پرش به محتوا

اصول فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳: خط ۱۳:
علم اصول از علومی است که در فرهنگ [[اسلام|اسلامی]] تولد یافته و در دامن [[علم فقه]] رشد کرده است. علت شکل‌گیری این علم نیاز مسلمانان به قواعدی بود تا بر اساس آن بتوانند احکام و وظایف خود را استنباط کنند. در زمان پیامبر (ص) به این علم نیازی نبود، زیرا هر مسئله‌ای را  که پیش می‌آمد آن حضرت پاسخ می‌داد. پس از [[رحلت پیامبر(ص)]]، از یکسو به دلیل، گسترش قلمرو جامعه [[اسلام|اسلامی]] و پیدایش حوادث اجتماعی متعدد، احکامی در جامعه اسلامی مطرح شد که تا قبل از آن مورد ابتلا نبود، و از دیگر سو، پیامبر خدا(ص) نیز وفات یافته بود و امکان پرسیدن سوالات وجود نداشت.<ref>رجوع شود به: مهدی علیپور، درآمدی بر تاریخ علم اصول ص۵۰.</ref> از این رو اندک‌اندک نیاز به [[اجتهاد]] و استنباط احکام از [[قرآن]] و [[احادیث]] پیامبر(ص) احساس شد.
علم اصول از علومی است که در فرهنگ [[اسلام|اسلامی]] تولد یافته و در دامن [[علم فقه]] رشد کرده است. علت شکل‌گیری این علم نیاز مسلمانان به قواعدی بود تا بر اساس آن بتوانند احکام و وظایف خود را استنباط کنند. در زمان پیامبر (ص) به این علم نیازی نبود، زیرا هر مسئله‌ای را  که پیش می‌آمد آن حضرت پاسخ می‌داد. پس از [[رحلت پیامبر(ص)]]، از یکسو به دلیل، گسترش قلمرو جامعه [[اسلام|اسلامی]] و پیدایش حوادث اجتماعی متعدد، احکامی در جامعه اسلامی مطرح شد که تا قبل از آن مورد ابتلا نبود، و از دیگر سو، پیامبر خدا(ص) نیز وفات یافته بود و امکان پرسیدن سوالات وجود نداشت.<ref>رجوع شود به: مهدی علیپور، درآمدی بر تاریخ علم اصول ص۵۰.</ref> از این رو اندک‌اندک نیاز به [[اجتهاد]] و استنباط احکام از [[قرآن]] و [[احادیث]] پیامبر(ص) احساس شد.


فقهای [[اهل سنت]] به دلیل عدم مراجعه به [[ائمه اهل بیت|ائمه اهل‌بیت(ع)]] و [[احادیث]] آنان، زودتر از فقهای شیعه به علم اصول احتیاج پیدا کردند و از اواخر قرن دوم هجری به تألیف کتاب‌های اصولی پرداختند. در میان [[اهل سنت]] اولین کسی که در علم اصول کتاب نوشت [[شافعی]] بود که آن را «الرساله» نامید. [[شیعیان]] نیز هرچند به دلیل وجود [[امامان]] [[عصمت|معصوم]](ع) پس از [[پیامبر(ص)]]، کمتر نیاز به [[اجتهاد]] داشتند، به دلایلی از جمله عدم دسترسی به امامان(ع) به دلیل حضور در شهرهای دیگر و یا محدودیت‌های مختلفی که از سوی حاکمان جور بر امامان شیعه تحمیل می‌شد، مجبور بودند با الهام از اصول کلی که قبلا از [[ائمه(ع)]] فرا گرفته بودند، در فروعات و جزئیات به اجتهاد دست بزنند.<ref>صدر، المعالم الجدیده للاصول، ۱۴۲۱ق، ص۶۹.</ref>  
فقهای [[اهل سنت]] به دلیل عدم مراجعه به [[ائمه اهل بیت|ائمه اهل‌بیت(ع)]] و [[احادیث]] آنان، زودتر از فقهای شیعه به علم اصول احتیاج پیدا کردند و از اواخر قرن دوم هجری به تألیف کتاب‌های اصولی پرداختند. در میان [[اهل سنت]] اولین کسی که در علم اصول کتاب نوشت [[شافعی]] بود که آن را «الرساله» نامید. [[شیعیان]] نیز هرچند به دلیل وجود [[امامان]] [[عصمت|معصوم]](ع) پس از [[پیامبر(ص)]]، کمتر نیاز به [[اجتهاد]] داشتند، اما به دلایلی از جمله عدم دسترسی به امامان(ع) به دلیل حضور در شهرهای دیگر و یا محدودیت‌های مختلفی که از سوی حاکمان جور بر امامان شیعه تحمیل می‌شد، مجبور بودند با الهام از اصول کلی که قبلا از [[ائمه(ع)]] فرا گرفته بودند، در فروعات و جزئیات به اجتهاد دست بزنند.<ref>صدر، المعالم الجدیده للاصول، ۱۴۲۱ق، ص۶۹.</ref>  


