حدیث قدسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{پانویس|اندازه=ریز|3}}' به '{{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Ma.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{الگو:کتابشناسی ناقص}} | {{الگو:کتابشناسی ناقص}} | ||
'''حدیث قُدسی''' کلامی است که [[پیامبر اکرم(ص)]] آن را از [[خداوند]] نقل | '''حدیث قُدسی''' کلامی است که [[پیامبر اکرم(ص)]] آن را از [[خداوند]] نقل میکند و به آن '''حدیث ربانی''' و '''حدیث الهی''' نیز میگویند. در این احادیث، معنی و مضمون از خداوند و الفاظ از پیامبر(ص) است. مضمون مورد نظر ممکن است به واسطه فرشته و یا الهام و یا القا در خواب به پیامبر(ص) منتقل شده باشد. این احادیث معمولا با کلماتی مانند «قال الله» یا «یقول الله» شروع میشوند. حدیث قدسی با قرآن تفاوت دارد؛ زیرا قرآن از لحاظ مفهوم و لفظ از جانب خداوند(ج) است ولی حدیث قدسی فقط مضمونش از جانب خداوند است، در جنبههای مربوط به معجزهبودن یا بعضی از مفاهیم نیز بین قرآن و حدیث قدسی تفاوت وجود دارد. اقوالی که به پیامبران گذشته منسوب است نیز در جمع احادیث قدسی قرار میگیرند، و در برخی روایات، این احادیث از انبیای سابق نقل شدهاند. مضمون احادیث قدسی بیشتر اخلاقی و عرفانی است. | ||
مهمترین بحث و اختلاف نظر درباره این احادیث، وحیانی بودن یا نبودن الفاظ آنهاست. بیشتر این احادیث از پیامبر اکرم(ص) به واسطه [[انس بن مالک]]، [[ابوهریره]]، [[ابن عباس]] و [[حضرت علی(ع)]] نقل شدهاند. | مهمترین بحث و اختلاف نظر درباره این احادیث، وحیانی بودن یا نبودن الفاظ آنهاست. بیشتر این احادیث از پیامبر اکرم(ص) به واسطه [[انس بن مالک]]، [[ابوهریره]]، [[ابن عباس]] و [[حضرت علی(ع)]] نقل شدهاند. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==تعریف== | ==تعریف== | ||
در تعاریفِ گوناگونِ حدیث قدسی، این نقطه مشترک وجود دارد که حدیث قدسی سخنی است که آن را [[پیامبراکرم(ص)]] از قول خدا گزارش کرده،<ref>شیخ بهائی، الوجیزة، ص۴۱۴؛ تهانوی، ج۱، ص۶۲۹</ref> اما چون این تعریف شامل قرآن هم بوده، همین موجب شده است که محدّثان برای آن شاخصهایی معین و وجوه افتراق آن را از [[قرآن]] بیان کنند. | در تعاریفِ گوناگونِ حدیث قدسی، این نقطه مشترک وجود دارد که حدیث قدسی سخنی است که آن را [[پیامبراکرم(ص)]] از قول خدا گزارش کرده،<ref>شیخ بهائی، الوجیزة، ص۴۱۴؛ تهانوی، ج۱، ص۶۲۹</ref> اما چون این تعریف شامل قرآن هم بوده، همین موجب شده است که محدّثان برای آن شاخصهایی معین و وجوه افتراق آن را از [[قرآن]] بیان کنند. تعداد، اهمیت و جزئیات این شاخصها و وجوه افتراق در منابع به طور متفاوت ذکر شده است. مثلا [[شیخ بهائی]]<ref>شیخ بهائی، الوجیزة، ص۴۱۴</ref> در این باره تنها به یک مورد اشاره کرده، حال آنکه بلوشی<ref>ص ۳۶ـ۳۸</ref> چهارده مورد ذکر کرده است. | ||
تعداد، اهمیت و جزئیات این شاخصها و وجوه افتراق در منابع به طور متفاوت ذکر شده است. مثلا [[شیخ بهائی]]<ref>شیخ بهائی، الوجیزة، ص۴۱۴</ref> در این باره تنها به یک مورد اشاره کرده، حال آنکه بلوشی<ref>ص ۳۶ـ۳۸</ref> چهارده مورد ذکر کرده است. | |||
مهمترین ابعاد حدیث قدسی که مورد بحث قرار گرفته عبارتاند از: | مهمترین ابعاد حدیث قدسی که مورد بحث قرار گرفته عبارتاند از: | ||
خط ۳۱: | خط ۲۹: | ||
==در علم درایه== | ==در علم درایه== | ||
ورود بحث احادیث قدسی به | ورود بحث احادیث قدسی به کتابهای [[درایه]]، با وجود بحث درباره آن در آثار [[جرجانی]]، [[ابوالبقاء]]، [[تهانوی]] و امثال آنها، باید از زمان تألیف [[قواعد التحدیث]] قاسمی (متوفی ۱۳۳۴) باشد که پس از آن به کتابهای درایه بعدی هم راه یافته است. در منابع شیعی، این اصطلاح به رغم تدوین دیرهنگام کتابهای درایه، در نخستین آثار تألیف شده در این باب دیده میشود. [[شیخ بهائی]] در [[الوجیزة]]<ref>الوجیزه، ص۴۱۴</ref> و [[مشرق الشمسین]]،<ref>مشرق الشمسین، ص۲۴</ref> و [[میرداماد]] در [[الرواشح السماویة]]<ref>ص ۲۹۱ـ ۲۹۴</ref> به آن پرداختهاند و بدین گونه به کتابهای درایةالحدیثی بعدی [[شیعه]] راه یافته است. | ||
