کشکول شیخ بهائی (کتاب): تفاوت میان نسخهها
←محتوا
(←محتوا) |
(←محتوا) |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
*'''سکه بیستم''': اشعار.<ref>[http://tahoor.com/fa/Article/View/118734 دائرةالمعارف اسلامی طهور.]</ref> | *'''سکه بیستم''': اشعار.<ref>[http://tahoor.com/fa/Article/View/118734 دائرةالمعارف اسلامی طهور.]</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
*نخستین مطلب کشکول درباره ایاک نعبد وایاک نستعین است که چرا به صیغه جمع آمده است. شیخ بهایی توجیه پنجم [[فخر رازی]] در تفسیر کبیرش را از بهترین توجیهات دانسته و آن این است که اگر کسی اجناسی را به دیگری بفروشد که در آن سالم و خراب وجود | * شیخ بهایی درکشکول تحت عنوان «سانحة» ضمن شکایت از حضور در غیر موطن خودش به سبب همراهی با پدرش در هجرت به شهرهای عجم و ارتباط با اهل دنیا و درگیرشدن به قیل و قال و مشاجرات ومعارضه با نادان و فرومایگان؛ ادعا کرده گه اگر پدرش او را از دیار عرب به دیگر شهرها نیاورده بود و او در دربار پادشاهان رفت و شد نداشت بی شک از پرهیزگارترین وعابدترین مردم بود. <ref>بهایی، کشکول، ج۱، ص۱۲۹.</ref> | ||
{{یاد|سانحة لو لم يأت والدي قدس الله روحه من بلاد العرب إلى ديار العجم، ولم يختلط بالملوك لكنت من أتقى الناس وأعبدهم وأزهدهم، لكنه طاب ثراه أخرجني من تلك البلاد وأقام في هذه الديار فاختلط بأهل الدنيا واكتسبت أخلاقهم الردية واتصفت بصفاتهم الدنية.ثم لم يحصل لي في الاختلاط بأهل الدنيا إلا القيل والقال والنزاع والجدال وآل الأمر إلى أن تصدى لمعارضتي كل جاهر وجسر على مباراتي كل خامل.}} | |||
*نخستین مطلب کشکول درباره ایاک نعبد وایاک نستعین است که چرا به صیغه جمع آمده است. شیخ بهایی توجیه پنجم [[فخر رازی]] در تفسیر کبیرش را از بهترین توجیهات دانسته و آن این است که اگر کسی اجناسی را به دیگری بفروشد که در آن سالم و خراب وجود داشته باشد خریدار حق انتخاب سالم را ندارد و فقط میتواند یا همه را رد کند و نخرد و یا همه را قبول کند و بخرد و نمازگزار هم چون میبیند عباداتش به تنهایی خالی از نقصان و کاستی نیست عبادتش را ضمیمه عبادت دیگر عبادت کنندگان( از پیامبران و اولیا و صالحان) کرده و میگوید: (ایا ک نعبد) تا خداوند در کنار عبادتهای صحیح دیگران عبادات او را هم قبول کند. <ref> رازی، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۲۱۳؛بهایی، کشکول، انتشارات فراهانی، ج۱، ص۳.</ref> | |||
* پایان بخش کشکول شیخ هم این رباعی است که درباره جایگاه و جاودانگی نامش به عنوان نویسنده کتاب کشکول است: | * پایان بخش کشکول شیخ هم این رباعی است که درباره جایگاه و جاودانگی نامش به عنوان نویسنده کتاب کشکول است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|لازال یعلـــــــو | {{ب|لازال یعلـــــــو قــَـــــدرهُ دائمـــــــاً |إلی العــُلا صـــاحب هـــذا الکتـــاب}} | ||
{{ب| | {{ب|ماغَرَّدت وَرقـــاء فـــی دوحـــةٍ| وأضـــحک الـــروضَ بکـــاءُ الســـحاب}}{{پایان شعر}}ترجمه: نویسنده این کتاب همواره برقدر و منزلتش افزوده میشود تا زمانی که بلبلی در لابلای درخت پرشاخ و برگی میخواند و بوستانی با بارش اشکِ ابرها میخندد.<ref>بهایی، کشکول، انتشارات فراهانی، ج۳، ص۴۹۳.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |