پرش به محتوا

ترک اولی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۱۱: خط ۱۱:
==ترک اولای پیامبران و امامان==
==ترک اولای پیامبران و امامان==
{{همچنین ببینید|عصمت پیامبران|عصمت امامان|استغفار معصومان}}
{{همچنین ببینید|عصمت پیامبران|عصمت امامان|استغفار معصومان}}
[[شیعیان]] معتقدند خطاها و لغزش‌هایی که از [[پیامبران(ع)]] نقل شده، ترک اولی هستند و [[گناه]] به شمار نمی‌آیند. <ref>العلامة الطباطبائي، الميزان في تفسير القرآن،  ج۱۴، ص۲۲۲.</ref>{{یاد| ومعصية آدم ـ ربه ...إنما هي معصية أمر إرشادي لا مولوي والأنبياء عليهم‌السلام معصومون من المعصية والمخالفة في أمر يرجع إلى الدين الذي يوحى إليهم ... إن الأنبياء عليهم‌السلام على عصمتهم يجوز لهم ترك الأولى ومنه أكل آدم عليه‌السلام من الشجرة }} برای مثال در [[قرآن]] نمونه‌هایی از لغزش به برخی از [[پیامبران(ع)]] نسبت داده شده است.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۶۷-۱۵۰.</ref> برای نمونه در [[سوره بقره]] آمده است که [[شیطان]]، [[حضرت آدم(ع)]] را دچار لغزش کرد.<ref>سوره بقره، آیه ۳۶ و ۳۶.</ref> به عقیده علمای شیعه، ادله عقلی به [[عصمت انبیا]] و [[عصمت امامان|امامان]] حکم می‌کنند و اینکه آنها هیچ [[گناه|گناهی]] چه [[گناه کبیره|کبیره]] و چه صغیره مرتکب نمی‌شوند.<ref>سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۸۷ش، ص۳۴.</ref> ازاین‌رو، نمی‌توان به آنان گناه نسبت داد. بنابراین موارد فوق را باید ترک اولی دانست.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۲۸۹؛ شریفی و یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۰.</ref>  
[[شیعیان]] معتقدند خطاها و لغزش‌هایی که از [[پیامبران(ع)]] نقل شده، ترک اولی هستند و [[گناه]] به شمار نمی‌آیند. برای نمونه در [[سوره بقره]] آمده است که [[شیطان]]، [[حضرت آدم(ع)]] را دچار لغزش کرد.<ref>سوره بقره، آیه ۳۶ و ۳۶.</ref> به عقیده علمای شیعه، ادله عقلی به [[عصمت انبیا]] و [[عصمت امامان|امامان]] حکم می‌کنند و اینکه آنها هیچ [[گناه|گناهی]] چه [[گناه کبیره|کبیره]] و چه صغیره مرتکب نمی‌شوند.<ref>سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۸۷ش، ص۳۴.</ref> ازاین‌رو، نمی‌توان به آنان گناه نسبت داد. بنابراین موارد فوق را باید ترک اولی دانست.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۲۸۹؛ شریفی و یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۰.</ref>  


در قرآن مواردی نیز هست که در آنها، پیامبران [[استغفار]] می‌کرده‌اند و از خدا طلب آمرزش داشتند؛ مانند آیه ۱۶ [[سوره قصص]] که در آن [[حضرت موسی(ع)]] از ظلم به نفس خود [[توبه]] می‌کند و [[خدا]] او را می‌آمرزد. علاوه بر این در [[دعا|دعاهای]] منقول از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان(ع)]] نیز شاهد [[استغفار]] و طلب بخشش آنان از خدا هستیم.{{یاد|اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِكُ الْعِصَمَ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ النِّقَمَ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُغَيِّرُ النِّعَمَ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ الْبَلَاءَ؛ اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِى كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ، وَكُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُها. <ref>مفاتیح الجنان، دعای کمیل.</ref>}} برای مثال، نقل شده است که پیامبر(ص) در شبانه‌روز صد بار استغفار می‌کرد.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۳۸۳، ۳۸۴.</ref> علمای شیعه در این موارد نیز می‌گویند که پیامبران و ائمه نه به دلیل ارتکاب گناه،‌ که به علت ترک اولی از خداوند طلب آمرزش می‌کرده‌اند.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۲۸۸، ۲۸۹؛ شریفی و یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۰.</ref>[[مرتضی مطهری|مطهری]] مفسر شیعه بر این باور است که  آنچه که در مورد پیغمبران حتی به تعبیر «گناه» گفته می‌شود، برای آنها ترک اولی است و همان کارها برای ما حتی جزء حسنات شمرده می‌شود و از حسنات ما هم بالاتر است.<ref>[http://lms.motahari.ir/book-page/29/آشنایی%20با%20قرآن،%20ج12?page=23 آشنایی با قرآن، ج12 - مرتضی مطهری]
در قرآن مواردی نیز هست که در آنها، پیامبران [[استغفار]] می‌کرده‌اند و از خدا طلب آمرزش داشتند؛ مانند آیه ۱۶ [[سوره قصص]] که در آن [[حضرت موسی(ع)]] از ظلم به نفس خود [[توبه]] می‌کند و [[خدا]] او را می‌آمرزد. علاوه بر این در [[دعا|دعاهای]] منقول از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان(ع)]] نیز شاهد [[استغفار]] و طلب بخشش آنان از خدا هستیم.{{یاد|اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِكُ الْعِصَمَ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ النِّقَمَ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُغَيِّرُ النِّعَمَ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ الْبَلَاءَ؛ اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِى كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ، وَكُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُها. <ref>مفاتیح الجنان، دعای کمیل.</ref>}} برای مثال، نقل شده است که پیامبر(ص) در شبانه‌روز صد بار استغفار می‌کرد.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۳۸۳، ۳۸۴.</ref> علمای شیعه در این موارد نیز می‌گویند که پیامبران و ائمه نه به دلیل ارتکاب گناه،‌ که به علت ترک اولی از خداوند طلب آمرزش می‌کرده‌اند.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۲۸۸، ۲۸۹؛ شریفی و یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۰.</ref>
</ref>
===نمونه‌هایی از ترک اولی در قرآن===
===نمونه‌هایی از ترک اولی در قرآن===
در [[قرآن]] با واژه‌هایی چون «عصیان» و «ظلم» از اعمال برخی [[پیامبران]] یاد شده و از [[استغفار]] آنها و بخشایش خدا سخن آمده است که [[تفسیر|مفسران]] آنها را ترک اولی تفسیر کرده‌اند. برخی از [[آیات]] قرآن در این زمینه و توضیحات مفسران درباره آنها به شرح زیر است:
در [[قرآن]] با واژه‌هایی چون «عصیان» و «ظلم» از اعمال برخی [[پیامبران]] یاد شده و از [[استغفار]] آنها و بخشایش خدا سخن آمده است که [[تفسیر|مفسران]] آنها را ترک اولی تفسیر کرده‌اند. برخی از [[آیات]] قرآن در این زمینه و توضیحات مفسران درباره آنها به شرح زیر است:
خط ۲۳: خط ۲۲:


