پرش به محتوا

سید جمال‌الدین اسدآبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
'''سید جمال‌الدین اسدآبادی''' یا '''سید جمال‌الدین افغانی''' (۱۲۵۴-۱۳۱۴ق) عالم روشنفکری که برای [[تقریب مذاهب اسلامی]] و وحدت اسلامی کوشید و با همین هدف، سفرهایی به مناطق مختلف [[جهان اسلام]] و اروپا داشت. او از منتقدان حکومت‌های سلطنتی مانند [[عثمانی]] و [[قاجار]] بود. هم‌چنین به سیاست استعماری [[انگلیس]] در کشورهای اسلامی اعتراض داشت. سخنرانی، انتشار نشریه، تشکیل انجمن و ارتباط و گفتگوی رودررو مخصوصا با مسئولان حکومتی از روش‌های جمال‌الدین برای انتقال افکار و اثرگذاری بود. درباره موطن، زندگی و تفکر وی بین نویسندگان اختلاف است. [[میرزا رضای کرمانی]] از شاگردان او در [[ایران]] بود که [[ناصر الدین شاه]] را به قتل رساند.
'''سید جمال‌الدین اسدآبادی''' یا '''سید جمال‌الدین افغانی''' (۱۲۵۴-۱۳۱۴ق) عالم روشنفکری که برای [[تقریب مذاهب اسلامی]] و وحدت اسلامی کوشید و با همین هدف، سفرهایی به مناطق مختلف [[جهان اسلام]] و اروپا داشت. او از منتقدان حکومت‌های سلطنتی مانند [[عثمانی]] و [[قاجار]] بود. هم‌چنین به سیاست استعماری [[انگلیس]] در کشورهای اسلامی اعتراض داشت. سخنرانی، انتشار نشریه، تشکیل انجمن و ارتباط و گفتگوی رودررو مخصوصا با مسئولان حکومتی از روش‌های جمال‌الدین برای انتقال افکار و اثرگذاری بود. درباره موطن، زندگی و تفکر وی بین نویسندگان اختلاف است. [[میرزا رضای کرمانی]] از شاگردان او در [[ایران]] بود که [[ناصر الدین شاه]] را به قتل رساند.
==زندگی==
==زندگی==
سید جمال الدین در [[شعبان]] ۱۲۵۴ق (آبان ۱۲۱۷ ش) در اسدآباد به دنیا آمد. پدرش سید صفدر و مادرش سکینه بیگم از نوادگان [[امام سجاد(ع)]] بودند.<ref>مقالات جمالیه، ص۷ و محیط طباطبایی، ص۳۳</ref> برخی وی را [[افغانستان|افغان]] و برخی دیگر او را [[ایران|ایرانی]] می‌دانند. کسانی که رأی به افغان بودن وی دادند، ادعای خود سید جمال بر افغان بودنش را مهم‌ترین دلیل دانسته‌اند.<ref> [http://www.farda.org/articles/08_updates/081000/article_i_fayaz.htm هویت ملی سید جمال الدین افغانی ] </ref>
سید جمال الدین در [[شعبان]] ۱۲۵۴ق (آبان ۱۲۱۷ ش) در اسدآباد به دنیا آمد. پدرش سید صفدر و مادرش سکینه بیگم از نوادگان [[امام سجاد(ع)]] بودند.<ref>مقالات جمالیه، ص۷ و محیط طباطبایی، ص۳۳</ref> برخی وی را [[افغانستان|افغان]] و برخی دیگر او را [[ایران|ایرانی]] می‌دانند. کسانی که رأی به افغان بودن وی دادند، ادعای خود سید جمال بر افغان بودنش را مهم‌ترین دلیل دانسته‌اند.<ref> [http://www.farda.org/articles/08_updates/081000/article_i_fayaz.htm هویت ملی سید جمال الدین افغانی ] </ref>


صفات الله جمالی نوه خواهر سید جمال الدین، بیان داشته که از عمده دلایل ایرانی بودن وی این است که افراد بسیاری از اقوام و بستگان سید جمال در اسدآباد [[همدان]] زندگی می‌کنند و «ایرانی بودن سید اظهر من الشمس و ابین من الامس» است.<ref>مقالات جمالیه، ص۸</ref> در اسناد تاریخی، قرینه‌هایی بر ایرانی بودن سید جمال وجود دارد و او حتی دو جلد گذرنامه ایرانی داشته است.<ref>مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سید جمال الدین، لوحه‌های ۶۸ و ۷۰، تصویرهای ۱۴۹-۱۵۳</ref>
صفات الله جمالی نوه خواهر سید جمال الدین، بیان داشته که از عمده دلایل ایرانی بودن وی این است که افراد بسیاری از اقوام و بستگان سید جمال در اسدآباد [[همدان]] زندگی می‌کنند و «ایرانی بودن سید اظهر من الشمس و ابین من الامس» است.<ref>مقالات جمالیه، ص۸</ref> در اسناد تاریخی، قرینه‌هایی بر ایرانی بودن سید جمال وجود دارد و او حتی دو جلد گذرنامه ایرانی داشته است.<ref>مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سید جمال الدین، لوحه‌های ۶۸ و ۷۰، تصویرهای ۱۴۹-۱۵۳</ref>
خط ۳۷: خط ۳۷:
برخی دیگر گفته‌اند که سید جمال با توجه به الزامات مبارزه سیاسی برای وحدت [[جهان اسلام]] که ایرانی و [[شیعه|شیعی]] بودن می‌توانست مانعی در برابر آن باشد، خود را به مجموعه جهان اسلام متعلق می‌دانست و سعی می‌کرد منسوب به جایی نباشد تا از این طریق بتواند با علمای جهان اسلام و [[اهل سنت]] تعامل داشته باشد؛ <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۸، ص۴۰۳.</ref> برای مثال سید جمال در مصاحبه با روزنامه پال مال بیان داشته که «من یک افغانی از خالص‌ترین نژاد ایرانی هستم.»<ref>ترجمه گزیده‌ای از اسناد وزارت خارجه انگلیس درباره سید جمال‌الدین اسدآبادی، ص۲۸۱ و ۲۸۲</ref>
