پرش به محتوا

تحریف‌ناپذیری قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳: خط ۲۳:


==نسبت دادن عقیده تحریف به شیعه==
==نسبت دادن عقیده تحریف به شیعه==
طبرسی در مجمع البیان گفته است برخی شیعیان و جمعی از حشویه (فرقه‌ای از اهل سنت که ظواهر روایات را ملاک قرار می‌دهند)، روایاتی ذکر کرده‌اند که براساس آن‌ها، نقصان در قرآن راه یافته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۰.</ref> قائلان به تحریف و نقصان در آیات قرآن، به روایاتی استناد کرده‌اند که در منابع حدیثی شیعه<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۷ و ج۲، ص۶۳۳-۶۳۴؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و اهل سنت<ref>برای نمونه نگاه کنید به احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۶ق، ج۳۵، ص۱۳۳-۱۳۴ و ۳۰۵ و ۵۰۱؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، دار احیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۶۲۵؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۶، ۵۵۹-۵۶۰.</ref> نقل شده‌اند.<ref>حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۵۶.</ref> گفته می‌شود عده اندکی از اخباریان شیعه<ref>بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۵-۲۶.</ref> با تکیه به همین روایات قائل شده‌اند که در قرآن نقصان راه یافته و قرآن موجود همه آن چیزی نیست که بر پیامبر(ص) نازل شده است.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۱۷۱.</ref> همین امر سبب شده است تا برخی وهابیون، باور به عقیده تحریف را به همه شیعه نسبت دهند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به [https://alhesn.net/play/11548 «عقیدة الشیعة الإمامیة فی القرآن الكریم»، سایت مشروع الحصن.]</ref>  
[[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|مجمع البیان]] گفته است برخی شیعیان و جمعی از [[حشویه]] (فرقه‌ای از اهل سنت که ظواهر روایات را ملاک قرار می‌دهند)، روایاتی ذکر کرده‌اند که براساس آن‌ها، نقصان در قرآن راه یافته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۰.</ref> قائلان به تحریف و نقصان در آیات قرآن، به روایاتی استناد کرده‌اند که در منابع حدیثی شیعه<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۷ و ج۲، ص۶۳۳-۶۳۴؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و اهل سنت<ref>برای نمونه نگاه کنید به احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۶ق، ج۳۵، ص۱۳۳-۱۳۴ و ۳۰۵ و ۵۰۱؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، دار احیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۶۲۵؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۶، ۵۵۹-۵۶۰.</ref> نقل شده‌اند.<ref>حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۵۶.</ref> گفته می‌شود عده اندکی از [[اخباریان]] شیعه<ref>بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۵-۲۶.</ref> با تکیه به همین روایات قائل شده‌اند که در قرآن نقصان راه یافته و قرآن موجود نزد مسلمانان، همه آن چیزی نیست که بر پیامبر(ص) نازل شده است.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۱۷۱.</ref> همین امر سبب شده است تا برخی [[وهابیت|وهابیون]]، باور به عقیده تحریف را به همه شیعه نسبت دهند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به [https://alhesn.net/play/11548 «عقیدة الشیعة الإمامیة فی القرآن الكریم»، سایت مشروع الحصن.]</ref>  


این اتهامات به‌ویژه پس از انتشار کتاب [[فصل الخطاب]] تألیف [[میرزا حسین نوری]] در سال ۱۲۹۲ق، بیشتر شد<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ۱۰۲؛ مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریف‌نما در کتاب کافی»، ص۳۲.</ref> و تا امروز (قرن پانزدهم هجری) نیز از منابعی به شمار می‌رود که با استناد به آن، به شیعه نسبت تحریف می‌دهند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به القفاری، اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة (عرض و نقد)، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴ و ۲۳۴.</ref> برای نمونه احسان الهی ظهیر، نویسنده وهابی اهل پاکستان، در کتابش با عنوان «الشیعه و القرآن» پس از اشاره به کتاب فصل الخطاب، دیدگاه تحریف، حتی تحریف به زیادت را به همه عالمان شیعه نسبت داده و گفته است میرزا حسین نوری در باور به تحریف قرآن تنها نیست و او پرده از عقیده‌ای که سایر عالمان شیعه بدان باور داشته و از روی تقیه پنهان می‌کرده‌اند، برداشته است.<ref>ظهیر، الشیعه و القرآن، ادارة ترجمان السنة، ص۱۱۱.</ref>
این اتهامات به‌ویژه پس از انتشار کتاب [[فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب (کتاب)|فصل الخطاب]] تألیف [[میرزا حسین نوری]] در سال ۱۲۹۲ق، بیشتر شد<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ۱۰۲؛ مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریف‌نما در کتاب کافی»، ص۳۲.</ref> و تا امروز (قرن پانزدهم هجری) نیز از منابعی به شمار می‌رود که با استناد به آن، به شیعه نسبت تحریف می‌دهند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به القفاری، اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة (عرض و نقد)، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴ و ۲۳۴.</ref> برای نمونه احسان الهی ظهیر، نویسنده وهابی اهل پاکستان، در کتابش با عنوان «الشیعه و القرآن» پس از اشاره به کتاب فصل الخطاب، دیدگاه تحریف، حتی تحریف به زیادت را به همه عالمان شیعه نسبت داده و گفته است میرزا حسین نوری در باور به تحریف قرآن تنها نیست و او پرده از عقیده‌ای که سایر عالمان شیعه بدان باور داشته و از روی [[تقیه]] پنهان می‌کرده‌اند، برداشته است.<ref>ظهیر، الشیعه و القرآن، ادارة ترجمان السنة، ص۱۱۱.</ref>


