پرش به محتوا

خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
===خلفای نخستین===
===خلفای نخستین===
;[[ابوبکر بن ابی‌قحافه]]
;[[ابوبکر بن ابی‌قحافه]]
نظام خلافت با انتخاب [[ابوبکر بن ابی قحافه]] به جانشینی پیامبر عینیت یافت؛ این امر مخالفت‌های متعددی را به‌ ویژه در میان جمعی از [[صحابه]]، [[بنی هاشم]] و به‌ویژه [[اهل بیت]] پیامبر برانگیخت، ولی سرانجام با به‌کارگیری شیوه‌های مختلف،با همکاری جدی خلیفه دوم  مهم‌ترین مخالفانش را خاموش ساخت<ref>رجوع کنید به: ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص ۱۲ـ۱۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج۳، ص ۲۰۲ـ۲۰۳.</ref> و سپس خلیفه رسول‌الله خوانده شد.<ref>ابن سعد، ج ۳، ص ۸۳؛ احمد بن حنبل، ج۱، ص ۲۰.</ref> [[ابوبکر]] اولین خلیفه از [[خلفای راشدین]] است که نحوه انتخاب او بعدها مبنای نظریه [[اهل حل و عقد|اهل حلّ و عقد]] در فقه سیاسی [[اهل سنت]] شد.<ref>رجوع کنید به: ماوردی، الاحکام السلطانیه، ۱۴۰۹ق، ص۶-۹.</ref>
نظام خلافت با انتخاب [[ابوبکر بن ابی قحافه]] به جانشینی پیامبر عینیت یافت؛ این امر مخالفت‌های متعددی را به‌ ویژه در میان جمعی از [[صحابه]]، [[بنی هاشم]] و به‌ویژه [[اهل بیت]] پیامبر برانگیخت، ولی سرانجام با به‌کارگیری شیوه‌های مختلف،با همکاری جدی خلیفه دوم  مهم‌ترین مخالفانش را خاموش ساخت<ref>رجوع کنید به: ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص ۱۲ـ۱۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج۳، ص ۲۰۲ـ۲۰۳.</ref> و سپس خلیفه رسول‌الله خوانده شد.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج ۳، ص ۸۳؛ احمد بن حنبل، ج۱، ص ۲۰.</ref> [[ابوبکر]] اولین خلیفه از [[خلفای راشدین]] است که نحوه انتخاب او بعدها مبنای نظریه [[اهل حل و عقد|اهل حلّ و عقد]] در فقه سیاسی [[اهل سنت]] شد.<ref>رجوع کنید به: ماوردی، الاحکام السلطانیه، ۱۴۰۹ق، ص۶-۹.</ref>