بر اساس شواهد تاریخی هستهٔ اولی تفکر اصولی در میان [[شیعه]]، به عصر امامت [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] برمی‌گردد. آن دو [[امام]] شیوه صحیح استنباط احکام الهی از [[قرآن]] و [[سنت]] را به شاگردان از طریق بیان قواعد و تشویق شاگردان به تطابق جزئیات با قواعد، آموزش می‌دادند.<ref>سید حسن صدر، الشیعه و فنون الاسلام، ص۳۲۷؛ صدر، المعالم الجدیده للاصول، ۱۴۲۱ق، ص۶۵.</ref> [[امام صادق(ع)]] فرمودند: «علینا القاء الاصول و علیکم ان تُفرّعوا: بر ماست که اصول کلّی را بیان کنیم و بر شما لازم است که فروعات را به آنها برگردانید [و احکامشان را بیابید]».<ref>[[شیخ عباس قمی]]، [[سفینة البحار]]، ج ۱، ص۲۲.</ref>{{یاد| در روایتی ازامام رضا(ع) این تعبیر آمده است:عَلَيْنَا إِلْقَاءُ اَلْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ اَلتَّفْرِيعُ. <ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، الناشر
بر اساس شواهد تاریخی هستهٔ اولی تفکر اصولی در میان [[شیعه]]، به عصر امامت [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] برمی‌گردد. آن دو [[امام]] شیوه صحیح استنباط احکام الهی از [[قرآن]] و [[سنت]] را به شاگردان از طریق بیان قواعد و تشویق شاگردان به تطابق جزئیات با قواعد، آموزش می‌دادند.<ref>سید حسن صدر، الشیعه و فنون الاسلام، ص۳۲۷؛ صدر، المعالم الجدیده للاصول، ۱۴۲۱ق، ص۶۵.</ref> [[امام صادق(ع)]] فرمودند: «علینا القاء الاصول و علیکم ان تُفَرِّعوا: بر ماست که اصول کلّی را بیان کنیم و بر شما لازم است که فروعات را به آنها برگردانید [و احکامشان را بیابید]».<ref>[[شیخ عباس قمی]]، [[سفینة البحار]]، ج ۱، ص۲۲.</ref>{{یاد| در روایتی ازامام رضا(ع) این تعبیر آمده است:عَلَيْنَا إِلْقَاءُ اَلْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ اَلتَّفْرِيعُ. <ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، الناشر
مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ قم، ج۲۷، ص۶۲.</ref>}}
مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ قم، ج۲۷، ص۶۲.</ref>}}
برخی از اصحاب [[ائمه(ع)|ائمه]] رساله‌هایی در مسایل علم اصول تألیف کرده‌اند. [[هشام بن حکم]] از اصحاب امام صادق(ع) رساله‌ای در باب الفاظ و پس از آن [[یونس بن عبد الرحمن]] شاگرد [[امام موسی کاظم(ع)]] کتاب ''اختلاف الحدیث'' را در بحث [[تعادل و تراجیح|تَعادُل و تَراجیح]] نوشت.<ref>سید حسن صدر، الشیعه و فنون الاسلام، ص۳۲۷.</ref> <ref>صدر، المعالم الجدیده للاصول، ۱۴۲۱ق، ص۶۵.</ref>  
برخی از اصحاب [[ائمه(ع)|ائمه]] رساله‌هایی در مسایل علم اصول تألیف کرده‌اند. [[هشام بن حکم]] از اصحاب امام صادق(ع) رساله‌ای در باب الفاظ و پس از آن [[یونس بن عبد الرحمن]] شاگرد [[امام موسی کاظم(ع)]] کتاب ''اختلاف الحدیث'' را در بحث [[تعادل و تراجیح|تَعادُل و تَراجیح]] نوشت.<ref>سید حسن صدر، الشیعه و فنون الاسلام، ص۳۲۷.</ref> <ref>صدر، المعالم الجدیده للاصول، ۱۴۲۱ق، ص۶۵.</ref>  
۱۸٬۴۵۹

ویرایش