Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۰۶
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه، از کنیزی به نام مرجانه زاده شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۷۵.</ref> برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» خواندهاند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد و در برخی منابع، به بدنام و [[زنا|زناکار]] بودن مادر او تصریح شده است.<ref>مفید، الاختصاص، ۱۳۷۹ق، ص۷۳.</ref> در [[زیارت عاشورا]] وی دوبار به صراحت مورد لعن واقع شده است، یک بار با نام مادرش «ابن مرجانه» و بار دیگر همراه با نام پدر و مادرش «ابن زیاد و ابن مرجانه»{{یاد| لَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ ... وَ الْعَنْ عُبَیدَ اللهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ}} <ref>قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا | ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه، از کنیزی به نام مرجانه زاده شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۷۵.</ref> برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» خواندهاند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد و در برخی منابع، به بدنام و [[زنا|زناکار]] بودن مادر او تصریح شده است.<ref>مفید، الاختصاص، ۱۳۷۹ق، ص۷۳.</ref> در [[زیارت عاشورا]] وی دوبار به صراحت مورد لعن واقع شده است، یک بار با نام مادرش «ابن مرجانه» و بار دیگر همراه با نام پدر و مادرش «ابن زیاد و ابن مرجانه»{{یاد| لَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ ... وَ الْعَنْ عُبَیدَ اللهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ}} <ref>قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا | ||
</ref> زینب کبری(س) در کوفه ابن زیاد را در کاخش با عنوان «ابن مرجانه» مورد خطاب و نکوهش شدید قرار داد.{{یاد|سيجمع الله بينك و بينهم فتحاج و تخاصم فانظر لمن يكون الفلج يومئذ هبلتك (ثكلتك ) أمك يا بن مرجانة. ترجمه: خداوند تو و آنها در روز قیامت یکجا جمع میکند و با تو احتجاج خواهند کرد آنگاه تماشا کن که آن روز پیروز وسعادتمند کیست؟ ای پسر مرجانه مادرت به عزایت بنشیند }} <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱، ص۳۷۱. شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص ۲۲۶.</ref> پدرش [[زیاد بن ابیه]]، از سرداران و حکمرانان [[بنیامیه|اموی]] بود که در سرکوب شورشها در مناطق اسلامی، به قساوت و بیرحمی شهرت داشته است. در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست. از این رو، وی را ابن ابیه (یعنی پسرِ پدرش) خواندهاند. گفته شده [[ابوسفیان]]، زیاد را حاصل زنای خود با سمیه، مادر زیاد میدانست و بدین رو، [[معاویه]]، زیاد را برادر خویش میخواند.<ref>نک: الاستیعاب، ج ۲، ص۵۲۵.</ref> | </ref> زینب کبری(س) در کوفه ابن زیاد را در کاخش با عنوان «ابن مرجانه» مورد خطاب و نکوهش شدید قرار داد.{{یاد|سيجمع الله بينك و بينهم فتحاج و تخاصم فانظر لمن يكون الفلج يومئذ هبلتك (ثكلتك ) أمك يا بن مرجانة. ترجمه: خداوند تو و آنها در روز قیامت یکجا جمع میکند و با تو احتجاج خواهند کرد آنگاه تماشا کن که آن روز پیروز وسعادتمند کیست؟ ای پسر مرجانه مادرت به عزایت بنشیند }} <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱، ص۳۷۱. شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص ۲۲۶.</ref> پدرش [[زیاد بن ابیه]]، از سرداران و حکمرانان [[بنیامیه|اموی]] بود که در سرکوب شورشها در مناطق اسلامی، به قساوت و بیرحمی شهرت داشته است. در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست. از این رو، وی را ابن ابیه (یعنی پسرِ پدرش) خواندهاند. گفته شده [[ابوسفیان]]، زیاد را حاصل زنای خود با سمیه، مادر زیاد میدانست و بدین رو، [[معاویه]]، زیاد را برادر خویش میخواند.<ref>نک: الاستیعاب، ج ۲، ص۵۲۵.</ref> | ||