;[[عمر بن خطاب]]
;[[عمر بن خطاب]]
ابوبکر اندکی پیش از وفاتش ([[سال ۱۳ قمری]])، [[عمر بن خطاب]] را به جانشینی خود منصوب و مسلمانان را به [[بیعت]] با وی ملزم ساخت.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۸۸ـ۸۹، ۳۰۵؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۳، ص ۴۲۸ـ۴۳۴.</ref> گفته شده است که وی علت اقدام خود را جلوگیری از بروز فتنه عنوان کرد.<ref>ابن سعد، ج ۳، ص ۲۰۰.</ref> [[عمر بن خطاب]] را به تبعیت از عنوان خلیفگی ابوبکر، خلیفه خلیفه رسول‌الله نامیدند اما او ترجیح داد که به جای این عبارت طولانی، امیرالمؤمنین خطابش کنند.<ref>بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۲۱.</ref> این لقب بعدها تا پایان عصر خلافت، رایج‌ترین و مهم‌ترین لقب خلفا بود. عمر در مقام خلیفه، حدود اختیاراتش را همسان با اختیارات [[پیامبر(ص)]] می‌دانست.<ref>رجوع کنید به:جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، ص۱۰۱.</ref> برخی سیاست‌های حکومتی وی در نزدیک‌ساختن ساختار خلافت به ساختار حکومتی با مختصات زمامداری‌های رایج آن زمان، تأثیراتی جدّی به جاگذاشت؛ از جمله ترویج برتری عرب بر دیگر اقوام (اصطلاحاً عجم) که در تعارض آشکار با سیاست ضدنژادی [[پیامبر اسلام]] بود، امتیازبندی مسلمانان در تقسیم بیت‌المال که آن را مال‌الله می‌نامید و لغو شیوه تقسیم غنایم به صورت مساوی.<ref>رجوع کنید به: مالک بن انس، ص ۳۰۸؛ ابن سعد، ج ۳، ص ۲۷۶؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص ۴۴۸ـ ۴۶۱؛ ماوردی، نصیحة الملوک، ص ۳۵۳.</ref>
ابوبکر اندکی پیش از وفاتش ([[سال ۱۳ قمری]])، [[عمر بن خطاب]] را به جانشینی خود منصوب و مسلمانان را به [[بیعت]] با وی ملزم ساخت.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج ۱۰، ص ۸۸ـ۸۹، ۳۰۵؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۳، ص ۴۲۸ـ۴۳۴.</ref> گفته شده است که وی علت اقدام خود را جلوگیری از بروز فتنه عنوان کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج ۳، ص ۲۰۰.</ref> [[عمر بن خطاب]] را به تبعیت از عنوان خلیفگی ابوبکر، خلیفه خلیفه رسول‌الله نامیدند اما او ترجیح داد که به جای این عبارت طولانی، امیرالمؤمنین خطابش کنند.<ref>بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج۱۰، ص۳۲۱.</ref> این لقب بعدها تا پایان عصر خلافت، رایج‌ترین و مهم‌ترین لقب خلفا بود. عمر در مقام خلیفه، حدود اختیاراتش را همسان با اختیارات [[پیامبر(ص)]] می‌دانست.<ref>رجوع کنید به:جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، ص۱۰۱.</ref> برخی سیاست‌های حکومتی وی در نزدیک‌ساختن ساختار خلافت به ساختار حکومتی با مختصات زمامداری‌های رایج آن زمان، تأثیراتی جدّی به جاگذاشت؛ از جمله ترویج برتری عرب بر دیگر اقوام (اصطلاحاً عجم) که در تعارض آشکار با سیاست ضدنژادی [[پیامبر اسلام]] بود، امتیازبندی مسلمانان در تقسیم بیت‌المال که آن را مال‌الله می‌نامید و لغو شیوه تقسیم غنایم به صورت مساوی.<ref>رجوع کنید به: مالک بن انس، الموطأ، ص ۳۰۸؛ ابن سعد، الطبقات، ج ۳، ص ۲۷۶؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص ۴۴۸ـ ۴۶۱؛ ماوردی، نصیحة الملوک، ص ۳۵۳.</ref>


;[[عثمان بن عفان]]
;[[عثمان بن عفان]]
عمر، تعیین جانشین خود را به [[شورای شش نفره|شورایی شش نفره]] از [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]] واگذار کرد. [[عثمان بن عفان]] در سال ۲۳ق به عنوان سومین [[خلیفه]] بر مسند قدرت نشست. شرط مهم [[بیعت]] [[شورای شش نفره]] با او، علاوه بر عمل به [[قرآن|کتاب خدا]] و سنّت پیامبر، تبعیت از دو خلیفه نخست (سیره شیخین) بود؛ امری که [[علی بن ابی طالب]] از پذیرش آن امتناع کرد<ref>ابن شبّه نمیری، ج ۳، ص ۹۳۰؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۶۲؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۴، ص ۲۳۳؛قس ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۸ق، ج ۱، ص ۲۶ـ۲۷</ref>. اما بنابر منابع تاریخی، عثمان چندان به شروط مذکور پایبند نماند؛ از جمله گماشتن برخی از رانده‌شدگان از سوی [[پیامبر(ص)]] به سمت‌های عالی حکومتی، مسلط ساختن [[بنی امیه]] بر امور حکومتی و بخشش‌های بدون ضابطه از بیت‌المال به برخی افراد و نیز اقوام اموی‌اش.<ref>ابن  تیبه، ج ۱، ص ۳۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۶۸، ۱۷۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۴، ص ۳۴۷ـ ۳۴۸؛ برای شرح بیشتر در این خصوص رجوع کنید به جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج ۲، ص ۳۴۴ـ ۳۴۹.</ref>
عمر، تعیین جانشین خود را به [[شورای شش نفره|شورایی شش نفره]] از [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]] واگذار کرد. [[عثمان بن عفان]] در سال ۲۳ق به عنوان سومین [[خلیفه]] بر مسند قدرت نشست. شرط مهم [[بیعت]] [[شورای شش نفره]] با او، علاوه بر عمل به [[قرآن|کتاب خدا]] و سنّت پیامبر، تبعیت از دو خلیفه نخست (سیره شیخین) بود؛ امری که [[علی بن ابی طالب]] از پذیرش آن امتناع کرد<ref>ابن شبّه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة، ج۳، ص۹۳۰؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۶۲؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۴، ص ۲۳۳؛قس ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۸ق، ج ۱، ص ۲۶ـ۲۷</ref>. اما بنابر منابع تاریخی، عثمان چندان به شروط مذکور پایبند نماند؛ از جمله گماشتن برخی از رانده‌شدگان از سوی [[پیامبر(ص)]] به سمت‌های عالی حکومتی، مسلط ساختن [[بنی امیه]] بر امور حکومتی و بخشش‌های بدون ضابطه از بیت‌المال به برخی افراد و نیز اقوام اموی‌اش.<ref>ابن  تیبه، ج ۱، ص ۳۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۶۸، ۱۷۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۴، ص ۳۴۷ـ ۳۴۸؛ برای شرح بیشتر در این خصوص رجوع کنید به جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج ۲، ص ۳۴۴ـ ۳۴۹.</ref>


