کاربر ناشناس
خبیب بن عدی: تفاوت میان نسخهها
جز
←اسارت
imported>A.atashinsadaf جز (←قبیله) |
imported>A.atashinsadaf جز (←اسارت) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==اسارت== | ==اسارت== | ||
در این واقعه خبیب بن عدى و [[ | در این واقعه خبیب بن عدى و [[زید بن دثنه|زید بن دَثنه]] را اسیر كردند و به [[مکه]] بردند و آنان را در مقابل دو اسیر از هذیل كه در مكه بودند، به [[قریش]] فروختند.<ref>ابن هشام، ج 3، ص 180</ref> | ||
از آنجا كه اسارت خبیب در [[ماههای حرام|ماه حرام]] ([[ذیقعده]]) بود، بنى حارث تصمیم گرفتند او را مدتى در اسارت نگاه دارند. | از آنجا كه اسارت خبیب در [[ماههای حرام|ماه حرام]] ([[ذیقعده]]) بود، بنى حارث تصمیم گرفتند او را مدتى در اسارت نگاه دارند. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
خبیب بن عدى در خانه زنى به نام ماویه<ref>واقدى، ج 1، ص 357</ref> یا در خانه دختر [[حارث بن عامر]] یا دختر [[عقبة بن حارث]]،<ref>ر.ک:ابن اثیر، اسدالغابة، ج 2، ص 120ـ121</ref> زندانی شد. گفته شده است زنی كه خبیب در خانه اش زندانى بود، از خبیب كراماتى دید، از جمله آنكه یك بار خبیب را در حال خوردن خوشه اى انگور مشاهده كرد، در حالى كه آن هنگام در [[مکه]] باغى و انگورى نبود.<ref>واقدى، ج 1، ص 357 ابن سعد، ج 8، ص 301ـ302؛ ابن عبدالبرّ، ج 2، ص 440</ref> هنگامى كه خبیب در حبس بود، اگرچه فرصتى براى انتقام جویی یافت، غدر و خیانت نكرد و آن زن چون این رفتار كریمانه را دید، گفت كه هرگز اسیرى بهتر از خبیب ندیده است. | خبیب بن عدى در خانه زنى به نام ماویه<ref>واقدى، ج 1، ص 357</ref> یا در خانه دختر [[حارث بن عامر]] یا دختر [[عقبة بن حارث]]،<ref>ر.ک:ابن اثیر، اسدالغابة، ج 2، ص 120ـ121</ref> زندانی شد. گفته شده است زنی كه خبیب در خانه اش زندانى بود، از خبیب كراماتى دید، از جمله آنكه یك بار خبیب را در حال خوردن خوشه اى انگور مشاهده كرد، در حالى كه آن هنگام در [[مکه]] باغى و انگورى نبود.<ref>واقدى، ج 1، ص 357 ابن سعد، ج 8، ص 301ـ302؛ ابن عبدالبرّ، ج 2، ص 440</ref> هنگامى كه خبیب در حبس بود، اگرچه فرصتى براى انتقام جویی یافت، غدر و خیانت نكرد و آن زن چون این رفتار كریمانه را دید، گفت كه هرگز اسیرى بهتر از خبیب ندیده است. | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
هنگامى كه [[قریش]] تصمیم گرفتند خبیب را بكشند، وى را به [[تَنْعیم]] بردند<ref>ابن كلبى، ج 1، ص 629؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج 2، ص 121</ref> جمعى از مردم [[مکه]] نیز همراه وى به تنعیم رفتند.<ref>واقدى، ج 1، ص 358</ref> خبیب درخواست كرد به وى مهلت دهند تا دو ركعت [[نماز]] بخواند. بنى حارث پذیرفتند و خبیب پیش از مرگ، دو ركعت نماز خواند و این كار خبیب سنّت ماندگارى شد براى كسانى كه تسلیم مرگ اجبارى مى شوند.<ref>ابن هشام، ج 3، ص 182؛ ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج 2، ص 168؛ ر.ک: د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه</ref> | هنگامى كه [[قریش]] تصمیم گرفتند خبیب را بكشند، وى را به [[تَنْعیم]] بردند<ref>ابن كلبى، ج 1، ص 629؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج 2، ص 121</ref> جمعى از مردم [[مکه]] نیز همراه وى به تنعیم رفتند.<ref>واقدى، ج 1، ص 358</ref> خبیب درخواست كرد به وى مهلت دهند تا دو ركعت [[نماز]] بخواند. بنى حارث پذیرفتند و خبیب پیش از مرگ، دو ركعت نماز خواند و این كار خبیب سنّت ماندگارى شد براى كسانى كه تسلیم مرگ اجبارى مى شوند.<ref>ابن هشام، ج 3، ص 182؛ ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج 2، ص 168؛ ر.ک: د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه</ref> |