کاربر ناشناس
مباح: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Esmati بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Esmati بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اباحه | '''اِباحه'''، مفهومی فقهی و در شريعت اسلام از احكام پنجگانه است و در مورد فعلى گفته مىشود كه انجام و ترك آن پاداش و كيفري در پی ندارد. یکی از بحثهای مرتبط با اباحه،اصالت اباحه است که مشهور فقهای [[شیعه]] به آن قائلند و معنای آن این است که اصل در هر چیزی مباح بودن آن است مگر دلیلی بر خلاف آن وجود داشته باشد. | ||
== معنای اباحه == | == معنای اباحه == | ||
اِباحه، اباحه ازريشة بَوح و بُوْوح به معنى اجازه دادن<ref>فراهيدي، ازهري</ref>و در شريعت اسلام از احكام پنجگانه است و در مورد فعلى گفته مىشود كه انجام و ترك آن پاداش و كيفري در پی ندارد. | اِباحه، اباحه ازريشة بَوح و بُوْوح به معنى اجازه دادن<ref>فراهيدي، ازهري</ref>و در شريعت اسلام از احكام پنجگانه است و در مورد فعلى گفته مىشود كه انجام و ترك آن پاداش و كيفري در پی ندارد. | ||
خط ۲۲: | خط ۱۹: | ||
جواز متضاد منع است و جايز مانند حلال اعم از مباح است، چون هر مباحى جايز است، ولى هر جايزي مباح نيست، مثل افعال مكروه و مستحب كه جايزند و مباح نيستند. | جواز متضاد منع است و جايز مانند حلال اعم از مباح است، چون هر مباحى جايز است، ولى هر جايزي مباح نيست، مثل افعال مكروه و مستحب كه جايزند و مباح نيستند. | ||
== اباحة تملك و اباحة انتفاع در فقه و حقوق مدنى == | == اباحة تملك و اباحة انتفاع در فقه و حقوق مدنى == | ||
اباحه معانى ديگري در فقه و حقوق مدنى دارد كه عبارت است از اذن در تملك يا انتفاع از اموالى كه مالك خاص ندارد. در مواردي كه اذن در تملك باشد، آن را | اباحه معانى ديگري در فقه و حقوق مدنى دارد كه عبارت است از اذن در تملك يا انتفاع از اموالى كه مالك خاص ندارد. در مواردي كه اذن در تملك باشد، آن را اباحه تملك و در مواردي كه اجازه انتفاع از چيزي باشد، آن را اباحة انتفاع مىنامند و بر اساس اين تقسيم بندي مباحات به دو دستة قابل انتفاع و قابل تملك تقسيم مىشود: مباحات قابل انتفاع مباحاتى است كه مورد استفادة عموم مسلمين است و استفاده و انتفاع انحصاري از آنها ممنوع است و بايد به نحوي مورد استفاده قرار گيرد كه مانع استفادة ديگران نشود، مثل طرق و خیابانهای عمومی. مباحات قابل تملك مباحاتى است كه به اذن امام مسلمين و موافق موازين شرعى قابل تملك است، مثل تملك اراضى موات از طريق احياء آن يا صيد ماهى از آبهای مباح. | ||
قانون مدنى ايران به پيروي از فقه [[امامیه]] مباحات را به دو دسته تقسيم مىكند: مباحات قابل استفاده و انتفاع غير انحصاري و مباحات قابل تملك. از دستة اول به نام اموال عمومى يا اموالى كه مورد استفادة عموم است، ياد مىكند<ref>مادة 24</ref> و در ماده 27 مىگويد: «اموالى كه ملك اشخاص نمىباشد و افراد مردم مىتوانند آنها را مطابق مقررات مندرجه در اين قانون و قوانين مخصوصة مربوط به هر يك از اقسام مختلفة آنها تملك كرده و يا از آنها استفاده كنند، مباحات ناميده مىشود مثل اراضى موات يعنى زمينهايى كه معطل افتاده و آبادي و كشت و زرع در آنها نباشد». | قانون مدنى ايران به پيروي از فقه [[امامیه]] مباحات را به دو دسته تقسيم مىكند: مباحات قابل استفاده و انتفاع غير انحصاري و مباحات قابل تملك. از دستة اول به نام اموال عمومى يا اموالى كه مورد استفادة عموم است، ياد مىكند<ref>مادة 24</ref> و در ماده 27 مىگويد: «اموالى كه ملك اشخاص نمىباشد و افراد مردم مىتوانند آنها را مطابق مقررات مندرجه در اين قانون و قوانين مخصوصة مربوط به هر يك از اقسام مختلفة آنها تملك كرده و يا از آنها استفاده كنند، مباحات ناميده مىشود مثل اراضى موات يعنى زمينهايى كه معطل افتاده و آبادي و كشت و زرع در آنها نباشد». | ||
