پرش به محتوا

حجاج بن مسروق جعفی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۵: خط ۳۵:
به گفته [[محمد بن طاهر سماوی]] او از [[شیعیان]] و از [[اصحاب امام علی(ع)]] در کوفه بود. وقتی امام حسین(ع) از [[مدینه]] به سمت مکه حرکت کرد، او نیز از کوفه به مکه رفت و در آنجا به کاروان امام پیوست.<ref>سماوی، ابصار العین، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۱.</ref>
به گفته [[محمد بن طاهر سماوی]] او از [[شیعیان]] و از [[اصحاب امام علی(ع)]] در کوفه بود. وقتی امام حسین(ع) از [[مدینه]] به سمت مکه حرکت کرد، او نیز از کوفه به مکه رفت و در آنجا به کاروان امام پیوست.<ref>سماوی، ابصار العین، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۱.</ref>


در منزل [[ذو حسم]] که کاروان امام با سپاه کوفه به فرماندهی [[حر بن یزید ریاحی]] برخورد کرد، هنگام ظهر امام به حجاج بن مسروق فرمود [[اذان]] بگوید.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک،‌ ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۰۱.</ref>
در منزل [[ذو حسم]] که کاروان امام با سپاه کوفه به فرماندهی [[حر بن یزید ریاحی]] برخورد کرد، هنگام ظهر امام به حجاج بن مسروق فرمود [[اذان]] بگوید.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک،‌ ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۰۱.</ref>و پس از اذان امام ضمن سخنرانی کوتاهی اتمام حجت کرد و پس از حمد وثنای الهی فرمود:اى مردم من خود به سوى دیار شما نیامدم مگر آن که نامه هاى شما به دستم رسید و فرستادگانتان به سویم آمدند و گفتند: به سوى ما بیا چرا که ما پیشوایى نداریم بدان امید که خداوند به وسیله تو ما را در مسیر هدایت گرد آورد. اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستید که اکنون آمدم. بنابراین، اگر با من پیمان و میثاق هاى محکم مى بندید به گونه اى که مایه اطمینان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى شوم و اگر چنین نکنید و از آمدنم به این دیار ناخشنودید به مکانى که از آنجا آمده ام باز مى گردم.امام پس از این سخنرانی به حجاج گفت که اقامه بگوید.<ref>مفید، الارشاد،۱۴۱۳ق، ج۲، ص۷۹.</ref>
 
حر و سپاهیانش در برابر سخنان امام(علیه السلام) ساکت مانده و جوابى ندادند.
وقتی کاروان به منزل [[قصر بنی مقاتل]] رسید، امام حسین(ع) خیمه‌ای برافراشته دید. پرسید این خیمه برای کیست؟ گفتند برای [[عبیدالله بن حر جعفی]] است. امام حجاج بن مسروق را نزد او فرستاد تا از وی برای یاری امام دعوت کند ولی او دعوت امام را نپذیرفت.<ref>سماوی، ابصار العین، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۱؛ حسینی حائری شیرازی، ذخیرة الدارین، زمزم هدایت، ص۴۰۷.</ref>
وقتی کاروان به منزل [[قصر بنی مقاتل]] رسید، امام حسین(ع) خیمه‌ای برافراشته دید. پرسید این خیمه برای کیست؟ گفتند برای [[عبیدالله بن حر جعفی]] است. امام حجاج بن مسروق را نزد او فرستاد تا از وی برای یاری امام دعوت کند ولی او دعوت امام را نپذیرفت.<ref>سماوی، ابصار العین، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۱؛ حسینی حائری شیرازی، ذخیرة الدارین، زمزم هدایت، ص۴۰۷.</ref>


۱۸٬۴۴۱

ویرایش