پرش به محتوا

باطن قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ دسامبر ۲۰۲۳
خط ۸: خط ۸:
درباره باطن قرآن به صراحت در قرآن آیه‌ای نیامده است، اما در آیات مختلف تعبیر‌هایی دیده می‌شود که برخی، از آنها برای اشاره به باطن قرآن استفاده می‌کنند. مانند آیات ۷۸ و ۸۲ [[سوره نساء]]، [[آیه]] ۲۴ [[سوره محمد]] که کافران را به خاطر تدبر نکردن در آیات، نکوهش می‌کند. می‌گویند این نکوهش برای این نیست که آنها ظاهر الفاظ را متوجه نمی‌شوند بلکه به خاطر عدم توجه به باطن قرآن بوده است.<ref> هاشمی، «ظهر و بطن قرآن»، ص۳.</ref>
درباره باطن قرآن به صراحت در قرآن آیه‌ای نیامده است، اما در آیات مختلف تعبیر‌هایی دیده می‌شود که برخی، از آنها برای اشاره به باطن قرآن استفاده می‌کنند. مانند آیات ۷۸ و ۸۲ [[سوره نساء]]، [[آیه]] ۲۴ [[سوره محمد]] که کافران را به خاطر تدبر نکردن در آیات، نکوهش می‌کند. می‌گویند این نکوهش برای این نیست که آنها ظاهر الفاظ را متوجه نمی‌شوند بلکه به خاطر عدم توجه به باطن قرآن بوده است.<ref> هاشمی، «ظهر و بطن قرآن»، ص۳.</ref>
===برداشت‌هایی از باطن قرآن===
===برداشت‌هایی از باطن قرآن===
در [[روایات]] برای ظاهر و باطن تعبیر‌های مختلفی آورده‌اند،‌ از جمله اینکه، ظاهر، همان کلمات نازل شده اما باطن، معنایی است که از [[تاویل]] [[آیات]] بدست می‌آید.<ref>شاکر، «ظاهر و باطن قرآن»، ص۸۸.</ref>این تعریف به روایتی از [[امام باقر(ع)]] مستند شده است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۶.</ref>برخی مراد از ظاهر و باطن قرآن را،‌ شیوه و اسلوب کلام دانستند. یعنی خداوند برای هدایت انسان در قرآن از شیوه‌های متعدد استفاده می‌کند. گاهی آیات در قالب داستان، گاهی به شکل مثال و گاهی به صورت جدل است. یعنی هر یک از این وجوه دارای ظاهر و باطن است. مثلا امر به روزه، ظاهری دارد و آن خودداری از خوردن و آشامیدن است و باطنی دارد که امری فراتر از خودداری ظاهری است.<ref>شاکر، «ظاهر و باطن قرآن»، ص۸۶.</ref>
در [[روایات]] برای ظاهر و باطن تعبیر‌های مختلفی آورده‌اند،‌ از جمله اینکه، ظاهر، همان کلمات نازل شده اما باطن، معنایی است که از [[تاویل]] [[آیات]] بدست می‌آید.<ref>شاکر، «ظاهر و باطن قرآن»، ص۸۸.</ref>این تعریف به روایتی از [[امام باقر(ع)]] مستند شده است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۶.</ref>برخی مراد از ظاهر و باطن قرآن را،‌ شیوه و اسلوب کلام دانستند. یعنی خداوند برای هدایت انسان در قرآن از شیوه‌های متعدد استفاده می‌کند. گاهی آیات در قالب داستان، گاهی به شکل مثال و گاهی به صورت جدل است. یعنی هر یک از این وجوه دارای ظاهر و باطن است. مثلا امر به [[روزه]]، ظاهری دارد و آن خودداری از خوردن و آشامیدن است و باطنی دارد که امری فراتر از خودداری ظاهری است.<ref>شاکر، «ظاهر و باطن قرآن»، ص۸۶.</ref>


[[امام خمینی]] درباره باطن قرآن می‌گوید: این شیوه قرآن که دارای ظاهر و باطن است، برای این است که همه انسان‌ها را نمی‌توان به یک روش واحد به قرآن دعوت کرد، برخی با معنا و مفهوم و برخی با قصص و ظاهر قرآن دعوت می‌شوند.<ref>خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۹۴ش، ص۱۸۶.</ref>
[[امام خمینی]] درباره باطن قرآن می‌گوید: این شیوه قرآن که دارای ظاهر و باطن است، برای این است که همه انسان‌ها را نمی‌توان به یک روش واحد به قرآن دعوت کرد، برخی با معنا و مفهوم و برخی با قصص و ظاهر قرآن دعوت می‌شوند.<ref>خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۹۴ش، ص۱۸۶.</ref>
۱۸٬۴۱۳

ویرایش