین بن شهاب الدین کرکی]]<ref>ص ۸۸ - ۸۹</ref> و [[شیخ حر عاملی|حر عاملی]]<ref>30/224، ۲۴۵</ref> در جهت ادعای خویش بر صحت جمیع احادیث [[کتب اربعه]] و سایر کتب مورد اعتماد حدیثی شیعه، بر وجود این اجماع و صحت احادیث اصحاب آن پافشاری بسیار داشتند و در واقع اهتمام علمای سده‌های متأخر به این موضوع شاید بیشتر به سبب عنایت [[اخباریان]] به این مسأله بوده است.<ref>نیز نک: نوری، ۳/۷۵۸- ۷۵۹.</ref> از متأخران، [[سید محمد باقر شفتی|شفتی]] در این باره رساله‌ای مستقل (چ ۱۳۱۴ق) نگاشته است.<ref>نیز برای نمونه‌هایی، نک: آقابزرگ، ۲/۱۱۹-۱۲۰، ۴/۵۷.</ref>


== اسامی ==
== اسامی ==
در منابع نام هجده‌نفر از [[اصحاب امام باقر(ع)]] تا [[امام رضا(ع)]] را به‌عنوان اصحاب اجماع بیان کرده‌اند.  
در منابع نام هجده‌نفر از [[فهرست اصحاب امام باقر(ع)|اصحاب امام باقر(ع)]] تا [[فهرست اصحاب امام رضا(ع)|امام رضا(ع)]] را به‌عنوان اصحاب اجماع بیان کرده‌اند.  
=== اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)===
=== اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)===
[[محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی|کَشّی]] اصحاب اجماع [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] یعنی کسانی از آنها که هر دو امام را درک نموده‌اند، چنین معرفی می‌کند:
[[محمد بن عمر کشی|کَشّی]] اصحاب اجماع [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] و [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] یعنی کسانی از آنها که هر دو امام را درک نموده‌اند، چنین معرفی می‌کند:
{{ستون-شروع|۳}}
{{ستون-شروع|۳}}
# [[زرارة بن اعین|زُرارَة بن اَعین]]
# [[زرارة بن اعین|زُرارَة بن اَعین]]
خط ۵۱: خط ۵۱:


=== اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)===
=== اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)===
اصحاب اجماع [[امام کاظم(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] از دیدگاه کشی عبارتند از:
اصحاب اجماع [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)]] و [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] از دیدگاه کشی عبارتند از:
{{ستون-شروع|۳}}
{{ستون-شروع|۳}}
# [[یونس بن عبدالرحمن]]
# [[یونس بن عبدالرحمن]]
خط ۶۰: خط ۶۰:
# [[بزنطی|احمد بن محمد بن اَبی نَصر بَزَنطی]].<ref>کشی، معرفه الرجال، ص۵۵۶.</ref>
# [[بزنطی|احمد بن محمد بن اَبی نَصر بَزَنطی]].<ref>کشی، معرفه الرجال، ص۵۵۶.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
کشی خاطر نشان کرده است که برخی از [[امامیه|امامیان]]، به جای حسن بن محبوب، کسانی چون [[حسن بن علی بن فضال|حسن بن علی بن فَضّال]]، [[فضالة بن ایوب|فَضالَة بن ایوب]] و [[عثمان بن عیسی]] را مطرح کرده‌اند.<ref>کشی، معرفه الرجال، ص۵۵۶.</ref>
کشی خاطر نشان کرده است که برخی از [[امامیه|امامیان]]، به جای حسن بن محبوب، کسانی چون [[حسن بن علی بن فضال|حسن بن علی بن فَضّال]]، [[فضالة بن ایوب|فَضالَة بن ایوب]] و [[عثمان بن عیسی رواسی|عثمان بن عیسی]] را مطرح کرده‌اند.<ref>کشی، معرفه الرجال، ص۵۵۶.</ref>


== تعداد ==
== تعداد ==
نقل مشهور که بر اساس گزارش کشی شکل گرفته است، اصحاب اجماع را هجده نفر می‌دانند. اما دو نقل غیرمشهور نیز در این زمینه مطرح شده است.  
نقل مشهور که بر اساس گزارش کشی شکل گرفته است، اصحاب اجماع را هجده نفر می‌دانند. اما دو نقل غیرمشهور نیز در این زمینه مطرح شده است.  