* '''خوردن [[میوه ممنوعه]] توسط حضرت آدم''': «آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت»<ref>سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> [[مجمع البیان]] در تفسیر این آیه نوشته است:‌ عصیان در لغت هرگونه خارج‌شدن از اطاعت خدا معنا می‌دهد. بنابراین تنها ترک واجبات را شامل نمی‌شود؛ بلکه ترک امور مستحب را نیز دربرمی‌گیرد. در نتیجه عصیان [[حضرت آدم(ع)]] لزوما به معنای گناه‌کردن او نیست.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲، ج۷، ص۵۶.</ref> تفسیر نمونه هم در توضیح آن گفته است امر و نهی گاه جنبه ارشادی دارد؛ مانند آنجا که پزشک بیمارش را به خوردن دارو دستور می‌دهد. در چنین موردی اگر بیمار به توصیه پزشک گوش ندهد، تنها به خود زیان وارد می‌کند. نهی خداوند از خوردن [[میوه ممنوع]] هم به معنای گناه‌بودن آن نبود؛ چراکه در آن زمان هنوز خداوند [[تکلیف|تکلیفی]] وضع نکرده بود؛ به این معنا بود که خوردن آن میوه موجب می‌شد آدم از [[بهشت]] بیرون رود و در زمین درد و رنج ببیند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۳.</ref>
* '''خوردن [[میوه ممنوعه]] توسط حضرت آدم''': «آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت»<ref>سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> [[مجمع البیان]] در تفسیر این آیه نوشته است:‌ عصیان در لغت هرگونه خارج‌شدن از اطاعت خدا معنا می‌دهد. بنابراین تنها ترک واجبات را شامل نمی‌شود؛ بلکه ترک امور مستحب را نیز دربرمی‌گیرد. در نتیجه عصیان [[حضرت آدم(ع)]] لزوما به معنای گناه‌کردن او نیست.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲، ج۷، ص۵۶.</ref> تفسیر نمونه هم در توضیح آن گفته است امر و نهی گاه جنبه ارشادی دارد؛ مانند آنجا که پزشک بیمارش را به خوردن دارو دستور می‌دهد. در چنین موردی اگر بیمار به توصیه پزشک گوش ندهد، تنها به خود زیان وارد می‌کند. نهی خداوند از خوردن [[میوه ممنوع]] هم به معنای گناه‌بودن آن نبود؛ چراکه در آن زمان هنوز خداوند [[تکلیف|تکلیفی]] وضع نکرده بود؛ به این معنا بود که خوردن آن میوه موجب می‌شد آدم از [[بهشت]] بیرون رود و در زمین درد و رنج ببیند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۳.</ref>
*'''قضا شدن نماز [[سلیمان (پیامبر)|سلیمان]]''': هنگام سان دیدن سلیمان از اسبانی که برای [[جهاد]] در راه خدا آماده شده بودند و سرگرم شدن به آنها تا غروب کردن خورشید و قضا شدن نماز البته در این که نماز واجب از سلیمان قضا شده یا [[نافله‌های روزانه|نماز نافله]] و یا این که خواندن نماز در اول وقتش  از او فوت شده و این که خورشید پنهان شد یا اسبان از دید او پنهان شده‌اند و در موارد دیگر میان مفسران اختلاف است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۷۶؛ طبرسی، تفسیر مجمع البیان،۱۴۱۵ق،  ج۸، ص۳۵۸.</ref>
*'''قضا شدن نماز [[سلیمان (پیامبر)|سلیمان]]''': هنگام سان دیدن سلیمان از اسبانی که برای [[جهاد]] در راه خدا آماده شده بودند و سرگرم شدن به آنها تا غروب کردن خورشید و قضا شدن نماز البته در این که نماز واجب از سلیمان قضا شده یا [[نافله‌های روزانه|نماز نافله]] و یا این که خواندن نماز در اول وقتش  از او فوت شده و این که خورشید پنهان شد یا اسبان از دید او پنهان شده‌اند و در موارد دیگر میان مفسران اختلاف است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۷۶؛ طبرسی، تفسیر مجمع البیان،۱۴۱۵ق،  ج۸، ص۳۵۸.</ref>


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش