پرش به محتوا

صفات جمال و جلال الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
در [[علم کلام]]، صفات جمال (= صفات ثبوتی) صفاتی هستند‎ که بر وجود کمال در خداوند دلالت می‎‌کنند مانند علم، قدرت و حیات. صفات جلال(= صفات سلبی) نیز صفاتی‎‌اند که یا بر سلب نقص از ذات خداوند دلالت می‎‌کنند مانند جسم نبودن، متغیر نبودن و ... .<ref>سبحانی تبریزی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۲-۸۳؛ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ج ۱، ص۱۲۷-۱۲۸</ref> بر اساس گزارش [[جعفر سبحانی]] کلام‌پژوه امامیه، [[متکلم|علمای علم کلام]] صفات جمال را منحصر در هشت مورد می‌دانند: حیات، علم، قدرت، اراده، سمع، بصر، کلام و غنی.<ref>سبحانی تبریزی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.</ref> همچنین صفات جلال را هفت مورد می‌دانند: عدم جسمانیت، عدم جوهریت، عدم عَرَضیت، دیده نشدن،‌ مکان نداشتن، حلول در غیر نداشتن و اتّحاد با چیزی نداشتن.<ref>سبحانی تبریزی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.</ref> وی محصور دانستن صفات جمال و جلال در این تعداد را صحیح نمی‌داند و بر این باور است که هر کمالی برای خداوند ثابت شده و از صفات جمال محسوب می‌گردد و هر نقصی از خدا سلب شده و از صفات جلال اوست. و نمی‌توان تعداد آن‌ها را در عدد مشخصی بیان کرد.<ref>سبحانی تبریزی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.</ref>
در [[علم کلام]]، صفات جمال (= صفات ثبوتی) صفاتی هستند‎ که بر وجود کمال در خداوند دلالت می‎‌کنند مانند علم، قدرت و حیات. صفات جلال(= صفات سلبی) نیز صفاتی‎‌اند که یا بر سلب نقص از ذات خداوند دلالت می‎‌کنند مانند جسم نبودن، متغیر نبودن و ... .<ref>سبحانی تبریزی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۲-۸۳؛ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ج ۱، ص۱۲۷-۱۲۸</ref> بر اساس گزارش [[جعفر سبحانی]] کلام‌پژوه امامیه، [[متکلم|علمای علم کلام]] صفات جمال را منحصر در هشت مورد می‌دانند: حیات، علم، قدرت، اراده، سمع، بصر، کلام و غنی.<ref>سبحانی تبریزی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.</ref> همچنین صفات جلال را هفت مورد می‌دانند: عدم جسمانیت، عدم جوهریت، عدم عَرَضیت، دیده نشدن،‌ مکان نداشتن، حلول در غیر نداشتن و اتّحاد با چیزی نداشتن.<ref>سبحانی تبریزی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.</ref> وی محصور دانستن صفات جمال و جلال در این تعداد را صحیح نمی‌داند و بر این باور است که هر کمالی برای خداوند ثابت شده و از صفات جمال محسوب می‌گردد و هر نقصی از خدا سلب شده و از صفات جلال اوست. و نمی‌توان تعداد آن‌ها را در عدد مشخصی بیان کرد.<ref>سبحانی تبریزی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.</ref>


اثبات مطلق این صفات از طریق واجب‌الوجود بودن خداوند است زیرا وقتی ثابت شد خداوند [[واجب الوجود|واجب‌الوجود]] و دارای همه کمالات است و هیچ عیب و نقصی در ذات او راه ندارد، روشن می‌شود که هر نوع صفات کمال باید در او موجود باشد. حقیقت صفت جلالی(=سلبی)، عبارت است از «سلب نوعی نقص» و چون نفی نفی، نوعی اثبات است، صفات سلبی نیز در نهایت از کمال ذات خداوند پرده برمی‌دارند.<ref>سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج ۱، ص۱۹۷-۱۹۸</ref>
اثبات مطلق این صفات از طریق واجب‌الوجود بودن خداوند است زیرا وقتی ثابت شد خداوند [[واجب الوجود|واجب‌الوجود]] و دارای همه کمالات است و هیچ عیب و نقصی در ذات او راه ندارد، روشن می‌شود که هر نوع صفات کمال باید در او موجود باشد. حقیقت صفت جلالی(=سلبی)، عبارت است از «سلب نوعی نقص» و چون نفی نفی، نوعی اثبات است، صفات سلبی نیز در نهایت از کمال ذات خداوند پرده برمی‌دارند.<ref>سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی،۱۳۷۷ش، ج ۱، ص۱۹۷-۱۹۸.</ref>