برخی دیگر گفته‌اند که سید جمال با توجه به الزامات مبارزه سیاسی برای وحدت [[جهان اسلام]] که ایرانی و [[شیعه|شیعی]] بودن می‌توانست مانعی در برابر آن باشد، خود را به مجموعه جهان اسلام متعلق می‌دانست و سعی می‌کرد منسوب به جایی نباشد تا از این طریق بتواند با علمای جهان اسلام و [[اهل سنت]] تعامل داشته باشد؛ <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۸، ص۴۰۳.</ref> برای مثال سید جمال در مصاحبه با روزنامه پال مال بیان داشته که «من یک افغانی از خالص‌ترین نژاد ایرانی هستم.»<ref>ترجمه گزیده‌ای از اسناد وزارت خارجه انگلیس درباره سید جمال‌الدین اسدآبادی، ص۲۸۱ و ۲۸۲</ref>


برخی وی را متولد اسدآباد یا اسعدآباد کُنَر افغانستان می‌دانند که در [[کابل]] تحصیل کرده و از آنجا برای ادامه تحصیل به [[هند]] رفته است.<ref> [http://www.farda.org/articles/08_updates/081000/article_i_fayaz.htm هویت ملی سید جمال الدین افغانی ] </ref>
برخی وی را متولد اسدآباد یا اسعدآباد کُنَر افغانستان می‌دانند که در [[کابل]] تحصیل کرده و از آنجا برای ادامه تحصیل به [[هند]] رفته است.<ref> [http://www.farda.org/articles/08_updates/081000/article_i_fayaz.htm هویت ملی سید جمال الدین افغانی ] </ref>


سید جمال، در نامه‌ای بیان داشته که انگلیسی‌ها او را روسی، [[سنی|سنی‌]]ها او را [[رافضی]]، شیعه‌ها او را [[ناصبی]] می‌دانند. «نه [[کافر]] به خود می‌خواند و نه مسلم از خود می‌داند. از [[مسجد]] مطرود و از دیر مردود، حیران شده‌ام که به کدام آویزم و با کدام به مجادله برخیزم.»<ref>مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سید جمال‌الدین، لوحه ۳، تصویر ۹</ref>
سید جمال، در نامه‌ای بیان داشته که انگلیسی‌ها او را روسی، [[سنی|سنی‌]]ها او را [[رافضی]]، شیعه‌ها او را [[ناصبی]] می‌دانند. «نه [[کافر]] به خود می‌خواند و نه مسلم از خود می‌داند. از [[مسجد]] مطرود و از دیر مردود، حیران شده‌ام که به کدام آویزم و با کدام به مجادله برخیزم.»<ref>مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سید جمال‌الدین، لوحه ۳، تصویر ۹</ref>
[[پرونده:آرامگاه سیدجمال.jpg|بندانگشتی|آرامگاه سید جمال الدین در دانشگاه کابل]]
[[پرونده:آرامگاه سیدجمال.jpg|بندانگشتی|آرامگاه سید جمال الدین در دانشگاه کابل|راست]]
جمال‌الدین در ۱۹ اسفند سال۱۲۷۵ش/۹ مارس ۱۸۹۷م در ۶۰ سالگی در عمارت سلطنتی [[استانبول]] درگذشت و تابوت او بر دوش ۴ باربر به گورستان مشایخ محله انتقال داده شد.<ref>محیط، ۴۸</ref> در زمان سلطنت محمد ظاهر، شاه افغانستان، بنا به درخواست دولت این کشور برای انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت ترکیه مورد قبول واقع شد و  پیکر سید جمال‌الدین از استانبول به [[کابل]] منتقل و در دانشگاه کابل دفن شد. با دفن تابوت او در این محل، نام «دارالفنون» را بر آنجا گذاشتند و سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بر بالای آن نصب شد.<ref>[http://www.tabnak.ir/fa/news/307618 آرامگاه سید جمال کجاست]</ref>
جمال‌الدین در ۱۹ اسفند سال۱۲۷۵ش/۹ مارس ۱۸۹۷م در ۶۰ سالگی در عمارت سلطنتی [[استانبول]] درگذشت و تابوت او بر دوش ۴ باربر به گورستان مشایخ محله انتقال داده شد.<ref>محیط، ۴۸</ref> در زمان سلطنت محمد ظاهر، شاه افغانستان، بنا به درخواست دولت این کشور برای انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت ترکیه مورد قبول واقع شد و  پیکر سید جمال‌الدین از استانبول به [[کابل]] منتقل و در دانشگاه کابل دفن شد. با دفن تابوت او در این محل، نام «دارالفنون» را بر آنجا گذاشتند و سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بر بالای آن نصب شد.<ref>[http://www.tabnak.ir/fa/news/307618 آرامگاه سید جمال کجاست]</ref>
==تحصیلات ==
==تحصیلات==
از زمان و محل تولد جمال‌الدین تا شروع تحصیل او در [[عراق]] محل اختلاف است. گفته شده وی آموختن [[قرآن]] را از ۵ سالگی نزد پدر و مادر آغاز کرد و مقدمات عربی را طی سال‌های اول تحصیل فراگرفت و در سال ۱۲۶۴ق به همراه پدرش (سید صفدر) وارد شهر [[قزوین]] شد و ۴ سال در آنجا گذراند.<ref>جمالی اسدآبادی، اسناد و مدارک درباره سید جمال الدین اسدآبادی</ref> وی در [[حوزه علمیه]] این شهر به درس و بحث پرداخت و [[ادبیات عرب]]، [[منطق]]، [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را فراگرفت.<ref>مهدوی، افشار، اسناد و مدارک دربارهٔ سید جمال الدین اسدآبادی، ۱۳۸۹ش؛ سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج۱۳، ص۵۹۹؛ ج۱۴، ص۵۳۲.</ref> سید جمال الدین در سال ۱۲۶۶ق به همراه پدر وارد [[تهران]] شد و تحصیل خود را نزد [[مجتهد]] وقت ([[سیدمحمدصادق طباطبایی همدانی]] پدر [[سید محمد طباطبایی]]) ادامه داد و به دست او معمم شد.<ref>مقدم، محمدباقر، شرح حال سید جمال الدین اسدآبادی، ص۲۹ و ۳۰.</ref> جمال‌الدین در ۱۲۶۶ق همراه پدر به قصد [[نجف]] از [[تهران]] حرکت کرد و بعد از سه ماه توقف در [[بروجرد]] و مباحثه علمی با عالمان آن شهر به [[عتبات عالیات|عتبات]] رفت.
