Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۹۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:قطعه خوشنویسی شهادت ثالثه.jpg|بندانگشتی|270px|قطعه خوشنویسی شهادت ثالثه، اثر محمد المشرفاوی ([[سال ۱۴۳۹ق|۱۴۳۹ق]]).<ref>«[https://www.pinterest.ch/pin/39899146688418357/ اشهد ان علیا ولی الله]»، صفحه الخطاط محمد المشرفاوی در پینترس.</ref>]] | [[پرونده:قطعه خوشنویسی شهادت ثالثه.jpg|بندانگشتی|270px|قطعه خوشنویسی شهادت ثالثه، اثر محمد المشرفاوی ([[سال ۱۴۳۹ق|۱۴۳۹ق]]).<ref>«[https://www.pinterest.ch/pin/39899146688418357/ اشهد ان علیا ولی الله]»، صفحه الخطاط محمد المشرفاوی در پینترس.</ref>]] | ||
'''شهادت ثالثه''' گواهیدادن به [[ولایت امام علی(ع)|ولایت حضرت علی (ع)]] پس از [[شهادتین]] با عبارت «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیُّ الله» یا «أشهَدُ أَنّ عَلیاً حُجَّةُ الله» در [[اذان]] و [[اقامه]] است. بنا به دیدگاه مشهور فقهای | '''شهادت ثالثه''' گواهیدادن به [[ولایت امام علی(ع)|ولایت حضرت علی(ع)]] پس از [[شهادتین]] با عبارت «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیُّ الله» یا «أشهَدُ أَنّ عَلیاً حُجَّةُ الله» در [[اذان]] و [[اقامه]] است. بنا به دیدگاه مشهور فقهای امامیه، شهادت ثالثه از اجزاء اذان و اقامه نیست؛ از همین رو برخی گفتن آن در اذان و اقامه را [[بدعت]] شمرده و باور داشتن به این که جزء شرعی اذان و اقامه است را [[حرام]] دانستهاند. [[شیخ صدوق]] روایاتی که در این خصوص وارد شده را [[حدیث موضوع|موضوع]] و [[شیخ طوسی]] آنها را شاذ دانسته است. | ||
برخی دیگر از فقیهان امامیه گفتهاند این فراز جزء اذان و اقامه نیست، ولی گفتن آن در اذان و اقامه، بدون قصد و نیت | برخی دیگر از فقیهان امامیه گفتهاند این فراز جزء اذان و اقامه نیست، ولی گفتن آن در اذان و اقامه، بدون قصد و نیت جزءبودن آن، [[مستحب]] است. [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] با استناد به همان روایات شاذ گفته است بعید نیست که شهادت ثالثه از اجزاء مستحبی اذان و اقامه باشد. | ||
بنا به نظر [[سید محسن طباطبائی حکیم|سیدمحسن حکیم]]، از آنجا که شهادت ثالثه، از نشانههای ایمان و نماد تشیع است، پس گفتن آن در اذان و اقامه رجحان شرعی دارد و حتی گاهی، اگر بدون قصد جزئیت باشد، گفتن آن [[واجب]] میگردد. | بنا به نظر [[سید محسن طباطبائی حکیم|سیدمحسن حکیم]]، از آنجا که شهادت ثالثه، از نشانههای ایمان و نماد تشیع است، پس گفتن آن در اذان و اقامه رجحان شرعی دارد و حتی گاهی، اگر بدون قصد جزئیت باشد، گفتن آن [[واجب]] میگردد. | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
شهادت ثالثه، گواهی دادن به [[ولایت امام علی(ع)]]، پس از گواهی به [[شهادتین]]، یعنی [[توحید]] و [[نبوت]] است<ref>حسینی میلانی، الشهادة بالولایة فی الاذان، ۱۴۲۱ق، ص۱۲.</ref> و با عبارتهایی همچون «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیَُ الله» و «أشهَدُ أَنّ عَلیاً حُجَّةُ الله» و «أشهَدُ أَنّ عَلیاً اَمیرالمؤمنین حقاً»، بیان میشود.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۹۰.</ref> | شهادت ثالثه، گواهی دادن به [[ولایت امام علی(ع)]]، پس از گواهی به [[شهادتین]]، یعنی [[توحید]] و [[نبوت]] است<ref>حسینی میلانی، الشهادة بالولایة فی الاذان، ۱۴۲۱ق، ص۱۲.</ref> و با عبارتهایی همچون «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیَُ الله» و «أشهَدُ أَنّ عَلیاً حُجَّةُ الله» و «أشهَدُ أَنّ عَلیاً اَمیرالمؤمنین حقاً»، بیان میشود.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۹۰.</ref> | ||
