Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''ابوالحسین احمد بن منیر طرابلسی'''، مشهور به '''اِبْنِ مُنیر''' ملقب به مهذبالدین و عینالزمان (۴۷۳- ۵۴۸ق/۱۰۸۰-۱۱۵۳م) ، شاعر [[هجو|هجوسرای]] [[شیعه|شیعی]] بود. وی در آغاز آهنگ هجوسرایی نداشت، اما از هنگام ورود به [[دمشق]]، از آنجا | '''ابوالحسین احمد بن منیر طرابلسی'''، مشهور به '''اِبْنِ مُنیر''' ملقب به مهذبالدین و عینالزمان (۴۷۳- ۵۴۸ق/۱۰۸۰-۱۱۵۳م)، شاعر [[هجو|هجوسرای]] [[شیعه|شیعی]] بود. وی در آغاز آهنگ هجوسرایی نداشت، اما از هنگام ورود به [[دمشق]]، از آنجا که مذهب [[شیعه]] داشت، مورد کینه بدخواهان قرار گرفت. به وی تهمت بیاحترامی به [[صحابه]] نیز زدهاند، اما در دیوان او شعری که چنین معنایی از آن برآید، دیده نمیشود. وی فرمانروایان [[سنی]] را به عنوان مسلمانانی که در برابر [[جنگهای صلیبی|صلیبیان]] پایداری میکردهاند، بسیار ستوده است. | ||
==زادگاه و نسب== | ==زادگاه و نسب== | ||
وی در [[طرابلس]] [[شام]] به دنیا آمد. پدرش | وی در [[طرابلس]] [[شام]] به دنیا آمد. پدرش که به رفوگری اشتغال داشت،<ref>تدمری، ص۳۴-۳۵</ref> چندان به خاندان [[اهل بیت(ع)]] عشق میورزید که اشعار [[عونی]] شاعر شیعی را در ستایش خاندان [[پیامبر(ص)]] در بازارهای طرابلس به صدایی خوش میخواند.<ref>رجوع کنید به:ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۷۸۸، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۹۷</ref> احتمالاً ابن منیر چندی شغل پدر را پیشه خود ساخته بود، چه گاه وی را شاعرِ «رفّاء» (رفوگر) نامیدهاند.<ref>ذهبی، سیر، ج۲، ص۲۲۴، العبر، ج۳، ص۵</ref> با این حال وی به تحصیل پرداخت و سپس شاعری پیشه کرد. | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
از استادان وی آگاهی نداریم، اما احتمالاً نزد استادان دارالعلم طرابلس، از جمله [[ابو عبدالله طلیللی]]، دانش آموخت.<ref>تدمری، ص۱۱-۱۲</ref> گویند هم آنان بودند | از استادان وی آگاهی نداریم، اما احتمالاً نزد استادان دارالعلم طرابلس، از جمله [[ابو عبدالله طلیللی]]، دانش آموخت.<ref>تدمری، ص۱۱-۱۲</ref> گویند هم آنان بودند که وی را به رفض و غلو در [[تشیع]] رهنمون شدند،<ref>ابن فضلالله، ج۱۵،ص۵۱۸-۵۱۹</ref> اما بیشک جامعه شیعی مذهب طرابلس آن روزگار در این امر تأثیر فراوان داشته است.<ref>رجوع کنید به:ناصرخسرو، ص۱۷؛ تدمری، ص۲۵</ref> وی لغت و ادب را نیک فراگرفت، [[قرآن|قرآن کریم]] و [[جمهره]] [[ابن درید]] را از بر کرد<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۷۸۸؛ ابن عدیم، ص۱۴۷</ref> و چندان دانش آموخت تا به استادی رسید و حلقه درسی پیرامون او تشکیل گردید.<ref>ابن مستوفی، ج۱، ص۲۹۱</ref> | ||
==سفرهای ابن منیر== | ==سفرهای ابن منیر== | ||
ظاهراً وی ۳۰ سال نخست زندگی خویش را در [[طرابلس|طرابلس]] گذراند و پس از سقوط آن شهر به دست [[صلیبیان|صلیبیان]] (۵۰۳ق/۱۱۰۹م)، احتمالاً به همراه گروهی از مردم شهر به [[دمشق|دمشق]] رفت.<ref>عمادالدین، قسم شعراء الشام، ۱/۷۷؛ تدمری، ۱۴</ref> | |||
با ورود به دمشق، زندگی پرکشاکش وی آغاز شد. او که به سبب مذهب و نیز زبان گزندهاش، مورد کینه رقیبان بود، [[اتابک طغتکین|اتابک طغتکین]] را مدح گفت تا شاید به او نزدیک گردد، اما بدخواهان از نادانی سلطان ترک زبان بهره جستند و همان مدیحه را وسیله سعایت قرار دادند.<ref>ابن عدیم، ۱۴۹- ۱۵۰</ref> طغتکین بر وی خشم گرفت و در صدد مجازاتش برآمد، اما [[یوسف بن فیروز|یوسف بن فیروز]] که حاجب حرم بود.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۲/۷۸۸-۷۸۹، التاریخ الکبیر، ۲/۹۷</ref> وی را از مهلکه رهانید و همراه کاروان برید به [[بغداد]] فرستاد. | |||
