پرش به محتوا

سهل بن سعد ساعدی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۵: خط ۴۵:


==دیدار با کاروان اسرا==
==دیدار با کاروان اسرا==
بعد از [[شهادت]] امام حسین(ع) وقتی که اهل بیت او را به [[شام]] بردند، سهل خود را به کاروان اهل بیت(ع) رساند و به [[سکینه امام حسین(ع)]] گفت اگر خواسته‌ای دارد به وی بگوید. او خواست سر امام را کمی با فاصله از کاروان حمل کنند تا مردم کمتر به آنان بنگرند او نیز با دادن ۴۰۰ دینار به نیزه دار از او خواست که این کار را انجام بدهد.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ۱۹۸۳م، ج۴۵، ص۱۲۷.</ref> روایت معروفی از وی درباره چگونگی ورود [[اسیران کربلا]] از [[دروازه ساعات]] به شام از وی نقل شده است.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref>[[شعرانی]] در [[دمع السجوم]] ترجمه [[نفس المهموم]] گزارش کامل بهایی از دیدار سهل با کاروان اسیران را اینگونه بازگو کرده است: دیدم سرها را برنیزه ها و سر عباس بن علی علیهما السلام در پیش آنها بود نیک در آن نگریستم گویی می‌خندید وسر امام علیه السلام پشت همه سرها و جلوی زنان بود آن را هیبتی عظیم بود و روشنی تابان و محاسنش مدور با اندکی سفیدی وبه رنگ خضاب شده گشاده چشم ابروها باریک و کشیده پیشانی باز میان بینی اندکی برآمده لبخند زنان دیدگانش گویی سمت افق می‌نگریست سوی آسمان وباد در محاسن او افتاده بود به راست وچپ می برد گویی امیرالمؤمنین علیه السلام است. <ref>شعرانی، دمع السجوم، ۱۳۸۱ش،  ص۳۹۴.
بعد از [[شهادت]] امام حسین(ع) وقتی که اهل بیت او را به [[شام]] بردند، سهل خود را به کاروان اهل بیت(ع) رساند و به [[سکینه امام حسین(ع)]] گفت اگر خواسته‌ای دارد به وی بگوید. او خواست سر امام را کمی با فاصله از کاروان حمل کنند تا مردم کمتر به آنان بنگرند او نیز با دادن ۴۰۰ دینار به نیزه دار از او خواست که این کار را انجام بدهد.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ۱۹۸۳م، ج۴۵، ص۱۲۷.</ref> روایت معروفی از وی درباره چگونگی ورود [[اسیران کربلا]] از [[دروازه ساعات]] به شام از وی نقل شده است.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref>[[شعرانی]] در [[دمع السجوم]] ترجمه [[نفس المهموم]] گزارش [[کامل بهائی (کتاب)|کامل بهایی]] از دیدار سهل با کاروان اسیران را اینگونه بازگو کرده است: دیدم سرها را برنیزه ها و سر عباس بن علی علیهما السلام در پیش آنها بود نیک در آن نگریستم گویی می‌خندید وسر امام علیه السلام پشت همه سرها و جلوی زنان بود آن را هیبتی عظیم بود و روشنی تابان و محاسنش مُدَوَّر با اندکی سفیدی وبه رنگ خضاب شده گشاده چشم ابروها باریک و کشیده پیشانی باز میان بینی اندکی برآمده لبخند زنان دیدگانش گویی سمت افق می‌نگریست سوی آسمان و باد در محاسن او افتاده بود به راست وچپ می برد گویی [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین]] علیه السلام است. <ref>شعرانی، دمع السجوم، ۱۳۸۱ش،  ص۳۹۴.
</ref>
</ref>


۱۸٬۴۳۹

ویرایش