از زمان و محل تولد جمال‌الدین تا شروع تحصیل او در [[عراق]] محل اختلاف است. گفته شده وی آموختن [[قرآن]] را از ۵ سالگی نزد پدر و مادر آغاز کرد و مقدمات عربی را طی سال‌های اول تحصیل فراگرفت و در سال ۱۲۶۴ق به همراه پدرش (سید صفدر) وارد شهر [[قزوین]] شد و ۴ سال در آنجا گذراند.<ref>جمالی اسدآبادی، اسناد و مدارک درباره سید جمال الدین اسدآبادی</ref> وی در [[حوزه علمیه]] این شهر به درس و بحث پرداخت و [[ادبیات عرب]]، [[منطق]]، [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را فراگرفت.<ref>مهدوی، افشار، اسناد و مدارک دربارهٔ سید جمال الدین اسدآبادی، ۱۳۸۹ش؛ سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج۱۳، ص۵۹۹؛ ج۱۴، ص۵۳۲.</ref> سید جمال الدین در سال ۱۲۶۶ق به همراه پدر وارد [[تهران]] شد و تحصیل خود را نزد [[مجتهد]] وقت ([[سیدمحمدصادق طباطبایی همدانی]] پدر [[سید محمد طباطبایی]]) ادامه داد و به دست او معمم شد.<ref>مقدم، محمدباقر، شرح حال سید جمال الدین اسدآبادی، ص۲۹ و ۳۰.</ref> جمال‌الدین در ۱۲۶۶ق همراه پدر به قصد [[نجف]] از [[تهران]] حرکت کرد و بعد از سه ماه توقف در [[بروجرد]] و مباحثه علمی با عالمان آن شهر به [[عتبات عالیات|عتبات]] رفت.


خط ۵۶: خط ۵۶:


===تأسیس مجلات===
===تأسیس مجلات===
* مجله شفیق: سید جمال در ربیع‌الآخر سال ۱۲۹۶ق به [[حیدرآباد]] که مرکز همه تبعیدیان [[هند]] بود رفت و در این شهر مجله‌ای با عنوان معلم شفیق به دو زبان [[اردو]] و [[فارسی]] منتشر کرد.<ref>مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۱۵۸۳.</ref>
*مجله شفیق: سید جمال در ربیع‌الآخر سال ۱۲۹۶ق به [[حیدرآباد]] که مرکز همه تبعیدیان [[هند]] بود رفت و در این شهر مجله‌ای با عنوان معلم شفیق به دو زبان [[اردو]] و [[فارسی]] منتشر کرد.<ref>مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۱۵۸۳.</ref>
* مجله عروة الوثقی: سید جمال در ۱۳۰۱ق / ۱۸۸۴م به پاریس رفت و [[عروة الوثقی (مجله)|عروة الوثقی]] را انتشار داد.<ref>محیط طباطبایی، محمد، سید جمال الدین اسدآبادی و بیداری مشرق زمین، ۳۸-۴۰</ref>
*مجله عروة الوثقی: سید جمال در ۱۳۰۱ق / ۱۸۸۴م به پاریس رفت و [[عروة الوثقی (مجله)|عروة الوثقی]] را انتشار داد.<ref>محیط طباطبایی، محمد، سید جمال الدین اسدآبادی و بیداری مشرق زمین، ۳۸-۴۰</ref>


===مصر===
===مصر===
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
==آثار==
==آثار==
سیدجمال‌الدین آثار مکتوبی دارد که عمده آنها تقریرات وی است که دیگران به رشته تحریر درآورده‌اند. عمده آثار وی را کلبه شروق با همکاری مرکز بررسی‌های اسلامی به مناسبت [[کنگره جهانی سیدجمال]] در [[تهران]] به چاپ رسانیده است؛  
سیدجمال‌الدین آثار مکتوبی دارد که عمده آنها تقریرات وی است که دیگران به رشته تحریر درآورده‌اند. عمده آثار وی را کلبه شروق با همکاری مرکز بررسی‌های اسلامی به مناسبت [[کنگره جهانی سیدجمال]] در [[تهران]] به چاپ رسانیده است؛  
* '''رسائل فی الفلسفه و العرفان''': این مجموعه شامل ۶ رساله در [[فلسفه]] و [[عرفان]] است که عمدتا توسط [[محمد عبده]] به رشته تحریر درآمده است. «مراة العارفین»، «الواردات»، «القضاء و القدر»، «فلسفة التربیة و فلسفة الصناعة»، «العلم و تأثیره فی الارادة و الاختیار» و ترجمه عربی رساله «نیچریه»
*'''رسائل فی الفلسفه و العرفان''': این مجموعه شامل ۶ رساله در [[فلسفه]] و [[عرفان]] است که عمدتا توسط [[محمد عبده]] به رشته تحریر درآمده است. «مراة العارفین»، «الواردات»، «القضاء و القدر»، «فلسفة التربیة و فلسفة الصناعة»، «العلم و تأثیره فی الارادة و الاختیار» و ترجمه عربی رساله «نیچریه»
* '''نامه‌ها و اسناد سیاسی - تاریخی''': در بین اوراق و اسناد به جای مانده از سید جمال، ده‌ها نوشته و نامه از وی که در تهران، [[کرمانشاه]]، [[بغداد]]، [[بصره]]، [[پترزبورگ|پطرزبورغ]]، [[مسکو]]، [[استانبول]]، [[پاریس]]، [[لندن]] و غیره نوشته شده موجود است که اغلب آن‌ها محتوایی سیاسی یا انتقادی دارد. کتابِ "نامه‌ها و اسناد سیاسی - تاریخی" شامل ۵۰ نامه و سند تاریخی از سیدجمال، به زبان‌های عربی، ترکی و فارسی است.
