Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۹۳۵
ویرایش
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
بهگزارش حیدر حبالله، از مدرسان و پژوهشگران حوزه علمیه قم، دستهای از فقیهان مانند [[سید ابوالقاسم خویی]]، [[سید علی حسینی سیستانی|سیدعلی حسینی سیستانی]]، [[حسین وحید خراسانی]] و برخی دیگر بر این نظرند که شهادت ثالثه جزء اذان و اقامه نیست، ولی گفتن آن در اذان و اقامه، خوب و دارای اهمیت است.<ref>حبالله، التعلیقة علی منهاج الصالحین (الاذان و الاقامة)، ۲۰۲۴م، ص۶.</ref> | بهگزارش حیدر حبالله، از مدرسان و پژوهشگران حوزه علمیه قم، دستهای از فقیهان مانند [[سید ابوالقاسم خویی]]، [[سید علی حسینی سیستانی|سیدعلی حسینی سیستانی]]، [[حسین وحید خراسانی]] و برخی دیگر بر این نظرند که شهادت ثالثه جزء اذان و اقامه نیست، ولی گفتن آن در اذان و اقامه، خوب و دارای اهمیت است.<ref>حبالله، التعلیقة علی منهاج الصالحین (الاذان و الاقامة)، ۲۰۲۴م، ص۶.</ref> | ||
سیدمحسن حکیم بر این نظر است که شهادت ثالثه، بهویژه در دوران حاضر (قرن چهاردهم و پانزدهم هجری) از نشانههای ایمان و نماد تشیع است و از این جهت رجحان شرعی دارد و حتی گاهی در اذان و اقامه، نه با این عنوان که جزئی از اجزاء آنها باشد، گفتن آن [[واجب]] میگردد.<ref>حکیم، مستمیک العروة، ۱۳۸۹ق، ج۵، ص۵۴۵.</ref> برخی دیگر از عالمان مانند [[سید حسین طباطبایی قمی|سید حسین طباطبایی قمی]] گفتن آن را از باب تبرک | سیدمحسن حکیم بر این نظر است که شهادت ثالثه، بهویژه در دوران حاضر (قرن چهاردهم و پانزدهم هجری) از نشانههای ایمان و نماد تشیع است و از این جهت رجحان شرعی دارد و حتی گاهی در اذان و اقامه، نه با این عنوان که جزئی از اجزاء آنها باشد، گفتن آن [[واجب]] میگردد.<ref>حکیم، مستمیک العروة، ۱۳۸۹ق، ج۵، ص۵۴۵.</ref> برخی دیگر از عالمان مانند [[سید حسین طباطبایی قمی|سید حسین طباطبایی قمی]] گفتن آن را از باب [[تبرک]] جایز دانستهاند.<ref>مؤسسه سبطین، العروة الوثقی و التعلیقات علیها، ۱۴۳۰ق، ج۶، ص۴۶۸، پانویس۵.</ref> | ||
سلار دیلمی، از فقیهان امامیه قرن پنجم هجری، گفتن شهادت ثالثه در [[تشهد|تشهد نماز]] را نیز جایز دانستهاند.<ref>سلار دیلمی، المراسم، ۱۴۱۴ق، ص۷۲-۷۳.</ref> | سلار دیلمی، از فقیهان امامیه قرن پنجم هجری، گفتن شهادت ثالثه در [[تشهد|تشهد نماز]] را نیز جایز دانستهاند.<ref>سلار دیلمی، المراسم، ۱۴۱۴ق، ص۷۲-۷۳.</ref> |