آیه: تفاوت میان نسخهها
اصلاح پانویس المیزان
(افزودن منبع) |
(اصلاح پانویس المیزان) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
زرکشی آیه را به معنای نشانه<ref>زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۹۷۲م، ج۱، ص۳۶۳.</ref> و راغب آن را به «شیء واضح و روشن» معنی کرده است.<ref>راغب اصفهانی، معجم مفردات، ۱۴۱۶ق، ص۳۴.</ref> در کتاب لسان العرب آیه به معنای معجزه و نشانه آمده است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۲.</ref> | زرکشی آیه را به معنای نشانه<ref>زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۹۷۲م، ج۱، ص۳۶۳.</ref> و راغب آن را به «شیء واضح و روشن» معنی کرده است.<ref>راغب اصفهانی، معجم مفردات، ۱۴۱۶ق، ص۳۴.</ref> در کتاب لسان العرب آیه به معنای معجزه و نشانه آمده است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۲.</ref> | ||
مقصود از هر آيه در قرآن کریم، قطعه اى از آن است كه در سوره اى واقع شده و شروع و پايانى دارد و از چند جمله يا كلمه يا حرف تشكيل شده و حدود آن از طريق پيامبر(ص) تعيين شده است.<ref>فراهیدی، کتاب العين، ۱۴۱۴ق، ص۶۳؛ سیوطی، الاتقان، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۴۵؛ فیروزآبادی، بصائر ذوى التمييز، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۶۳.</ref> در قرآن كريم نيز آيه به اين معنا به كار رفته است.<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۶؛ سوره آل عمرن، آیه ۷؛ سوره نحل، آیه ۱۰۱.</ref> | مقصود از هر آيه در قرآن کریم، قطعه اى از آن است كه در سوره اى واقع شده و شروع و پايانى دارد و از چند جمله يا كلمه يا حرف تشكيل شده و حدود آن از طريق پيامبر(ص) تعيين شده است.<ref>فراهیدی، کتاب العين، ۱۴۱۴ق، ص۶۳؛ سیوطی، الاتقان، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۴۵؛ فیروزآبادی، بصائر ذوى التمييز، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۶۳.</ref> در قرآن كريم نيز آيه به اين معنا به كار رفته است.<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۶؛ سوره آل عمرن، آیه ۷؛ سوره نحل، آیه ۱۰۱.</ref> | ||
به عبارت دیگر معنای «آیه» در اصطلاح (که آن هم نشأت گرفته از معنای «نشان» و «علامت» است) عبارت است از کلمات، عبارات و یا جملاتی از قرآن که سوره از آن ها تشکیل مییابد و هر کدام از این بخشها یک علامت است که همانند علائم طبیعی به خدای سبحان و یا بخشی از معارف اعتقادی، احکام عملی، و یا اصول اخلاقی که منظور خداوند است دلالت میکند.<ref>طباطبایی، المیزان، | به عبارت دیگر معنای «آیه» در اصطلاح (که آن هم نشأت گرفته از معنای «نشان» و «علامت» است) عبارت است از کلمات، عبارات و یا جملاتی از قرآن که سوره از آن ها تشکیل مییابد و هر کدام از این بخشها یک علامت است که همانند علائم طبیعی به خدای سبحان و یا بخشی از معارف اعتقادی، احکام عملی، و یا اصول اخلاقی که منظور خداوند است دلالت میکند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۱۵۹</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|محمد حسین طباطبایی]] مفسر بزرگ شیعی بر این باور است که چون تعداد آیات [[قرآن]] مستند به روایت(نص) [[تواتر|متواتر]] و یا [[خبر واحد]] قابل اعتمادی نیست که بتواند معیار تشخیص دقیق تعداد آیات قرآن باشد؛ بر همین اساس الزامی برای عمل به هیچ یک از این اخبار نیست، در نتیجه اگر دلالت برخی از آنها روشن بود قابل اعتماد است در غیر این صورت محقق اندیشمند می تواند نظرش به هر چه رسید بدان عمل کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۲۳۲.</ref> {{یادداشت|وبالجملة لما كانت الأعداد لا تنتهي إلى نص متواتر أو واحد يعبأ به ويجوز الركون إليه ويتميز به كل آية عن أختها لا ملزم للأخذ بشيء منها فما كان منها بينا ظاهر الأمر فهو وإلّا فللباحث المُتدبر أن يختار ما أدّى إليه نظرُه.}} | ||
