پرش به محتوا

جون بن حوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:


==معرفی==
==معرفی==
جَون از شهدای واقعه کربلا است. او فردی سیاه‌پوست اهل نوبَه (منطقه‌ای در [[آفریقا]]) و غلام [[فضل بن عباس بن عبدالمطلب]] بود که [[امام علی(ع)]] او را خرید و به [[ابوذر]] بخشید. او تا زمان وفات ابوذر ([[سال ۳۲ قمری]]) در [[ربذه]] همراه او بود و سپس به نزد امام علی(ع) برگشت و در کنار [[اهل بیت]] ماند. گویا او در تعمیر و آماده سازی اسلحه مهارت داشته و در نقلی از [[امام سجاد(ع)]] آمده است: [[شب عاشورا]] جون در چادر [[امام حسین(ع)]] بود و شمشیر او را آماده می‌کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۳؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۰.</ref>
جَون از شهدای واقعه کربلا است. او فردی سیاه‌پوست اهل نوبَه (منطقه‌ای در [[آفریقا]]) و غلام [[فضل بن عباس بن عبدالمطلب]] بود که [[امام علی(ع)]] او را خرید و به [[ابوذر]] بخشید. او تا زمان وفات ابوذر ([[سال ۳۲ قمری]]) در [[ربذه]] همراه او بود و سپس به نزد امام علی(ع) برگشت و در کنار [[اهل بیت]] ماند. گویا او در تعمیر و آماده‌سازی اسلحه مهارت داشته و در نقلی از [[امام سجاد(ع)]] آمده است: [[شب عاشورا]] جون در چادر [[امام حسین(ع)]] بود و شمشیر او را آماده می‌کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۳؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۰.</ref>


نامش در منابع جَون،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفة، ص۱۱۳؛ رجال طوسی، ص۹۹؛ ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۸.</ref> جُوَین،<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۳.</ref> حُوَی،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۲۰.</ref> و جُوَین بن ابی‌مالک.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳.</ref>
نامش در منابع جَون،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفة، ص۱۱۳؛ رجال طوسی، ص۹۹؛ ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۸.</ref> جُوَین،<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۳.</ref> حُوَی،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۲۰.</ref> و جُوَین بن ابی‌مالک.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳.</ref>


==شهادت==
==شهادت==
[[روز عاشورا]] امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت وبیعتش را از او برداشت ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا خون من با خون شما درآمیزد».<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>[ [[ابوالحسن شعرانی| علامه شعرانی]] در تر جمه [[نفس المهموم]]  در باره جون می‌نویسد:او بنده سیاه بود، حسین علیه السلام به او گفت ترا مرخص کردم چون در پی ما آمدی که عافیت جویی، برو که مبادا آسیبی به تو برسدجون در پاسخ گفت: یابن رسول الله من درفراخی کاسه لیس شما باشم و درسختی شما راتنها گذارم؟!(یعنی نمک خوردن ونمکدان شکستن کار بی وفایان است.) {{یاد| جمله جون به امام این است :فقال: يا بن رسول الله أنا في الرخاء ألحس قصاعكم و في الشدة أخذلكم  }}<ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۱۵۰.</ref>
[[روز عاشورا]] امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت و بیعتش را از او برداشت ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا خون من با خون شما درآمیزد».<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>[ [[ابوالحسن شعرانی| علامه شعرانی]] در ترجمه [[نفس المهموم]]  درباره جون می‌نویسد: او بنده سیاه بود، حسین علیه السلام به او گفت: تو را مرخص کردم چون در پی ما آمدی که عافیت جویی، برو که مبادا آسیبی به تو برسد جون در پاسخ گفت: یابن رسول الله من در فراخی کاسه لیس شما باشم و در سختی شما را تنها گذارم؟!(یعنی نمک خوردن و نمکدان شکستن کار بی‌وفایان است.) {{یاد| جمله جون به امام این است :فقال: يا بن رسول الله أنا في الرخاء ألحس قصاعكم و في الشدة أخذلكم  }}<ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۱۵۰.</ref>


جون پس از [[عمرو بن قرظه]]<ref>ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه [[نماز جماعت]]،<ref>دایره المعارف تشیع، ص۵۲۱</ref> از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳</ref> به [[شهادت]] رسید.
جون پس از [[عمرو بن قرظه]]<ref>ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه [[نماز جماعت]]،<ref>دایره المعارف تشیع، ص۵۲۱</ref> از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳</ref> به [[شهادت]] رسید.
خط ۶۷: خط ۶۷:
{{ب|لئن كان عبدا قبلها فلقد زكا|
{{ب|لئن كان عبدا قبلها فلقد زكا|


النجار وطاب الريح وازدهر اللون}}{{پایان شعر}} دوست من به صحرای طف(کربلا) بنگر که آیا سبد خوشبوی گیاهان معطر است که عطر می پراکند یا جون است؟! کیست که حسین برایش دعا می کند آیا جون است یا عون (از خویشان حسین)است.هرچند جون قبلا برده بود، ولى اكنون نسب او پيراسته گشت و بدنش خوشبو و رنگ چهره اش درخشان گرديد. <ref>سماوی، ابصار العین فی انصار الحسین، ۱۴۱۹ق، ص۱۷۷.
النجار وطاب الريح وازدهر اللون}}{{پایان شعر}} دوست من به صحرای طف(کربلا) بنگر که آیا سبد خوشبوی گیاهان معطر است که عطر می‌پراکند یا جون است؟! کیست که حسین برایش دعا می‌کند آیا جون است یا عون (از خویشان حسین)است. هر چند جون قبلا بَرده بود، ولى اكنون نسب او پيراسته گشت و بدنش خوشبو و رنگ چهره‌اش درخشان گرديد. <ref>سماوی، ابصار العین فی انصار الحسین، ۱۴۱۹ق، ص۱۷۷.
</ref>
</ref>


Automoderated users، confirmed، templateeditor
۱٬۶۵۱

ویرایش