Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۷۷۷
ویرایش
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==موارد جواز تیمم== | ==موارد جواز تیمم== | ||
فقیهان مسلمان با توجه به | فقیهان مسلمان با توجه به «وَإِن کنتُم مَّرْضَیٰ أَوْ عَلَیٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنکم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیمَّمُوا؛ و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکی از شما از قضای حاجت آمد، یا با زنان نزدیکی کردهاید و آبی نیافتید، پس تیمم کنید.»، مواردی که در آن، تیمم بهجای وضو و غسل جایز میشود را بر شمردهاند: | ||
*با توجه به جمله «وَإِن کنتُم مَّرْضَیٰ؛ اگر بیمار بودید.»، گفتهاند اگر [[مکلف]] بیمار باشد، بهطوری که استفاده از آب برای او ضرر داشته باشد، بهجای وضو، میتواند تیمم کند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۰۹؛ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۶۳.</ref> | *با توجه به جمله «وَإِن کنتُم مَّرْضَیٰ؛ اگر بیمار بودید.»، گفتهاند اگر [[مکلف]] بیمار باشد، بهطوری که استفاده از آب برای او ضرر داشته باشد، بهجای وضو، میتواند تیمم کند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۰۹؛ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۶۳.</ref> | ||
*با توجه به جمله «أَوْ عَلَیٰ سَفَرٍ؛ یا در سفر بودید.» برخی فقها و مفسران گفتهاند، گاهی اتفاق میافتد برای کسی که در سفر است، قدرت دسترسی به آب وجود ندارد و یا آبی به همراه دارد و بیم آن دارد که اگر برای وضو استفاده کند، تشنگی بر او فشار بیاورد و جانش به خطر افتد، در همه این موارد و مواردی از این قبیل میتواند بهجای وضو، تیمم کند.<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۱۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۲۲۶.</ref> بهگفته [[سید محمدحسین طباطبایی]]، صاحب [[تفسیر المیزان]]، بیماری و مسافرت که در آیه آمده، خودشان از اموری نیستند که وضو یا غسل را بر مکلف، واجب سازند؛ بلکه ذکر آنها در آیه بدین منظور بوده که شخص بیمار و مسافر یا نمیتواند بدن خود را با آب، برای وضو و غسل بشوید و یا دسترسی به آب پیدا نمیکند و این افراد | *با توجه به جمله «أَوْ عَلَیٰ سَفَرٍ؛ یا در سفر بودید.» برخی فقها و [[مفسران]] گفتهاند، گاهی اتفاق میافتد برای کسی که در سفر است، قدرت دسترسی به آب وجود ندارد و یا آبی به همراه دارد و بیم آن دارد که اگر برای وضو استفاده کند، تشنگی بر او فشار بیاورد و جانش به خطر افتد، در همه این موارد و مواردی از این قبیل میتواند بهجای وضو، تیمم کند.<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۱۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۲۲۶.</ref> بهگفته [[سید محمدحسین طباطبایی]]، صاحب [[تفسیر المیزان]]، بیماری و مسافرت که در آیه آمده، خودشان از اموری نیستند که وضو یا غسل را بر مکلف، واجب سازند؛ بلکه ذکر آنها در آیه بدین منظور بوده که شخص بیمار و مسافر یا نمیتواند بدن خود را با آب، برای وضو و غسل بشوید و یا دسترسی به آب پیدا نمیکند و این افراد چنین شرایطی، اگر به [[حدث اصغر]] و [[حدث اکبر]] دچار شوند، بهجای وضو و غسل، باید تیمم کنند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۲۲۶.</ref> | ||
*جمله «جَاءَ أَحَدٌ مِّنکم مِّنَ الْغَائِطِ؛ یکی از شما از قضای حاجت آمد.»، بهگفته فقها و مفسران، کنایه از [[حدث اصغر]] است که بهواسطه آن، برای خواندن نماز، وضو واجب میشود.<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۱۰.</ref> جمله «أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ؛ یا زنان را لمس کردید.»، نیز بهگفته برخی فقها و مفسران، کنایه از [[آمیزش]] با زنان یا [[حدث اکبر]] است که بهواسطه آن، [[غسل جنابت]] واجب میشود<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۶۳.</ref> و در | *جمله «جَاءَ أَحَدٌ مِّنکم مِّنَ الْغَائِطِ؛ یکی از شما از قضای حاجت آمد.»، بهگفته فقها و مفسران، کنایه از [[حدث اصغر]] است که بهواسطه آن، برای خواندن نماز، وضو واجب میشود.<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۱۰.</ref> جمله «أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ؛ یا زنان را لمس کردید.»، نیز بهگفته برخی فقها و مفسران، کنایه از [[آمیزش]] با زنان یا [[حدث اکبر]] است که بهواسطه آن، [[غسل جنابت]] واجب میشود<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۶۳.</ref> و سپس در عبارت «فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیمَّمُوا» بیان کرده است که اگر با وجود حدث اصغر و حدث اکبر، مکلف به اندازه کفایت برای وضو و غسل، آب پیدا نکرد و یا به آن دسترسی نداشت، در این صورت میتواند بهجای وضو و غسل، تیمم کند.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۶.</ref> | ||