[[سید محسن طباطبائی حکیم|سیدمحسن حکیم]] و [[سیدتقی طباطبایی قمی]] آن را شعار و نماد تشیع به شمار آوردهاند.<ref>حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۸۹ق، ج۵، ص۵۴۵؛ مؤسسه سبطین، العروة الوثقی و التعلیقات علیها، ۱۴۳۰ق، ج۶، ص۴۶۸، پانویس۴.</ref> در برخی روایاتی که در منابع روایی شیعه وارد شده، محتوای آن مورد تأیید واقع شده و به اقرار بر ولایت امام علی(ع) تأکید شده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۸؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۷، ص۴۰۴.</ref> برای نمونه [[احمد بن علی طبرسی|طبرسی]] در کتاب الاحتجاج روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده است که هرگاه کسی از شما میگوید: «لا إله إلَّا الله» و «محمّد رسول الله»، بلافاصله بگوید: «علی أمیر المؤمنین».<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۸.</ref> | [[سید محسن طباطبائی حکیم|سیدمحسن حکیم]] و [[سیدتقی طباطبایی قمی]] آن را شعار و نماد تشیع به شمار آوردهاند.<ref>حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۸۹ق، ج۵، ص۵۴۵؛ مؤسسه سبطین، العروة الوثقی و التعلیقات علیها، ۱۴۳۰ق، ج۶، ص۴۶۸، پانویس۴.</ref> در برخی روایاتی که در منابع روایی شیعه وارد شده، محتوای آن مورد تأیید واقع شده و به اقرار بر ولایت امام علی(ع) تأکید شده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۸؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۷، ص۴۰۴.</ref> برای نمونه [[احمد بن علی طبرسی|طبرسی]] در کتاب [[الاحتجاج علی اهل اللجاج (کتاب)|الاحتجاج]] روایتی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نقل کرده است که هرگاه کسی از شما میگوید: «لا إله إلَّا الله» و «محمّد رسول الله»، بلافاصله بگوید: «علی أمیر المؤمنین».<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۸.</ref> | ||
== | ==آیا شهادت ثالثه از اجزاء اذان و اقامه است؟== | ||
دیدگاه مشهور نزد فقهای امامیه این است که شهادت ثالثه، جزئی از اجزاء [[اذان]] و [[اقامه]] نیست.<ref>حبالله، التعلیقة علی منهاج الصالحین (الاذان و الاقامة)، ۲۰۲۴م، ص۵.</ref> بهگزارش فقیهانی همچون [[سید محمد موسوی عاملی|صاحبمدارک]] و [[سید محسن طباطبائی حکیم|سیدمحسن حکیم]] در میان فقیهانی که وارد بحث درباره این مسئله شدهاند، اختلافی وجود ندارد که شهادت ثالثه از اجزاء اذان و اقامه نیست.<ref>موسوی عاملی، مدارک الاحکام، مؤسسه آل البیت(ع)، ج۳، ص۲۷۹؛ حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۸۹ق، ج۵، ص۵۴۴.</ref> صاحبجواهر | دیدگاه مشهور نزد فقهای امامیه این است که شهادت ثالثه، جزئی از اجزاء [[اذان]] و [[اقامه]] نیست.<ref>حبالله، التعلیقة علی منهاج الصالحین (الاذان و الاقامة)، ۲۰۲۴م، ص۵.</ref> بهگزارش فقیهانی همچون [[سید محمد موسوی عاملی|صاحبمدارک]] و [[سید محسن طباطبائی حکیم|سیدمحسن حکیم]] در میان فقیهانی که وارد بحث درباره این مسئله شدهاند، اختلافی وجود ندارد که شهادت ثالثه از اجزاء اذان و اقامه نیست.<ref>موسوی عاملی، مدارک الاحکام، مؤسسه آل البیت(ع)، ج۳، ص۲۷۹؛ حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۸۹ق، ج۵، ص۵۴۴.</ref> [[محمدحسن نجفی|صاحبجواهر]] گفته است تسالم و اتفاق فقها بر عدم جزء بودن آن در اذان و اقامه است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۳ش، ج۹، ص۸۷.</ref> | ||
