۵٬۹۴۱
ویرایش
Ali.jafari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
از سوی دیگر، بهائی در کسوت فقر و درویشی بوده و علیرغم آمد و شد به دربار [[صفویان|صفوی]]، مشرب [[تصوف]] و عرفان داشته و به همین خاطر مورد توجه منابع صوفیه قرار گرفته و گاه یک صوفی تمام عیار معرفی شده است. [[معصوم علیشاه]]،<ref>ج ۱، ص۱۸۳ و ج۲، ص۳۲۲ و ج۳، ص۲۱۵.</ref> بهائی را همراه با بسیاری از بزرگان شیعه چون [[میرداماد]]، [[ابوالقاسم فندرسکی|میرفندرسکی]]، [[ملاصدرا|ملا صدرا]]، [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] و [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، به سلسله [[سلسله نوربخشیه|نوربخشیه]] و [[سلسله نعمة اللهیه|نعمت اللهیه]] منتسب کرده است. آنچه بیش از هر چیز تصوف بهائی را قوت بخشیده، کلمات و اشعار خود اوست. او در آثار خود از [[محیی الدین ابن عربی]] با عباراتی مانند جمال العارفین، شیخ جلیل، کامل، عارف و واصل صمدانی تجلیل کرده است.<ref>کشکول، الشیخ البهایی، الناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ج۱، ص۴۷؛ ج۲، ۳۳۵، ۳۴۹؛ ج۳، ص۵۶، ۳۲۱؛ بهائی، الاربعون حدیثاً، ص۱۱۴، ۱۱۶، ۴۳۴.</ref> از این رو، بعضی علمای شیعه نیز بر او به دلیل تمایلش به تصوف و بعضی موارد دیگر ایراد گرفتهاند.<ref>تنکابنی، ص۲۴۰–۲۴۲.</ref> | از سوی دیگر، بهائی در کسوت فقر و درویشی بوده و علیرغم آمد و شد به دربار [[صفویان|صفوی]]، مشرب [[تصوف]] و عرفان داشته و به همین خاطر مورد توجه منابع صوفیه قرار گرفته و گاه یک صوفی تمام عیار معرفی شده است. [[معصوم علیشاه]]،<ref>ج ۱، ص۱۸۳ و ج۲، ص۳۲۲ و ج۳، ص۲۱۵.</ref> بهائی را همراه با بسیاری از بزرگان شیعه چون [[میرداماد]]، [[ابوالقاسم فندرسکی|میرفندرسکی]]، [[ملاصدرا|ملا صدرا]]، [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] و [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، به سلسله [[سلسله نوربخشیه|نوربخشیه]] و [[سلسله نعمة اللهیه|نعمت اللهیه]] منتسب کرده است. آنچه بیش از هر چیز تصوف بهائی را قوت بخشیده، کلمات و اشعار خود اوست. او در آثار خود از [[محیی الدین ابن عربی]] با عباراتی مانند جمال العارفین، شیخ جلیل، کامل، عارف و واصل صمدانی تجلیل کرده است.<ref>کشکول، الشیخ البهایی، الناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ج۱، ص۴۷؛ ج۲، ۳۳۵، ۳۴۹؛ ج۳، ص۵۶، ۳۲۱؛ بهائی، الاربعون حدیثاً، ص۱۱۴، ۱۱۶، ۴۳۴.</ref> از این رو، بعضی علمای شیعه نیز بر او به دلیل تمایلش به تصوف و بعضی موارد دیگر ایراد گرفتهاند.<ref>تنکابنی، ص۲۴۰–۲۴۲.</ref> | ||
بهائی بیش از سایر علما و فقهای [[امامیه]] تمایل به عرفان داشته است. به گفته [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، وی اهل [[چلهنشینی]] و [[ریاضت|ریاضات شرعی]] بوده و به شاگرد خود محمدتقی مجلسی تعلیم ذکر داده است.<ref>جعفریان، دین، ص۲۶۶؛ جعفریان، رویارویی، ص۱۲۵؛ معصوم علیشاه، ج۱، ص۲۸۴.</ref> با این همه، در بعضی منابع به بیزاری بهائی از صوفیان و دراویش زمان خود و آداب و عقاید ایشان اشاره شده است.<ref>کشمیری، ص۳۳؛ کرمانشاهی، ج۲، ص۳۹۷.</ref> خود بهائی نیز در داستانِ رمزیِ گربه و موش<ref>مینوی، موش، ص۴۹–۵۵؛ منزوی، ج۲، ص۱۷۲۶.