==آیه در قرآن== | ==آیه در قرآن== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== محکم و متشابه === | === محکم و متشابه === | ||
در قرآن، آیات به دو دسته [[محکمات]] و [[متشابهات]] تقسیم شدهاند.<ref>آل عمران/۳، ۷</ref>[[علامه طباطبایی]] میگوید:<ref>طباطبائی، المیزان، ج۳، | در قرآن، آیات به دو دسته [[محکمات]] و [[متشابهات]] تقسیم شدهاند.<ref>آل عمران/۳، ۷</ref>[[علامه طباطبایی]] میگوید:<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۳، ص۳۲ـ۴۳</ref> | ||
::محکمات آیاتی است که معنای آنها روشن است و با معنای غیرمراد اشتباه نمیشود. به این دسته آیات باید [[ایمان]] داشت و به آنها عمل کرد. متشابهات، آیاتی هستند که ظاهرشان مقصود نیست و مراد واقعی آنها را که تأویلشان است، جز خدا کسی نمیداند. البتّه به نظر دانشمندان [[شیعه]]، تأویل آیات متشابه را [[پیامبر(ص)]] و [[امامان]](علیهم السلام) نیز میدانند. | ::محکمات آیاتی است که معنای آنها روشن است و با معنای غیرمراد اشتباه نمیشود. به این دسته آیات باید [[ایمان]] داشت و به آنها عمل کرد. متشابهات، آیاتی هستند که ظاهرشان مقصود نیست و مراد واقعی آنها را که تأویلشان است، جز خدا کسی نمیداند. البتّه به نظر دانشمندان [[شیعه]]، تأویل آیات متشابه را [[پیامبر(ص)]] و [[امامان]](علیهم السلام) نیز میدانند. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
درباره نظم وترتیب آیات میان قرآن پژوهان دو دیدگاه متفاوت وجود دارد: بیشتر محقّقان [[اهل سنت]] و شیعه برآنند که جایگاه آیات درسورهها، با هدایت پیامبر(ص) به وسیله [[جبرئیل]] و دستور حضرت به اصحاب معین میشد؛ بنابراین، ترتیب موجود توقیفی است؛ یعنی تغییر آن جایز نیست.<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۳۲</ref> | درباره نظم وترتیب آیات میان قرآن پژوهان دو دیدگاه متفاوت وجود دارد: بیشتر محقّقان [[اهل سنت]] و شیعه برآنند که جایگاه آیات درسورهها، با هدایت پیامبر(ص) به وسیله [[جبرئیل]] و دستور حضرت به اصحاب معین میشد؛ بنابراین، ترتیب موجود توقیفی است؛ یعنی تغییر آن جایز نیست.<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۳۲</ref> | ||
در مقابل عدّهای دیگر معتقدند که ممکن است آیات قرآن در زمان پیامبر مرتّب شده باشد؛ امّا پس از وی، ذوق، سلیقه و اجتهاد اصحاب در نظم و ترتیب موجود نقش داشته است. به نظر [[علامه طباطبایی|علاّمه طباطبایی]]، روایات جمع اوّل قرآن (زمان [[ابوبکر]]) مؤید این است که اجتهاد اصحاب در ترتیب آیات دخالت داشته است؛ و اگر بپذیریم که همه آیات به دستور حضرت مرتب شده، بدان معنا نیست که آن چه را اصحاب منظّم و مرتّب کردهاند، همان ترتیب زمان رسول خدا(ص) است... و اجماعی که بر وحدت ترتیب فعلی با ترتیب زمان پیامبر ادّعا شده، [[اجماع]] منقول است و نمیتوان بر آن تکیه کرد.<ref>طباطبائی، المیزان، | در مقابل عدّهای دیگر معتقدند که ممکن است آیات قرآن در زمان پیامبر مرتّب شده باشد؛ امّا پس از وی، ذوق، سلیقه و اجتهاد اصحاب در نظم و ترتیب موجود نقش داشته است. به نظر [[علامه طباطبایی|علاّمه طباطبایی]]، روایات جمع اوّل قرآن (زمان [[ابوبکر]]) مؤید این است که اجتهاد اصحاب در ترتیب آیات دخالت داشته است؛ و اگر بپذیریم که همه آیات به دستور حضرت مرتب شده، بدان معنا نیست که آن چه را اصحاب منظّم و مرتّب کردهاند، همان ترتیب زمان رسول خدا(ص) است... و اجماعی که بر وحدت ترتیب فعلی با ترتیب زمان پیامبر ادّعا شده، [[اجماع]] منقول است و نمیتوان بر آن تکیه کرد.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۲، ص۱۲۷ـ۱۲۹</ref> | ||
