پرش به محتوا

عمر بن سعد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:


پس از استقرار [[عبیدالله بن زیاد]] به کوفه، ابن‌سعد به حکومت [[ری]] و دَسْتبی{{یاد| معرب دشتپی، دشتی پهناور میان ری و [[همدان]] که بعدها به [[قزوین]] ملحق گردید (ابن‌فقیه، مختصر البلدان، ص۲۸۲-۲۸۳.)}} منصوب و به سرکوبی شورش [[دیلمیان]] مأمور بود<ref>ابن‌فقیه، مختصر البلدان، ص۲۵۳.</ref> او با سپاهی چهار هزارنفره در بیرون کوفه اردو زده و آماده حرکت به سوی ری بود، اما خبر حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه، عبیدالله را واداشت تا ابن‌سعد را برای مقابله با امام بفرستد. وی ابتدا از این کار سرباز زد، اما عبیدالله بن زیاد او را تهدید کرد که یا باید به جنگ با حسین(ع) برود و یا فرمان حکومت ری را پس دهد. ابن‌سعد با سپاهیان تحت امر خود<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۷۷م، ج۳، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref> به سوی کربلا حرکت کرد. درباره تحیر و تصمیم نهایی عمر بن سعد گزارش‌هایی در منابع تاریخی ثبت است و اشعاری در این باره به او منسوب است:{{شعر جدید
پس از استقرار [[عبیدالله بن زیاد]] به کوفه، ابن‌سعد به حکومت [[ری]] و دَسْتبی{{یاد| معرب دشتپی، دشتی پهناور میان ری و [[همدان]] که بعدها به [[قزوین]] ملحق گردید (ابن‌فقیه، مختصر البلدان، ص۲۸۲-۲۸۳.)}} منصوب و به سرکوبی شورش [[دیلمیان]] مأمور بود<ref>ابن‌فقیه، مختصر البلدان، ص۲۵۳.</ref> او با سپاهی چهار هزارنفره در بیرون کوفه اردو زده و آماده حرکت به سوی ری بود، اما خبر حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه، عبیدالله را واداشت تا ابن‌سعد را برای مقابله با امام بفرستد. وی ابتدا از این کار سرباز زد، اما عبیدالله بن زیاد او را تهدید کرد که یا باید به جنگ با حسین(ع) برود و یا فرمان حکومت ری را پس دهد. ابن‌سعد با سپاهیان تحت امر خود<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۷۷م، ج۳، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref> به سوی کربلا حرکت کرد. درباره تحیر و تصمیم نهایی عمر بن سعد گزارش‌هایی در منابع تاریخی ثبت است و اشعاری در این باره به او منسوب است:{{شعر جدید
| جداکننده = \\| متن =والله ما أدری وإنی لحائر \\ أفکّر فی أمری علی خطرین
| جداکننده = \\| متن =والله ما أدری وإنی لحائر \\ اُفکّر فی أمری علی خطرین
أأترک ملک الرّی والرّی منیتی \\ أم أرجع مأثوماً بقتل حسین
أأترک ملک الرّی و الرّی منیتی \\ أم أرجع مأثوماً بقتل حسین
حسین ابن عمی والحوادث جمّة \\ لعمری ولی فی الرّی قرة عین
حسین ابن عمی والحوادث جمّة \\ لعمری ولی فی الرّی قرة عین
وإنَّ إله العرش یغفر زلّتی \\ ولو کنت فیها أظلم الثقلین
وإنَّ إله العرش یغفر زلّتی \\ ولو کنت فیها أظلم الثقلین
ألا إنما الدنیا بخیر معجّل\\ وما عاقل باع الوجود بدین
ألا إنما الدنیا بخیر معجّل\\ وما عاقل باع الوجود بدین
یقولون إن الله خالق جنة \\ ونار وتعذیب وغلّ یدین
یقولون إن الله خالق جنة \\ ونار و تعذیب وغلّ یدین
فإن صدقوا فیما یقولون فإننی \\ أتوب إلی الرحمن من سنتین
فإن صدقوا فیما یقولون فإننی \\ أتوب إلی الرحمن من سنتین
وإن کذبوا فزنا بدنیا عظیمة \\ وملک عظیم دائم الحجلین<ref>الحموی، یاقوت، معجم البلدان،  ج۳، ص۱۱۸.</ref>
وإن کذبوا فزنا بدنیا عظیمة \\ وملک عظیم دائم الحجلین<ref>الحموی، معجم البلدان،  ۱۳۹۹ق، ۱۳۷۹م، ج۳، ص۱۱۸.</ref>
|ترجمه= به خدا قسم نمی­‌دانم و حقیقتاً در حیرتم. بسیار فکر می‌­کنم در کارم که بین دو خطر افتاده است
|ترجمه= به خدا قسم نمی­‌دانم و حقیقتاً در حیرتم. بسیار فکر می‌­کنم در کارم که بین دو خطر افتاده است