==در عرفان و تصوف==
==در عرفان و تصوف==
در میان عرفا و [[تصوف|صوفیان]] درباره جلال و جمال دو تلقی وجود داشته است. در اغلب موارد، به ویژه نزد متقدمان، جلال و جمال از حیث تأثیرات سلوکیشان بر احوال و حیات معنوی سالک مورد توجه بوده است. [[ابن عربی]] بر تعریف جلال و جمال به اعتبار احوال خرده گرفته و اظهار داشته است که جلال و جمال دو وصف خداست و هیبت و انس دو وصف انسان. به گفته وی، صوفیان متقدم با توجه به احوال سالک در مواجهه با جلال و جمال الاهی، این دو اصطلاح را به قبض و بسط یا هیبت و انس تعریف کرده و براساس آنچه در نفوس خود یافته‌اند، جلال را به قهر و جمال را به رحمت نسبت داده‌اند.<ref> رسائل ابن عربی، ص۳؛ الفتوحات المکیة، ج ۲، ص۵۴۰ </ref> از دیدگاه او، جلال صورتی از جمال است و انس و هیبت سالک در تعامل با جمال معنا می‌یابد؛ لذا، سالک آن مجال را ندارد که به ساحت جلال ذات نزدیک شود. به نوشته قیصری<ref> شرح فصوص الحکم، ص۴۳ـ۴۴ </ref> هر جمالی را جلالی است مانند دهشتِ حاصل از جمال الاهی که به معنای مقهور و متحیر ماندن عقل به واسطه مشاهده جمالِ الاهی است، و هر جلالی را جمالی است که همان لطف مستور در قهر الاهی است.
به گفته قیصری صفات جلال و جمال در عرفان نظری شامل همه صفات الهی می‌شود. ملاک در این تقسیم آن است که اگر وصفی نشان دهنده لطف و رحمت از جانب خداوند باشد از صفات جمال است و اگر نشان‌گر قهر خداوند باشد از صفات جلال خواهد بود.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۴۳ـ۴۴.</ref>


عبدالکریم جیلی، از شارحان مکتب ابن عربی، جمال را، به نحو عام، اوصاف عُلیا و [[اسماء الحسنی|اسمای حسنای]] خدا و به طور خاص صفات رحمت، علم، لطف، رزاقیت، خلاقیت و امثال اینها دانسته است.<ref> الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل، ج ۱، ص۸۹ </ref> البته صفاتی نیز هستند که از جهتی جمالی و از جهتی جلالی‌اند، مانند اسم «ربّ» که به اعتبار پرورندگی آن جمالی و به اعتبار قدرت آن جلالی است، و از این قبیل است اسم الله و رحمان. از نظر وی، جلال الاهی عبارت است از ذات حق به اعتبار ظهور تفصیلی آن در [[اسما و صفات|اسما و صفاتی]] که پیشتر به نحو اجمالی در ذات متمکن بوده‌اند. این صفات عبارت‌اند از: صفات عظمت و کبریا و مجد و ثنا. افزون بر این، هر جمالی به هنگام شدت ظهور، جلال نامیده می‌شود، همان طور که هر جلالی در ابتدای ظهورش بر خلق جمال نام می‌گیرد. به همین دلیل گفته‌اند هر جمالی جلالی دارد و هر جلالی جمالی. اما آنچه از جمال الاهی برای مردم قابل درک است، تنها جمال جلال و جلال جمال است و شهود جمال مطلق و جلال مطلق فقط به خداوند اختصاص دارد.<ref> الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل، ج ۱، ص۹۱ </ref>
گفته تلقی دیگری نیز نزد متقدمان عرفا درباره جلال و جمال  وجود داشته است، جلال و جمال از حیث تأثیرات سلوکیشان بر احوال و حیات معنوی سالک مورد توجه بوده است. به این صورت اگر عارف در مواجهه با وصفی از اوصاف الهی حالت خوف و تاثر از هیبت به او دست داد از صفات جلال است. و اگر حالت شوق و ابتهاج داشت از صفات جمال خواهد بود.<ref>عارفی میناآباد، «صفات جلال و جمال از دید کلامی و عرفانی اسلامی»، ص۱۱۲.</ref> ابن عربی در نقد این دیدگاه هیبت و شوق را حالت قلبی عارف می‌داند نه ویژگی خداوند که آن را مرتبط با صفات الهی بدانیم.<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، دارصادر، ج۲، ص۵۴۰.</ref>
 
در اصطلاح رایج [[عرفان نظری]]، اسامی جلال عبارت‌اند از اسمائی که از عظمت و کبریای حق تعالی حکایت می‌کنند و باعث خفای او می‌شوند یا آن که موجب منع نعمتی یا کمالی در خلق‌اند، نظیر متکبر، عزیز، قهّار،منتقم و در عرفان عملی بر اسمایی اطلاق می‌شود که تجلّی آنها باعث قبض و هیبت سالک می‌شود.
 