== تعداد آیات == | == تعداد آیات == | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
عدد کوفی چون به [[حضرت علی(ع)]] منسوب است، نزد دانشمندان علوم قرآن و تفسیر به واقعیت نزدیکتر و از اعتبار ویژهای برخوردار است.<ref>معرفت، تاریخ قرآن، ۱۳۸۲، ص۸۲.</ref> عدد آیات در مصحف شریف براساس مکتب کوفی است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۶.</ref> | عدد کوفی چون به [[حضرت علی(ع)]] منسوب است، نزد دانشمندان علوم قرآن و تفسیر به واقعیت نزدیکتر و از اعتبار ویژهای برخوردار است.<ref>معرفت، تاریخ قرآن، ۱۳۸۲، ص۸۲.</ref> عدد آیات در مصحف شریف براساس مکتب کوفی است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۶.</ref> | ||
به نظر [[علامه طباطبایی]]، عددهایی که گفتهاند، نصّ [[متواتر]] یا [[خبر واحد]] معتبری که بتوان بر آن تکیه کرد، ندارد؛ بنابراین، اعتقاد به هیچ کدام لازم نیست؛ بلکه میتوان هر کدام را با تحقیق پذیرفت یا رد کرد.<ref>طباطبائی، المیزان، | به نظر [[علامه طباطبایی]]، عددهایی که گفتهاند، نصّ [[متواتر]] یا [[خبر واحد]] معتبری که بتوان بر آن تکیه کرد، ندارد؛ بنابراین، اعتقاد به هیچ کدام لازم نیست؛ بلکه میتوان هر کدام را با تحقیق پذیرفت یا رد کرد.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۲۳۲</ref> | ||
== تناسب آیات == | == تناسب آیات == | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
برخی دیگر از مفسّران، با آن که معتقد به وجود تناسب میان آیاتند، میگویند: | برخی دیگر از مفسّران، با آن که معتقد به وجود تناسب میان آیاتند، میگویند: | ||
::قرآن کتابی فنّی و درسی نیست تا دارای فصول و نظام تألیفی خاصّی باشد؛ شناخت مناسبت آیات خوب است؛ امّا این مناسبت باید براساس ارتباط میان اجزایی باشد که اوّل و آخرش به هم ربط دارد؛ بنابراین نباید ربطهای نادرستی را به کلام خدا نسبت داد.<ref>شیخ عز الدین به نقل از: الاتقان، ج۲، ص۲۳۴</ref> به گفته [[علامه طباطبایی]]، چه بسا ممکن است چند آیه به صورت جملهای معترضه که بیان گر مطلب دیگری باشد، میان دو آیه هم سیاق فاصله شوند؛ بنابراین نیازی به تکلّف و زحمت برای یافتن ارتباط و تناسب آیات نیست و دلیلی بر لزوم این تناسب وجود ندارد، مگر در سوره هایی که یک جا نازل شده، یا آیاتی که ارتباطشان روشن است.<ref> | ::قرآن کتابی فنّی و درسی نیست تا دارای فصول و نظام تألیفی خاصّی باشد؛ شناخت مناسبت آیات خوب است؛ امّا این مناسبت باید براساس ارتباط میان اجزایی باشد که اوّل و آخرش به هم ربط دارد؛ بنابراین نباید ربطهای نادرستی را به کلام خدا نسبت داد.<ref>شیخ عز الدین به نقل از: الاتقان، ج۲، ص۲۳۴</ref> به گفته [[علامه طباطبایی]]، چه بسا ممکن است چند آیه به صورت جملهای معترضه که بیان گر مطلب دیگری باشد، میان دو آیه هم سیاق فاصله شوند؛ بنابراین نیازی به تکلّف و زحمت برای یافتن ارتباط و تناسب آیات نیست و دلیلی بر لزوم این تناسب وجود ندارد، مگر در سوره هایی که یک جا نازل شده، یا آیاتی که ارتباطشان روشن است.<ref>المیزان،۱۳۹۳ق، ج۴، ص۳۵۹</ref> | ||
== معنای دیگر آیه == | == معنای دیگر آیه == | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
وجه تناسب بین معنای اصطلاحی و لغوی آیه این است که آیات قرآنی از یک سو معجزه است، چون کسی نمیتواند همانند آن را بیاورد و از جهتی علامت صدق آورنده آن، مایه عبرت برای اهل ذکر، حاوی برهان و دلیل بر محتوای خود که هدایت و علم برای انسانها، و نیز بیان گر قدرت، علم، حکمت و سایر صفات الهی است.<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۳۹</ref> | وجه تناسب بین معنای اصطلاحی و لغوی آیه این است که آیات قرآنی از یک سو معجزه است، چون کسی نمیتواند همانند آن را بیاورد و از جهتی علامت صدق آورنده آن، مایه عبرت برای اهل ذکر، حاوی برهان و دلیل بر محتوای خود که هدایت و علم برای انسانها، و نیز بیان گر قدرت، علم، حکمت و سایر صفات الهی است.<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۳۹</ref> | ||
آیه بودن چیزی به اعتبارها و جهات گوناگون فرق کرده و قابل شدت و ضعف است؛ مثلاً بخشی از قرآن به اعتبار عجز بشر از آوردن مثل آن، آیه خداست. احکام و تکالیف الهی به اعتبار حصول [[تقوا]] و [[تقرّب]] به سبب آنها، آیات خداوند هستند. موجودات عینی به اعتبار این که وجود و خصوصیات وجودیشان، به وجود و خصوصیات وجودی خداوند دلالت میکند، آیات خداوند میباشند. انبیا و اولیای الهی به جهت این که در قول و عمل، مردم را به خدا دعوت میکنند باز از آیات الهی هستند ; مثلا از [[امام صادق(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] درباره آیه: (وَعلامات وبِالنَّجمِ هُمْ یهْتَدُون) سؤال شده که فرمود: مراد از «نجم» [[رسول خدا (ص)]] و مراد از «علامات» [[ائمه(ع)]] میباشند.<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۰۷؛ المیزان، ج۱، ص۲۵۰</ref>امور خارق العاده و معجزات انبیا نیز به خصوص «آیه» نامیده میشوند، زیرا هم دلالت روشن تری به قدرت و عظمت الهی دارند و هم نشانه صدق انبیا در دعوی [[نبوت]] هستند.<ref>قرآن شناسی، ج۱، ص۳۳</ref> | آیه بودن چیزی به اعتبارها و جهات گوناگون فرق کرده و قابل شدت و ضعف است؛ مثلاً بخشی از قرآن به اعتبار عجز بشر از آوردن مثل آن، آیه خداست. احکام و تکالیف الهی به اعتبار حصول [[تقوا]] و [[تقرّب]] به سبب آنها، آیات خداوند هستند. موجودات عینی به اعتبار این که وجود و خصوصیات وجودیشان، به وجود و خصوصیات وجودی خداوند دلالت میکند، آیات خداوند میباشند. انبیا و اولیای الهی به جهت این که در قول و عمل، مردم را به خدا دعوت میکنند باز از آیات الهی هستند ; مثلا از [[امام صادق(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] درباره آیه: (وَعلامات وبِالنَّجمِ هُمْ یهْتَدُون) سؤال شده که فرمود: مراد از «نجم» [[رسول خدا (ص)]] و مراد از «علامات» [[ائمه(ع)]] میباشند.<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۰۷؛ المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۵۰</ref>امور خارق العاده و معجزات انبیا نیز به خصوص «آیه» نامیده میشوند، زیرا هم دلالت روشن تری به قدرت و عظمت الهی دارند و هم نشانه صدق انبیا در دعوی [[نبوت]] هستند.<ref>قرآن شناسی، ج۱، ص۳۳</ref> | ||
=== آیات تشریعی و تکوینی === | === آیات تشریعی و تکوینی === | ||
آیات الهی را ابتدا میتوان به دو بخش «تشریعی» و «تکوینی» تقسیم کرد; [[آیات تشریعی]] عمدتاً، قرآن کریم و دیگر کتابهای آسمانی است.<ref>قرآن شناسی، ج۱، ص۳۳</ref>البته برخی از آیات قرآنی بیانگر آیات تکوینی نیز هستند. و برخی دربردارنده معارف اعتقادی، احکام عملی و یا اخلاقیات بوده که مایه تقرب به سوی خداست.<ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۵۹</ref> | آیات الهی را ابتدا میتوان به دو بخش «تشریعی» و «تکوینی» تقسیم کرد; [[آیات تشریعی]] عمدتاً، قرآن کریم و دیگر کتابهای آسمانی است.<ref>قرآن شناسی، ج۱، ص۳۳</ref>البته برخی از آیات قرآنی بیانگر آیات تکوینی نیز هستند. و برخی دربردارنده معارف اعتقادی، احکام عملی و یا اخلاقیات بوده که مایه تقرب به سوی خداست.<ref>المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۱۵۹</ref> | ||