این در حالی است که این کتاب از همان ابتدای تألیف، مورد مخالفت عالمان و قرآن‌پژوهان شیعه قرار گرفت؛<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref> به‌طوری که گفته می‌شود [[محمدحسین کاشف‌الغطاء]] که معاصر نویسنده کتاب بود، پس از مطالعه کتاب، به حرمت چاپ آن فتوا صادر کرد.<ref>مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریف‌نما در کتاب کافی»، ص۳۲.</ref> آثار زیادی به‌طور مستقل در رد کتاب فصل الخطاب از سوی عالمان و قرآن‌پژوهان شیعه تألیف شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به استادی، کتابشناسی عدم تحریف قرآن، سازمان حج و زیارت، ص۱۹-۲۰.</ref> برخی نیز در ضمن مباحث تفسیری‌شان به نقد مطالب این کتاب پرداخته‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۵-۲۹؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۲۰-۲۵۹.</ref>
این در حالی است که این کتاب از همان ابتدای تألیف، مورد مخالفت عالمان شیعه قرار گرفت؛<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref> به‌طوری که گفته می‌شود [[محمدحسین کاشف‌الغطاء]] که معاصر نویسنده کتاب بود، پس از مطالعه کتاب، به حرمت چاپ آن [[فتوا]] صادر کرد<ref>مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریف‌نما در کتاب کافی»، ص۳۲.</ref> و آثار زیادی چه به‌طور مستقل<ref>برای نمونه نگاه کنید به استادی، کتابشناسی عدم تحریف قرآن، سازمان حج و زیارت، ص۱۹-۲۰.</ref> و چه در ضمن مباحث و آثار مربوط به تفسیر قرآن<ref>برای نمونه نگاه کنید به بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۵-۲۹؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۲۰-۲۵۹.</ref> از سوی فقیهان، مفسران و قرآن‌پژوهان شیعه، در ردّ این کتاب نگاشته شد.
===دیدگاه عالمان شیعه===
===دیدگاه عالمان شیعه===
دیدگاه مشهور نزد عالمان شیعه این است که تحریف به نقصان و کاستی در قرآن واقع نشده است و قرآنی که بین مسلمانان رایج است، همان قرآنی است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الاعتقادات (کتاب)|الاعتقادات]] گفته است اعتقاد شیعه بر این است که قرآن نازل‌شده بر پیامبر(ص) همان قرآن موجود در دست مردم است و بیش از آن نیست و کسانی که به شیعه نسبت می‌دهند که قرآن نازل‌شده بیش از قرآن موجود است، دروغ می‌گویند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۴.</ref>
دیدگاه مشهور نزد عالمان شیعه این است که تحریف به نقصان و کاستی در قرآن واقع نشده است و قرآنی که بین مسلمانان رایج است، همان قرآنی است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الاعتقادات (کتاب)|الاعتقادات]] گفته است اعتقاد شیعه بر این است که قرآن نازل‌شده بر پیامبر(ص) همان قرآن موجود در دست مردم است و بیش از آن نیست و کسانی که به شیعه نسبت می‌دهند که قرآن نازل‌شده بیش از قرآن موجود است، دروغ می‌گویند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۴.</ref>


[[شیخ طوسی]] در مقدمه تفسیر [[التبیان]] گفته است از مذهب صحیح امامیه به‌دست می‌آید که نقصان در قرآن راه نیافته است و روایاتی که از شیعه و اهل سنت در نقصان قرآن نقل شده، اخبار واحدی‌اند که علم‌آور نیستند و بهتر است از آن‌ها اعراض شود.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳.</ref>
[[شیخ طوسی]] در مقدمه تفسیر [[التبیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|التبیان]] گفته است از مذهب صحیح [[امامیه]] به‌دست می‌آید که نقصان در قرآن راه نیافته است و روایاتی که از شیعه و اهل سنت در نقصان قرآن نقل شده، اخبار واحدی‌اند که علم‌آور نیستند و بهتر است از آن‌ها اعراض شود.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳.</ref>


