الصلاة خیر من النوم: تفاوت میان نسخهها
جز
←بدعتآمیز بودن الصلاة خیر من النوم از دیدگاه امامیه
AliMurtazo (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
فقهای امامیه [[اجماع]] دارند بر اینکه گفتن «الصلاة خیر من النوم» در اذان جایز نیست و گفتن آن بهقصد [[تشریع]]، [[بدعت]] و [[حرام]] است.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، مؤسسة النشر الإسلامی، ج۱، ص۲۸۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۹، ص۱۱۳.</ref> آنها بر این باورند که هیچ دلیل شرعی برای اثبات مشروعیت گفتن این جمله وجود ندارد.<ref>سید مرتضی، مسائل الناصریات، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۴؛ شیخ طوسی، الخلاف، مؤسسة النشر الإسلامی، ج۱، ص۲۸۷.</ref> البته روایاتی از امامان معصوم در برخی منابع روایی امامیه نقل شده است که از آنها جواز تثویب در اذان برداشت میشود،<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۴۲۷.</ref> اما این روایات [[شاذ]] خوانده شدهاند<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۹۰.</ref> و با دستهای دیگر از روایات که جواز تثویب در اذان را بهصراحت رد کردهاند،<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۴۲۶.</ref> تعارض دارند؛ لذا فقیهان از آنها اعراض کرده و بر موارد [[تقیه]] حمل کردهاند.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۹۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۹، ص۱۱۶؛ جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.</ref> | فقهای امامیه [[اجماع]] دارند بر اینکه گفتن «الصلاة خیر من النوم» در اذان جایز نیست و گفتن آن بهقصد [[تشریع]]، [[بدعت]] و [[حرام]] است.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، مؤسسة النشر الإسلامی، ج۱، ص۲۸۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۹، ص۱۱۳.</ref> آنها بر این باورند که هیچ دلیل شرعی برای اثبات مشروعیت گفتن این جمله وجود ندارد.<ref>سید مرتضی، مسائل الناصریات، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۴؛ شیخ طوسی، الخلاف، مؤسسة النشر الإسلامی، ج۱، ص۲۸۷.</ref> البته روایاتی از امامان معصوم در برخی منابع روایی امامیه نقل شده است که از آنها جواز تثویب در اذان برداشت میشود،<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۴۲۷.</ref> اما این روایات [[شاذ]] خوانده شدهاند<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۹۰.</ref> و با دستهای دیگر از روایات که جواز تثویب در اذان را بهصراحت رد کردهاند،<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۴۲۶.</ref> تعارض دارند؛ لذا فقیهان از آنها اعراض کرده و بر موارد [[تقیه]] حمل کردهاند.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۹۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۹، ص۱۱۶؛ جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.</ref> | ||
گفته میشود نزد فقهای امامیه اختلافی در این نیست که اگر تثویب یا گفتن «الصلاة خیر من النوم» به قصد تنبیه و یادآوری وقت نماز یا از روی [[تقیه]] باشد، جایز است؛<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۷، ص۴۲۱؛ جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.</ref> اما اگر نه به قصد تشریع و تنبیه و نه از روی تقیه گفته شود، در جواز یا عدم آن اختلافنظر وجود دارد.<ref>جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.</ref> فقیهانی همچون [[محمد بن حسن اصفهانی|فاضل هندی]]<ref>فاضل هندی، کشف اللثام، موسسة النشر | گفته میشود نزد فقهای امامیه اختلافی در این نیست که اگر تثویب یا گفتن «الصلاة خیر من النوم» به قصد تنبیه و یادآوری وقت نماز یا از روی [[تقیه]] باشد، جایز است؛<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۷، ص۴۲۱؛ جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.</ref> اما اگر نه به قصد تشریع و تنبیه و نه از روی تقیه گفته شود، در جواز یا عدم آن اختلافنظر وجود دارد.<ref>جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.