[[ابن داود حلی|ابن داود]] در [[رجال ابن داوود|رجالش]] به نقل از کَشّی، [[حمدان بن احمد]] را به اصحاب اجماع افزوده است.<ref>ابن داود، کتاب الرجال، منشورات الرضی، ص۸۴.</ref> با این حساب، ابن داود اصحاب اجماع را نوزده نفر می‌داند. ولی در نسخه‌های موجود از رجال کشی، حمدان جزو اصحاب اجماع ذکر نشده است، از این رو، [[محدث نوری]] احتمال داده که ابن داود به نسخه‌ای از رجال کشی دسترسی داشته که به دست ما نرسیده، خصوصا که آنچه از رجال کشی به دست ما رسیده، خلاصه‌ای از کتاب اصلی است و شاید در نسخه اصلی همان طوری بوده ابن داود نقل کرده است.<ref>محی‌الدین الموسوی الغریفی، قواعد الحدیث،‌دار الأضواء بیروت چاپ ۲، ۱۴۰۶ق، ص۴۰-۴۱</ref>  
[[حسن بن داوود حلی|ابن داود]] در [[رجال ابن داوود (کتاب)|رجالش]] به نقل از کَشّی، [[حمدان بن احمد]] را به اصحاب اجماع افزوده است.<ref>ابن داود، کتاب الرجال، منشورات الرضی، ص۸۴.</ref> با این حساب، ابن داود اصحاب اجماع را نوزده نفر می‌داند. ولی در نسخه‌های موجود از رجال کشی، حمدان جزو اصحاب اجماع ذکر نشده است، از این رو، [[محدث نوری]] احتمال داده که ابن داود به نسخه‌ای از رجال کشی دسترسی داشته که به دست ما نرسیده، خصوصا که آنچه از رجال کشی به دست ما رسیده، خلاصه‌ای از کتاب اصلی است و شاید در نسخه اصلی همان طوری بوده ابن داود نقل کرده است.<ref>محی‌الدین الموسوی الغریفی، قواعد الحدیث،‌دار الأضواء بیروت چاپ ۲، ۱۴۰۶ق، ص۴۰-۴۱</ref>  


[[محدث نوری]] تعداد اصحاب اجماع را ۲۲ یا ۲۳ نفر می‌داند. او می‌گوید گرچه کشی از هجده نفر نام برده است، اما او قصد نداشته است که بگوید اجماع منحصر به همین تعداد است؛ بلکه می‌گوید به نظر من آنچه محل اجماع است این عده هستند. در نتیجه شاید اجماع دیگری باشد ولی صحت آن اجماع نزد او احراز نشده باشد. همچنین کسانی دیگر که به جای ابو بصیر اسدی و حسن بن محبوب افراد دیگری را ذکر کرده‌اند در صدد این نیستند که بگویند غیر از اینها اجماعی وجود ندارد. نتیجه این می‌شود که یک اجماع را کشی نقل می‌کند و دیگران هم افراد دیگری را داخل در اجماع می‌دانند؛ از این رو می‌توانیم سخنان هر دو گروه را بپذیریم و همه آن افراد را داخل در اصحاب اجماع بدانیم. او تمام افراد مورد اختلاف(لیث بن البختری، الحسن بن فضال، فضالة بن ایوب، عثمان بن عیسی) را در کنار نام‌های مشهور جزو اصحاب اجماع قرار می‌دهد<ref>محی‌الدین الموسوی الغریفی، قواعد الحدیث،‌دار الأضواء بیروت چاپ ۲، ۱۴۰۶ق، ص۴۰-۴۱</ref>
[[میرزا حسین نوری|محدث نوری]] تعداد اصحاب اجماع را ۲۲ یا ۲۳ نفر می‌داند. او می‌گوید گرچه کشی از هجده نفر نام برده است، اما او قصد نداشته است که بگوید اجماع منحصر به همین تعداد است؛ بلکه می‌گوید به نظر من آنچه محل اجماع است این عده هستند. در نتیجه شاید اجماع دیگری باشد ولی صحت آن اجماع نزد او احراز نشده باشد. همچنین کسانی دیگر که به جای ابو بصیر اسدی و حسن بن محبوب افراد دیگری را ذکر کرده‌اند در صدد این نیستند که بگویند غیر از اینها اجماعی وجود ندارد. نتیجه این می‌شود که یک اجماع را کشی نقل می‌کند و دیگران هم افراد دیگری را داخل در اجماع می‌دانند؛ از این رو می‌توانیم سخنان هر دو گروه را بپذیریم و همه آن افراد را داخل در اصحاب اجماع بدانیم. او تمام افراد مورد اختلاف(لیث بن البختری، الحسن بن فضال، فضالة بن ایوب، عثمان بن عیسی) را در کنار نام‌های مشهور جزو اصحاب اجماع قرار می‌دهد<ref>محی‌الدین الموسوی الغریفی، قواعد الحدیث،‌دار الأضواء بیروت چاپ ۲، ۱۴۰۶ق، ص۴۰-۴۱</ref>


== تک‌نگاری‌ها ==
== تک‌نگاری‌ها ==
Automoderated users، confirmed، templateeditor
۵۱۱

ویرایش