|
|
خط ۳۳: |
خط ۳۳: |
|
| |
|
| گفته شده است که عبدالله مراغی مصری در کتاب «السلافة فی أمر الخلافة» روایاتی نقل کرده است که در زمان [[پیامبر اکرم(ص)]] [[سلمان]] و [[ابوذر]] در اذان شهادت ثالثه را میگفتهاند.<ref>مراغی مصری، السلافة فی أمر الخلافة، ص۳۲، به نقل از: حسینی میلانی، الشهادة بالولایة فی الاذان، ۱۴۲۱ق، ص۲۵.</ref> البته از سوی برخی در اصل وجود این کتاب تردید شده است.<ref>[http://kadivar.com/?p=10630 کدیور، «نقد مستندات شهادت ثالثه در اذان»]؛ مهریزی، «پدیده ارجاع به کتابهای خیالی و ساختگی».</ref> | | گفته شده است که عبدالله مراغی مصری در کتاب «السلافة فی أمر الخلافة» روایاتی نقل کرده است که در زمان [[پیامبر اکرم(ص)]] [[سلمان]] و [[ابوذر]] در اذان شهادت ثالثه را میگفتهاند.<ref>مراغی مصری، السلافة فی أمر الخلافة، ص۳۲، به نقل از: حسینی میلانی، الشهادة بالولایة فی الاذان، ۱۴۲۱ق، ص۲۵.</ref> البته از سوی برخی در اصل وجود این کتاب تردید شده است.<ref>[http://kadivar.com/?p=10630 کدیور، «نقد مستندات شهادت ثالثه در اذان»]؛ مهریزی، «پدیده ارجاع به کتابهای خیالی و ساختگی».</ref> |
|
| |
| ===اختلاف در حکم فقهی===
| |
| به نظر [[مجتهد|فقهای شیعه]] «اَشْهدُ اَنَّ علیاً ولیُّ الله» در اصل تشریع [[اذان]] نبوده و جزءِ واجب اذان نیست و آن را در شمار فرازهای اذان و [[اقامه]] نیاوردهاند.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۷۸؛ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۹۹؛ یزدی، العروة الوثقیٰ، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۰۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۹۰؛ علامه حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۳۷۴.</ref> دربارهٔ حکم فقهی شهادت ثالثه در اذان و اقامه بین فقها اختلافنظر وجود دارد. دیدگاههای آنان عبارتاند از:
| |
| *گفتن شهادت ثالثه در اذان و اقامه [[بدعت]] و [[حرام]] است؛ [[شیخ صدوق]] اخباری را که بر جواز شهادت ثالثه در اذان و اقامه دلالت دارند، ساخته [[غالیان|غلات]] میداند.<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۹۰؛ شوشتری، النجعة فی شرح اللمعة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۰۵.</ref>
| |
| *گفتن شهادت ثالثه در اذان و اقامه خطا است؛ از نظر [[شیخ طوسی]] در [[کتاب نهایة]]، این روایات شاذ است و کسی که در اذان و اقامه، شهادت ثالثه را بگوید، خطا کرده است.<ref>شیخ طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۶۹؛ علامه حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۳۸۱.</ref>
| |
| *گفتن شهادت ثالثه در اذان جایز است؛ ولی ثواب هم ندارد؛ شیخ طوسی در [[المبسوط فی فقه الامامیه (کتاب)|کتاب المبسوط]] اذعان دارد کسی که شهادت ثالثه را ذکر کند گناه نکرده است ولی ثواب هم ندارد.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۹۹</ref>
| |
| *گفتن شهادت ثالثه در اذان و اقامه بدون آنکه آن را جزء بدانند، جایز یا [[مستحب]] است؛<ref>برای نمونه ر.ک. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص۸۷؛ امام خمینی، الآداب المعنویة للصلاة، ۱۴۰۶ق، ص۲۶۵.</ref> عبدالحلیم غزّی در کتاب «الشهادة الثالثة المقدسة»، فتوای بیش از صد تن از علمای شیعه را در این باره گردآوری کرده که بیشتر آنان شهادت ثالثه را در اذان و [[اقامه]] به شرط آنکه آن را جزو اذان و اقامه ندانند، مستحب میدانند.<ref>غزی، الشهادة الثالثة المقدسة، ۱۴۲۳ق، ص۳۶۱–۳۸۵.</ref> مستند این گروه، روایاتی است که بهصورت مطلق میگویند: هر گاه به [[توحید]] و [[رسالت]] شهادت دادید، به ولایت علی بن ابیطالب (ع) نیز شهادت بدهید.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۵۸؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، دار إحیاء التراث العربی، ج۲۷، ص۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص۸۷.</ref> آنان همچنین موضعگیری شیخ صدوق و شیخ طوسی را مربوط به جایی میکنند که آنها جزئی از اذان دانسته شوند.{{مدرک}}