</ref> فقیهانی همچون [[محمد بن حسن اصفهانی|فاضل هندی]]<ref>فاضل هندی، کشف اللثام، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۳۸۵.</ref> و [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]<ref>فیض کاشانی، مفاتیح الشرایع، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۱۱۸.</ref> به کراهت قائل شدهاند و فقیهانی همچون [[محمدحسن نجفی|صاحبجواهر]]<ref>نجفی،جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۹، ص۱۱۶.</ref> و [[کاشفالغطاء (ابهامزدایی)|کاشف الغطاء]]<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۴۶.</ref> آن را حرام دانستهاند. | ||
کاشفالغطاء، تثویب یا گفتن «الصلاة خیر من النوم» در اذان را از اساس، بدعتآمیز و دارای حرمت ذاتی دانسته و معتقد است چیزی آن را جایز نمیکند.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۴۶.</ref> | کاشفالغطاء، تثویب یا گفتن «الصلاة خیر من النوم» در اذان را از اساس، بدعتآمیز و دارای حرمت ذاتی دانسته و معتقد است چیزی آن را جایز نمیکند.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۴۶.</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
بنا به نقلی دیگر این جمله نخستینبار از سوی [[سعد بن عائذ]]، مؤذن [[مسجد قبا]]، در دوره خلافت [[عمر بن خطاب]] بدعت گذاشته شد.<ref>عبدالرزاق، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۷۴.</ref> البته در روایتی نیز از [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] نقل شده است که جمله «الصلاة خیر من النوم»، در زمان [[بنیامیه]] به اذان افزوده شده است.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت(ع)، ج۴، ص۴۴.</ref> | بنا به نقلی دیگر این جمله نخستینبار از سوی [[سعد بن عائذ]]، مؤذن [[مسجد قبا]]، در دوره خلافت [[عمر بن خطاب]] بدعت گذاشته شد.<ref>عبدالرزاق، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۷۴.</ref> البته در روایتی نیز از [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] نقل شده است که جمله «الصلاة خیر من النوم»، در زمان [[بنیامیه]] به اذان افزوده شده است.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت(ع)، ج۴، ص۴۴.</ref> | ||
=== در زمان حیات پیامبر=== | ===در زمان حیات پیامبر=== | ||
در اضافه شدن این جمله به اذان در زمان حیات پیامبر(ص)، نقلهای مختلف و متعارضی در منابع روایی اهلسنت نقل شده است. در برخی از این روایات نقل شده که روزی [[بلال حبشی|بلال]] نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] آمد تا وی را برای [[نماز صبح]] خبر کند و دید که پیامبر(ص) خواب است، سپس بانگ برآورد: «الصلاة خیر من النوم» و پس از آن گفتن این جمله در اذان صبح از سوی پیامبر(ص) نیز تأیید و پذیرفته شد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابنماجه، سنن ابنماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۲۳۷؛ دارمی، سنن دارمی، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۶۲.</ref> در برخی روایات نیز آمده است که پیامبر(ص) آن را به [[اوس بن معیر بن لوذان جمحی|ابومَحْذوره]] تعلیم داده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۲.</ref> | در اضافه شدن این جمله به اذان در زمان حیات پیامبر(ص)، نقلهای مختلف و متعارضی در منابع روایی اهلسنت نقل شده است. در برخی از این روایات نقل شده که روزی [[بلال حبشی|بلال]] نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] آمد تا وی را برای [[نماز صبح]] خبر کند و دید که پیامبر(ص) خواب است، سپس بانگ برآورد: «الصلاة خیر من النوم» و پس از آن گفتن این جمله در اذان صبح از سوی پیامبر(ص) نیز تأیید و پذیرفته شد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابنماجه، سنن ابنماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۲۳۷؛ دارمی، سنن دارمی، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۶۲.</ref> در برخی روایات نیز آمده است که پیامبر(ص) آن را به [[اوس بن معیر بن لوذان جمحی|ابومَحْذوره]] تعلیم داده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۲.</ref> | ||