آیا ترک کنم حکومت ری را در حالی که قدرت آرزوی من است؟ یا گناه­کاری بشوم که قتل حسین را به گردن گرفته است
آیا ترک کنم حکومت ری را در حالی که قدرت آرزوی من است؟ یا گناه­کاری بشوم که قتل حسین را به گردن گرفته است


حسین فرزند عموی من است و حوادث انبوه شده است و به جانم قسم که من عاشق ری هست
حسین فرزند عموی من است و حوادث انبوه شده است و به جانم [[سوگند|قسم]] که من عاشق ری هست


راستی حقیقتا دنیا نیکی حاضری زود بازده است و عاقل هرگز نقد را به نسیه نمی­‌فروشد
راستی حقیقتا دنیا خیر حاضر و زود بازده است و عاقل هرگز نقد را به نسیه نمی­‌فروشد


می­‌گویند حقیقتا خدا خالق بهشت است. و خدا خالق جهنم و عذاب و غل و زنجیر زننده به دستان است
می­‌گویند حقیقتاً خدا خالق بهشت است. و خدا خالق [[جهنم]] و عذاب و غل و زنجیر زننده به دستان است


اگر آن چه گفته‌­اند راست باشد حتما من به درگاه خدا دو سال دیگر توبه می­‌کن
اگر آن چه گفته‌­اند راست باشد حتما من به درگاه خدا دو سال دیگر توبه می­‌کن


و اگر دروغ گفته باشند ما با دنیا به پیروزی بزرگی رسیده­‌ایم و سلطنتی که همواره در پرتوش کامیابیم.<ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۱۱۰</ref>}} نزدیک به این مضامین را نیز عمر بن سعد در قالب چند بیت شعر در پاسخ [[یزید بن حصین همدانی]]<ref> المحدث الاربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۵۸۹؛ خوارزمی، مقتل الحسین،۱۳۸۱ش، ج۱، ص۳۵۲؛ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم فی مصیبة سیدنا الحسین المظلوم، ج۱، ص۱۹۷.</ref> یا بریر بن خضیر همدانی<ref>شعرانی در دمع السجوم</ref> گفته بود.
و اگر دروغ گفته باشند ما با دنیا به پیروزی بزرگی رسیده­‌ایم و سلطنتی که همواره در پرتوش کامیابیم.<ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۱۱۰</ref>}} نزدیک به این مضامین را نیز عمر بن سعد در قالب چند بیت شعر در پاسخ [[یزید بن حصین همدانی]]<ref> المحدث الاربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة،الناشر : الرضي‌، ج۱، ص۵۸۹؛ خوارزمی، مقتل الحسین،۱۳۸۱ش، ج۱، ص۳۵۲؛ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم فی مصیبة سیدنا الحسین المظلوم، الناشر : المكتبة الحيدرية‌، ص۱۹۷.</ref> یا بریر بن خضیر همدانی<ref>شعرانی در دمع السجوم</ref> گفته بود.
===ارسال پیک نزد امام حسین(ع)===
===ارسال پیک نزد امام حسین(ع)===
عمر سعد، [[۲ محرم|دوم]] یا [[۳ محرم]] ۶۱ق /۶۸۰م وارد [[کربلا]] شد و [[قرة بن قیس حنظلی|قُرّة بن قیس حَنظلی]] را به نزد امام حسین(ع) فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به [[عراق]] آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که [[نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)|مردم کوفه از من دعوت]] کرده‌اند، از این روی به عراق آمده‌ام، حال اگر نمی‌خواهند برمی‌گردم.
عمر سعد، [[۲ محرم|دوم]] یا [[۳ محرم]] ۶۱ق /۶۸۰م وارد [[کربلا]] شد و [[قرة بن قیس حنظلی|قُرّة بن قیس حَنظلی]] را به نزد امام حسین(ع) فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به [[عراق]] آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که [[نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)|مردم کوفه از من دعوت]] کرده‌اند، از این روی به عراق آمده‌ام، حال اگر نمی‌خواهند برمی‌گردم.
۱۶٬۹۱۱

ویرایش