عالمانی همچون [[شیخ صدوق]] و [[شهید ثانی]] اضافه کردن آن به اذان و اقامه را [[بدعت]] و روایاتی که در این زمینه نقل شده را [[حدیث موضوع|موضوع]] دانستهاند.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۹۰؛ شهید ثانی، روض الجنان، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۸۶.</ref> شهید ثانی همچنین گفته است افزودن آن به اذان و اقامه با این نیت که جزء شرعی آنها به شمار رود، اگرچه موجب بطلان نماز نیست، ولی عملی معصیتآمیز است.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۴۰.</ref> | عالمانی همچون [[شیخ صدوق]] و [[شهید ثانی]] اضافه کردن آن به اذان و اقامه را [[بدعت]] و روایاتی که در این زمینه نقل شده را [[حدیث موضوع|موضوع]] دانستهاند.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۹۰؛ شهید ثانی، روض الجنان، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۸۶.</ref> شهید ثانی همچنین گفته است افزودن آن به اذان و اقامه با این نیت که جزء شرعی آنها به شمار رود، اگرچه موجب بطلان نماز نیست، ولی عملی معصیتآمیز است.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۴۰.</ref> | ||
[[شیخ طوسی]] نیز روایات مربوط به شهادت ثالثه در اذان را شاذ معرفی کرده و معتقد است کسی که در اذان شهادت ثالثه را بگوید، خطا کرده است،<ref>شیخ طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۶۹.</ref> ضمن آن که فضیلتی نیز برای اذان محسوب نمیشود و با گفتن آن، فصول و اجزای اذان کامل نمیشود.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۹۹.</ref> در میان فقیهان شیعه، [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، به | [[شیخ طوسی]] نیز روایات مربوط به شهادت ثالثه در اذان را شاذ معرفی کرده و معتقد است کسی که در اذان شهادت ثالثه را بگوید، خطا کرده است،<ref>شیخ طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۶۹.</ref> ضمن آن که فضیلتی نیز برای اذان محسوب نمیشود و با گفتن آن، فصول و اجزای اذان کامل نمیشود.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۹۹.</ref> در میان فقیهان شیعه، [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، به [[مکروه|کراهتِ]] گفتن شهادت ثالثه در اذان و اقامه قائل شده و معتقد است که باور به جزء شرعی بودن آن برای اذان و اقامه، [[حرام]] است.<ref>فیض کاشانی، مفاتیح الشرایع، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۱۱۸.</ref> | ||
با این حال علامه مجلسی معتقد است که به سبب روایاتی که در این | با این حال [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] معتقد است که به سبب روایاتی که در این مسئله وارد شده است، بعید نیست که شهادت ثالثه جزء مستحبی در اذان و اقامه باشد.<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۱، ص۱۱۱.</ref> فقیهانی مثل [[آقا رضا همدانی]] گفتن آن در اذان و اقامه را اگر به قصد جزئیت نباشد، جایز دانستهاند.<ref>همدانی، مصباح الفقیه، ۱۴۲۴ق، ج۱۱، ص۳۱۳-۳۱۴.</ref> برخی نیز مانند [[سیدتقی طباطبایی قمی]] معتقدند که اگر بدون قصد جزئیت باشد، گفتن آن در اذان و اقامه، رجحان دارد.<ref>طباطبایی قمی، مبانی منهاج الصالحین، منشورات قلم الشرق، ج۴، ص۳۵۳.