پرش به محتوا

معاویة بن ابی‌سفیان: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
{{همچنین ببینید|سب علی}}
{{همچنین ببینید|سب علی}}
یکی از مهم‌ترین شیوه‌های معاویه در برخورد با شیعیان، ایجاد بیزاری از امام علی(ع) در میان مردم بود. معاویه و دیگر امویان در دوره‌های بعد به سختی در حذف چهره امام علی از جامعه و معرفی او به عنوان عنصری جنگ طلب و خونریز فعالیت می‌کردند.<ref>محمد سهیل طقوش، دولت امویان، ص۲۸، از اضافات رسول جعفریان</ref> در محافل از او اظهار تنفر می‌کردند و او را [[لعن]] می‌کردند. [[ابن ابی‌الحدید|ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] به احادیث مجعولی که معاویه در ذم علی(ع) ساخت، اشاره میکند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۶۳ باب «احادیثی که معاویه با تحریک عده‌ای از صحابه و تابعین، در ذم علی(ع) جعل کرد»</ref>
یکی از مهم‌ترین شیوه‌های معاویه در برخورد با شیعیان، ایجاد بیزاری از امام علی(ع) در میان مردم بود. معاویه و دیگر امویان در دوره‌های بعد به سختی در حذف چهره امام علی از جامعه و معرفی او به عنوان عنصری جنگ طلب و خونریز فعالیت می‌کردند.<ref>محمد سهیل طقوش، دولت امویان، ص۲۸، از اضافات رسول جعفریان</ref> در محافل از او اظهار تنفر می‌کردند و او را [[لعن]] می‌کردند. [[ابن ابی‌الحدید|ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] به احادیث مجعولی که معاویه در ذم علی(ع) ساخت، اشاره میکند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۶۳ باب «احادیثی که معاویه با تحریک عده‌ای از صحابه و تابعین، در ذم علی(ع) جعل کرد»</ref>
::سب و [[لعن]] علی در دوره معاویه و سپس امویان به صورت یک سنت متداول ادامه داشت، تا آنکه در زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] خاتمه یافت.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۲۴۳</ref> چنانچه وقتی از [[مروان بن حکم]] سؤال شد چرا در منابر به علی دشنام می‌گویند، گفت: حاکمیت بنی امیه جز با [[سب علی]] پابرجا نمی‌ماند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۴ ؛ عَن عمر بن عَلی قَالَ: قَالَ مروان لعلی بن الْحُسَین: ما کانَ أحد أکف عَن صاحبنا من صاحبکم. قَالَ: فلم تشتمونه عَلَی المنابر؟!! قَالَ: لا یستقیم لنا هذا إلا بهذا.</ref> معاویه می‌گفت این امر باید چنان گسترش یابد تا کودکان با این شعار بزرگ شده و جوانان با آن پیر شوند و هیچ کس از او فضیلتی نقل نکند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۵۷؛ العمانی، النصایح الکافیة، ص۷۲</ref> معاویه به [[سمرة بن جندب]] چهارصد هزار دینار داد تا بگوید «و هو الد الخصام» درباره علی نازل شده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۳۶۱</ref> همو شماری از [[صحابه]] و [[تابعین]] را بر آن داشت تا بر ضد [[امام علی(ع)]] احادیثی روایت کنند که از آن جمله [[ابوهریره]]، [[عمرو بن عاص سهمی|عمرو بن عاص]]، [[مغیرة بن شعبة|مغیره بن شعبه]] و [[عروه بن زبیر]] بودند. او در پایان خطبه‌هایش علی را لعن و کارگزارانی را که چنین نمی‌کردند، عزل می‌کرد و وحشتی ایجاد کرده بود که مردم نام فرزندانشان را علی نگذارند.<ref>ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۷، ص۳۱۹</ref>
::سب و [[لعن]] علی در دوره معاویه و سپس امویان به صورت یک سنت متداول ادامه داشت، تا آنکه در زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] خاتمه یافت.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۲۴۳</ref> چنانچه وقتی از [[مروان بن حکم]] سؤال شد چرا در منابر به علی دشنام می‌گویند، گفت: حاکمیت بنی امیه جز با [[سب علی]] پابرجا نمی‌ماند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۴ ؛ عَن عمر بن عَلی قَالَ: قَالَ مروان لعلی بن الْحُسَین: ما کانَ أحد أکف عَن صاحبنا من صاحبکم. قَالَ: فلم تشتمونه عَلَی المنابر؟!! قَالَ: لا یستقیم لنا هذا إلا بهذا.