خط ۲۸: | خط ۲۵: | ||
فقهاء و اصوليون بحث ديگري دارند تحت عنوان اصالت حظر يا اصالت اباحه. حظر به معناي منع، متضاد اباحه است و به همين جهت اصالت اباحه در مقابل اصالت حظر است. اصالت حظر بدين معنى است كه تا دليل شرعى بر جواز ارتكاب يك فعل وجود نداشته باشد، بايد از آن اجتناب كرد. | فقهاء و اصوليون بحث ديگري دارند تحت عنوان اصالت حظر يا اصالت اباحه. حظر به معناي منع، متضاد اباحه است و به همين جهت اصالت اباحه در مقابل اصالت حظر است. اصالت حظر بدين معنى است كه تا دليل شرعى بر جواز ارتكاب يك فعل وجود نداشته باشد، بايد از آن اجتناب كرد. | ||
اصالت اباحه خلاف آن است. بين دانشمندان اسلامى دربارة افعال بندگان پيش از تشريع و نزول وحى اختلاف نظر وجود دارد: اشعريان كه به حسن و قبح ذاتى افعال معتقد نيستند، مىگويند: فقط خطاب شارع، به افعال صفت قبيح يا حَسَن مىبخشد و پيش از ورود شرح قبح و حُسنى بر افعال مترتب نمىشود و نمىتوان دربارة آنها حكمى صادر كرد. [[معتزله]] كه به حسن و قبح ذاتى افعال اعتقاد دارند و مثلاً ظلم را فى ذاته قبيح و عدل را فى نفسه حسن مىشمارند و معيار تشخيص آن را نيز عقل مىدانند، در مواردي كه حسن و قبح افعال پيش از ورود شرع عقلاً قابل تميز و تشخيص نباشد يا حسن و قبح عمل مساوي باشد، دچار اختلاف نظر شدهاند: معتزله بصره در اين موارد اصل را اباحه مىدانند، ولى معتزلة بغداد اصل را حظر مىدانند و مىگويند تصرف در ملك غير بدون اذن مالك قبيح است و هستى همه مُلك خداست و تصرف در آن بدون اذن خداوند ممنوع است، مگر آنكه خداوند تصرف در آن را مجاز كند. بعضى از معتزله نيز متوقعند، كه اصل اباحه را در اين مورد جاري مىدانند نه اصل حظر را.<ref>ابن قدامه، 41، 42؛ بدخشى، 1/164-166</ref> پس از تشريع نيز دربارة اموري كه حكمى دربارة آن وارد نشده است، همين اختلاف نظر بين فقها وجود دارد. | اصالت اباحه خلاف آن است. بين دانشمندان اسلامى دربارة افعال بندگان پيش از تشريع و نزول وحى اختلاف نظر وجود دارد: [[اشاعره|اشعريان]] كه به [[حسن و قبح ذاتى]] افعال معتقد نيستند، مىگويند: فقط خطاب شارع، به افعال صفت قبيح يا حَسَن مىبخشد و پيش از ورود شرح قبح و حُسنى بر افعال مترتب نمىشود و نمىتوان دربارة آنها حكمى صادر كرد. [[معتزله]] كه به حسن و قبح ذاتى افعال اعتقاد دارند و مثلاً ظلم را فى ذاته قبيح و عدل را فى نفسه حسن مىشمارند و معيار تشخيص آن را نيز عقل مىدانند، در مواردي كه حسن و قبح افعال پيش از ورود شرع عقلاً قابل تميز و تشخيص نباشد يا حسن و قبح عمل مساوي باشد، دچار اختلاف نظر شدهاند: معتزله بصره در اين موارد اصل را اباحه مىدانند، ولى معتزلة بغداد اصل را حظر مىدانند و مىگويند تصرف در ملك غير بدون اذن مالك قبيح است و هستى همه مُلك خداست و تصرف در آن بدون اذن خداوند ممنوع است، مگر آنكه خداوند تصرف در آن را مجاز كند. بعضى از معتزله نيز متوقعند، كه اصل اباحه را در اين مورد جاري مىدانند نه اصل حظر را.<ref>ابن قدامه، 41، 42؛ بدخشى، 1/164-166</ref> پس از تشريع نيز دربارة اموري كه حكمى دربارة آن وارد نشده است، همين اختلاف نظر بين فقها وجود دارد. | ||
مشهور در ميان فقهاي اماميه اين است كه حكم عقل و شرع هر دو بر اصالت اباحه قائم است.<ref>انصاري، 199</ref> مستند شرعى [[اماميه]] آيات و احاديث منقول از | مشهور در ميان فقهاي اماميه اين است كه حكم عقل و شرع هر دو بر اصالت اباحه قائم است.<ref>انصاري، 199</ref> مستند شرعى [[اماميه]] [[آیه|آيات]] و احاديث منقول از [[ائمه]] (ع) است از جمله اين آيات: | ||
# هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما الاْرْضِ جَميعاً: او خدايى است كه همة موجودات زمين را براي شما خلق كرد (بقره/2/29)؛ | # هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما الاْرْضِ جَميعاً: او خدايى است كه همة موجودات زمين را براي شما خلق كرد (بقره/2/29)؛ |