;[[امام علی علیه‌السلام]]
;[[امام علی علیه‌السلام]]
خط ۳۲: خط ۳۲:
شهادت [[امام علی(ع)]] در [[سال ۴۰ قمری]]، اوضاع بحرانی خلافت را پیچیده‌تر کرد. با وجود اقبال مردم به خلافت [[حسن بن علی]] پس از پدرش، اما امام علی مردم را در انتخاب فرزندش مخیر کرده بود. [[امام حسن(ع)]] در یکی از خطبه‌هایش، ضمن تفکیک آشکار خلافت از ملوکیت، بر لزوم تطابق عمل خلیفه با مبنای یاد شده همراه با دوری از ستم تأکید کرد.<ref>رجوع کنید به:ابوالفرج اصفهانی، ص.۴۷</ref>
شهادت [[امام علی(ع)]] در [[سال ۴۰ قمری]]، اوضاع بحرانی خلافت را پیچیده‌تر کرد. با وجود اقبال مردم به خلافت [[حسن بن علی]] پس از پدرش، اما امام علی مردم را در انتخاب فرزندش مخیر کرده بود. [[امام حسن(ع)]] در یکی از خطبه‌هایش، ضمن تفکیک آشکار خلافت از ملوکیت، بر لزوم تطابق عمل خلیفه با مبنای یاد شده همراه با دوری از ستم تأکید کرد.<ref>رجوع کنید به:ابوالفرج اصفهانی، ص.۴۷</ref>


دستگاه فرمانروایی [[معاویة بن ابی سفیان]] در شام با دستگاه خلافت پهلو می‌زد. این هم‌عرضی تا زمان [[خلافت امام علی(ع)]] با هیچ‌گونه مخالفتی روبه‌رو نشده بود، اما امام علی از همان آغاز وی را عزل کرد.<ref>رجوع کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۹ـ۱۸۰.</ref> [[امام حسن]] دست به تقابل با [[معاویه]] زد، ولی سرانجام راهی جز صلح با معاویه نیافت. بنابراین پس از شش ماه خلافت، کناره‌گیری و با معاویه [[صلح امام حسن|صلح]] کرد. بنابه روایت بلاذری،<ref>بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج ۳، ص ۲۸۷.</ref> یکی از شروط امام حسن در صلحنامه، خودداری معاویه از تعیین جانشین و واگذاری تعیین خلیفه پس از خود به مسلمانان بوده است. گفته شده است که امام با پیشنهاد معاویه مبنی بر احراز مقام خلافت پس از معاویه مخالفت کرد.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج ۳، ص ۲۸۶ـ۲۸۷.</ref>
دستگاه فرمانروایی [[معاویة بن ابی سفیان]] در شام با دستگاه خلافت پهلو می‌زد. این هم‌عرضی تا زمان [[خلافت امام علی(ع)]] با هیچ‌گونه مخالفتی روبه‌رو نشده بود، اما امام علی از همان آغاز وی را عزل کرد.<ref>رجوع کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۹ـ۱۸۰.</ref> [[امام حسن]] دست به تقابل با [[معاویه]] زد، ولی سرانجام راهی جز صلح با معاویه نیافت. بنابراین پس از شش ماه خلافت، کناره‌گیری و با معاویه [[صلح امام حسن|صلح]] کرد. بنابه روایت بلاذری،<ref>بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج ۳، ص ۲۸۷.</ref> یکی از شروط امام حسن در صلحنامه، خودداری معاویه از تعیین جانشین و واگذاری تعیین خلیفه پس از خود به مسلمانان بوده است. گفته شده است که امام با پیشنهاد معاویه مبنی بر احراز مقام خلافت پس از معاویه مخالفت کرد.<ref>رجوع کنید به: بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج ۳، ص ۲۸۶ـ۲۸۷.</ref>