==درون مایه== | ==درون مایه== | ||
درون مایه اصلی احادیث قدسی، مطالب عرفانی و اخلاقی، [[تهذیب نفس]]، تشویق به [[اخلاص]] و [[توبه]] و [[استغفار]]، ذکر فضائل کارهای نیک، ترغیب به مجالست با افراد صالح و حُسن معاشرت با مردمان، انجام دادن [[امر به معروف و نهی از منکر]]، بیان فضل و کرم و جود الهی در پاداش دادن به بندگان، سرگذشت انبیای سلف و مطالبی از این قبیل است.<ref>بلوشی، ص۳۹ـ۴۱</ref> | درون مایه اصلی احادیث قدسی، مطالب عرفانی و اخلاقی، [[تهذیب نفس]]، تشویق به [[اخلاص]] و [[توبه]] و [[استغفار]]، ذکر فضائل کارهای نیک، ترغیب به مجالست با افراد صالح و حُسن معاشرت با مردمان، انجام دادن [[امر به معروف و نهی از منکر]]، بیان فضل و کرم و جود الهی در پاداش دادن به بندگان، سرگذشت انبیای سلف و مطالبی از این قبیل است.<ref>بلوشی، ص۳۹ـ۴۱</ref> در حوزه احکام فقهی، در این نوع احادیث، تشریع هیچ امر واجبی ذکر نشده و تنها بر [[ثواب]] و [[عقاب]] اعمال و اهمیت جایگاه کارهای دینی و عموماً [[مستحب]] تأکید شده است. در منابع شیعی، برخی احادیث قدسی که متضمن اثبات [[امامت]] و حقانیت [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] هستند، جداگانه طبقه بندی شدهاند.<ref>حرّعاملی، ص۲۰۱ـ۳۱۵؛</ref> | ||
در حوزه احکام فقهی، در این نوع احادیث، تشریع هیچ امر واجبی ذکر نشده و تنها بر [[ثواب]] و [[عقاب]] اعمال و اهمیت جایگاه کارهای دینی و عموماً [[مستحب]] تأکید شده است. در منابع شیعی، برخی احادیث قدسی که متضمن اثبات [[امامت]] و حقانیت [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] هستند، جداگانه طبقه بندی شدهاند.<ref>حرّعاملی، ص۲۰۱ـ۳۱۵؛</ref> | |||
با توجه به درون مایه احادیث قدسی، مهمترین قلمرو تحت تأثیر آنها، مکتوبات عرفانی و اخلاقی بوده و اساساً بخش درخور توجهی از آموزههای صوفیه تحت تأثیر این گونه احادیث شکل گرفته یا بعداً مستند به آنها شده است.<ref>هجویری، ص۲۹، ۱۵۵، ۴۰۷، ۴۴۶؛نجم رازی، ص۱۸۵</ref> بعدها بیشترین کاربرد این احادیث در آثار [[محی الدین ابن عربی]] ملاحظه میشود.<ref>الفتوحات المکیة، سفر۲، ص۱۸۶، سفر۶، ص۲۳۴، سفر۱۰، ص۱۵۱، سفر۸، ص۲۹۴</ref> اما استفاده از احادیث قدسی به آثار عرفانی و اخلاقی منحصر نشده و در برخی آثار فقهی<ref>مسلم بن حجاج، ج ۲، ص۹؛شهید ثانی، ج ۲، ص۷۵؛طباطبائی، ج ۱، ص۳۲۹؛شوکانی، ج ۴، ص۳۰۰</ref> و حتی پارهای کتابهای [[اصول فقه]]<ref>شهید اول، قسم ۱، ص۷۵؛تهرانی، ج ۲، ص۱۴۰؛میرزای قمی، ج ۱، ص۴۰۹</ref> نیز استشهاد به آنها دیده میشود. | با توجه به درون مایه احادیث قدسی، مهمترین قلمرو تحت تأثیر آنها، مکتوبات عرفانی و اخلاقی بوده و اساساً بخش درخور توجهی از آموزههای صوفیه تحت تأثیر این گونه احادیث شکل گرفته یا بعداً مستند به آنها شده است.<ref>هجویری، ص۲۹، ۱۵۵، ۴۰۷، ۴۴۶؛نجم رازی، ص۱۸۵</ref> بعدها بیشترین کاربرد این احادیث در آثار [[محی الدین ابن عربی]] ملاحظه میشود.<ref>الفتوحات المکیة، سفر۲، ص۱۸۶، سفر۶، ص۲۳۴، سفر۱۰، ص۱۵۱، سفر۸، ص۲۹۴</ref> اما استفاده از احادیث قدسی به آثار عرفانی و اخلاقی منحصر نشده و در برخی آثار فقهی<ref>مسلم بن حجاج، ج ۲، ص۹؛شهید ثانی، ج ۲، ص۷۵؛طباطبائی، ج ۱، ص۳۲۹؛شوکانی، ج ۴، ص۳۰۰</ref> و حتی پارهای کتابهای [[اصول فقه]]<ref>شهید اول، قسم ۱، ص۷۵؛تهرانی، ج ۲، ص۱۴۰؛میرزای قمی، ج ۱، ص۴۰۹</ref> نیز استشهاد به آنها دیده میشود. |