</ref> و در اشعارش، از صوفیان [[ریا|ریاکار]] انتقاد شدیدی کرده است. از این رو از بعضی علمای شیعه در دفاع از بهائی و عدم انتساب او به تصوف اصطلاحی، شواهدی نقل شده است.<ref>حرّ عاملی، الاثناعشریة، ص۱۶، ۳۴، ۵۳؛ کشمیری، ص۳۲–۳۳؛ امین، ج۹، ص۲۴۲؛ قمی، سفینة البحار، نشر اسوه،ج۲، ص۵۸؛ بهاءالدین عاملی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۴۶–۴۷؛ امینی، الغدیر، ج۱۱، ص۲۸۳–۲۸۴.</ref>هم چنین از برخی سرودههای او نقد جدی به فیلسوفانی چون ارسطو و بوعلی و بسنده کردن به فقه و اصول خالی از عشق و معرفت مشهود است. در ابیاتی از نان وحلوایش میگوید: {{شعر | بهائی بیش از سایر علما و فقهای [[امامیه]] تمایل به عرفان داشته است. به گفته [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، وی اهل [[چلهنشینی]] و [[ریاضت|ریاضات شرعی]] بوده و به شاگرد خود محمدتقی مجلسی تعلیم ذکر داده است.<ref>جعفریان، دین، ص۲۶۶؛ جعفریان، رویارویی، ص۱۲۵؛ معصوم علیشاه، ج۱، ص۲۸۴.</ref> با این همه، در بعضی منابع به بیزاری بهائی از صوفیان و دراویش زمان خود و آداب و عقاید ایشان اشاره شده است.<ref>کشمیری، ص۳۳؛ کرمانشاهی، ج۲، ص۳۹۷.</ref> خود بهائی نیز در داستانِ رمزیِ گربه و موش<ref>مینوی، موش، ص۴۹–۵۵؛ منزوی، ج۲، ص۱۷۲۶.</ref> و در اشعارش، از صوفیان [[ریا|ریاکار]] انتقاد شدیدی کرده است. از این رو از بعضی علمای شیعه در دفاع از بهائی و عدم انتساب او به تصوف اصطلاحی، شواهدی نقل شده است.<ref>حرّ عاملی، الاثناعشریة، ص۱۶، ۳۴، ۵۳؛ کشمیری، ص۳۲–۳۳؛ امین، ج۹، ص۲۴۲؛ قمی، سفینة البحار، نشر اسوه،ج۲، ص۵۸؛ بهاءالدین عاملی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۴۶–۴۷؛ امینی، الغدیر، ج۱۱، ص۲۸۳–۲۸۴.</ref>هم چنین از برخی سرودههای او نقد جدی به فیلسوفانی چون ارسطو و بوعلی و بسنده کردن به فقه و اصول خالی از عشق و معرفت مشهود است. در ابیاتی از نان وحلوایش میگوید: {{شعر| جداکننده = \\| متن = | ||
چند و چند از حکمت یونانیان؟\\حکمت ایمانیان را هم بدان | چند و چند از حکمت یونانیان؟\\حکمت ایمانیان را هم بدان | ||
چند زین فقه و کلام بیاصول\\مغز را خالی کنی، ای بوالفضول | چند زین فقه و کلام بیاصول\\مغز را خالی کنی، ای بوالفضول | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
اشعار عربی وی را نخستین بار شیخ محمدرضا فرزند [[شیخ حر عاملی]] جمعآوری کرده و بعدها به صورت کامل چاپ شده است. مشهورترین شعر عربی بهایی قصیدهای با عنوان «وسیلة الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان» در ۶۳ بیت است.<ref>امین، سید حسن، «شیخ بهایی عالم بزرگ ذوفنون»، ص۲۰.</ref> آغاز قصیده این است: | اشعار عربی وی را نخستین بار شیخ محمدرضا فرزند [[شیخ حر عاملی]] جمعآوری کرده و بعدها به صورت کامل چاپ شده است. مشهورترین شعر عربی بهایی قصیدهای با عنوان «وسیلة الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان» در ۶۳ بیت است.<ref>امین، سید حسن، «شیخ بهایی عالم بزرگ ذوفنون»، ص۲۰.</ref> آغاز قصیده این است: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
| جداکننده = \\ | | جداکننده = \\ | ||
| متن = سَرَي البَرقُ مِن نَجدٍ فَجَدّدَ تَذکاري\\عُهُودا بِحُزْوي وَالعُذَيبِ وَذي قارِ | | متن = سَرَي البَرقُ مِن نَجدٍ فَجَدّدَ تَذکاري\\عُهُودا بِحُزْوي وَالعُذَيبِ وَذي قارِ |