با | ابن منیر در بغداد با بسیاری از بزرگان علم و سیاست، از جمله [[شریق موسوی]]، نقیب علویان که برخی وی را با [[شریف رضی]] و نیز [[شریف مرتضی]] اشتباه کردهاند،<ref>ابن حجه، ص۳۲۷؛ انطاکی، ج۱، ص۳۶۳؛ صنعانی، ج۱، ص۷۹؛ بحرانی، ج۱، ص۴۲۶</ref> فقیه [[عبدالوهاب بن عبدالواحد]]، شیخ [[حنبلی|حنبلیان]] و معروف به شرفالسلام<ref>ابن رجب، ج۱، ص۲۳۷، ۲۳۹</ref> و نیز [[ابن صدقه]] وزیر [[المسترشد بالله]] دوستی و پیوند یافت و در قصیدهای ابن صدقه را ستود.<ref>تدمری، ص۳۵، ۱۳۴-۱۳۶</ref> | ||
پس از مرگ [[طغتکین]] (۵۲۲ق) ابن منیر بار دیگر به [[دمشق]] بازگشت و ظاهراً کوشید تا ضمن تقرب به [[تاج الملوک بوری بن طغتکین]]،<ref>ابن منیر، ص۱۷۲</ref> با ریشخند و هجا از دشمنان خویش انتقام کشد، اما بخت با وی یار نشد و سلطان به جرم هجو بزرگان دمشق او را به زندان افکند و فرمان به قطع زبان وی داد. این بار نیز [[یوسف بن فیروز]] در برابر سلطان به شفاعت برخاست و سلطان از وی درگذشت، اما فرمان داد که دمشق را ترک گوید. پس از این تبعید ابن منیر به [[حلب]] رفت<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۷۸۹، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۹۷</ref> و گویا در همین روزگار بود که با [[ابن قیسرانی]] شاعر همروزگار خویش آشنایی یافت و بین آن دو پیوندی رقابتآمیز پدید آمد که تا پایان عمرِ آنان استوار بود.<ref>عمادالدین، قسم شعراء الشام، ج۱، ص۷۶؛ ابن خلکان، ج۱، ص۱۵۶؛ صفدی، ج۸، ص۱۹۳</ref> | |||
پس از مرگ | پس از مرگ تاجالملوک (۵۲۶ق/۱۱۳۲م) و آغاز فرمانروایی [[اسماعیل ابن بوری]]، دلبستگی ابن منیر به [[دمشق]]، بار دیگری وی را بدانجا کشانید، اما این بار نیز گرفتار خشم اسماعیل بن بوری شد، چندانکه سلطان بر مصلوب کردن وی عزم کرد. وی ناچار در [[مسجد]] «وزیر» پنهان شد و باز از دمشق گریخت،<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۷۸۹</ref> | ||
==تشویق مسلمانان در جنگ با صلیبیان== | ==تشویق مسلمانان در جنگ با صلیبیان== | ||
اندکی بعد به خدمت [[عمادالدین زنگی]] درآمد و قصیدههای بسیاری در ستایش او و پیروزیهایش بر [[صلیبیان]] سرود.<ref>رجوع کنید به:ابن منیر، ص۱۹۴-۲۰۳</ref> این اشعار که بخش بزرگی از سرودههای برجای مانده اوست، برای تشویق [[مسلمانان]] در جنگ با صلیبیان سخت به کار میآمد<ref>هرفی، ص۲۶۷</ref> و از این روی در ممدوح نیز کارگر میافتاد و برای ابن منیر مقام و احترامی شایسته به ارمغان میآورد. وی دست کم در دو نبرد عمادالدین با صلیبیان در رکاب وی بود.<ref>رجوع کنید به:ابن منیر، ص۱۹۲، ۱۹۵، ۱۹۷-۱۹۸؛ رکابی، ص۵۰</ref> | |||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
پس از عمادالدین، وی به فرزند او نورالدین پیوست و تا پایان عمر در خدمت او بود. در ۵۴۶ق نورالدین [[دمشق |دمشق]] را به سبب سازش مجیرالدین آبق با صلیبیان، محاصره | پس از عمادالدین، وی به فرزند او نورالدین پیوست و تا پایان عمر در خدمت او بود. در ۵۴۶ق نورالدین [[دمشق|دمشق]] را به سبب سازش مجیرالدین آبق با صلیبیان، محاصره کرد در محاصره دوم دمشق وی حاضر بود و با پیروزی و سرفرازی وارد دمشق شد و سپس همراه سپاه نورالدین به [[حلب]] بازگشت و چندی بعد در همانجا درگذشت.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۷۸۹، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۹۷-۹۸</ref> و در دامنه کوه جوشن و نزدیکی [[مشهدالسقط]] مدفن گردید.<ref>حسینی جلالی، مزارات اهل البیت و تاریخها، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> | ||
