جبر و اختیار: تفاوت میان نسخهها
←اختیار انسان از نظر شیعه
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
«لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب، و الأمر و النهی و الزجر، و لسقط معنی الوعد و الوعید، و لم یکن علی مسیء لائمة و لا لمحسن محمدة؛<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۸۰.</ref>اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و [[وعید]] بی اساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.» | «لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب، و الأمر و النهی و الزجر، و لسقط معنی الوعد و الوعید، و لم یکن علی مسیء لائمة و لا لمحسن محمدة؛<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۸۰.</ref>اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و [[وعید]] بی اساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.» | ||
محمد بن | محمد بن عَجْلان از [[امام صادق(ع)]] پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام کارها مجبور نموده است؟ | ||
امام(ع) پاسخ داد: | امام(ع) پاسخ داد: | ||
«الله اعدل من أن یجبر | «الله اعدل من أن یجبر عبداً علی فعل ثم یُعَذِّبه علیه؛<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۶۱.</ref> خداوند عادلتر از آن است که بندهای را بر کاری مجبور سازد آن گاه او را عقوبت کند.» | ||
حسن بن علی وشاء از امام رضا(ع) پرسید: | حسن بن علی وشاء از امام رضا(ع) پرسید: | ||
آیا خداوند بندگان را بر انجام گناهان مجبور کرده است؟ | آیا خداوند بندگان را بر انجام گناهان مجبور کرده است؟ | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
متکلمان [[عدلیه]] نیز، نظریه [[جبر]] را مخالف عدل الهی دانسته و با استناد به عدل و حکمت خداوند، بر مختار بودن انسان استدلال نموده اند، چنان که واصل بن عطا گفته است: | متکلمان [[عدلیه]] نیز، نظریه [[جبر]] را مخالف عدل الهی دانسته و با استناد به عدل و حکمت خداوند، بر مختار بودن انسان استدلال نموده اند، چنان که واصل بن عطا گفته است: | ||
«اِن الباری تعالی عدل حکیم... و لا یجوز أن یرید من العباد خلاف ما یأمر، و یحتم علیهم شیئا ثم | «اِن الباری تعالی عدل حکیم... و لا یجوز أن یرید من العباد خلاف ما یأمر، و یحتم علیهم شیئا ثم یُجازیهم علیه؛<ref>شهرستانی، ملل و نحل،۱۳۶۴ش، ج۱، ص۶۱.</ref> خداوند عادل و حکیم است و روا نیست که از بندگان، خلاف آنچه که امر میکند خواسته، و آنان را بر کاری مجبور سازد و آن گاه مجازاتشان کند.» | ||
[[ابن میثم بحرانی]]، پس از اشاره به این که مختار بودن انسان امری است بدیهی و به اقامه برهان نیاز ندارد، وجوهی | [[ابن میثم بحرانی]]، پس از اشاره به این که مختار بودن انسان امری است بدیهی و به اقامه برهان نیاز ندارد، وجوهی را بر توجه دادن به این امر بدیهی یادآور شده است که دو نمونه آن عبارتند از: | ||
* هر عاقلی مدح بر احسان، و ذم بر عدوان را نیکو می داند، و این مطلب متفرع بر این است که نیکوکار و بدکار فاعل فعل خویش باشند. | * هر عاقلی مدح بر احسان، و ذم بر عدوان را نیکو می داند، و این مطلب متفرع بر این است که نیکوکار و بدکار فاعل فعل خویش باشند. | ||
* ما با درک وجدانی می یابیم که افعالمان تابع انگیزه های ما هستند و اختیار، معنایی جز این ندارد.<ref>بحرانی، قواعد المرام،۱۴۰۶ق، ص۱۰۸</ref> | * ما با درک وجدانی می یابیم که افعالمان تابع انگیزه های ما هستند و اختیار، معنایی جز این ندارد.<ref>بحرانی، قواعد المرام،۱۴۰۶ق، ص۱۰۸</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
[[خواجه نصیرالدین طوسی]] نیز فاعلیت و اختیار انسان را بدیهی دانسته و گفته است: | [[خواجه نصیرالدین طوسی]] نیز فاعلیت و اختیار انسان را بدیهی دانسته و گفته است: | ||
«و الضروره قاضیة باستناد افعالنا الینا؛<ref>نصیرالدین طوسی، کشف المراد،۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.</ref> درک بدیهی، گواه بر این است که | «و الضروره قاضیة باستناد افعالنا الینا؛<ref>نصیرالدین طوسی، کشف المراد،۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.</ref> درک بدیهی، گواه بر این است که افعالِ ما مَستَند به ما میباشند.» | ||
== آراء متکلمان در تفسیر اختیار == | == آراء متکلمان در تفسیر اختیار == |