اسم‌های جمال در عرفان نظری اسمایی را گویند که باعث ظهور حق و اعطای کمالی از کمالات و نعمتی از نعمت‌ها بر خلق می‌شوند. نظیر رحیم، رزاق، لطیف و… و در عرفان عملی بر اسمایی اطلاق می‌شوند که تجلی آنها مایه انس و سرور سالک می‌شود.<ref> جیلی، الانسان الکامل، ص۸۹ـ۹۳ و مقدمه شرح فصوص الحکم قیصری، ص۱۳ </ref>
 
===فهرست اسامی جمالی و جلالی===
اگر ملاک و معیار، تمایز اسامی جلالی و جمالی در [[عرفان]] اسلامی، انس و لطف و قهر و هیبت باشد، فهرستی از اسامی جلال و جمال به این نحو خواهد بود:(برای تفاوت بین اسماء با صفات الهی مراجعه کنید به: [[اسما و صفات#تفاوت دو اصطلاح «اسم» و «صفت»|مدخل اسما و صفات]])
 
اسم‌های جلالی : الملک، القدوس، المهیمن، العزیز، الجبّار، المتکبر، العلی، العظیم، الباطن، الکبیر، الجلیل، المتین، الصمد، المتعال، الغنی، ذوالجلال، الرقیب، القهار، القاهر، المقتدر، القوی، الحسیب، القابض، المذلّ، الحکم، العدل، الممیت، المنتقم، المقسط، المانع، الضارّ.
 
اسم‌های جمالی : الرّب، السّلام، المؤمن، الظاهر، المجید، النور، الحی، الرحمن، الرحیم، الکریم، الغفار، الغفور، الودود، الرؤوف، الحلیم، البرّ، الصبور، الواسع، الخالق، المصوّر، الرزّاق، الوهّاب، الفتّاح، الباسط، المعزّ، اللطیف، المعید، المحیی، الولی، التوّاب، الجامع، النافع، الهادی، و البدیع.
 
این فهرست همه اسم‌ها را دربرنمی‌گیرد و مبنای آن ظهور معنایی است که پیشتر ذکر شد. اگر جلال و جمال را به معنای ثبوتی و تنزیهی بگیریم این فهرست متفاوت خواهد بود.<ref> الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل، ج ۱، ص۹۲؛ الکمالات الالهیة فی الصفات المحمدیة، ص۴۷ـ۵۱ </ref>


==جُستارهای وابسته==
==جُستارهای وابسته==
خط ۳۸: خط ۲۵:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}{{یادداشت‌ها}}
 
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}


==منابع==
==منابع==
خط ۴۷: خط ۳۱:
{{ستون|2}}
{{ستون|2}}
* قرآن کریم
* قرآن کریم
* ابن عربی، الفتوحات المکیة، بیروت : دارصادر، بی‌تا.
* ابن عربی، الفتوحات المکیة، بیروت، دارصادر،  بی‌تا.
* ابن عربی، رسائل ابن العربی، ج ۱،ش ۲: کتاب الجلال والجمال، بیروت : داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
* ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲
* ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲
* ابن منظور، لسان العرب
* ابن منظور، لسان العرب
خط ۵۷: خط ۴۰:
* ربانی گلپایگانی، علی؛ عقاید استدلالی، نصایح، ۱۳۸۱ ش، چاپ چهارم
* ربانی گلپایگانی، علی؛ عقاید استدلالی، نصایح، ۱۳۸۱ ش، چاپ چهارم
* سبحانی تبریزی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، مؤسسة الإمام الصادق علیه السلام، ۱۴۱۳ق.
* سبحانی تبریزی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، مؤسسة الإمام الصادق علیه السلام، ۱۴۱۳ق.
* سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۷۷
* سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۷۷ش.
* سید محمد حسین، طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن
* سید محمد حسین، طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن
* عارفی میناآباد، راهب، «صفات جلال و جمال از دید کلامی و عرفانی اسلامی»، مجله حبل المتین، سال اول، تابستان ۱۳۹۱ش.
* عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، تفسیر الثعالبی، المسمی بالجواهرالحسان فی تفسیر القرآن، چاپ علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷
* عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، تفسیر الثعالبی، المسمی بالجواهرالحسان فی تفسیر القرآن، چاپ علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷
* عبدالرزاق کاشی، مجموعه رسائل و مصنفات، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۷۹ش
* عبدالرزاق کاشی، مجموعه رسائل و مصنفات، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۷۹ش
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۲٬۳۸۴

ویرایش