==شاعری دارای شخصیت دوگانه== | ==شاعری دارای شخصیت دوگانه== | ||
چنین مینماید | چنین مینماید که وی نیز چون بسیاری از همگنان خویش دارای شخصیتی دوگانه بوده است. از سویی شعر او مورد پسند بزرگان [[دین]] بوده است و حتی برخی از آنان در شمار راویان شعر وی درآمدهاند<ref>رجوع کنید به:عمادالدین، قسم شعراء الشام، ج۱، ص۷۹-۸۰، ۸۵ -۸۷؛ عبدالقادر قرشی، ج۱، ص۳۳۵؛ تدمری، ص۱۵-۱۷</ref> و از سوی دیگر بسیاری به سرزنش وی پرداختهاند. وی با تکیه بر پیروزیهای مسلمانان بر [[جنگهای صلبی|صلیبیان]] به ستایش ممدوحان خویش پرداخته و اشعار خود را به انواع صنعتهای بدیعی آراسته است.<ref>هرفی، ص۲۶۹، ۲۷۳، ۲۷۶؛ تدمری، ص۵۱</ref> | ||
==خصوصیات اشعار ابن منیر== | ==خصوصیات اشعار ابن منیر== | ||
* ابن منیر در مدیحههای خود در | * ابن منیر در مدیحههای خود در کنار شاعرانی چون [[ابن حیوس]] و [[ابن خیاط]] که با وی همروزگار بودهاند، قرار میگیرد، وی در این اشعار به ویژه در مدایحی که تقدیم عمادالدین و نورالدین زنگی میکرد،<ref>ابوشامه، ج۱، ص۶۹-۹۵</ref> شاعری جدی و با وقار جلوه میکند، چنانکه حتی هجوهای او نیز از متانتی ویژه برخوردار است.<ref>هرفی، ص۲۷۴-۲۷۸</ref> | ||
* در سنت هجوسرایی شعر عرب، وی را نمیتوان با شاعران پیشین در | * در سنت هجوسرایی شعر عرب، وی را نمیتوان با شاعران پیشین در یک صف نهاد، چه وی در آغازگویی آهنگ هجوسرایی نداشت، اما از هنگام ورود به [[دمشق]]، از آنجا که آیین [[شیعه]] داشت، مورد کینه بدخواهان قرار گرفت. این امر از اشارات [[ابن عدیم]]<ref>ابن عدیم، ص۱۴۹-۱۵۰</ref> درباره بسیاری دشمنان وی و نیز در سعایت آنان نزد [[طغتکین]] آشکار است. شاید نالیدن وی از مردم روزگار<ref>ابن عدیم، ص۱۲۷</ref> و نیز برخی اشارتها به همدستی روزگار و مردم برضد او،<ref>عمادالدین، قسم شعراء الشام، ج۱، ص۷۷، ۷۹</ref> بیارتباط با این رویدادها نبوده است. | ||
* در مآخذ نیز «خبیث | * در مآخذ نیز «خبیث اللسان» بودن را با [[شیعه]] بودنش درآمیختهاند.<ref>ابن عساکر، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۹۷؛ ابن فضلالله، ج۱۵، ص۵۱۸؛ رجوع کنید به: امینی، ج۴، ص۳۳۲</ref> و با قرار دادن وی در برابر [[ابن قیسرانی]] به عنوان سنی پرهیزگار<ref>رجوع کنید به: عمادالدین، همان، ج۱، ص۷۶؛ ذهبی، سیر، ج۲۰، ص۲۲۴</ref> بر این نکته تأکید ورزیدهاند. | ||
* به وی تهمت بیاحترامی به [[صحابه]] نیز زدهاند،<ref>ابن فضلالله، ج۱۵، ص۵۱۸؛ ابن | * به وی تهمت بیاحترامی به [[صحابه]] نیز زدهاند،<ref>ابن فضلالله، ج۱۵، ص۵۱۸؛ ابن خلکان، ج۴، ص۴۵۸</ref> اما در دیوان او شعری که چنین معنایی از آن برآید، دیده نمیشود، وی فرمانروایان سنی را به عنوان مسلمانانی که در برابر صلیبیان پایداری میکردهاند، بسیار ستوده است.<ref>ابوشامه، ج۱، ص۶۹-۹۵</ref> از اینرو، میتوان گفت که ابن منیر هنگامی که در [[دمشق]] مورد آزار قرار میگرفت، خشم خویش را با سرودن هجاهای تند بر دشمنانش فرو میریخت، شاید از همین رو در گزارش سفر نخست وی به دمشق نشانهای از سرودن اشعار هجوآمیز در دست نیست. | ||
* هجاهای او بر دو گونه است: | * هجاهای او بر دو گونه است: | ||