</ref> معاویه می‌گفت این امر باید چنان گسترش یابد تا کودکان با این شعار بزرگ شده و جوانان با آن پیر شوند و هیچ کس از او فضیلتی نقل نکند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۵۷؛ العمانی، النصایح الکافیة، ص۷۲</ref> معاویه به [[سمرة بن جندب]] صد هزار دینار داد تا بگوید«و هو اَلَدّ الخصام» درباره علی نازل شده است و او نپذیرفت تا این که با چهارصد هزار دینار« راضی به این کارشد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج ۴، ۷۳</ref> همو شماری از [[صحابه]] و [[تابعین]] را بر آن داشت تا بر ضد [[امام علی(ع)]] احادیثی روایت کنند که از آن جمله [[ابوهریره]]، [[عمرو بن عاص سهمی|عمرو بن عاص]]، [[مغیرة بن شعبة|مغیره بن شعبه]] و [[عروه بن زبیر]] بودند. او در پایان خطبه‌هایش علی را لعن و کارگزارانی را که چنین نمی‌کردند، عزل می‌کرد و وحشتی ایجاد کرده بود که مردم نام فرزندانشان را علی نگذارند.<ref>ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۷، ص۳۱۹</ref>
* '''شهادت [[حجر بن عدی]] و یارانش''': هنگامی که [[مغیرة بن شعبة|مغیره]] و دیگران در [[کوفه]] روی منبر، [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] را [[لعن]] می‌کردند، [[حجر بن عدی|حجر بن عدی کندی]] و [[عمرو بن حمق خزاعی]] و همراهانشان بپا می‌خواستند و لعن را به خودشان بازمی‌گفتند و در این‌باره سخن می‌گفتند. پس از مغیره که [[زیاد بن ابیه]] حاکم کوفه شد در پی دستگیری آنها برآمد. عمرو بن حمق خزاعی و چند نفر همراه وی به [[موصل]] گریختند و حجر بن عدی و ۱۳ مرد از همراهانش دستگیر و نزد معاویه فرستاده شدند. زیاد در نامه‌اش به معاویه نوشت که اینان در [[لعن]] [[ابو تراب]] [کنیه امام علی(ع)] با جماعت مسلمانان مخالفت ورزیده‌اند و بر والیان دروغ‌پردازی کرده‌اند و بدین جهت از زیر فرمان بیرون رفته‌اند. هنگامی که بازداشت شدگان به [[مرج عذراء]] در چند میلی دمشق رسیدند، معاویه دستور داد که آنان را همانجا گردن زنند. چون برخی درباره ۶ نفر از آنان وساطت کردند، این ۶ نفر را زنده گذاشتند ولی ۷ تن دیگر را کشتند: [[حجر بن عدی|حجر بن عدی کندی]]، [[شریک بن شداد حضرمی]]، [[صیفی بن فسیل شیبانی]]، [[قبیصه ابن ضبیعه عبسی]]، [[محرز بن شهاب تمیمی]]، [[کدام بن حیان عنزی]]،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، صص۱۶۲-۱۶۳؛ با اینکه یعقوبی، شهیدان این واقعه را ۷ تن دانسته است ولی فقط نام ۶ نفر را یاد کرده است.</ref> [[عبدالرحمان بن حسان عنزی]].<ref> الطبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۰۷؛ طبری نام ۷ تن را یاد کرده است ولی نام محرز بن شهاب را با پسوند «سعدی منقری» همراه نموده است و نه «تمیمی».</ref>
* '''شهادت [[حجر بن عدی]] و یارانش''': هنگامی که [[مغیرة بن شعبة|مغیره]] و دیگران در [[کوفه]] روی منبر، [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] را [[لعن]] می‌کردند، [[حجر بن عدی|حجر بن عدی کندی]] و [[عمرو بن حمق خزاعی]] و همراهانشان بپا می‌خواستند و لعن را به خودشان بازمی‌گفتند و در این‌باره سخن می‌گفتند. پس از مغیره که [[زیاد بن ابیه]] حاکم کوفه شد در پی دستگیری آنها برآمد. عمرو بن حمق خزاعی و چند نفر همراه وی به [[موصل]] گریختند و حجر بن عدی و ۱۳ مرد از همراهانش دستگیر و نزد معاویه فرستاده شدند. زیاد در نامه‌اش به معاویه نوشت که اینان در [[لعن]] [[ابو تراب]] [کنیه امام علی(ع)] با جماعت مسلمانان مخالفت ورزیده‌اند و بر والیان دروغ‌پردازی کرده‌اند و بدین جهت از زیر فرمان بیرون رفته‌اند. هنگامی که بازداشت شدگان به [[مرج عذراء]] در چند میلی دمشق رسیدند، معاویه دستور داد که آنان را همانجا گردن زنند. چون برخی درباره ۶ نفر از آنان وساطت کردند، این ۶ نفر را زنده گذاشتند ولی ۷ تن دیگر را کشتند: [[حجر بن عدی|حجر بن عدی کندی]]، [[شریک بن شداد حضرمی]]، [[صیفی بن فسیل شیبانی]]، [[قبیصه ابن ضبیعه عبسی]]، [[محرز بن شهاب تمیمی]]، [[کدام بن حیان عنزی]]،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، صص۱۶۲-۱۶۳؛ با اینکه یعقوبی، شهیدان این واقعه را ۷ تن دانسته است ولی فقط نام ۶ نفر را یاد کرده است.</ref> [[عبدالرحمان بن حسان عنزی]].<ref> الطبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۰۷؛ طبری نام ۷ تن را یاد کرده است ولی نام محرز بن شهاب را با پسوند «سعدی منقری» همراه نموده است و نه «تمیمی».</ref>


۱۵٬۵۱۳

ویرایش