پرش به محتوا

اصول اربعمائه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳: خط ۲۳:
مجید معارف نویسنده کتاب تاریخ عمومی حدیث، دیدگاه دیگری دارد و آن این است که اصول در زمان [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]]، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) نوشته شده‌اند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۶۱.</ref> شاهد او این است که بیشتر احادیث موجود در اصول از این سه امام است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref>  
مجید معارف نویسنده کتاب تاریخ عمومی حدیث، دیدگاه دیگری دارد و آن این است که اصول در زمان [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]]، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) نوشته شده‌اند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۶۱.</ref> شاهد او این است که بیشتر احادیث موجود در اصول از این سه امام است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref>  


=== علت رواج اصل‌نویسی در دوره امام صادق(ع) ===
===علت رواج اصل‌نویسی در دوره امام صادق(ع)===
در خصوص علت توجه شیعیان به نوشتن اصول گفته‌اند دوره امامت امام باقر، امام صادق و مدتی از دوره امام کاظم هم‌زمان بوده است با ضعف [[خلافت بنی‌امیه|دولت بنی‌امیه]] و سپس به قدرت رسیدن به [[بنی‌عباس]]. در این دوره، حاکمان به علت مشغول به منازعات سیاسی، فرصت سخت‌گیری بر امامان را نداشتند. برای همین، دست امامان برای نشر آموزه‌های دینی باز بود و روایان شیعه با آرامش خاطر، در مجالس درسی عمومی و خصوصی آن‌ها حاضر می‌شدند و احادیث را که از آن‌ها فرامی‌گرفتند و می‌نوشتند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref>
در خصوص علت توجه شیعیان به نوشتن اصول گفته‌اند دوره امامت امام باقر، امام صادق و مدتی از دوره امام کاظم هم‌زمان بوده است با ضعف [[خلافت بنی‌امیه|دولت بنی‌امیه]] و سپس به قدرت رسیدن به [[بنی‌عباس]]. در این دوره، حاکمان به علت مشغول به منازعات سیاسی، فرصت سخت‌گیری بر امامان را نداشتند. برای همین، دست امامان برای نشر آموزه‌های دینی باز بود و روایان شیعه با آرامش خاطر، در مجالس درسی عمومی و خصوصی آن‌ها حاضر می‌شدند و احادیث را که از آن‌ها فرامی‌گرفتند و می‌نوشتند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref>


== مقایسه با مُسَند در اهل‌سنت ==
==مقایسه با مُسَند در اهل‌سنت==
اصول اربعمائه را با کتاب‌های موسوم به «مُسنَد» مقایسه می‌کنند میان اهل‌سنت، مُسنَد‌نویسی رواج بسیار داشت.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۷-۱۹۸.</ref> شباهتشان در است که هم در اصول و هم در مُسندها، معیار وحدت احادیث راوی است، نه موضوع احادیث؛ یعنی در هردو، یک راوی احادیثی را بدون دسته‌بندی، در موضوعات مختلف گرد آورده است. همچنین هردو مبتنی بر شنیدن حدیث بودند و احادیثشان از کتاب دیگری اخذ نمی‌شد. شباهت دیگر این است که اصول اربعمائه در شیعه مبنای تألیف مهم‌ترین [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] قرار گرفتند؛ همان‌طور که جوامع حدیثی اهل‌سنت از روی مسندها نوشته شدند.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>
اصول اربعمائه را با کتاب‌های موسوم به «مُسنَد» مقایسه می‌کنند میان اهل‌سنت، مُسنَد‌نویسی رواج بسیار داشت.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۷-۱۹۸.</ref> شباهتشان در است که هم در اصول و هم در مُسندها، معیار وحدت احادیث راوی است، نه موضوع احادیث؛ یعنی در هردو، یک راوی احادیثی را بدون دسته‌بندی، در موضوعات مختلف گرد آورده است. همچنین هردو مبتنی بر شنیدن حدیث بودند و احادیثشان از کتاب دیگری اخذ نمی‌شد. شباهت دیگر این است که اصول اربعمائه در شیعه مبنای تألیف مهم‌ترین [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] قرار گرفتند؛ همان‌طور که جوامع حدیثی اهل‌سنت از روی مسندها نوشته شدند.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>


البته در نگاه عالمان شیعه، این‌دو تفاوت‌هایی هم دارند؛ ازجمله این‌که اصول اربعمائه مستقیماً یا با تنها یک واسطه از امام شنیده شده‌اند. بنابراین احتمال خطا و تحریف در آن‌ها کمتر است؛ ولی مسندها ولی گاهی با چهار، پنج یا شش واسطه، به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] می‌رسند و کتاب‌های درجه‌یک نیستند. <ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref>
البته در نگاه عالمان شیعه، این‌دو تفاوت‌هایی هم دارند؛ ازجمله این‌که اصول اربعمائه مستقیماً یا با تنها یک واسطه از امام شنیده شده‌اند. بنابراین احتمال خطا و تحریف در آن‌ها کمتر است؛ ولی مسندها گاهی با چهار، پنج یا شش واسطه، به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] می‌رسند و کتاب‌های درجه‌یک نیستند. <ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref>