گفتهاند که ابن زیاد، بسیار خشن، بیرحم و بی پروا بوده و برخی از زندگینامهنویسان از او با عنوان «جبّار» یاد کردهاند<ref>زرکلی، الأعلام، ۲۰۰۲م، ج۴، ص۱۹۳.</ref> چنان که نقل کردهاند، سال۵۸ق در سرکوب [[خوارج]] در [[بصره]]، خشونتی شگفتانگیز از خود نشان داد.<ref>دینوری، اخبار، الاخبار الطوال، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۰؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref> این خصلت عبیدالله باعث شد در جنگ با غیرمسلمانان در [[فتوحات مسلمانان|فتوحات]] نیز موفقیتهایی به دست آورد.<ref>نک: زرکلی، الأعلام، ۲۰۰۲م، ج۴، ص۱۹۳.</ref> | گفتهاند که ابن زیاد، بسیار خشن، بیرحم و بی پروا بوده و برخی از زندگینامهنویسان از او با عنوان «جبّار» یاد کردهاند<ref>زرکلی، الأعلام، ۲۰۰۲م، ج۴، ص۱۹۳.</ref> چنان که نقل کردهاند، سال۵۸ق در سرکوب [[خوارج]] در [[بصره]]، خشونتی شگفتانگیز از خود نشان داد.<ref>دینوری، اخبار، الاخبار الطوال، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۰؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref> این خصلت عبیدالله باعث شد در جنگ با غیرمسلمانان در [[فتوحات مسلمانان|فتوحات]] نیز موفقیتهایی به دست آورد.<ref>نک: زرکلی، الأعلام، ۲۰۰۲م، ج۴، ص۱۹۳.</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۳: | ||
حضرت زینب گفت: «از خدا جز نیکویی و خوبی ندیدم.(ما رأیت إلا جمیلاً) خدا بر خاندان ما شهادت را مقدّر فرموده بود و آنان با [[شجاعت]] به قتلگاه خویش شتافتند و [[خدا]] به زودی آنان و تو را کنار هم گرد میآورد تا در پیشگاه او محاکمه شوید. آن گاه خواهی دید که عاقبت و رستگاری از آن کیست؟ای پسر مرجانه مادرت به عزایت بنشیند!» | حضرت زینب گفت: «از خدا جز نیکویی و خوبی ندیدم.(ما رأیت إلا جمیلاً) خدا بر خاندان ما شهادت را مقدّر فرموده بود و آنان با [[شجاعت]] به قتلگاه خویش شتافتند و [[خدا]] به زودی آنان و تو را کنار هم گرد میآورد تا در پیشگاه او محاکمه شوید. آن گاه خواهی دید که عاقبت و رستگاری از آن کیست؟ای پسر مرجانه مادرت به عزایت بنشیند!» | ||
ابن زیاد خشمگین شد و گفتهاند که قصد کشتن زینب را کرد که با وساطت [[عمرو بن حریث مخزومی|عمرو بن حُرَیث ]] منصرف شد و گفت: «خداوند دل مرا با کشته شدن برادر سرکش و دیگر شورشیان و هواخواهان خاندانت آرامش بخشید.» | ابن زیاد خشمگین شد و گفتهاند که قصد کشتن زینب را کرد که با وساطت [[عمرو بن حریث مخزومی|عمرو بن حُرَیث]] منصرف شد و گفت: «خداوند دل مرا با کشته شدن برادر سرکش و دیگر شورشیان و هواخواهان خاندانت آرامش بخشید.» | ||
حضرت زینب گفت: «به خدا [[سوگند|قسم]] که بزرگ مرا کشتی، شاخه و برگ مرا بریدی، اصل و ریشهام را از بن برکندی. اگر شفای دل تو در اینها است، پس شفا یافتهای.» | حضرت زینب گفت: «به خدا [[سوگند|قسم]] که بزرگ مرا کشتی، شاخه و برگ مرا بریدی، اصل و ریشهام را از بن برکندی. اگر شفای دل تو در اینها است، پس شفا یافتهای.» | ||
خط ۹۲: | خط ۹۳: | ||
ابن زیاد سپس مشغول مطیع ساختن شهرهای [[جزیره]] شد که پیش از آن با ابن زبیر بیعت کرده بودند. او ابتدا به عراق که [[مختار ثقفی]] در آنجا علیه [[امویان]] و به خونخواهی حسین بن علی(ع) قیام کرده بود، نمیپرداخت، اما سرانجام به موصل، که در دست عوامل مختار بود حمله کرد. طرفداران مختار به تکریت عقب نشستند و مختار را از حمله ابن زیاد آگاه کردند. مختار نیز سپاهی را به مقابله فرستاد. سپاه مختار، سپاهی را که ابن زیاد به سوی آنان فرستاده بود، شکست داد. ([[۱۰ ذیحجه]] [[سال ۶۶ قمری]]).<ref>طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳.</ref> | ابن زیاد سپس مشغول مطیع ساختن شهرهای [[جزیره]] شد که پیش از آن با ابن زبیر بیعت کرده بودند. او ابتدا به عراق که [[مختار ثقفی]] در آنجا علیه [[امویان]] و به خونخواهی حسین بن علی(ع) قیام کرده بود، نمیپرداخت، اما سرانجام به موصل، که در دست عوامل مختار بود حمله کرد. طرفداران مختار به تکریت عقب نشستند و مختار را از حمله ابن زیاد آگاه کردند. مختار نیز سپاهی را به مقابله فرستاد. سپاه مختار، سپاهی را که ابن زیاد به سوی آنان فرستاده بود، شکست داد. ([[۱۰ ذیحجه]] [[سال ۶۶ قمری]]).<ref>طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳.</ref> | ||