# برخی از آنها | # برخی از آنها چنانکه گفته شد، بسیار سخیف است و ظاهراً این اشعار همانهاست که وی در هجو دشمنان میسروده، و در همین سرودههاست که او به گفته [[ابن عساکر]] از واژههای عامیانه سود جسته است.<ref> تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۷۸۸، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۹۷</ref> | ||
# در برخی دیگر از این اشعار، مثلاً هجو مردی بخیل،<ref>عمادالدین، قسم شعراء الشام، ج۱، ص۹۰</ref> غرض وی نوعی شوخی و مطایبه است | # در برخی دیگر از این اشعار، مثلاً هجو مردی بخیل،<ref>عمادالدین، قسم شعراء الشام، ج۱، ص۹۰</ref> غرض وی نوعی شوخی و مطایبه است که گویا از ویژگیهای شخصیت او بوده است، چنانکه حتی در برابر فرمانروایان نیز از اینگونه شوخیها پرهیز نمیکرده است.<ref>رجوع کنید به: ابن عدیم، ص۱۵۷</ref> | ||
==دوستی با ابن قیسرانی== | ==دوستی با ابن قیسرانی== | ||
برخوردهای وی با [[ابن قیسرانی]] نیز بیشتر آمیخته به طنز و شوخی بوده است. این دو با | برخوردهای وی با [[ابن قیسرانی]] نیز بیشتر آمیخته به طنز و شوخی بوده است. این دو با یکدیگر دوستی داشتند،<ref>ابن ظافر، ص۲۵۷</ref> اما چنانکه عمادالدین کاتب با هوشمندی اشاره کرده است، چونان دو اسب میدان مسابقه با یکدیگر به رقابت برخاسته بودند.<ref>ابن ظافر، ج۱، ص۷۶</ref> این رقابت که آن را با رقابتهای جریر و [[فرزدق]] قیاس کردهاند، همواره با نوعی هجو و سرزنش متقابل همراه بوده است.<ref>عمادالدین، قسم شعراء الشام، ج۱، ص۷۹؛ یاقوت، ج۱۹، ص۶۴-۶۵؛ ابن خلکان، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹؛ تدمری، ص۳۱-۳۲</ref> | ||
==دیوان== | ==دیوان== | ||
چنانکه [[تدمری]]<ref>تدمری، ص۶</ref> اشاره کرده است، دیوان ابن منیر از بین رفته است، اما مجموعهای از اشعار وی که در منابع مختلف پراکنده بود، نخستین بار به کوشش سعود محمود عبدالجابر در [[کویت]] به چاپ رسیده است. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۹۸: | خط ۹۷: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، حیدرآباد | * ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۰ق. | ||
* ابن حجه، | * ابن حجه، ابوبکر، ثمرات الاوراق، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۱م. | ||
* ابن | * ابن خلکان، وفیات؛ ابن رجب، عبدالرحمان، ذیل علی طبقات الحنابلة، به کوشش هنری لائوست و سامی دهان، دمشق، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م. | ||
* ابن | * ابن شاکر کتبی، عیون التواریخ، به کوشش فیصل السامر و نبیله عبدالمنعم داوود، بغداد، ۱۳۹۷ق. | ||
* ابن ظافر، علی، بدائع البدائه، به | * ابن ظافر، علی، بدائع البدائه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۰م. | ||
* ابن عدیم، احمد، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، نسخة | * ابن عدیم، احمد، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، نسخة عکسی موجود در کتابخانة مرکز. | ||
* ابن | * ابن عساکر، علی، التاریخ الکبیر، به کوشش عبدالقادر افندی بدران، دمشق، ۱۳۳۰ق. | ||
* همو، تاریخ مدینة دمشق، نسخة | * همو، تاریخ مدینة دمشق، نسخة عکسی موجود در کتابخانة مرکز. | ||
* ابن فضلالله عمری، احمد، | * ابن فضلالله عمری، احمد، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. | ||
* ابن قلانسی، ابویعلی حمزه، ذیل تاریخ دمشق، بیروت، ۱۹۰۸م. | * ابن قلانسی، ابویعلی حمزه، ذیل تاریخ دمشق، بیروت، ۱۹۰۸م. | ||
* ابن مستوفی، | * ابن مستوفی، مبارک، تاریخ اربل، به کوشش سامی بن السید خماس الصفار، بغداد، ۱۹۸۰م. | ||
* ابن منیر، احمد، دیوان، به | * ابن منیر، احمد، دیوان، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۹۸۶م. | ||
