پرش به محتوا

عصمت اکتسابی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۳
جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس ۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
خط ۲۱: خط ۲۱:
جبری انگاشتن عصمت پیامبران به بشر بودن انبیای الهی و برخی از [[آیات]] و [[روایات]] مستند شده است. بر این اساس گفته شده انسان ملازم با خطا و [[گناه]] است و هر اندازه تلاش کند از خطا و لغزش دور باشد، باز در برابر برخی از حوادث درونی و بیرونی عنان اختیار خود را از دست داده و مرتکب خطا خواهد شد؛ بنابراین زمانی که انسانی به مقام عصمت دسترسی پیدا می‌کند قطعا در اثر جبر عوامل بیرونی است. این گروه از اندیشمندان با اشاره به برخی از عبارات قرآنی مانند واژه «اخلصناهم» در آیه ۴۶ [[سوره ص]] و عبارت «یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت» در آیه ۳۳ [[سوره احزاب]]، معتقدند: خداوند تنها برخی از انسان‌ها را از گناهان خالص و پاک کرده، رجس و پلیدی را از آنان دور کرده و به مقام عصمت می‌رساند.<ref>یوسفیان و شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان(ع)، ۱۳۸۸ش، ص۳۹-۴۱.</ref>
جبری انگاشتن عصمت پیامبران به بشر بودن انبیای الهی و برخی از [[آیات]] و [[روایات]] مستند شده است. بر این اساس گفته شده انسان ملازم با خطا و [[گناه]] است و هر اندازه تلاش کند از خطا و لغزش دور باشد، باز در برابر برخی از حوادث درونی و بیرونی عنان اختیار خود را از دست داده و مرتکب خطا خواهد شد؛ بنابراین زمانی که انسانی به مقام عصمت دسترسی پیدا می‌کند قطعا در اثر جبر عوامل بیرونی است. این گروه از اندیشمندان با اشاره به برخی از عبارات قرآنی مانند واژه «اخلصناهم» در آیه ۴۶ [[سوره ص]] و عبارت «یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت» در آیه ۳۳ [[سوره احزاب]]، معتقدند: خداوند تنها برخی از انسان‌ها را از گناهان خالص و پاک کرده، رجس و پلیدی را از آنان دور کرده و به مقام عصمت می‌رساند.<ref>یوسفیان و شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان(ع)، ۱۳۸۸ش، ص۳۹-۴۱.</ref>


در مقابل این نظر عده‌ای از اندیشمندان با برشمردن پیامدهای جبری انگاشتن عصمت از جمله سقوط ارزش انسانی پیامبران، عدم شایستگی انبیای الهی برای الگو شدن،<ref>ری شهری، فلسفه وحی و نبوت، ۱۳۶۶ش.ص۲۰۷-۲۰۸.</ref> برتری نداشتن معصومان بر سایر انسان‌ها<ref>یوسفیان و شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان(ع)، ۱۳۸۸ش، ص۴۶.</ref> و عدم استحقاق [[پاداش]] آنها،<ref>فاضل مقداد، ارشادالطالبین، ۱۴۰۵، ص۳۰۱.</ref> معتقدند عصمت پیامبران با اختیار آدمی قابل جمع است. بر اساس این دیدگاه اگرچه مقام عصمت به اراده خدا نصیب معصوم می‌شود و برخی آیات بر موهبتی بودن آن تاکید دارد؛ ولی مقدمات کسب مقام عصمت به دلیل تلاش و مجاهدت با خواست‌های نفسانی محقق می‌شود.<ref>سبحانی، عصمة الانبیاء فی القرآن الکریم، ۱۴۲۰ق، ص۲۹؛ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۶۱.</ref>
در مقابل این نظر عده‌ای از اندیشمندان با برشمردن پیامدهای جبری انگاشتن عصمت از جمله سقوط ارزش انسانی پیامبران، عدم شایستگی انبیای الهی برای الگو شدن،<ref>ری شهری، فلسفه وحی و نبوت، ۱۳۶۶ش.ص۲۰۷-۲۰۸.</ref> برتری نداشتن معصومان بر سایر انسان‌ها<ref>یوسفیان و شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان(ع)، ۱۳۸۸ش، ص۴۶.</ref> و عدم استحقاق [[پاداش]] آنها،<ref>فاضل مقداد، ارشادالطالبین، ۱۴۰۵، ص۳۰۱.</ref> معتقدند عصمت پیامبران با اختیار آدمی قابل جمع است. بر اساس این دیدگاه اگرچه مقام عصمت به اراده خدا نصیب معصوم می‌شود و برخی آیات بر موهبتی بودن آن تاکید دارد؛ ولی مقدمات کسب مقام عصمت به دلیل تلاش و مجاهدت با خواست‌های نفسانی محقق می‌شود.<ref>سبحانی، عصمة الانبیاء فی القرآن الکریم، ۱۴۲۰ق، ص۲۹؛ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۶۱.</ref>[[مرتضی مطهری|مطهری]] الاهی دان شیعی براین باوار است که اگر عصمت پیامبران و امامان با قهر و ایجاد مانع از سوی خداوند باشد نه تنها این عصمت فضیلت و کمالی برای آنان نیست بلکه تبعیضی است از سوی خداوند میان بندگانش و نادرست است.<ref>مطهری، آزادی معنوی، ص۹۵گ مجموعه آثار،۱۳۸۹  ش، ج۲۳، ص۵۱۹.
</ref>
به عقیده [[علامه طباطبایی]]، مقام عصمت سلب‌کننده اختیار معصوم نیست بلکه علمی است که خداوند به افراد شایسته داده تا باطن گناه را درک کرده، از نزدیک شدن به آن خودداری کنند. به نظر وی علم انبیا به باطن گناه هرگز قوای ادراکی و حسی انسان را از حالت یکسان انجام کار و ترک آن خارج نمی‌کند؛ بلکه اراده انسانی را عامل انجام یا ترک کاری می‌داند. وی برای توضیح بیشتر این مطلب علم انبیا به گناهان را مانند علم انسان‌ها به مسموم بودن یک غذا تشبیه می‌کند که در نتیجه آن از خوردن غذای مسموم دوری می‌کنند.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۳۵۴.</ref>
به عقیده [[علامه طباطبایی]]، مقام عصمت سلب‌کننده اختیار معصوم نیست بلکه علمی است که خداوند به افراد شایسته داده تا باطن گناه را درک کرده، از نزدیک شدن به آن خودداری کنند. به نظر وی علم انبیا به باطن گناه هرگز قوای ادراکی و حسی انسان را از حالت یکسان انجام کار و ترک آن خارج نمی‌کند؛ بلکه اراده انسانی را عامل انجام یا ترک کاری می‌داند. وی برای توضیح بیشتر این مطلب علم انبیا به گناهان را مانند علم انسان‌ها به مسموم بودن یک غذا تشبیه می‌کند که در نتیجه آن از خوردن غذای مسموم دوری می‌کنند.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۳۵۴.</ref>


۱۷٬۸۹۱

ویرایش