Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۶۷
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←تاریخچه) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←تاریخچه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
لقب آیت الله را نخستین بار شهید ثانی در قرن ۱۰ و برای توصیف [[شهید اول]] (م ۷۸۶ق) به کار گرفته است. <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۵، ص۱۳۵</ref> پس از او این عنوان در [[اجازه روایت|اجازه نامههای روایی]] دوران صفویه به کار رفته است. بر اساس اجازاتی که [[محمدباقر مجلسی|مجلسی]] در [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] جمعآوری کرده است [[شرف الدین شولستانی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۷، ص۳۶</ref>، [[شیخ بهایی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۶، ص۱۴۶</ref> و [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۷، ص۷۹</ref>، در [[اجازه روایت|اجازه نامه]]هایی که برای شاگردان خود نوشتهاند، از [[علامه حلی]] به عنوان «''آیت الله فی العالمین''» یاد کردهاند. در همین دوران [[ابوالقاسم جرفادقانی]] (قرن ۱۱ق) همین تعبیر را برای [[شیخ صدوق]](م ۳۸۱ق) به کار برده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۷، ص۱۰۰</ref> | لقب آیت الله را نخستین بار شهید ثانی در قرن ۱۰ و برای توصیف [[شهید اول]] (م ۷۸۶ق) به کار گرفته است. <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۵، ص۱۳۵</ref> پس از او این عنوان در [[اجازه روایت|اجازه نامههای روایی]] دوران صفویه به کار رفته است. بر اساس اجازاتی که [[محمدباقر مجلسی|مجلسی]] در [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] جمعآوری کرده است [[شرف الدین شولستانی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۷، ص۳۶</ref>، [[شیخ بهایی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۶، ص۱۴۶</ref> و [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۷، ص۷۹</ref>، در [[اجازه روایت|اجازه نامه]]هایی که برای شاگردان خود نوشتهاند، از [[علامه حلی]] به عنوان «''آیت الله فی العالمین''» یاد کردهاند. در همین دوران [[ابوالقاسم جرفادقانی]] (قرن ۱۱ق) همین تعبیر را برای [[شیخ صدوق]](م ۳۸۱ق) به کار برده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۷، ص۱۰۰</ref> | ||
پیش از دوران صفویه القابی مانند [[ثقة الاسلام|ثِقَةُ الاسلام]]، [[حجت الاسلام|حُجَّةُ الاسلام]] و نیز آیتالله برای بزرگداشت چند فرد خاص به کار میرفت. و تا قرنها نیز مختص به همان افراد باقی ماند. در [[قرن چهارم]] قمری عنوان ثقة الاسلام برای [[کلینی|محمدبن یعقوب کلینی]]و در [[قرن هفتم]] عنوان محقق برای [[محقق حلی|جعفر بن حسن حلی]] به کار رفت. | پیش از دوران صفویه القابی مانند [[ثقة الاسلام|ثِقَةُ الاسلام]]، [[حجت الاسلام|حُجَّةُ الاسلام]] و نیز آیتالله برای بزرگداشت چند فرد خاص به کار میرفت. و تا قرنها نیز مختص به همان افراد باقی ماند. در [[قرن چهارم]] قمری عنوان ثقة الاسلام برای [[کلینی|محمدبن یعقوب کلینی]] و در [[قرن هفتم]] عنوان محقق برای [[محقق حلی|جعفر بن حسن حلی]] به کار رفت. | ||
تا قرن چهاردهم قمری کاربرد عنوان آیت الله برای [[:رده:فقیهان شیعه|فقها]] مرسوم نبوده است. در اوایل این قرن، [[میرزا حسین نوری|حاج میرزا حسین نوری]] (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق) این عنوان را برای [[محمدمهدی بحرالعلوم|سید محمد مهدی بحرالعلوم]] به کار برد <ref>نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۴</ref>. مورخان عصر [[مشروطه]] نیز این عنوان را برای [[آخوند خراسانی]]، [[حسین خلیلی تهرانی]]، [[عبدالله مازندرانی|شیخ عبدالله مازندرانی]] و دیگران به کار بردهاند.<ref>نراقی، ص۴۶-۴۷؛ ناظم الاسلام، ص۸۸؛ کسروی، ج۲، ص۳۷۱</ref> به گفته لغتنامه دهخدا عنوان آیت الله در دوره مشروطه برای [[سید عبدالله بهبهانی]] و [[سید محمد طباطبایی سنگلجی|سید محمد طباطبائی سنگلجی]] که از رهبران مشروطه بودند به کار میرفت. <ref> دهخدا، لغتنامه، ج۱، ص۲۶۳ و ۲۶۵</ref> | تا قرن چهاردهم قمری کاربرد عنوان آیت الله برای [[:رده:فقیهان شیعه|فقها]] مرسوم نبوده است. در اوایل این قرن، [[میرزا حسین نوری|حاج میرزا حسین نوری]] (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق) این عنوان را برای [[محمدمهدی بحرالعلوم|سید محمد مهدی بحرالعلوم]] به کار برد <ref>نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۴</ref>. مورخان عصر [[مشروطه]] نیز این عنوان را برای [[آخوند خراسانی]]، [[حسین خلیلی تهرانی]]، [[عبدالله مازندرانی|شیخ عبدالله مازندرانی]] و دیگران به کار بردهاند.<ref>نراقی، ص۴۶-۴۷؛ ناظم الاسلام، ص۸۸؛ کسروی، ج۲، ص۳۷۱</ref> به گفته لغتنامه دهخدا عنوان آیت الله در دوره مشروطه برای [[سید عبدالله بهبهانی]] و [[سید محمد طباطبایی سنگلجی|سید محمد طباطبائی سنگلجی]] که از رهبران مشروطه بودند به کار میرفت. <ref> دهخدا، لغتنامه، ج۱، ص۲۶۳ و ۲۶۵</ref> به نوشته متینی لقب آیت الله بعد از مشروطه برای عالمان بزرگ استفاده میشد ولی ضابطه مشخصی نداشت.<ref> متینی، بحثی درباره سابقه تاریخی القاب، ص۵۸۴</ref> | ||
چند دهه بعد [[شیخ عباس قمی]] از عبارت آیت الله برای [[مرتضی انصاری|شیخ مرتضی انصاری]]، [[حسین نجف|شیخ حسین نجف]] <ref>قمی، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۳۹۷</ref> و [[سید محمدحسن شیرازی]]<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۲۲۴</ref> نیز استفاده کرد. به جز این سه نفر او در موارد فراوانی در کتاب خود، [[الکنی و الالقاب (کتاب)|الکنی و الالقاب]] از تعبیر آیت الله برای علامه حلی استفاده کرده است. <ref>به عنوان نمونه رک: قمی، الکنی و الالقاب، ج۲، صص۹۰، ۲۹۱،و ج۳، ص۱۵۴</ref> | چند دهه بعد [[شیخ عباس قمی]] از عبارت آیت الله برای [[مرتضی انصاری|شیخ مرتضی انصاری]]، [[حسین نجف|شیخ حسین نجف]] <ref>قمی، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۳۹۷</ref> و [[سید محمدحسن شیرازی]]<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۲۲۴</ref> نیز استفاده کرد. به جز این سه نفر او در موارد فراوانی در کتاب خود، [[الکنی و الالقاب (کتاب)|الکنی و الالقاب]] از تعبیر آیت الله برای علامه حلی استفاده کرده است. <ref>به عنوان نمونه رک: قمی، الکنی و الالقاب، ج۲، صص۹۰، ۲۹۱،و ج۳، ص۱۵۴</ref> |