انسان کامل: تفاوت میان نسخهها
←پیشینه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پیشینه) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
نظریه انسان کامل را به عنوان یک نظریه انسانشناسانه مستقل، علیرغم وجود مباحثی درباره انسان و کمال در دیگر مکاتب و [[ادیان الهی]]، نظریهای میدانند که به نام [[عرفان اسلامی]] ثبت شده است.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۶.</ref> رگههای شکلگیری نظریه انسان کامل را در عرفان اسلامی به تاثیرات [[حسین بن منصور حلاج]] و [[بایزید بسطامی]] از عرفای [[قرن سوم]] و [[قرن چهارم|چهارم]] بر اندیشه ابن عربی باز گرداندهاند. حلاج با تاکید بر این [[حدیث|روایت]] که «خدا انسان را به صورت خویش آفرید.»<ref>کلینی، الکافی،۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> معتقد به خلقت خداگونه انسان شد و میان دو جنبه لاهوتی و ناسوتی انسان تفاوت نهاد.<ref>عفیفی، شرحی بر فصوص الحکم، ۱۳۸۰ش، ص۴۳.</ref> قبل از حلاج، بایزید بسطامی نیز با استفاده از واژه «الکامل التام» درباره انسانی که جامع اسماء اربعه شده، از ویژگیها و صفات انسانهای عادی عبور کرده و به مقامات بالای معنوی رسیده، اشارههایی به وجود چنین انسانی داشت.<ref>قشیری، الرسالة القشیریة، قاهره، ج۲، ص۴۱۹.</ref> | نظریه انسان کامل را به عنوان یک نظریه انسانشناسانه مستقل، علیرغم وجود مباحثی درباره انسان و کمال در دیگر مکاتب و [[ادیان الهی]]، نظریهای میدانند که به نام [[عرفان اسلامی]] ثبت شده است.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۶.</ref> رگههای شکلگیری نظریه انسان کامل را در عرفان اسلامی به تاثیرات [[حسین بن منصور حلاج]] و [[بایزید بسطامی]] از عرفای [[قرن سوم]] و [[قرن چهارم|چهارم]] بر اندیشه [[ابنعربی|ابن عربی]] باز گرداندهاند. حلاج با تاکید بر این [[حدیث|روایت]] که «خدا انسان را به صورت خویش آفرید.»<ref>کلینی، الکافی،۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> معتقد به خلقت خداگونه انسان شد و میان دو جنبه لاهوتی و ناسوتی انسان تفاوت نهاد.<ref>عفیفی، شرحی بر فصوص الحکم، ۱۳۸۰ش، ص۴۳.</ref> قبل از حلاج، بایزید بسطامی نیز با استفاده از واژه «الکامل التام» درباره انسانی که جامع اسماء اربعه شده، از ویژگیها و صفات انسانهای عادی عبور کرده و به مقامات بالای معنوی رسیده، اشارههایی به وجود چنین انسانی داشت.<ref>قشیری، الرسالة القشیریة، قاهره، ج۲، ص۴۱۹.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
واژه انسان کامل، به عنوان اصطلاحی عرفانی اولین بار در اشعار [[عطار نیشابوری|فریدالدین عطار نیشابوری]] {{یاد| عطار در کتاب سی فصل خود اشعاری در مدح پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) از واژه انسان کامل استفاده کرده است. «شناس انسان کامل مصطفی را/بدانی مظهر نور خدا را»([https://ganjoor.net/attar/30fasl/sh8/ سایت گنجور])؛ «امیرالمؤمنین سلطان عادل/امیرالمؤمنین انسان کامل»([https://ganjoor.net/attar/30fasl/sh9/: سایت گنجور.])}} و در آثار [[محی الدین بن عربی]]<ref>ابن عربی، الفتوحات، ۱۴۱۰ق، ج۱۳، ص۱۲۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۰ش، ص۳۸.</ref> به کار گرفته شد. پس از ابن عربی شاگرد شاخص او [[صدرالدین قونوی]] خاتمه [[کتاب مفتاح الغیب]] خود را به بحث از انسان کامل اختصاص داد.<ref>قونوی، مفتاح الغیب و شرحه مصباح الانس، ۱۳۸۱ش.</ref> [[عزیز الدین نسفی]] اولین نویسندهای بود که عنوان «الانسان الکامل» را بر مجموعه رسالات بیست و دوگانه خود که به زبان فارسی نوشته شد، نهاد<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۱۳۸۶ش.</ref> و پس از او [[عبدالکریم جیلانی]] نیز این عنوان را برای کتاب خود برگزید.<ref>جیلی، الانسان الکامل فی معرفه الاواخر و الاوایل، ۱۴۱۸ق.</ref> | واژه انسان کامل، به عنوان اصطلاحی عرفانی اولین بار در اشعار [[عطار نیشابوری|فریدالدین عطار نیشابوری]] {{یاد| عطار در کتاب سی فصل خود اشعاری در مدح پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) از واژه انسان کامل استفاده کرده است. «شناس انسان کامل مصطفی را/بدانی مظهر نور خدا را»([https://ganjoor.net/attar/30fasl/sh8/ سایت گنجور])؛ «امیرالمؤمنین سلطان عادل/امیرالمؤمنین انسان کامل»([https://ganjoor.net/attar/30fasl/sh9/: سایت گنجور.])}} و در آثار [[ابنعربی|محی الدین بن عربی]]<ref>ابن عربی، الفتوحات، ۱۴۱۰ق، ج۱۳، ص۱۲۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۰ش، ص۳۸.</ref> به کار گرفته شد. پس از ابن عربی شاگرد شاخص او [[صدرالدین قونوی]] خاتمه [[کتاب مفتاح الغیب]] خود را به بحث از انسان کامل اختصاص داد.<ref>قونوی، مفتاح الغیب و شرحه مصباح الانس، ۱۳۸۱ش.</ref> [[عزیز الدین نسفی]] اولین نویسندهای بود که عنوان «الانسان الکامل» را بر مجموعه رسالات بیست و دوگانه خود که به زبان فارسی نوشته شد، نهاد<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۱۳۸۶ش.</ref> و پس از او [[عبدالکریم جیلانی]] نیز این عنوان را برای کتاب خود برگزید.<ref>جیلی، الانسان الکامل فی معرفه الاواخر و الاوایل، ۱۴۱۸ق.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
نظریه انسان کامل را بیتاثیر از [[عرفان ایرانی]] نیز ندانستهاند. انسان کامل با مفهوم انسان نخستین در عرفان ایرانی که همان کیومرث است، شباهت دارد؛ کسی که فرزند خدا تصور شده و روح او را جزیی از روح خداوند دانستهاند و عهدهدار وظایف و امور جهانی است.<ref>مایل هروی، «انسان کامل»، ص۳۷۳.</ref> | نظریه انسان کامل را بیتاثیر از [[عرفان ایرانی]] نیز ندانستهاند. انسان کامل با مفهوم انسان نخستین در عرفان ایرانی که همان کیومرث است، شباهت دارد؛ کسی که فرزند خدا تصور شده و روح او را جزیی از روح خداوند دانستهاند و عهدهدار وظایف و امور جهانی است.<ref>مایل هروی، «انسان کامل»، ص۳۷۳.</ref> |