*'''نامه‌ها و اسناد سیاسی - تاریخی''': در بین اوراق و اسناد به جای مانده از سید جمال، ده‌ها نوشته و نامه از وی که در تهران، [[کرمانشاه]]، [[بغداد]]، [[بصره]]، [[پترزبورگ|پطرزبورغ]]، [[مسکو]]، [[استانبول]]، [[پاریس]]، [[لندن]] و غیره نوشته شده موجود است که اغلب آن‌ها محتوایی سیاسی یا انتقادی دارد. کتابِ "نامه‌ها و اسناد سیاسی - تاریخی" شامل ۵۰ نامه و سند تاریخی از سیدجمال، به زبان‌های عربی، ترکی و فارسی است.
* '''مجموعه رسائل و مقالات''': شامل بیش از سی رساله و مقاله از سیدجمال است که بخشی از آنها را خودش نوشته و بخشی دیگر را محمد حسن آقا معروف به امین الضرب ثانی، نوشته است. در این مجموعه، قصه‌های سیدجمال نیز نقل شده است که نخستین بار ابوالفضل قاسمی آن را چاپ کرد و نسخه خطی آن در بین اسناد جمال‌الدین در [[مجلس شورای اسلامی|مجلس]] نگهداری می‌شود.
*'''مجموعه رسائل و مقالات''': شامل بیش از سی رساله و مقاله از سیدجمال است که بخشی از آنها را خودش نوشته و بخشی دیگر را محمد حسن آقا معروف به امین الضرب ثانی، نوشته است. در این مجموعه، قصه‌های سیدجمال نیز نقل شده است که نخستین بار ابوالفضل قاسمی آن را چاپ کرد و نسخه خطی آن در بین اسناد جمال‌الدین در [[مجلس شورای اسلامی|مجلس]] نگهداری می‌شود.
* '''الرسائل و المقالات''' این مجموعه، شامل ۲۲ مقاله و رساله از سیدجمال به زبان عربی است. مانند : رساله درباره المهدیه، الشرق و الشرفیین، الرد علی رینان و... که بعضی از این مقالات در سال‌های اخیر، برای نخستین بار در مجله «الیوم السابع» پاریس و مجله «العالم» لندن، چاپ شده است.
*'''الرسائل و المقالات''' این مجموعه، شامل ۲۲ مقاله و رساله از سیدجمال به زبان عربی است. مانند : رساله درباره المهدیه، الشرق و الشرفیین، الرد علی رینان و... که بعضی از این مقالات در سال‌های اخیر، برای نخستین بار در مجله «الیوم السابع» پاریس و مجله «العالم» لندن، چاپ شده است.
* '''البیان فی الانجلیز و الافغان''' و '''تتمة البیان فی تاریخ الافغان''': این دو کتاب، درباره سیاست انگلیس در افغانستان و وضعیت خاندان سلطنتی این کشور در زمان جنگ دوم افغانستان و انگلیس در ۱۲۵۸ش/۱۸۷۹م نوشته شده است.
*'''البیان فی الانجلیز و الافغان''' و '''تتمة البیان فی تاریخ الافغان''': این دو کتاب، درباره سیاست انگلیس در افغانستان و وضعیت خاندان سلطنتی این کشور در زمان جنگ دوم افغانستان و انگلیس در ۱۲۵۸ش/۱۸۷۹م نوشته شده است.
* '''العروة الوثقی''': مجله‌ای بود که در پاریس منتشر می‌گردید. نخستین شماره آن در ۱۵ جمادی الاولی ۱۳۰۴ق (۱۳ مارس ۱۸۸۴م) در پاریس انتشار یافت و تا ذیحجه ۱۳۰۴ق (اکتبر ۱۸۸۴م) نشر آن ادامه پیدا کرد و جمعاً ۱۸ شماره از آن منتشر گردید. «سردبیر» این مجله، شیخ محمد عبده بود. مجموعه کامل این نشریه توسط اشخاص و یا ناشرین متعددی، در [[عراق]]، [[لبنان]]، [[مصر]]، [[ایران]] و [[اروپا]] بارها چاپ شده است و به مناسبت کنگره جهانی سیدجمال در تهران، از طرف مجمع التقریب با مقدمه‌ای مشروح در ۵۱۶ صفحه تجدید چاپ گردید.
*'''العروة الوثقی''': مجله‌ای بود که در پاریس منتشر می‌گردید. نخستین شماره آن در ۱۵ جمادی الاولی ۱۳۰۴ق (۱۳ مارس ۱۸۸۴م) در پاریس انتشار یافت و تا ذیحجه ۱۳۰۴ق (اکتبر ۱۸۸۴م) نشر آن ادامه پیدا کرد و جمعاً ۱۸ شماره از آن منتشر گردید. «سردبیر» این مجله، شیخ محمد عبده بود. مجموعه کامل این نشریه توسط اشخاص و یا ناشرین متعددی، در [[عراق]]، [[لبنان]]، [[مصر]]، [[ایران]] و [[اروپا]] بارها چاپ شده است و به مناسبت کنگره جهانی سیدجمال در تهران، از طرف مجمع التقریب با مقدمه‌ای مشروح در ۵۱۶ صفحه تجدید چاپ گردید.