==تعداد اصول==
==تعداد اصول==
خط ۳۶: خط ۳۶:
برای مثال، در کتاب معالم‌العلما، به نقل از شیخ مفید آمده است امامیه از زمان امام علی(ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع) چهارصد کتاب نوشتند که [[اصل|اصول]] نامیده می‌شوند.<ref>ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلما، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م، ص۳.</ref> همچنین [[سید محسن امین]] نویسنده [[اعیان الشیعة (کتاب)|اَعیان‌ُالشیعه]] گفته است شیعیان از زمان امام علی تا امام حسن عسکری شش هزار کتاب نوشتند که از آن میان، چهارصد کتاب بر دیگر کتاب‌ها برتری داشت و نزد شیعه به اصول چهارصدگانه مشهور بود.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۴۰. </ref>
برای مثال، در کتاب معالم‌العلما، به نقل از شیخ مفید آمده است امامیه از زمان امام علی(ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع) چهارصد کتاب نوشتند که [[اصل|اصول]] نامیده می‌شوند.<ref>ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلما، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م، ص۳.</ref> همچنین [[سید محسن امین]] نویسنده [[اعیان الشیعة (کتاب)|اَعیان‌ُالشیعه]] گفته است شیعیان از زمان امام علی تا امام حسن عسکری شش هزار کتاب نوشتند که از آن میان، چهارصد کتاب بر دیگر کتاب‌ها برتری داشت و نزد شیعه به اصول چهارصدگانه مشهور بود.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۴۰. </ref>


=== دیدگاه مخالف نظر مشهور ===
===دیدگاه مخالف نظر مشهور===
دیدگاه جلالی حسینی، در کتاب دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مخالف دیدگاه مشهور است. او تعداد اصول را بیشتر از صد اصل ندانسته است.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۶.-۲۷.</ref> یکی از دلایلش این است که در مجموع، بیشتر از هفتاد و اندی اصل در آثار [[شیخ طوسی]] و [[احمد بن علی نجاشی|نَجّاشی]] پیدا نکرده است؛ در حالی که این‌دو کارشان فهرست کردن کتاب‌های شیعیان بوده و مخصوصاً این‌که شیخ طوسی وعده داده بود که تمام آن‌ها را گرد آورد.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۶.</ref>
دیدگاه جلالی حسینی، در کتاب دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مخالف دیدگاه مشهور است. او تعداد اصول را بیشتر از صد اصل ندانسته است.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۶.-۲۷.</ref> یکی از دلایلش این است که در مجموع، بیشتر از هفتاد و اندی اصل در آثار [[شیخ طوسی]] و [[احمد بن علی نجاشی|نَجّاشی]] پیدا نکرده است؛ در حالی که این‌دو کارشان فهرست کردن کتاب‌های شیعیان بوده و مخصوصاً این‌که شیخ طوسی وعده داده بود که تمام آن‌ها را گرد آورد.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۶.</ref>


به‌باور او، این‌که تفاوت تعریف اصل نزد عالمان شیعه سبب شده است شمار اصول را چهارصد بدانند. گروهی از آنان هر کتاب مطمئنی را اصل می‌خواندند و جمعی دیگر هر کتابی را که از کتاب دیگری گرفته نشده بود اصل به شمار می‌آوردند.سپس نتیجه گرفته است وقتی می‌گویند شیعیان شش هزار کتاب حدیثی نوشته‌اند که چهارصد تاشان اصل بوده، مراد این است که این تعداد از آنها قابل‌اعتماد بوده‌اند.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۷-۲۸.</ref>
به‌باور او، این‌که تفاوت تعریف اصل نزد عالمان شیعه سبب شده است شمار اصول را چهارصد بدانند. گروهی از آنان هر کتاب مطمئنی را اصل می‌خواندند و جمعی دیگر هر کتابی را که از کتاب دیگری گرفته نشده بود اصل به شمار می‌آوردند.سپس نتیجه گرفته است وقتی می‌گویند شیعیان شش هزار کتاب حدیثی نوشته‌اند که چهارصد تاشان اصل بوده، مراد این است که این تعداد از آنها قابل‌اعتماد بوده‌اند.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۷-۲۸.</ref>


=== دیدگاه موافق ===
===دیدگاه موافق===
مجید معارف، نویسنده تاریخ عمومی حدیث، دیدگاه مشهور را پذیرفته و نوشته است شواهد بسیاری آن را تأیید می‌کند. از جمله این‌که در دو کتاب نجاشی و شیخ طوسی، بیش از پانصد تن از اصحاب امام باقر تا امام کاظم ذکر شده است که راویِ کتابی بدون‌واسطه از آن‌ها بوده‌اند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۹.</ref> در این کتاب، سخنی از کتاب [[الفهرست (شیخ طوسی)|الفهرستِ]] شیخ طوسی نقل شده است که می‌گوید فهرستی از اصول و مصنفات شیعه گرد آورده است؛ اما تضمینی نیست که همه آن‌ها را شناسایی کرده باشد. <ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۷.</ref>
مجید معارف، نویسنده تاریخ عمومی حدیث، دیدگاه مشهور را پذیرفته و نوشته است شواهد بسیاری آن را تأیید می‌کند. از جمله این‌که در دو کتاب نجاشی و شیخ طوسی، بیش از پانصد تن از اصحاب امام باقر تا امام کاظم ذکر شده است که راویِ کتابی بدون‌واسطه از آن‌ها بوده‌اند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۹.</ref> در این کتاب، سخنی از کتاب [[الفهرست (شیخ طوسی)|الفهرستِ]] شیخ طوسی نقل شده است که می‌گوید فهرستی از اصول و مصنفات شیعه گرد آورده است؛ اما تضمینی نیست که همه آن‌ها را شناسایی کرده باشد. <ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۷.</ref>


خط ۶۷: خط ۶۷:
{{پایان}}
{{پایان}}


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


confirmed، templateeditor
۴۰۹

ویرایش