==مرگ ابن زیاد == | ==مرگ ابن زیاد== | ||
پس از پیروزی لشکریان [[مختار بن ابوعبید ثقفی|مختار]]، ابن زیاد خود با سپاه به سوی آنان آمد، و سپاه مختار عقب نشست. مختار که اساساً در پی هلاک ابن زیاد و کسان دیگری بود که در [[واقعه کربلا]] دست داشتند، [[ابراهیم بن مالک اشتر]] را با سپاه به مقابله ابن زیاد فرستاد. ابراهیم که میخواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین [[عراق]]، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی [[موصل]] به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد (محرم [[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷]]) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از [[ابومخنف]]، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید.<ref>طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳.</ref> | پس از پیروزی لشکریان [[مختار بن ابوعبید ثقفی|مختار]]، ابن زیاد خود با سپاه به سوی آنان آمد، و سپاه مختار عقب نشست. مختار که اساساً در پی هلاک ابن زیاد و کسان دیگری بود که در [[واقعه کربلا]] دست داشتند، [[ابراهیم بن مالک اشتر]] را با سپاه به مقابله ابن زیاد فرستاد. ابراهیم که میخواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین [[عراق]]، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی [[موصل]] به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد (محرم [[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷]]) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از [[ابومخنف]]، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید.<ref>طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳.</ref> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۳: | ||
==بنیزیاد== | ==بنیزیاد== | ||
[[مأمون عباسی]] (حکومت:[[سال ۱۹۸ هجری قمری|۱۹۸]]ـ[[سال ۲۱۸ هجری قمری|۲۱۸ق]]) پس از گرفتن [[یمن]] و [[تهامه]] از [[ابراهیم بن موسی بن جعفر|ابراهیم بن موسی]] و افراد دیگر، محمد بن ابراهیم بن عبیدالله، معروف به محمد بن زیاد را امیر یمن کرد.<ref>عودی، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۸، ص۶۷۵تا۶۸۲.</ref> محمد بن زیاد در ۲۰۳ق وارد یمن شد و پس از یکسال توانست [[صنعا]] را بگیرد. او شهر زَبید را برپا کرد و مرکز حکومت خویش قرار داد. بعد از او (فوت:[[سال ۲۴۵ هجری قمری|۲۴۵ق]])، فرزندان و نوادگانش تا [[سال ۴۰۷ هجری قمری|۴۰۷ق]] در صنعا حکومت کردند. در بین آنان، اسحاق بن ابراهیم، ملقب به ابوالجیش، طولانیترین حکومت را داشت.<ref>عودی، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۸، ص۶۷۵تا۶۸۲.</ref> | [[مأمون عباسی]] (حکومت:[[سال ۱۹۸ هجری قمری|۱۹۸]]ـ[[سال ۲۱۸ هجری قمری|۲۱۸ق]]) پس از گرفتن [[یمن]] و [[تهامه]] از [[ابراهیم بن موسی بن جعفر|ابراهیم بن موسی]] و افراد دیگر، محمد بن ابراهیم بن عبیدالله، معروف به محمد بن زیاد را امیر یمن کرد.<ref>عودی، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۸، ص۶۷۵تا۶۸۲.</ref> محمد بن زیاد در ۲۰۳ق وارد یمن شد و پس از یکسال توانست [[صنعا]] را بگیرد. او شهر زَبید را برپا کرد و مرکز حکومت خویش قرار داد. بعد از او (فوت:[[سال ۲۴۵ هجری قمری|۲۴۵ق]])، فرزندان و نوادگانش تا [[سال ۴۰۷ هجری قمری|۴۰۷ق]] در صنعا حکومت کردند. در بین آنان، اسحاق بن ابراهیم، ملقب به ابوالجیش، طولانیترین حکومت را داشت.<ref>عودی، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۸، ص۶۷۵تا۶۸۲.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۳: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* منبع مقاله: [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1784 دایرةالمعارف بزرگ اسلامی] | *منبع مقاله: [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1784 دایرةالمعارف بزرگ اسلامی] | ||
{{عاملان واقعه کربلا}} | {{عاملان واقعه کربلا}} | ||
{{بنیامیه}} | {{بنیامیه}} |