*‌ '''ضیاء الخافقین''': مجله‌ای بود که سیدجمال‌الدین برخی مقالات آن را نگاشته و کلبه شروق با همکاری مرکز بررسی‌های اسلامی به چاپ رسانیده است. این مجله بیش از پنج شماره اجازه چاپ در [[انگلیس]] نیافت.<ref>[http://iscq.ir/?part=menu&inc=menu&id=20 مجموعه آثار سیدجمال‌الدین اسدآبادی]</ref>
*‌ '''ضیاء الخافقین''': مجله‌ای بود که سیدجمال‌الدین برخی مقالات آن را نگاشته و کلبه شروق با همکاری مرکز بررسی‌های اسلامی به چاپ رسانیده است. این مجله بیش از پنج شماره اجازه چاپ در [[انگلیس]] نیافت.<ref>[http://iscq.ir/?part=menu&inc=menu&id=20 مجموعه آثار سیدجمال‌الدین اسدآبادی]</ref>


==اندیشه‌های سیاسی==
==اندیشه‌های سیاسی==
[[مرتضی مطهری]] در کتاب [[بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر (کتاب)|بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر]] می‌گوید دردهایی که سید جمال در جامعه اسلامی تشخیص می‌داد عبارت بود از:
[[مرتضی مطهری]] در کتاب [[بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر (کتاب)|بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر]] می‌گوید دردهایی که سید جمال در جامعه اسلامی تشخیص می‌داد عبارت بود از:
# استبداد حکام
#استبداد حکام
# جهالت و بی‌خبری توده مسلمان، و عقب ماندن آنها از کاروان علم و تمدن
#جهالت و بی‌خبری توده مسلمان، و عقب ماندن آنها از کاروان علم و تمدن
# نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام نخستین
#نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام نخستین
# جدایی و تفرقه میان مسلمانان به عناوین مذهبی و غیرمذهبی
#جدایی و تفرقه میان مسلمانان به عناوین مذهبی و غیرمذهبی
# نفوذ استعمار غربی در کشورهای اسلامی.<ref>مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص۲۰- ۲۹</ref>
#نفوذ استعمار غربی در کشورهای اسلامی.<ref>مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص۲۰- ۲۹</ref>


[[مرتضی مطهری|مطهری]] در ادامه بیان می‌دارد که سید جمال چاره دردهایی را که تشخیص داده بود در موارد ذیل می‌دانست:
[[مرتضی مطهری|مطهری]] در ادامه بیان می‌دارد که سید جمال چاره دردهایی را که تشخیص داده بود در موارد ذیل می‌دانست:
# مبارزه با خودکامگی مستبدان از طریق آگاهاندن مردم به اینکه مبارزه سیاسی یک وظیفه شرعی و مذهبی است
#مبارزه با خودکامگی مستبدان از طریق آگاهاندن مردم به اینکه مبارزه سیاسی یک وظیفه شرعی و مذهبی است
# مجهز شدن به علوم و فنون جدید
#مجهز شدن به علوم و فنون جدید
# بازگشت به [[اسلام]] نخستین و دور ریختن خرافات و پیرایه‌ها و ساز و برگ‌هایی که در طول تاریخ به اسلام بسته شده است. از نظر سید، بازگشت [[مسلمانان]] به اسلام نخستین، به معنای بازگشت به [[قرآن]] و [[سنت]] معتبر و [[سیره]] سلف صالح است.
#بازگشت به [[اسلام]] نخستین و دور ریختن خرافات و پیرایه‌ها و ساز و برگ‌هایی که در طول تاریخ به اسلام بسته شده است. از نظر سید، بازگشت [[مسلمانان]] به اسلام نخستین، به معنای بازگشت به [[قرآن]] و [[سنت]] معتبر و [[سیره]] سلف صالح است.
# [[ایمان]] و اعتماد به مکتب و ایمان به اینکه اسلام قادر است به عنوان یک مکتب و یک نظام اعتقادی، مسلمانان را رهایی بخشد و به استبداد داخلی و استعمار خارجی پایان دهد و به مسلمانان عزت و سعادت ارزانی دارد.
#[[ایمان]] و اعتماد به مکتب و ایمان به اینکه اسلام قادر است به عنوان یک مکتب و یک نظام اعتقادی، مسلمانان را رهایی بخشد و به استبداد داخلی و استعمار خارجی پایان دهد و به مسلمانان عزت و سعادت ارزانی دارد.
# مبارزه با استعمار خارجی، اعم از استعمار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی
#مبارزه با استعمار خارجی، اعم از استعمار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی
# اتحاد اسلام
#اتحاد اسلام
# دمیدن روح مبارزه و جهاد به کالبد نیمه‌جان جامعه اسلامی. او اصل فراموش شده جهاد را پیش کشید و فراموش شدن این اصل را عامل بزرگی برای انحطاط و مسلمانان تلقی کرد.
#دمیدن روح مبارزه و جهاد به کالبد نیمه‌جان جامعه اسلامی. او اصل فراموش شده جهاد را پیش کشید و فراموش شدن این اصل را عامل بزرگی برای انحطاط و مسلمانان تلقی کرد.