[[محمدجواد بلاغی]] نیز در کتاب [[آلاء الرحمن]] از [[محقق کرکی]] چنین نقل کرده است: روایاتی که قائلان به نقصان قرآن به آن‌ها استناد کرده‌اند، از آنجا که مخالف دلایل قرآنی، سنت متواتر و اجماع هستند، اگر امکان تأویل آن‌ها وجود نداشته باشد، باید کنار گذاشته شوند.<ref>بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۶.</ref>
[[محمدجواد بلاغی نجفی|محمدجواد بلاغی]] نیز در کتاب [[آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن (کتاب)|آلاء الرحمن]] از [[محقق کرکی]] چنین نقل کرده است: روایاتی که قائلان به نقصان قرآن به آن‌ها استناد کرده‌اند، از آنجا که مخالف دلایل قرآنی، سنت متواتر و اجماع هستند، اگر امکان تأویل آن‌ها وجود نداشته باشد، باید کنار گذاشته شوند.<ref>بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۶.</ref>


[[کاشف الغطاء]] از دیگر عالمان و فقیهان شیعه است که با ردّ تحریف به نقصان از قرآن گفته است صریح قرآن و اجماع علمای هر عصری بر این امر گواهی می‌دهد که در قرآن نقصان راه نیافته و اعتباری به مخالفت افراد اندکی نیست و روایاتی که در این مورد وارد شده، بدیهی بودن مسئله، یعنی عدم تحریف به زیادت و کاستی قرآن، عمل به ظاهرشان را رد می‌کند.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات شریعة الغراء، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۵۳.</ref>
[[کاشف‌الغطاء (ابهام‌زدایی)|کاشف الغطاء]] از دیگر عالمان و فقیهان شیعه است که با ردّ تحریف به نقصان از قرآن گفته است صریح قرآن و اجماع علمای هر عصری بر این امر گواهی می‌دهد که در قرآن نقصان راه نیافته و اعتباری به مخالفت افراد اندکی نیست و روایاتی که در این مورد وارد شده، بدیهی بودن مسئله، یعنی عدم تحریف به زیادت و کاستی قرآن، عمل به ظاهرشان را رد می‌کند.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات شریعة الغراء، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۵۳.</ref>


به‌گفته [[میرزا مهدی بروجردی]] در کتاب [[برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن (کتاب)|برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن]] بیشتر روایات تحریف قرآن از کتاب [[احمد بن محمد سیاری]] نقل شده است؛ به‌طوری که ۱۸۸ روایت از روایاتی که در کتاب [[فصل الخطاب]] آمده از وی بوده است.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۷۰.</ref> ابوالقاسم خویی گفته است علمای [[علم رجال]]، سیاری را کذّاب معرفی کرده و بر فساد عقیده‌اش اتفاق نظر دارند.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۲۶.</ref> در مقاله‌ای با عنوان «غالیان و اندیشه تحریف قرآن» نیز چنین ادعا شده است که از مجموع روایاتی که در باب تحریف قرآن وارد شده، تعداد زیادی (نزدیک به دو سوم) آن‌ها از طریق غالیان نقل شده است.<ref>احمدی، ««غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، ص۲۲۰.</ref>
به‌گفته [[میرزا مهدی بروجردی]]، فقیه شیعه و از شاگردان [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]، در کتاب [[برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن (کتاب)|برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن]] بیشتر روایات تحریف قرآن از کتاب [[احمد بن محمد سیاری]] نقل شده است؛ به‌طوری که ۱۸۸ روایت از روایاتی که در کتاب [[فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب (کتاب)|فصل الخطاب]] آمده از وی بوده است.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۷۰.</ref> ابوالقاسم خویی گفته است علمای [[علم رجال]]، سیاری را کذّاب معرفی کرده و بر فساد عقیده‌اش اتفاق نظر دارند.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۲۶.</ref> در مقاله‌ای با عنوان «غالیان و اندیشه تحریف قرآن» نیز چنین ادعا شده است که از مجموع روایاتی که در باب تحریف قرآن وارد شده، تعداد زیادی (نزدیک به دو سوم) آن‌ها از طریق غالیان نقل شده است.<ref>احمدی، ««غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، ص۲۲۰.</ref>


[[سید کمال حیدری]] در کتابی با عنوان «قرآن و مصونیت از تحریف»، ۳۲ تن از مفسران، فقیهان و قرآن‌پژوهان مشهور شیعه را نام می‌برد که هرگونه تحریف قرآن به زیادت و کاستی از قرآن را ردّ کرده‌اند.<ref>حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۱۷-۲۲.</ref>
[[سید کمال حیدری]] در کتابی با عنوان «قرآن و مصونیت از تحریف»، ۳۲ تن از مفسران، فقیهان و قرآن‌پژوهان مشهور شیعه را نام می‌برد که هرگونه تحریف قرآن به زیادت و کاستی از قرآن را ردّ کرده‌اند.<ref>حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۱۷-۲۲.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۴۵

ویرایش