* ابن وردی، عمر، تتمة المختصر فی اخبار البشر، به | * ابن وردی، عمر، تتمة المختصر فی اخبار البشر، به کوشش احمد رفعت بدراوی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م. | ||
* ابوشامه، عبدالرحمان، الروضتین فی اخبار الدولتین، قاهره، ۱۲۸۷ق. | * ابوشامه، عبدالرحمان، الروضتین فی اخبار الدولتین، قاهره، ۱۲۸۷ق. | ||
* امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م. | * امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م. | ||
* | * انطاکی، داوود، تزیین الاسواق فی اخبار العشاق، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. | ||
* بحرانی، یوسف، | * بحرانی، یوسف، الکشکول، نجف، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م. | ||
* تدمری، مقدمه و حاشیه بر دیوان. | * تدمری، مقدمه و حاشیه بر دیوان. | ||
* حسینی جلالی، محمدحسین، مزارات اهل البیت و تاریخها، مؤسسه اعلمی، بیروت،الطبعة الثالثه، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م. | * حسینی جلالی، محمدحسین، مزارات اهل البیت و تاریخها، مؤسسه اعلمی، بیروت،الطبعة الثالثه، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م. | ||
* حرعاملی، محمد، امل الا¸مل، به | * حرعاملی، محمد، امل الا¸مل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، ۱۳۸۵ق. | ||
* خوانساری، محمدباقر، روضات الجنان فی احوال العلماء و السادات، قم، ۱۳۹۰ق. | * خوانساری، محمدباقر، روضات الجنان فی احوال العلماء و السادات، قم، ۱۳۹۰ق. | ||
* ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به | * ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. | ||
* ذهبی، محمد، العبر، به | * ذهبی، محمد، العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. | ||
* | * رکابی، جودت، الادب العربی من الانحدار الی الازدهار، دمشق، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. | ||
* سمعانی، | * سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م. | ||
* صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به | * صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش محمد یوسف نجم، ویسبادن، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م. | ||
* صنعانی، یوسف، نسمة السحر فی | * صنعانی، یوسف، نسمة السحر فی ذکر من تشیع و شعر، نسخه عکسی موجود در کتابخانة مرکز. | ||
* عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة، حیدرآباد | * عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۲ق. | ||
* علی خان مدنی، انوار الربیع فی انواع البدیع، به | * علی خان مدنی، انوار الربیع فی انواع البدیع، به کوشش شاکر هادی شکر، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م. | ||
* عمادالدین | * عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، قسم شعراء الشام، به کوشش شکری فیصل، دمشق، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م. | ||
* عمادالدین | * عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، قسم شعراء المغرب، به کوشش محمد مرزوقی و دیگران، تونس، ۱۹۶۶م. | ||
* ناصرخسرو، سفرنامه، به | * ناصرخسرو، سفرنامه، به کوشش نادر وزین پور، تهران، ۱۳۶۲ش. | ||
* هرفی، محمد، شعر الجهاد فی الحروب الصلیبیة، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. | * هرفی، محمد، شعر الجهاد فی الحروب الصلیبیة، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. | ||
* یاقوت، ادبا. | * یاقوت، ادبا. |