# مبارزه با خودباختگی در برابر غرب<ref>مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صدساله اخیر، ص۲۰- ۲۹</ref>
#مبارزه با خودباختگی در برابر غرب<ref>مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صدساله اخیر، ص۲۰- ۲۹</ref>


او به مسلمانان اصرار می‌کرد که تفاوت‌های فرقه‌ای خود را به فراموشی سپرده، یکدیگر را به خاطر خیر و صلاح امت اسلام تحمل نمایند. خواست او از مسلمانان آن بود که علم و فناوری غرب را در کنار حفظ ارزش‌های اخلاقی و دینی خود اقتباس کنند.<ref>Ali. E. Hillal Dessouki, Op. Cit</ref> از اختلاف و تفرقه مسلمانان و حکام آنها بسیار نالان بود و در کلام دردمندانه و حاکی از تاسف عمیق خود، بیان داشت: «مسلمانان اتفاق کردند که اتحاد و اتفاق با یکدیگر نداشته باشند. دریغا که هر یک مانند خوره همدیگر را می‌خورند، تیشه به ریشه هستی خود می‌زنند! برای خرسندی دشمنان [[حضرت محمد|محمد (ص)]] پشت به [[قبله]] کنند! [[قرآن مجید]] را ندیده انگارند! غربزدگی را سرمایه افتخار خود و خاندانشان پندارند!»<ref>مدرسی چهاردهی، مرتضی، سید جمال الدین و اندیشه‌های او، ص۳</ref> از این رو، او تنها هدف خود را اصلاح این وضع می‌دانست: «من صدراعظم نمی‌خواهم بشوم، من وزیر نمی‌خواهم بشوم، من ارکان دولت نمی‌خواهم بشوم، من وظیفه نمی‌خواهم، من عیال ندارم، من ملک ندارم و نمی‌خواهم که داشته باشم... من همیشه به یک حالت بوده و خواهم بود، جز نصیحت و اصلاح مقصد دیگری ندارم...»<ref>خسروشاهی، سیدهادی، نامه‌ها واسناد سیاسی سید جمال الدین اسدآبادی، ص۷۰- ۷۱</ref> «مرا در این جهان، چه در غرب باشم و چه در شرق، مقصدی نیست، جز در اصلاح دنیا و آخرت مسلمانان بکوشم. و آخر آرزویم آن است که چون شهدای صالحین، خونم در این راه ریخته شود.»<ref>مزینانی، محمدصادق، مقاله «مبارزه با استعمار»، ص۱۸۶</ref>
او به مسلمانان اصرار می‌کرد که تفاوت‌های فرقه‌ای خود را به فراموشی سپرده، یکدیگر را به خاطر خیر و صلاح امت اسلام تحمل نمایند. خواست او از مسلمانان آن بود که علم و فناوری غرب را در کنار حفظ ارزش‌های اخلاقی و دینی خود اقتباس کنند.<ref>Ali. E. Hillal Dessouki, Op. Cit</ref> از اختلاف و تفرقه مسلمانان و حکام آنها بسیار نالان بود و در کلام دردمندانه و حاکی از تاسف عمیق خود، بیان داشت: «مسلمانان اتفاق کردند که اتحاد و اتفاق با یکدیگر نداشته باشند. دریغا که هر یک مانند خوره همدیگر را می‌خورند، تیشه به ریشه هستی خود می‌زنند! برای خرسندی دشمنان [[حضرت محمد|محمد (ص)]] پشت به [[قبله]] کنند! [[قرآن مجید]] را ندیده انگارند! غربزدگی را سرمایه افتخار خود و خاندانشان پندارند!»<ref>مدرسی چهاردهی، مرتضی، سید جمال الدین و اندیشه‌های او، ص۳</ref> از این رو، او تنها هدف خود را اصلاح این وضع می‌دانست: «من صدراعظم نمی‌خواهم بشوم، من وزیر نمی‌خواهم بشوم، من ارکان دولت نمی‌خواهم بشوم، من وظیفه نمی‌خواهم، من عیال ندارم، من ملک ندارم و نمی‌خواهم که داشته باشم... من همیشه به یک حالت بوده و خواهم بود، جز نصیحت و اصلاح مقصد دیگری ندارم...»<ref>خسروشاهی، سیدهادی، نامه‌ها واسناد سیاسی سید جمال الدین اسدآبادی، ص۷۰- ۷۱</ref> «مرا در این جهان، چه در غرب باشم و چه در شرق، مقصدی نیست، جز در اصلاح دنیا و آخرت مسلمانان بکوشم. و آخر آرزویم آن است که چون شهدای صالحین، خونم در این راه ریخته شود.»<ref>مزینانی، محمدصادق، مقاله «مبارزه با استعمار»، ص۱۸۶</ref>
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
==سید جمال در نگاه دیگران==
==سید جمال در نگاه دیگران==
*'''[[امام خمینی]]''': «...جمال‌الدین مرد لایقی بوده است، لکن نقاط ضعفی هم داشته است و چون پایگاه ملی و مذهبی در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوشش‌ها به نتیجه نرسید...» <ref>صحیفه امام، جلد ۵، ص ۲۹۰</ref>
*'''[[امام خمینی]]''': «...جمال‌الدین مرد لایقی بوده است، لکن نقاط ضعفی هم داشته است و چون پایگاه ملی و مذهبی در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوشش‌ها به نتیجه نرسید...» <ref>صحیفه امام، جلد ۵، ص ۲۹۰</ref>
* '''[[محمد عبده]]''': «در سال ۱۲۸۶ هجری، مردی غریب و بصیر و بینا به اوضاع دین و کشور آمد که به اوضاع و احوال ملت‌ها آشنا بود و دارای معلوماتی وسیع و دلی لبریز از معارف. مردی پردل و پرجرأت معروف به سید جمال‌الدین افغانی که به تدریس بخشی از علوم عقلی مشغول شد… در نتیجه، مشاعر بیدار و عقول زنده شد و ظلمات غفلت خفیف و سبک گردید.» <ref>سعیدی، ص ۱۴۱</ref>
*'''[[محمد عبده]]''': «در سال ۱۲۸۶ هجری، مردی غریب و بصیر و بینا به اوضاع دین و کشور آمد که به اوضاع و احوال ملت‌ها آشنا بود و دارای معلوماتی وسیع و دلی لبریز از معارف. مردی پردل و پرجرأت معروف به سید جمال‌الدین افغانی که به تدریس بخشی از علوم عقلی مشغول شد… در نتیجه، مشاعر بیدار و عقول زنده شد و ظلمات غفلت خفیف و سبک گردید.» <ref>سعیدی، ص ۱۴۱</ref>
* '''[[اقبال لاهوری|محمداقبال لاهوری]]''': «...مسلمان امروزی باید کل دستگاه اسلام را بدون آنکه کاملا از گذشته منتزع شود، مروری دوباره کند... ولی آن‌کس که اهمیت و سنگینی این وظیفه را به‌تمام دریافت، سید جمال‌الدین بود که ژرف‌نگری او در تاریخ فکر و حیات اسلامی، با تجربه وسیعش از آدمیان و اطوار و آدابشان، او را حلقه اتصال زنده‌ای میان گذشته و آینده ساخته است...» <ref>اقبال لاهوری، ص ۱۷۵</ref>