</ref> فقیهانی همچون [[سید عبدالهادی شیرازی]]،<ref>مؤسسه سبطین، العروة الوثقی و التعلیقات علیها، ۱۴۳۰ق، ج۶، ص۴۶۸، پانویس۵.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی]]،<ref>خویی، منهاج الصالحین، مؤسسة الخوئی الاسلامیة، ج۱، ص۱۵۰.</ref> [[سید علی حسینی سیستانی|سیدعلی حسینی سیستانی]]<ref>سیستانی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۹۱.</ref> و [[حسین وحید خراسانی]]<ref>وحید خراسانی، منهاج الصالحین، مدرسه امام باقر(ع)، ج۲، ص۱۶۸.</ref> بر این نظرند که شهادت ثالثه از اجزای اذان و اقامه نیست، ولی گفتن آن در اذان و اقامه مستحب است. | ||
بهگفته سیدمحسن حکیم شهادت ثالثه، بهویژه در دوران حاضر (قرن چهاردهم و پانزدهم هجری) از نشانههای ایمان و نماد تشیع است و از این جهت رجحان شرعی دارد و حتی گاهی در اذان و اقامه، نه با این عنوان که جزئی از اجزاء آنها باشد، گفتن آن [[واجب]] میگردد.<ref>حکیم، مستمیک العروة، ۱۳۸۹ق، ج۵، ص۵۴۵.</ref> برخی دیگر از عالمان مانند [[سید حسین طباطبایی قمی|سید حسین طباطبایی قمی]] گفتن آن را از باب [[تبرک]] جایز دانستهاند.<ref>مؤسسه سبطین، العروة الوثقی و التعلیقات علیها، ۱۴۳۰ق، ج۶، ص۴۶۸، پانویس۵.</ref> | بهگفته سیدمحسن حکیم شهادت ثالثه، بهویژه در دوران حاضر (قرن چهاردهم و پانزدهم هجری) از نشانههای ایمان و نماد تشیع است و از این جهت رجحان شرعی دارد و حتی گاهی در اذان و اقامه، نه با این عنوان که جزئی از اجزاء آنها باشد، گفتن آن [[واجب]] میگردد.<ref>حکیم، مستمیک العروة، ۱۳۸۹ق، ج۵، ص۵۴۵.</ref> برخی دیگر از عالمان مانند [[سید حسین طباطبایی قمی|سید حسین طباطبایی قمی]] گفتن آن را از باب [[تبرک]] جایز دانستهاند.<ref>مؤسسه سبطین، العروة الوثقی و التعلیقات علیها، ۱۴۳۰ق، ج۶، ص۴۶۸، پانویس۵.</ref> | ||
سلار دیلمی، از فقیهان امامیه قرن پنجم هجری، گفتن شهادت ثالثه در [[تشهد|تشهد نماز]] را نیز جایز | سلار دیلمی، از فقیهان امامیه قرن پنجم هجری، گفتن شهادت ثالثه در [[تشهد|تشهد نماز]] را نیز جایز دانسته است.<ref>سلار دیلمی، المراسم، ۱۴۱۴ق، ص۷۲-۷۳.</ref> | ||
==تاریخچه وارد شدن شهادت ثالثه در اذان و اقامه== | ==تاریخچه وارد شدن شهادت ثالثه در اذان و اقامه== | ||
[[شیخ صدوق]] اضافهکردن شهادت ثالثه به اجزاء اذان و اقامه را به [[تفویض|مُفَوضه]] نسبت داده و گفته است آنان روایاتی در این زمینه جعل کردهاند.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۹۰.</ref> بهگزارش برخی مورخان، گفتن آن در اذان و اقامه پنج قرن متروک ماند؛ بهطوری که عبدالجلیل | [[شیخ صدوق]] اضافهکردن شهادت ثالثه به اجزاء اذان و اقامه را به [[تفویض|مُفَوضه]] نسبت داده و گفته است آنان روایاتی در این زمینه جعل کردهاند.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۹۰.</ref> بهگزارش برخی مورخان، گفتن آن در اذان و اقامه پنج قرن متروک ماند؛ بهطوری که [[عبدالجلیل قزوینی رازی]]، از عالمان شیعه در قرن ششم هجری، در کتاب [[النقض (کتاب)|النقض]] آورده است که اگر کسی در میان اجزای اذان، پس از [[شهادتین]]، شهادت ثالثه بگوید، نمازش باطل است و مرتکب بدعت و عمل معصیت شده است.<ref>قزوینی، النقض، ۱۳۸۵ش، ص۹۷.</ref> گفته میشود پس از چند قرن، در سال ۹۰۷ق، بهدستور شاه اسماعیل صفوی دوباره به اذان اضافه شد و در میان مردم رواج یافت؛ بهگونهای که اگر کسی در اذان نمیگفت به تسنن متهم میشد.<ref>مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج۳، ص۵۶۶.</ref> حتی نقل شده است که برخی فقیهان در این دوره آن را از اجزاء اذان و اقامه نمیدانستند، ولی به خاطر ترس از اتهام تسنن، [[تقیه]] میکردند و نظرشان را پنهان میکردند.<ref>مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۵۶۶.</ref> | ||