| |
| *شهادت ثالثه اگر شعار [[شیعه|مذهب شیعه]] شمرده شود مستحب و بلکه واجب است؛ [[سید محسن حکیم|آیت الله حکیم]]، شهادت ثالثه در اذان و اقامه را به شرط آن که گوینده آن را جزو آن دو نداند، مستحب میداند. از نظر او، در عصر کنونی شهادت ثالثه، شعار [[شیعه|مذهب تشیع]] است، از این جهت از نظر شرعی مستحب و بلکه ممکن است [[واجب]] باشد.<ref>حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۴۵.</ref>
| |
| *شهادت ثالثه از اجزاء مستحب اذان است؛ علامه مجلسی و برخی دیگر از فقها با استناد به روایاتی که شیخ صدوق و شیخ طوسی آنها را شاذ دانستهاند، این نظر را پذیرفتهاند.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، دار إحیاء التراث العربی، ج۸۱، ص۱۱۱؛ غزی، الشهادة الثالثة المقدسة، ۱۴۲۳ق، ص۳۶۱–۳۸۵.</ref> محمدتقی مجلسی، نسبت به روایات شاذ میگوید که شاذ به معنای غیر صحیح نیست بلکه روایاتی صحیحی است که مشهور نیست و از آنجا که تعداد این روایات زیاد است طبق آن عمل میکنیم.<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۲، ص۲۲۵..</ref> همچنین برخی آنان به روایاتی که گفته شده مراغی مصری مبنی بر شهادت ثالثه گفتن [[سلمان فارسی|سلمان]] و [[ابوذر غفاری|ابوذر]] در اذان و اقامه نقل کرده، استناد میکنند.<ref>مراغی مصری، السلافة فی أمرالخلافة، ص۳۲، به نقل از حسینی میلانی، الشهادة بالولایة الاذان، ۱۴۲۱ق، ص۲۵.</ref> با این حال، برخی پژوهشگران با استناد به دلایلی از جمله مجهولالهویه بودن نویسنده، وجود نداشتن کتاب در کتابخانهها و نبودن این احادیث در کتب حدیثی شیعه، در اصل وجود کتاب مذکور، تشکیک کردهاند.<ref>مهریزی، «پدیده ارجاع به کتابهای خیالی و ساختگی».</ref><ref>[http://kadivar.com/?p=10630 کدیور، «نقد مستندات شهادت ثالثه در اذان».]</ref>{{یاد|نخستین بار [[عبدالنبی اراکی]] (۱۳۰۷–۱۳۸۵ق) در کتاب «رساله الهدایه»، به کتاب «السلافة فی امر الخلافه» استناد کرده است. پس از وی [[سید محمد شیرازی]] (۱۳۰۷–۱۳۸۰ش)، دومین کسی است که به این کتاب استناد میکند. سید اسماعیل مرعشی (۱۳۴۰–۱۴۲۵ق) (حسینی مرعشی، اجماعیات فقه الشیعة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴۲، به نقل از: مهریزی، «پدیده ارجاع به کتابهای خیالی و ساختگی».)، سید علی شهرستانی از دیگر کسانی هستند که به این کتاب استناد کردهاند. (شهرستانی، جایگاه «أشهد أن علیاً ولی الله» در اذان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۶.) برخی از نویسندگان مدعیاند هیچیک از آنان اصل کتاب را ندیدهاند. (ر.ک. مهریزی، «پدیده ارجاع به کتابهای خیالی و ساختگی».)}} برخی از فقهای شیعه با آنکه شهادت ثالثه را بدون آنکه جزئی از اذان و اقامه باشد در آن دو مستحب میدانند؛ اما مستحب بودن آن با قصد جزئیت را نیز بعید ندانستهاند،<ref>غزی، الشهادة الثالثة المقدسة، ۱۴۲۳ق، ص۳۶۱–۳۸۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، دار إحیاء التراث العربی، ج۸۱، ص۱۱۱.</ref> [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] گفته است: اگر اتفاق و تسالم اصحاب و فقهاء بر عدم جزئیت نبود جا داشت ادعای جزئیت آن را میکردیم.<ref>نجفی، جواهر الکلام، دار إحیاء التراث العربی، ج۹، ص۸۷.</ref>
| |
|
| |
|
| ==در تشهد نماز و اسلام آوردن== | | ==در تشهد نماز و اسلام آوردن== |