پرش به محتوا

ذوالجناح: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۱۷: خط ۱۷:
پس از اینکه امام حسین از اسب به زمین افتاد ذوالجناح بر بالین او آمد و به دور جسد بی‌حال امام می‌چرخید و او را بو می‌کرد و می‌بوسید. سپس پیشانی‌اش به خون بدن امام حسین آغشته کرد در حالیکه پاهایش را بر زمین می‌کوبید و شیهه سر می‌داد به سوی خیمه‌گاه رفت<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۴، ص۳۲۱.</ref>  [[مرتضی مطهری|مطهری]] مجتهد اسلام پژوه می‌گوید وقتی تیری به سینه مقدس امام نشست  و از روی اسب به زمین افتاد؛ این اسب که یک حیوان تربیت‌‏شده برای میدان جنگ بود در همین خلال‌ها- یا بعد از بریدن سر مقدسش- آمد یال‌های خودش را به خون اباعبدالله خونین کرد و به مقر اصلی خودش برگشت. <ref>https://lms.motahari.ir/book-page/84/پانزده%20گفتار?page=204</ref>هنگامی که به خیمه‌گاه رسید شیهه می‌کشید و سر خود را به زمین می‌کوبید، وقتی که اهل بیت امام حسین ذوالجناح را به آن حال دیدند از خیمه‌ها بیرون آمده و دور ذوالجناح گرد آمده و دست بر سر و صورت و پای او می‌کشیدند [[ام‌کلثوم دختر حضرت علی(ع)|ام کلثوم]] دو دست خود را بر بالای سر خویش گذاشت و گفت: '''وامحمداه واجداه وانبیاه'''..<ref> قمی، منتهی‌الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۹۱۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۴، ص۳۲۱.</ref> این داستان از روضه‌هایی است که در مجالس عزاداری حسینی توسط مداحان خوانده می‌شود.<ref>مظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵، ص۲۳۴.</ref> [[مقرم]] در کتاب مقتل از از امام باقر(عليه السلام) نقل کرده است كه اسب آن حضرت در شيهه اش مى گفت: «اَلظَّليمَةَ اَلظَّليمَةَ مِنْ أُمَّة قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّها»؛ (امان از ظلم و ستمِ امتى كه فرزند دختر پيامبرشان را كشتند). <ref>مقرم، مقتل الحسین،  الناشر موسسه البعثه،ص۲۸۳</ref>
پس از اینکه امام حسین از اسب به زمین افتاد ذوالجناح بر بالین او آمد و به دور جسد بی‌حال امام می‌چرخید و او را بو می‌کرد و می‌بوسید. سپس پیشانی‌اش به خون بدن امام حسین آغشته کرد در حالیکه پاهایش را بر زمین می‌کوبید و شیهه سر می‌داد به سوی خیمه‌گاه رفت<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۴، ص۳۲۱.</ref>  [[مرتضی مطهری|مطهری]] مجتهد اسلام پژوه می‌گوید وقتی تیری به سینه مقدس امام نشست  و از روی اسب به زمین افتاد؛ این اسب که یک حیوان تربیت‌‏شده برای میدان جنگ بود در همین خلال‌ها- یا بعد از بریدن سر مقدسش- آمد یال‌های خودش را به خون اباعبدالله خونین کرد و به مقر اصلی خودش برگشت. <ref>https://lms.motahari.ir/book-page/84/پانزده%20گفتار?page=204</ref>هنگامی که به خیمه‌گاه رسید شیهه می‌کشید و سر خود را به زمین می‌کوبید، وقتی که اهل بیت امام حسین ذوالجناح را به آن حال دیدند از خیمه‌ها بیرون آمده و دور ذوالجناح گرد آمده و دست بر سر و صورت و پای او می‌کشیدند [[ام‌کلثوم دختر حضرت علی(ع)|ام کلثوم]] دو دست خود را بر بالای سر خویش گذاشت و گفت: '''وامحمداه واجداه وانبیاه'''..<ref> قمی، منتهی‌الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۹۱۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۴، ص۳۲۱.</ref> این داستان از روضه‌هایی است که در مجالس عزاداری حسینی توسط مداحان خوانده می‌شود.<ref>مظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵، ص۲۳۴.</ref> [[مقرم]] در کتاب مقتل از از امام باقر(عليه السلام) نقل کرده است كه اسب آن حضرت در شيهه اش مى گفت: «اَلظَّليمَةَ اَلظَّليمَةَ مِنْ أُمَّة قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّها»؛ (امان از ظلم و ستمِ امتى كه فرزند دختر پيامبرشان را كشتند). <ref>مقرم، مقتل الحسین،  الناشر موسسه البعثه،ص۲۸۳</ref>


{{شعر جدید
{{شعر
| جداکننده = \\
| جداکننده = \\
| متن = خونی که روی یال تو پیداست، ذو الجناح\\خون همیشه جاری مولاست، ذو الجناح
| متن = خونی که روی یال تو پیداست، ذو الجناح\\خون همیشه جاری مولاست، ذو الجناح
خط ۳۱: خط ۳۱:
[[پرونده:تابلوی عصر عاشورا.jpg|300px|بندانگشتی|[[تابلوی عصر عاشورا]]]]
[[پرونده:تابلوی عصر عاشورا.jpg|300px|بندانگشتی|[[تابلوی عصر عاشورا]]]]
از عصر صفوی به بعد و به‌ویژه در دوره قاجار، ذوالجناح در ادبیات و آیین‌های عزاداری حسینی کاربرد نمادین داشته است.<ref>مظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵، ص۲۳۵.</ref> [[عمان سامانی]] در [[گنجینة الاسرار]]، به عنوان زبان حال امام حسین(ع) خطاب به ذوالجناح، از او چنین تعبیر می‌کند.<ref>عمان سامانی، گنجینة الاسرار، ۱۳۷۱ش، ص۱۲۷.</ref>:
از عصر صفوی به بعد و به‌ویژه در دوره قاجار، ذوالجناح در ادبیات و آیین‌های عزاداری حسینی کاربرد نمادین داشته است.<ref>مظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵، ص۲۳۵.</ref> [[عمان سامانی]] در [[گنجینة الاسرار]]، به عنوان زبان حال امام حسین(ع) خطاب به ذوالجناح، از او چنین تعبیر می‌کند.<ref>عمان سامانی، گنجینة الاسرار، ۱۳۷۱ش، ص۱۲۷.</ref>:
{{شعر جدید
{{شعر
| جداکننده = \\
| جداکننده = \\
| متن =  
| متن =