گفته میشود یک قرن بعد در اواسط قرن دوازدهم هجری، | گفته میشود یک قرن بعد در اواسط قرن دوازدهم هجری، مجدداً شیعیان از ذکر آن در اذان خودداری کردند.<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۹۹.</ref> [[سیدحسین مدرسی طباطبایی]] در کتاب [[مکتب در فرآیند تکامل (کتاب)|مکتب در فرآیند تکامل]] گفته است که [[میرزا محمد اخباری]]، در رسالهای با عنوان «شهادت بر ولایت»، گزارش کرده است که [[جعفر کاشفالغطاء|شیخ جعفر کاشف الغطاء]] در رسالهای که برای فتحعلی شاه قاجار فرستاده بود از او درخواست کرده بود تا دستور دهد شهادت ثالثه در اذان را در کشور ممنوع اعلام کند.<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۹۹.</ref> [[رضا استادی]] در مقالهای گفته است که میرزا محمد اخباری، گزارش درستی از سخن کاشف الغطاء ارائه نکرده است و کاشف الغطاء مخالف شهادت ثالثه در اذان نبوده و فقط جزء بودن آن در فصول اذان و اقامه را نفی کرده است.<ref>استادی، «کاشف الغطاء و شهادت بر ولایت در اذان و اقامه»، ص۱۷۸.</ref> در رساله کاشف الغطاء، به نقل از استادی، آمده است گوینده به جای «اشهد أن علیاً ولی الله»، جمله «اشهد أن علیاً امیر المؤمنین» را آن هم به قصد [[تبرک]] بگوید.<ref>استادی، «کاشف الغطاء و شهادت بر ولایت در اذان و اقامه»، ص۱۷۸.</ref> | ||
==تکنگاری== | ==تکنگاری== | ||
برخی از کتابها و آثاری که دربارهٔ شهادت ثالثه نوشته شده عبارتند از: | برخی از کتابها و آثاری که دربارهٔ شهادت ثالثه نوشته شده عبارتند از: | ||
*کتاب «موسوعة الاذان بین الاصالة و التحریف»، نوشته | *کتاب «موسوعة الاذان بین الاصالة و التحریف»، نوشته [[سیدعلی شهرستانی]] در سه مجلد و به زبان عربی. نویسنده در جلد سوم این اثر بخشی را با عنوان «اشهد أن علیاً ولی الله، بین الشرعیة و الابتداع»، به بحث درباره شهادت ثالثه در اذان و اقامه در سه فصل اختصاص داده است.<ref>شهرستانی، موسوعة الاذان بین الاصالة و التحریف، ج۳، ص۱.</ref> این بخش به صورت کتابی مجزا در آمده است و از سوی سیدهادی حسینی با عنوان «جایگاه اشهد أن علیاً ولی الله، در اذان»، به فارسی ترجمه شده است. | ||
*کتاب «الشهادة بالولایة فی الاذان»، نوشته [[سیدعلی حسینی میانی]]. نویسنده در این کتاب به بررسی و بیان ادلهای در جواز گفتن شهادت ثالثه در اذان پرداخته است.<ref>حسینی میلانی، الشهادة بالولایة فی الاذان، ص۴۹، فهرست کتاب.</ref> | *کتاب «الشهادة بالولایة فی الاذان»، نوشته [[سیدعلی حسینی میانی|سیدعلی حسینی میلانی]]. نویسنده در این کتاب به بررسی و بیان ادلهای در جواز گفتن شهادت ثالثه در اذان پرداخته است.<ref>حسینی میلانی، الشهادة بالولایة فی الاذان، ص۴۹، فهرست کتاب.</ref> | ||
*کتاب «الشهادة الثالثة»، نوشته [[محمد سند | *کتاب «الشهادة الثالثة»، نوشته [[محمد سند]]. نویسنده در این کتاب احکام مربوط به شهادت ثالثه در زمان [[تقیه]]، در اقامه و اذان و در [[تشهد]] و [[سلام (نماز)|سلام نماز]] را با تحقیق در روایات و دیدگاه فقهای امامیه در این مسئله، بررسی کرده است.<ref>سند، الشهادة الثالثة، ۱۳۸۵ش، ص۴۴۶، فهرست کتاب.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |