Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۵۴
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[ابوموسی اشعری]] [[اهواز]] را فتح کرد و سپس با همراهی [[عمار یاسر]] که جایگزین سعد شده بود شوشتر و [[شوش]] به تسلط مسلمانان در آمد. جنگ نهاوند که به [[فتح الفتوح]] شهره شد، در ۲۰ق رخ داد و با پیروزی مسلمانان خاتمه یافت.<ref>ابن طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، ۱۴۱۸ق، ص۱۸۰ -۱۸۲</ref> | [[ابوموسی اشعری]] [[اهواز]] را فتح کرد و سپس با همراهی [[عمار یاسر]] که جایگزین سعد شده بود شوشتر و [[شوش]] به تسلط مسلمانان در آمد. جنگ نهاوند که به [[فتح الفتوح]] شهره شد، در ۲۰ق رخ داد و با پیروزی مسلمانان خاتمه یافت.<ref>ابن طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، ۱۴۱۸ق، ص۱۸۰ -۱۸۲</ref> | ||
==دوره | ==دوره عثمان بن عفان== | ||
عثمان با عزل [[ابو موسی اشعری]] از بصره، پسر خاله خود [[عبد الله بن عامر]] را والی آنجا نمود و از او خواست رو به فارس و [[خراسان]] گذارد. او با تسخیر اصطخر، دو سپاه به [[کرمان]] و [[خراسان]] فرستاد. [[نیشاپور]]، [[طوس]]، [[مرو]]، سپس [[هرات]] و [[کابل]] به صلح فتح شد. اخنف بن قیس که تحت امر عبد الله عامر بود، پس از سرکوب شورش مرو رو به [[بلخ]] نهاد و آن جا را به صلح گشود.<ref>ابن اعثم،الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۳۷</ref> | عثمان با عزل [[ابو موسی اشعری]] از بصره، پسر خاله خود [[عبد الله بن عامر]] را والی آنجا نمود و از او خواست رو به فارس و [[خراسان]] گذارد. او با تسخیر اصطخر، دو سپاه به [[کرمان]] و [[خراسان]] فرستاد. [[نیشاپور]]، [[طوس]]، [[مرو]]، سپس [[هرات]] و [[کابل]] به صلح فتح شد. اخنف بن قیس که تحت امر عبد الله عامر بود، پس از سرکوب شورش مرو رو به [[بلخ]] نهاد و آن جا را به صلح گشود.<ref>ابن اعثم،الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۳۷</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
هیچ یک از مورخین گزارشی حاکی از حضور [[امیرمومنان(ع)|امیرمومنان]] در فتوحات نقل نکرده است. چنان که عمر از عثمان خواست که از آن حضرت بخواهد که در فتح ایران شخصا در سپاه حضور یابد اما حضرت نپذیرفت، ولی توصیه کرد خود [[خلیفه]] نیز همراه سپاه نرود.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۳۴۶ق، ج۲، ص۳۱۸.</ref> | هیچ یک از مورخین گزارشی حاکی از حضور [[امیرمومنان(ع)|امیرمومنان]] در فتوحات نقل نکرده است. چنان که عمر از عثمان خواست که از آن حضرت بخواهد که در فتح ایران شخصا در سپاه حضور یابد اما حضرت نپذیرفت، ولی توصیه کرد خود [[خلیفه]] نیز همراه سپاه نرود.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۳۴۶ق، ج۲، ص۳۱۸.</ref> | ||
لیکن گزارشهای متعددی از ارائه مشورت توسط آن حضرت به خلفای وقت در دست است. از جمله آن که: | لیکن گزارشهای متعددی از ارائه مشورت توسط آن حضرت به خلفای وقت در دست است. از جمله آن که: | ||
*چون ابوبکر برای فتح شام از اصحاب نظر خواست، نظر علی(ع)را پذیرفت که فرمود چه خلیفه خود شخصا به این نبرد برود و چه لشگری از جانب خود بفرستد در هر دو حال پیروز خواهد بود زیرا از پیامبر شنیده است که دین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد.<ref>ابن اعثم،الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۸۱</ref> | *چون ابوبکر برای فتح شام از اصحاب نظر خواست، نظر علی(ع)را پذیرفت که فرمود چه خلیفه خود شخصا به این نبرد برود و چه لشگری از جانب خود بفرستد در هر دو حال پیروز خواهد بود زیرا از پیامبر شنیده است که دین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد.<ref>ابن اعثم،الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۸۱</ref> | ||
*چون عمر خبر یافت که ایرانیان لشکری عظیم به نهاوند آوردهاند تصمیم گرفت همه سپاهیان را از [[عراق]] و شام بدانجا گسیل کند و خود همراه سپاه به مصاف رود. ولی وقتی از دیگران نظر خواهی نمود تنها علی بود که که او را از فراخواندن سپاه شام برحذر داشت چه احتمال هجوم رومیان را در پی خواهد داشت. آن حضرت هم چنین خلیفه را از همراهی سپاه منع کرد چه در آن صورت ایرانیان در جنگ سختتر و محکمتر خواهند بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۷.</ref> | *چون عمر خبر یافت که ایرانیان لشکری عظیم به نهاوند آوردهاند تصمیم گرفت همه سپاهیان را از [[عراق]] و شام بدانجا گسیل کند و خود همراه سپاه به مصاف رود. ولی وقتی از دیگران نظر خواهی نمود تنها علی بود که که او را از فراخواندن سپاه شام برحذر داشت چه احتمال هجوم رومیان را در پی خواهد داشت. آن حضرت هم چنین خلیفه را از همراهی سپاه منع کرد چه در آن صورت ایرانیان در جنگ سختتر و محکمتر خواهند بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۷.</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
*'''رشد علم [[کلام]] و اعتقادات:''' فتح سرزمینهای تازه موجب اختلاط مسلمانان با غیر مسلمانان و صاحبان آئینها و مذاهب دیگر گردید که در بینشان علما، احبار، اسقفها و بِطْریقهایی(مجتهد و زاهد ترسایان) اهل بحث بودند که میخواستند درباره ادیان و مذاهب بحث کنند، در نتیجه بحثهای کلامی اوج گرفت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۶</ref> | *'''رشد علم [[کلام]] و اعتقادات:''' فتح سرزمینهای تازه موجب اختلاط مسلمانان با غیر مسلمانان و صاحبان آئینها و مذاهب دیگر گردید که در بینشان علما، احبار، اسقفها و بِطْریقهایی(مجتهد و زاهد ترسایان) اهل بحث بودند که میخواستند درباره ادیان و مذاهب بحث کنند، در نتیجه بحثهای کلامی اوج گرفت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۶</ref> | ||
* '''اوج گیری تبعیض نژادی''': با گسترش فتوحات و سرازیر شدن غنائم بیپایان به شبه جزیره غریزههای جاهلانه عرب بار دیگر سر به طغیان کشید. | *'''اوج گیری تبعیض نژادی''': با گسترش فتوحات و سرازیر شدن غنائم بیپایان به شبه جزیره غریزههای جاهلانه عرب بار دیگر سر به طغیان کشید. | ||
آنان به تدریج روحیه امتهای مستکبر و استعمارگر را به خود گرفتند. امت اسلام به عرب و غیر عرب تقسیم شد. معاویه، والی [[شام]] حکومت اسلامی را رنگ سلطنت داد و در بین مسلمانان چون قیصرهای روم رفتار کرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳</ref>[[خلیفه دوم]] اجازه نمیداد دختر عرب با مرد غیر عرب [[ازدواج]] نماید.وی معتقد بود فراگرفتن زبان فارسی موجب از بین رفتن مروت میشود.<ref>ابن شاذان، الإیضاح، ناشر مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج۱ ، ص۲۸۱</ref> | آنان به تدریج روحیه امتهای مستکبر و استعمارگر را به خود گرفتند. امت اسلام به عرب و غیر عرب تقسیم شد. معاویه، والی [[شام]] حکومت اسلامی را رنگ سلطنت داد و در بین مسلمانان چون قیصرهای روم رفتار کرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳</ref>[[خلیفه دوم]] اجازه نمیداد دختر عرب با مرد غیر عرب [[ازدواج]] نماید.وی معتقد بود فراگرفتن زبان فارسی موجب از بین رفتن مروت میشود.<ref>ابن شاذان، الإیضاح، ناشر مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج۱ ، ص۲۸۱</ref> | ||
علی(ع) معتقد بود در آستانه خلافت وی جامعه به [[جاهلیت]] خود بازگشته است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۱۷۹</ref> دیوان عمر بن خطاب [[مهاجر]] را بر [[انصار]] برتری میداد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۱۱۱</ref> و سیاستهای [[عثمان]] اموی را بر دیگران.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۹۹۲م، ص۱۶۴</ref>.این رویه چنان مستحکم شد که علی(ع) نیز نتوانست آن را برچیند. به او اعتراض میشد که چرا چونان عمر آنان را بر دیگران ترجیح نمیدهد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۴۱ </ref> | علی(ع) معتقد بود در آستانه خلافت وی جامعه به [[جاهلیت]] خود بازگشته است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۱۷۹</ref> دیوان عمر بن خطاب [[مهاجر]] را بر [[انصار]] برتری میداد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۱۱۱</ref> و سیاستهای [[عثمان]] اموی را بر دیگران.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۹۹۲م، ص۱۶۴</ref>.این رویه چنان مستحکم شد که علی(ع) نیز نتوانست آن را برچیند. به او اعتراض میشد که چرا چونان عمر آنان را بر دیگران ترجیح نمیدهد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۴۱ </ref> | ||
* '''برتری یافتن ثروت بر ایمان''': پر بودن خزانه [[بیت المال]] و وابستگی مردم به عطایا ایمان آنان را تحت الشعاع خود گرفت. | *'''برتری یافتن ثروت بر ایمان''': پر بودن خزانه [[بیت المال]] و وابستگی مردم به عطایا ایمان آنان را تحت الشعاع خود گرفت. | ||
عمر میگفت: اگر بخواهم میتوانم این مردم را [[کافر]] کنم. گفتند: چگونه؟ گفت: سهمیه آنها را قطع میکنم.<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه،بیتا، ص۸۷ </ref>ابو جعفر نقیب بر آن بود که اگر عمر [[قبله]] مردم را از کعبه به [[بیت المقدس]] تغییر داده و یا یکی از [[نماز]]های پنجگانه را حذف میکرد، کسی به او اعتراض نمیکرد، چرا که تمام تلاش مردم به دست آوردن مال بود، چون آن را به دست میآوردند ساکت میشدند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۹۰</ref> | عمر میگفت: اگر بخواهم میتوانم این مردم را [[کافر]] کنم. گفتند: چگونه؟ گفت: سهمیه آنها را قطع میکنم.<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه،بیتا، ص۸۷ </ref>ابو جعفر نقیب بر آن بود که اگر عمر [[قبله]] مردم را از کعبه به [[بیت المقدس]] تغییر داده و یا یکی از [[نماز]]های پنجگانه را حذف میکرد، کسی به او اعتراض نمیکرد، چرا که تمام تلاش مردم به دست آوردن مال بود، چون آن را به دست میآوردند ساکت میشدند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۹۰</ref> | ||
مال اندوزی چنان بود که حتی خود عثمان برای آن که [[آیه کنز]] شامل حال او نشود، میخواست «واو» اول آیه برداشته شود تا آیه فقط شامل اهل کتاب باشد.<ref>نک: سیوطی، الدر المنثور، الناشر: دار الفكر - بيروت، ج۴، ص۱۹۹</ref> میراثی که [[زبیر بن عوام]] پس از مرگش وانهاد تا پنجاه و دو میلیون درهم گزارش شده است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳ ،ص ۸۱</ref> | مال اندوزی چنان بود که حتی خود عثمان برای آن که [[آیه کنز]] شامل حال او نشود، میخواست «واو» اول آیه برداشته شود تا آیه فقط شامل اهل کتاب باشد.<ref>نک: سیوطی، الدر المنثور، الناشر: دار الفكر - بيروت، ج۴، ص۱۹۹</ref> میراثی که [[زبیر بن عوام]] پس از مرگش وانهاد تا پنجاه و دو میلیون درهم گزارش شده است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳ ،ص ۸۱</ref> | ||
*'''گسترش سرزمینی بدون گسترش دین''': حضور مسلمانان و سکونت دائمی آنها در سرزمینهای مفتوحه موجب گسترش اسلام میشد. | *'''گسترش سرزمینی بدون گسترش دین''': حضور مسلمانان و سکونت دائمی آنها در سرزمینهای مفتوحه موجب گسترش اسلام میشد. | ||
چنان که [[اشعث بن قیس کندی|اشعث بن قیس]] در [[آذربایجان]] مشاهده کرد که بیشتر اهالی آن مسلمان شده و قرآن میخوانند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۲۰</ref> با این حال سیاست کلی فتوحات بر آن نبوده است. [[عثمان بن عفان|عثمان]] معتقد بود از مهمترین عواملی که باعث خرابی جامعه اسلامی میشود خواندن [[قرآن کریم|قرآن]] توسط عَجَمان(غیر اعراب) است.<ref>حسین، الفتنة الکبری، ص۷۲</ref> | چنان که [[اشعث بن قیس کندی|اشعث بن قیس]] در [[آذربایجان]] مشاهده کرد که بیشتر اهالی آن مسلمان شده و قرآن میخوانند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۲۰</ref> با این حال سیاست کلی فتوحات بر آن نبوده است. [[عثمان بن عفان|عثمان]] معتقد بود از مهمترین عواملی که باعث خرابی جامعه اسلامی میشود خواندن [[قرآن کریم|قرآن]] توسط عَجَمان(غیر اعراب) است.<ref>حسین، الفتنة الکبری، ص۷۲</ref> | ||
==انگیزه خلفا از فتوحات== | ==انگیزه خلفا از فتوحات== | ||
* '''دور کردن و سرگرم ساختن مخالفان''': راهی کردن [[صحابه]] معترض یا مخالف به فتوحات همواره مورد توجه خلافت بود. [[معاویه]] به [[عثمان]] توصیه کرد مخالفانش را به جهاد بفرستد تا زخمهای شترهاشان برایشان مهمتر از نماز باشد.<ref>ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۱ ، ص۴۹ </ref>ابن عامر نیز گفت: آنان را به جهاد مشغول کند تا علیه او شایعه سازی نکنند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۷۵ش، ج۴ ، ص۳۳۳</ref> | *'''دور کردن و سرگرم ساختن مخالفان''': راهی کردن [[صحابه]] معترض یا مخالف به فتوحات همواره مورد توجه خلافت بود. [[معاویه]] به [[عثمان]] توصیه کرد مخالفانش را به جهاد بفرستد تا زخمهای شترهاشان برایشان مهمتر از نماز باشد.<ref>ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۱ ، ص۴۹ </ref>ابن عامر نیز گفت: آنان را به جهاد مشغول کند تا علیه او شایعه سازی نکنند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۷۵ش، ج۴ ، ص۳۳۳</ref> | ||
* '''کسب [[مشروعیت]]''' : بسیاری از اعراب پس از رحلت پیامبر با حکومت مرکزی سازگاری نداشتند چنان که مسئله [[جنگهای رده|مرتدین]] و مانعین زکات پیش آمد. اما این فتوحات بسیاری از آنها را مجاب کرد. حضرت علی(ع) گوشزد کرده است که «پس از آن خداوند فتوحاتی نصیب مسلمانان کرد، سیری پس از گرسنگی و دارایی پس از ناداری سبب شد تا چیزهایی که از اسلام برایشان خوشایند نبود، در دیدگانشان خوب جلوه کند و آنچه از دین نزدشان مضطرب و متزلزل بود در قلبشان جای گیرد و گفتند: اگر این آیین بر حق نبود، چنین و چنان نمی شد».<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱ ، ص۵۷ </ref> [[حذیفة بن یمان]]، با این که از یاران نزدیک [[امام علی(ع)|علی]] بود و در فتوحات نقش داشت، خلافت عمر را چنین توصیف میکند: «اسلام در زمان عمر مانند مردی رو به جلو بود که هیچ گاه به عقب باز نمیگشت، اما با قتل عمر همواره در عقبروی بود».<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳ ،ص ۲۸۵</ref> | *'''کسب [[مشروعیت]]''' : بسیاری از اعراب پس از رحلت پیامبر با حکومت مرکزی سازگاری نداشتند چنان که مسئله [[جنگهای رده|مرتدین]] و مانعین زکات پیش آمد. اما این فتوحات بسیاری از آنها را مجاب کرد. حضرت علی(ع) گوشزد کرده است که «پس از آن خداوند فتوحاتی نصیب مسلمانان کرد، سیری پس از گرسنگی و دارایی پس از ناداری سبب شد تا چیزهایی که از اسلام برایشان خوشایند نبود، در دیدگانشان خوب جلوه کند و آنچه از دین نزدشان مضطرب و متزلزل بود در قلبشان جای گیرد و گفتند: اگر این آیین بر حق نبود، چنین و چنان نمی شد».<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱ ، ص۵۷ </ref> [[حذیفة بن یمان]]، با این که از یاران نزدیک [[امام علی(ع)|علی]] بود و در فتوحات نقش داشت، خلافت عمر را چنین توصیف میکند: «اسلام در زمان عمر مانند مردی رو به جلو بود که هیچ گاه به عقب باز نمیگشت، اما با قتل عمر همواره در عقبروی بود».<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳ ،ص ۲۸۵</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
==منابع== | ==منابع== |