امام حسن(ع) آخرین خلیفه از اولین دوره خلافت اسلامی و از سلسله خلفایی بود که بعدها با عنوان [[خلفای راشدین|راشدین]]، هویتی کاریزماتیک (فرهمند) یافتند. این نگرش که تصاویری روشن از آن را در آثار مؤلفان سنّی‌مذهب قرون مختلف به‌وفور می‌توان یافت،<ref>اسفراینی، ج۲، ص۵۰۱؛ غزالی، ص۲۷ـ۲۸، ۱۴۸؛ سجاسی، ص۳۴ـ۳۹</ref> حاصلِ برخورداری از ویژگی‌هایی چون تعلق به حلقه [[صحابه]] ممتاز [[پیامبر(ص)]]، خویشاوندی نَسَبی یا سببی با پیامبر، فضل تقدم در [[اسلام]] و یاری پیامبر و آرمان الهی‌اش، و بالاخره سیره عملی (در این مورد، خلیفه سوم را باید مستثنا کرد) بود که نه‌تنها تفاوت معناداری میان آنان و خلفای بعدی پدید آورد، بلکه به شاخصی برای ارزیابی عملکرد صاحبان قدرت در جامعه اسلامی بدل شد.
امام حسن(ع) آخرین خلیفه از اولین دوره خلافت اسلامی و از سلسله خلفایی بود که بعدها با عنوان [[خلفای راشدین|راشدین]]، هویتی کاریزماتیک (فرهمند) یافتند. این نگرش که تصاویری روشن از آن را در آثار مؤلفان سنّی‌مذهب قرون مختلف به‌وفور می‌توان یافت،<ref>اسفراینی، ج۲، ص۵۰۱؛ غزالی، ص۲۷ـ۲۸، ۱۴۸؛ سجاسی، ص۳۴ـ۳۹</ref> حاصلِ برخورداری از ویژگی‌هایی چون تعلق به حلقه [[صحابه]] ممتاز [[پیامبر(ص)]]، خویشاوندی نَسَبی یا سببی با پیامبر، فضل تقدم در [[اسلام]] و یاری پیامبر و آرمان الهی‌اش، و بالاخره سیره عملی (در این مورد، خلیفه سوم را باید مستثنا کرد) بود که نه‌تنها تفاوت معناداری میان آنان و خلفای بعدی پدید آورد، بلکه به شاخصی برای ارزیابی عملکرد صاحبان قدرت در جامعه اسلامی بدل شد.
خط ۴۴: خط ۴۴:
وقتی که یزید در سال ۶۰ق به خلافت رسید، علاوه بر زیر پا نهادن ارزش‌های اسلامی، تمام مخالفت‌ها را با خشونت سرکوب کرد. برخورد با [[امام حسین (ع)]] و [[واقعه حره]] از این جمله است.<ref>رجوع کنید به: طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۵، ص ۴۶۱ـ۴۶۲ و ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۸ق،  ج ۱، ص ۲۱۴؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۰</ref> از آن پس، مشروعیت خلافت با پایبندی‌ به حق سنجیده نمی‌شد، بلکه خود او معیار [[حق]] و [[باطل]] بود.<ref>رجوع کنید به: طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۵، ص ۴۹۷</ref> برپایی قیام‌های مخالفان نشان می‌دهد که این نوع تلقی از خلیفه‌گری، اگرچه مسلط، اما همه‌گیر نبوده و به جز خاندان پیامبر که موضع خود را در قیام [[کربلا]] نشان دادند، گروه‌هایی از مسلمانان، به ویژه اهالی حرمین ([[مکه]]، [[مدینه]]) و [[عراق]] هم آن را برتابیدند.<ref>رجوع کنید به:خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص ۱۵۷؛ ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۸ق، ج ۱، ص ۱۷۳ـ۱۷۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۵، ص ۴۹۲</ref>
وقتی که یزید در سال ۶۰ق به خلافت رسید، علاوه بر زیر پا نهادن ارزش‌های اسلامی، تمام مخالفت‌ها را با خشونت سرکوب کرد. برخورد با [[امام حسین (ع)]] و [[واقعه حره]] از این جمله است.<ref>رجوع کنید به: طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۵، ص ۴۶۱ـ۴۶۲ و ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۸ق،  ج ۱، ص ۲۱۴؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۰</ref> از آن پس، مشروعیت خلافت با پایبندی‌ به حق سنجیده نمی‌شد، بلکه خود او معیار [[حق]] و [[باطل]] بود.<ref>رجوع کنید به: طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۵، ص ۴۹۷</ref> برپایی قیام‌های مخالفان نشان می‌دهد که این نوع تلقی از خلیفه‌گری، اگرچه مسلط، اما همه‌گیر نبوده و به جز خاندان پیامبر که موضع خود را در قیام [[کربلا]] نشان دادند، گروه‌هایی از مسلمانان، به ویژه اهالی حرمین ([[مکه]]، [[مدینه]]) و [[عراق]] هم آن را برتابیدند.<ref>رجوع کنید به:خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص ۱۵۷؛ ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۸ق، ج ۱، ص ۱۷۳ـ۱۷۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بی‌تا، ج ۵، ص ۴۹۲</ref>