*'''[[اقبال لاهوری|محمداقبال لاهوری]]''': «...مسلمان امروزی باید کل دستگاه اسلام را بدون آنکه کاملا از گذشته منتزع شود، مروری دوباره کند... ولی آن‌کس که اهمیت و سنگینی این وظیفه را به‌تمام دریافت، سید جمال‌الدین بود که ژرف‌نگری او در تاریخ فکر و حیات اسلامی، با تجربه وسیعش از آدمیان و اطوار و آدابشان، او را حلقه اتصال زنده‌ای میان گذشته و آینده ساخته است...» <ref>اقبال لاهوری، ص ۱۷۵</ref>
* '''[[آیت الله خامنه‌ای]]''': «سید جمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد. کسی بود که مسئله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم به وجود آورد... او مطرح‌کننده، به‌وجودآورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمی‌شود دست‌کم گرفت و سید جمال را نمی‌شود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد... مبارزات سیاسی سید جمال چیزی است که قابل مقایسه با هیچ یک از مبارزات سیاسی افرادی که حول‌وحوش کار سید جمال حرکت کردند، نیست.» <ref>مصاحبهٔ آیت‌الله خامنه‌ای با روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰</ref> همچنین آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی دیگر در [[نماز جمعه]] در مورد سیدجمال‌الدین اسدآبادی بیان کرده است: «سید جمال‌الدین بزرگ، آن مرد اسلام‌خواه، شجاع، مبارز، بزرگ، بهترین جایی را که برای مبارزات خود توانست پیدا کند، [[مصر]] بود. بعد هم شاگردان او، [[محمد عبده]] و دیگران. حرکات اسلام‌خواهی در مصر یک چنین سابقه‌ای دارد.»<ref>خطبه نمازجمعه ۱۵ بهمن ۸۹.</ref>
*'''[[آیت الله خامنه‌ای]]''': «سید جمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد. کسی بود که مسئله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم به وجود آورد... او مطرح‌کننده، به‌وجودآورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمی‌شود دست‌کم گرفت و سید جمال را نمی‌شود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد... مبارزات سیاسی سید جمال چیزی است که قابل مقایسه با هیچ یک از مبارزات سیاسی افرادی که حول‌وحوش کار سید جمال حرکت کردند، نیست.» <ref>مصاحبهٔ آیت‌الله خامنه‌ای با روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰</ref> همچنین آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی دیگر در [[نماز جمعه]] در مورد سیدجمال‌الدین اسدآبادی بیان کرده است: «سید جمال‌الدین بزرگ، آن مرد اسلام‌خواه، شجاع، مبارز، بزرگ، بهترین جایی را که برای مبارزات خود توانست پیدا کند، [[مصر]] بود. بعد هم شاگردان او، [[محمد عبده]] و دیگران. حرکات اسلام‌خواهی در مصر یک چنین سابقه‌ای دارد.»<ref>خطبه نمازجمعه ۱۵ بهمن ۸۹.</ref>
* '''[[ناظم الاسلام کرمانی]]''': «نخستین فروزنده آسمان شرف و جلال و اولین مربی عالم تربیت و کمال، حامل لوای آزادی و حریت... العالم الربانی، البحر الصمدانی ... ، شخص عجیب و غریب، وحید زمان و نادره دوران»<ref>ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، آگاه نوین، ۱۳۶۲، ج ۱، بخش اول، ص ۷۰</ref>
*'''[[ناظم الاسلام کرمانی]]''': «نخستین فروزنده آسمان شرف و جلال و اولین مربی عالم تربیت و کمال، حامل لوای آزادی و حریت... العالم الربانی، البحر الصمدانی ... ، شخص عجیب و غریب، وحید زمان و نادره دوران»<ref>ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، آگاه نوین، ۱۳۶۲، ج ۱، بخش اول، ص ۷۰</ref>
* '''[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]]''': «بدون تردید سلسله‌جنبان نهضت‌های اصلاحی صد ساله اخیر، سید جمال‌الدین اسدآبادی است. او بود که بیدارسازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع‌بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره‌جویی را نشان داد... نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی... سید جمال در نتیجه تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی که داعیه علاج آنها را داشت، دقیقا آشنا شد. سید جمال مهم‌ترین و مزمن‌ترین درد جامعه اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به‌شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد.»<ref>مطهری، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ۱۳۸۷، ص۱۷</ref>
*'''[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]]''': «بدون تردید سلسله‌جنبان نهضت‌های اصلاحی صد ساله اخیر، سید جمال‌الدین اسدآبادی است. او بود که بیدارسازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع‌بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره‌جویی را نشان داد... نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی... سید جمال در نتیجه تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی که داعیه علاج آنها را داشت، دقیقا آشنا شد. سید جمال مهم‌ترین و مزمن‌ترین درد جامعه اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به‌شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد.»<ref>مطهری، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ۱۳۸۷، ص۱۷</ref>
* [[علی شریعتی|دکتر شریعتی]] سیدجمال را حریت، نبوغ، عصیان، یورش، تقوا، دانش، عظمت؛ وروح پاکی که در حق‌پرستی تعصب می‌ورزد و در وفاداری به سرنوشت مردم لجاجت می‌کند و استحمار را رسوا کرده است و استثمار را به خطر افکنده و استعمار را به لرزه درآورده و استبداد را بیچاره ساخته دانسته و بر این باور است که وی  نخستین انفجار در اختناقِ شرق  و کوبنده‌ترین مشت بر طبل استعمار و ارتجاع بود.<ref>سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتیhttps://drshariati.org/?p=28767#more-28767</ref>