[[آیات تکوینی]] خداوند امور عینی و خارجی هستند که به وجود خارجیشان، بر وحدت خداوند در خلق و اتصاف او به صفات کمال و تنزّه از نقص و نیاز دلالت میکنند<ref>همان، ج۱۸، ص۱۵۸</ref> که این دسته از آیات الهی باز به دو دسته تقسیم میشود: عادی و خارق العاده. آیات تکوینی عادی شامل همه پدیدههای جهان میشود، ولی خارق العاده دربردارنده امور خارج از عادات و معجزات پیامبران است.<ref>قرآن شناسی، ج۱، ص۳۴</ref> | [[آیات تکوینی]] خداوند امور عینی و خارجی هستند که به وجود خارجیشان، بر وحدت خداوند در خلق و اتصاف او به صفات کمال و تنزّه از نقص و نیاز دلالت میکنند<ref>همان، ج۱۸، ص۱۵۸</ref> که این دسته از آیات الهی باز به دو دسته تقسیم میشود: عادی و خارق العاده. آیات تکوینی عادی شامل همه پدیدههای جهان میشود، ولی خارق العاده دربردارنده امور خارج از عادات و معجزات پیامبران است.<ref>قرآن شناسی، ج۱، ص۳۴</ref> | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
در قرآن و روایات، به مطالعه وتدبّر در هردو دسته، به ویژه آیات انفسی تأکید فراوان شده است؛ چنان که خدای سبحان میفرماید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ...﴿٥٣﴾|ترجمه=به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است...|سوره=[[سوره فصلت|فصلت]]|آیه=٥٣}} | در قرآن و روایات، به مطالعه وتدبّر در هردو دسته، به ویژه آیات انفسی تأکید فراوان شده است؛ چنان که خدای سبحان میفرماید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ...﴿٥٣﴾|ترجمه=به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است...|سوره=[[سوره فصلت|فصلت]]|آیه=٥٣}} | ||
درباره موارد و مصادیق آیات آفاقی و انفسی، دیدگاههای مختلفی مطرح شده است.<ref>برای نمونه نک: جامع البیان، ج۱۱، ص۴ ; مجمع البیان، ج۹، ص۲۹ ; | درباره موارد و مصادیق آیات آفاقی و انفسی، دیدگاههای مختلفی مطرح شده است.<ref>برای نمونه نک: جامع البیان، ج۱۱، ص۴ ; مجمع البیان، ج۹، ص۲۹ ; المیزان،۱۳۹۳ق، ج۱۷، ص۴۰۵</ref>؛ | ||
مانند آسمانها، زمین و نظمی که در دریاها، صحراها، گیاهان، حیوانات و موجودات آسمانی است که تامل در آنها، رهگشاست و سالک را به وحدت حق، آشنا میکند. | مانند آسمانها، زمین و نظمی که در دریاها، صحراها، گیاهان، حیوانات و موجودات آسمانی است که تامل در آنها، رهگشاست و سالک را به وحدت حق، آشنا میکند. | ||
آیات انفسی نیز آیاتی است که در وجود خود انسان قرار دارد، اعم از پیچیدگیهای اعضا و قوای انسان<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۰۵</ref> و یا سیر در تجرد نفس و شگفتیهای آن. | آیات انفسی نیز آیاتی است که در وجود خود انسان قرار دارد، اعم از پیچیدگیهای اعضا و قوای انسان<ref>المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۴۰۵</ref> و یا سیر در تجرد نفس و شگفتیهای آن. | ||
در روایات نیز به اهمیت معرفت آفاقی و به ویژه انفسی توجه و تأکید بیشتری شده است. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: ''' «من عرف نفسه فقد عرف ربه''' ; هر کس خود را شناخت خدایش را شناخته است» <ref>بحارالانوار، ج۲، ص۳۲ ; غرر الحکم، ص۲۳۲</ref> <ref> برای تفاسیر این حدیث نک: مصابیح الانوار، ج۱، ص۲۰۴، و الالهیات فی مدرسة أهل البیت(ع)، ص</ref> | در روایات نیز به اهمیت معرفت آفاقی و به ویژه انفسی توجه و تأکید بیشتری شده است. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: ''' «من عرف نفسه فقد عرف ربه''' ; هر کس خود را شناخت خدایش را شناخته است» <ref>بحارالانوار، ج۲، ص۳۲ ; غرر الحکم، ص۲۳۲</ref> <ref> برای تفاسیر این حدیث نک: مصابیح الانوار، ج۱، ص۲۰۴، و الالهیات فی مدرسة أهل البیت(ع)، ص</ref> |