Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| آدرس = سوره انعام، آیه ۱۰۸ | | آدرس = سوره انعام، آیه ۱۰۸ | ||
}} | }} | ||
===شأن نزول=== | |||
واحدی در کتاب اسباب النزول چند روایت در [[اسباب نزول|شأن نزول]] آیه ۱۰۸ سوره انعام آورده است.<ref>واحدی، اسباب النزول، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۴.</ref> علامه طباطبایی برخی از این روایتها را که در آن [[اسباب نزول|شأن نزول]] آیه را به دلیل اختلاف در صدر و ذیل آیه و همچنین منزه بودن پیامبر از این رفتار رد میکند بنابراین طباطبایی نهی در آیه را متوجه پیامبر ندانسته و خطاب آیه را به مسلمانان دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۲۳.</ref> | |||
* از ابنعباس نقل شده، مشرکان پیش پیامبر آمدند و گفتند از دشنام بتهای ما دست بردار وگرنه خدای تو را دشنام میدهیم که این آیه بر پیامبر نازل گردید.<ref>واحدی، اسباب النزول، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۴.</ref> | |||
* همچنین از قتاده نقل شده، هنگامی که [[آیه ۹۸ سوره انبیاء]] نازل گردید، مشرکان پیش پیامبر آمده و به پیامبر گفتند که اگر از سب بتهای ما دست برندارید خدای شما را دشنام میدهیم و پس از آن بود که این آیه نازل گردید و خدا مسلمانان را از دشنام دادن و تحریک مشرکان نهی کرد.<ref>ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۴۰۹.</ref> | |||
==حرمت سبّ مقدسات== | ==حرمت سبّ مقدسات== | ||
[[سید محمدحسین طباطبایی]]، مفسر شیعه، معتقد است آیه ۱۰۸ سوره انعام، به پرهیز از اهانت و ناسزاگویی<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۰.</ref> به مقدسات توصیه میکند. از نظر وی، چون توهین مؤمنان به بتها باعث عکسالعمل مشرکان و توهین آنها به خدا میشود در حقیقت عمل مؤمنان باعث توهین به مقام الهی خواهد شد.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۵.</ref> به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]]، وظیفه مسلمانان دعوت [[کفر|کفار]] به اسلام با منطق و دلیل است.<ref>طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۳۷؛طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۰۳.</ref> وی معتقد است در دعوت کفار به اسلام، هر عملی که انجام آن منجر به رخدادن فعل حرامی شود، باید ترک شود.<ref>طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۳۷؛طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲، ج۱، ص۴۰۳.</ref> [[ابوالفتوح رازی]]، این آیه را دلیل بر وجوب [[تقیه]] به دلیل وجوب دفع خطر که مقتضای عقل و شرع است دانسته است.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۴۱۰.</ref> به باور مکارم شیرازی، قرآن صریحاً رعایت اصول ادب در بیان را، حتی در برابر معتقدان به خرافیترین و بدترین ادیان، لازم میشمارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۴.</ref> به گفته [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، مفسر شیعه، هر قومی مدعای خود را محترم میداند، بنابراین برای اثبات مدعای خود نباید به توهین متوسل شد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۳.</ref> وی عداوت و جهالت را سبب هتک حرمت [[شرک|مشرکان]] به خدا برمیشمارد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۹.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبایی]]، مفسر شیعه، معتقد است آیه ۱۰۸ سوره انعام، به پرهیز از اهانت و ناسزاگویی<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۰.</ref> به مقدسات توصیه میکند. از نظر وی، چون توهین مؤمنان به بتها باعث عکسالعمل مشرکان و توهین آنها به خدا میشود در حقیقت عمل مؤمنان باعث توهین به مقام الهی خواهد شد.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۵.</ref> به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]]، وظیفه مسلمانان دعوت [[کفر|کفار]] به اسلام با منطق و دلیل است.<ref>طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۳۷؛طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۰۳.</ref> وی معتقد است در دعوت کفار به اسلام، هر عملی که انجام آن منجر به رخدادن فعل حرامی شود، باید ترک شود.<ref>طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۳۷؛طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲، ج۱، ص۴۰۳.</ref> [[ابوالفتوح رازی]]، این آیه را دلیل بر وجوب [[تقیه]] به دلیل وجوب دفع خطر که مقتضای عقل و شرع است دانسته است.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۴۱۰.</ref> به باور مکارم شیرازی، قرآن صریحاً رعایت اصول ادب در بیان را، حتی در برابر معتقدان به خرافیترین و بدترین ادیان، لازم میشمارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۴.</ref> به گفته [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، مفسر شیعه، هر قومی مدعای خود را محترم میداند، بنابراین برای اثبات مدعای خود نباید به توهین متوسل شد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۳.</ref> وی عداوت و جهالت را سبب هتک حرمت [[شرک|مشرکان]] به خدا برمیشمارد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۹.</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۵: | ||
[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] نیز زینتدادن اعمال را اشاره به خاصیت و اثر عمل تفسیر کرده است، ولی چون همه تأثیرات به خدا نسبت داده میشود، این گونه آثار نیز به خدا نسبت داده میشود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref> و از همین جا نتیجه گرفته است که نسبتدادن اعمال به خدا با نسبتدادن آنها به شیطان منافاتی ندارد.، زیرا شیطان انسان را به این قبیل کارهای زشت وسوسه میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref> طباطبائی نیز در تفسیر المیزان با توضیحاتی مفصل تشریح میکند که زینتدادن اعمال انسان در نظر او هم نسبتی با خدا دارد هم با نفس انسان، ولی این نسبت دادن به خدا گاه با واسطه است و گاهی بدون واسطه.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۷.</ref> | [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] نیز زینتدادن اعمال را اشاره به خاصیت و اثر عمل تفسیر کرده است، ولی چون همه تأثیرات به خدا نسبت داده میشود، این گونه آثار نیز به خدا نسبت داده میشود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref> و از همین جا نتیجه گرفته است که نسبتدادن اعمال به خدا با نسبتدادن آنها به شیطان منافاتی ندارد.، زیرا شیطان انسان را به این قبیل کارهای زشت وسوسه میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref> طباطبائی نیز در تفسیر المیزان با توضیحاتی مفصل تشریح میکند که زینتدادن اعمال انسان در نظر او هم نسبتی با خدا دارد هم با نفس انسان، ولی این نسبت دادن به خدا گاه با واسطه است و گاهی بدون واسطه.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۷.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} |