*[[علی شریعتی|دکتر شریعتی]] سیدجمال را حریت، نبوغ، عصیان، یورش، تقوا، دانش، عظمت؛ وروح پاکی که در حق‌پرستی تعصب می‌ورزد و در وفاداری به سرنوشت مردم لجاجت می‌کند و استحمار را رسوا کرده است و استثمار را به خطر افکنده و استعمار را به لرزه درآورده و استبداد را بیچاره ساخته دانسته و بر این باور است که وی  نخستین انفجار در اختناقِ شرق  و کوبنده‌ترین مشت بر طبل استعمار و ارتجاع بود.<ref>سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتیhttps://drshariati.org/?p=28767#more-28767</ref>
*'''[[سید محمدحسین حسینی تهرانی]] در رسالۀ جداگانه‌ و مختصری که دربارۀ سيّد جمال‌ الدّين‌ است گفته که نسبت به اونظر خوشی ندارد و او را مرد الهی نمی‌داند. گرچه‌ وی را قطعا از نوابغ‌ دهر و از فلاسفۀ عاليمقام‌ دانسته‌ و در خطابه‌ و عربيّت‌ ممتاز، و  این که او تلاش فراوانی در تشكيل‌ حكومت‌ واحده‌ و مركزی برای مسلمين‌ داشته‌ است‌؛ ولی تصریح کرده که از اين‌ نمی‌توان‌ اثبات‌ معنويّت‌ و حتّی اسلام‌ او را به‌ معنائی‌كه‌ متداول‌ و معروف‌ است‌ نمود. و حتی از پاره ای سخنانش بر می‌آید كه‌: معتقد به‌ نبوّت‌ انبياء و اتّصال‌ به‌ عالم‌ غيب‌ نبوده‌ است‌. او گرچه‌ ميل‌ به‌ اتّحاد مسلمانان‌ داشته ولی در سايۀ رياست‌ و حكم‌ و محوريّت‌ خودش‌. و به‌ همين‌ جهت‌ كامياب‌ نشد، و در حال‌ ذلّت‌ و سرافكندگی در تركيّه‌ نزد سلطان‌ عبدالحميد عثمانی جان‌ سپرد. و از بسياری از سخنان‌ او مشهود است‌ كه‌: تجدّد و تغيير اسلام‌ را می‌خواسته‌ است‌؛ نه‌ فقط‌ تجدّد و تغيير مسلمين‌ را. وآرزو می‌كرده‌ است‌ كسی پيدا شود و زنجيرهائی را كه‌ اسلام‌ بر مسلمين‌ بسته‌است‌ بگسلد و مسلمين‌ رها شوند. و اين‌ سخنان‌، جز غرور و جهل‌ و نابينایی در واقعيّات‌ و حقائق‌، محمل‌ ديگری ندارد. <ref>حسینی طهرانی، سید محمدحسین، نور ملکوت قرآن، ج۳، ص۱۷۲</ref>
*'''[[سید محمدحسین حسینی تهرانی]] در رسالۀ جداگانه‌ و مختصری که دربارۀ سيّد جمال‌ الدّين‌ است گفته که نسبت به اونظر خوشی ندارد و او را مرد الهی نمی‌داند. گرچه‌ وی را قطعا از نوابغ‌ دهر و از فلاسفۀ عاليمقام‌ دانسته‌ و در خطابه‌ و عربيّت‌ ممتاز، و  این که او تلاش فراوانی در تشكيل‌ حكومت‌ واحده‌ و مركزی برای مسلمين‌ داشته‌ است‌؛ ولی تصریح کرده که از اين‌ نمی‌توان‌ اثبات‌ معنويّت‌ و حتّی اسلام‌ او را به‌ معنائی‌كه‌ متداول‌ و معروف‌ است‌ نمود. و حتی از پاره ای سخنانش بر می‌آید كه‌: معتقد به‌ نبوّت‌ انبياء و اتّصال‌ به‌ عالم‌ غيب‌ نبوده‌ است‌. او گرچه‌ ميل‌ به‌ اتّحاد مسلمانان‌ داشته ولی در سايۀ رياست‌ و حكم‌ و محوريّت‌ خودش‌. و به‌ همين‌ جهت‌ كامياب‌ نشد، و در حال‌ ذلّت‌ و سرافكندگی در تركيّه‌ نزد سلطان‌ عبدالحميد عثمانی جان‌ سپرد. و از بسياری از سخنان‌ او مشهود است‌ كه‌: تجدّد و تغيير اسلام‌ را می‌خواسته‌ است‌؛ نه‌ فقط‌ تجدّد و تغيير مسلمين‌ را. وآرزو می‌كرده‌ است‌ كسی پيدا شود و زنجيرهائی را كه‌ اسلام‌ بر مسلمين‌ بسته‌است‌ بگسلد و مسلمين‌ رها شوند. و اين‌ سخنان‌، جز غرور و جهل‌ و نابينایی در واقعيّات‌ و حقائق‌، محمل‌ ديگری ندارد. <ref>حسینی طهرانی، سید محمدحسین، نور ملکوت قرآن، ج۳، ص۱۷۲</ref>'''


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* منبع مقاله: [http://www.hawzah.net/fa/Article/View/87602 مقاله زمینه‌های تاریخی و سیر اندیشه اصلاح‌گرایی دینی سید جمال‌الدین اسدآبادی نوشته منصور نصری]
*منبع مقاله: [http://www.hawzah.net/fa/Article/View/87602 مقاله زمینه‌های تاریخی و سیر اندیشه اصلاح‌گرایی دینی سید جمال‌الدین اسدآبادی نوشته منصور نصری]
* [http://www.ensani.ir/storage/Files/20100915154404-%D8%B3%D9%86%D8%AA%20%D8%AA%D8%AC%D8%AF%D8%AF%20%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D9%85%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87%20%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C%20%D8%B3%DB%8C%D8%AF%20%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84%20%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%20%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C.pdf سنت تجدد وانسجام نظری در اندیشه سیاسی سید جمال‌الدین اسدآبادی نوشته عباس منوچهری]
*[http://www.ensani.ir/storage/Files/20100915154404-%D8%B3%D9%86%D8%AA%20%D8%AA%D8%AC%D8%AF%D8%AF%20%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D9%85%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87%20%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C%20%D8%B3%DB%8C%D8%AF%20%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84%20%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%20%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C.pdf سنت تجدد وانسجام نظری در اندیشه سیاسی سید جمال‌الدین اسدآبادی نوشته عباس منوچهری]
* [http://magazines.iict.ac.ir/uploads/05&06.10.pdf اصلاح جامعه در اندیشه سید جمال]
*[http://magazines.iict.ac.ir/uploads/05&06.10.pdf اصلاح جامعه در اندیشه سید جمال]
{{جنبش مشروطه}}
{{جنبش مشروطه}}
{{تشیع در افغانستان}}
{{تشیع در افغانستان}}
Automoderated users، confirmed، movedable، protected، templateeditor
۱٬۸۲۸

ویرایش