یکی دیگر از داعیه‌داران خلافت، [[عبدالله بن زبیر]] بود که پس از مرگ [[یزید بن معاویه|یزید]] در [[سال ۶۴ هجری قمری|سال ۶۴ق]]، بر پایه «عمل به [[قرآن|کتاب خدا]]، [[سنت]] رسول و سیره خلفای صالح»، مردم را به [[بیعت]] با خویش فراخواند.<ref>بلاذری، ج ۶، ص ۳۴۱</ref> این فراخوان که ادعا می‌کرد هدف اصلی‌اش بازگشت به شکل اولیه خلافت است، با کناره‌گیری [[معاویة بن یزید]] از خلافت و اوضاع نابسامان امویان، به‌تدریج ابعاد گسترده‌ای یافت و از محدوده حجاز (محل آغاز قیام ابن  زبیر) فراتر رفت.
یکی دیگر از داعیه‌داران خلافت، [[عبدالله بن زبیر]] بود که پس از مرگ [[یزید بن معاویه|یزید]] در [[سال ۶۴ هجری قمری|سال ۶۴ق]]، بر پایه «عمل به [[قرآن|کتاب خدا]]، [[سنت]] رسول و سیره خلفای صالح»، مردم را به [[بیعت]] با خویش فراخواند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج۶، ص۳۴۱</ref> این فراخوان که ادعا می‌کرد هدف اصلی‌اش بازگشت به شکل اولیه خلافت است، با کناره‌گیری [[معاویة بن یزید]] از خلافت و اوضاع نابسامان امویان، به‌تدریج ابعاد گسترده‌ای یافت و از محدوده حجاز (محل آغاز قیام ابن  زبیر) فراتر رفت.


خلافت مروانیان از سال ۶۴ق آغاز شد و با ده خلیفه تا [[سال ۱۳۲ هجری قمری|سال ۱۳۲ق]] تداوم یافت. مروانیان، رویکرد سلطنت‌‌مآبانه در خلافت را تداوم بخشیدند و در ارتقای بیش از پیش مقام معنوی خلیفه کوشیدند و معنای قدسی برای آن ایجاد کردند.<ref>رجوع کنید به: جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، ص ۲۳۶ـ۲۴۷</ref>
خلافت مروانیان از سال ۶۴ق آغاز شد و با ده خلیفه تا [[سال ۱۳۲ هجری قمری|سال ۱۳۲ق]] تداوم یافت. مروانیان، رویکرد سلطنت‌‌مآبانه در خلافت را تداوم بخشیدند و در ارتقای بیش از پیش مقام معنوی خلیفه کوشیدند و معنای قدسی برای آن ایجاد کردند.<ref>رجوع کنید به: جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، ص ۲۳۶ـ۲۴۷</ref>
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
* ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطاو مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
* ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطاو مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
* ابن سباط، صدق الاخبار، تاریخ ابن سباط، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
* ابن سباط، صدق الاخبار، تاریخ ابن سباط، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
* ابن سعد (بیروت).
* ابن سعد، الطبقات، (بیروت).
* ابن شبّه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینة النبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
* ابن شبّه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینة النبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
* ابن عبدربّه، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸۱۴۱۱/۱۹۸۸۱۹۹۰.
* ابن عبدربّه، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸۱۴۱۱/۱۹۸۸۱۹۹۰.
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰

ویرایش