==اختلاف نظر در معنای برخی واژگان آیه== | ==اختلاف نظر در معنای برخی واژگان آیه== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
===معنای تیمم=== | ===معنای تیمم=== | ||
{{اصلی|تیمم}} | {{اصلی|تیمم}} | ||
برخی، واژه تیمم در آیه را به معنای «قصد»، یعنی معنای لغوی آن در نظر گرفتهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۵، ص۱۰۰.</ref> برخی نیز بر این نظرند که این واژه بر معنای شرعی آن دلالت دارد<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۹۱؛ بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۲۴۴.</ref> و عبارت است از: زدن دستها بر روی خاک و مسح صورت و پشت دستها | برخی، واژه تیمم در آیه را به معنای «قصد»، یعنی معنای لغوی آن در نظر گرفتهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۵، ص۱۰۰.</ref> برخی نیز بر این نظرند که این واژه بر معنای شرعی آن دلالت دارد<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۹۱؛ بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۲۴۴.</ref> و عبارت است از: زدن دستها بر روی خاک و مسح صورت و پشت دستها با همان دستهایی که بر روی خاک زده شده است.<ref>عاملی، مدارک الاحکام، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۷۵. | ||
</ref> | </ref> | ||
===معنای صعید=== | ===معنای صعید=== | ||
اختلاف نظر فقها در این که تیمم بر چه چیزهایی صحیح است، ناشی از اختلاف نظر در معنای واژه «صعید» است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۵، ص۱۲۰.</ref> بنا به یک نظر که بر آن ادعای اجماع شده، | اختلاف نظر فقها در این که تیمم بر چه چیزهایی صحیح است، ناشی از اختلاف نظر در معنای واژه «صعید» است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۵، ص۱۲۰.</ref> بنا به یک نظر که بر آن ادعای اجماع شده، واژه «صعید»، بر هر آن چیزی که عنوان زمین بر آن صدق میکند، اطلاق میگردد. مانند سنگ، کلوخ، سنگریزه و مانند آن.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۵، ص۱۱۸؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار التفسیر، ج۴، ص۳۷۷.</ref> برخی همچون جوهری، در صحاح اللغه، آن را صرفاً به خاک، معنا کردهاند.<ref>جوهری، صحاح اللغة، ۱۴۰۷ق، ذیل واژه «صعید».</ref> | ||
درباره توصیف واژه «صعید» به | درباره توصیف واژه «صعید» به «طَیِب» در جمله «صَعِیدًا طَیبًا»، بهگفته طباطبایی در تفسیر المیزان، بدین منظور است که زمین، خواه خاک یا سنگش، از حالت طبیعیاش خارج نشده باشد و مانند گچ، آهک و امثال آنها نباشد که با پختهشدن و حرارت دادن، حالت اصلی و طبیعی خود را از دست دادهاند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۹.</ref> برخی نیز واژه «طیب» را به معنای «پاک» دانسته و بر این نظرند، زمینی که بر آن تیمم میکنند، باید پاک باشد و نجس نباشد.<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ فاضل جواد، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۶۶.</ref> | ||
==چگونگی تیمم== | ==چگونگی تیمم== | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
فقهای مسلمان با توجه به «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکمْ وَأَیدِیکم؛ صورت و دستهایتان را [با خاک] مسح کنید.»، به بیان چگونگی انجام تیمم و مقداری که لازم است مسح شود، پرداختهاند.<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۱۳.</ref> بیشتر فقهای [[امامیه]] بر این نظرند که حرف «باء» در «بِوُجُوهِکمْ» به معنای «بعضی» است و در تیمم، مسح قسمتی از صورت کفایت میکند.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷؛ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۶۶.</ref> آنها همچنین با استناد به [[سنت|سنت پیامبر(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]]، بر این نظرند که این قسمت صورت باید پیشانی باشد و واجب است که مسح آن، با هر دو دست، از بالا تا ابروها و بالای بینی باشد.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷.</ref> همچنین از نظر امامیه، پس از مسح پیشانی، واجب است، پشت دستها با دست دیگر، از مچ تا انتهای انگشتان، مسح شود.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷؛ مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ۱۴۲۱ق، ص۷۱.</ref> | فقهای مسلمان با توجه به «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکمْ وَأَیدِیکم؛ صورت و دستهایتان را [با خاک] مسح کنید.»، به بیان چگونگی انجام تیمم و مقداری که لازم است مسح شود، پرداختهاند.<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۱۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۱۳.</ref> بیشتر فقهای [[امامیه]] بر این نظرند که حرف «باء» در «بِوُجُوهِکمْ» به معنای «بعضی» است و در تیمم، مسح قسمتی از صورت کفایت میکند.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷؛ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۶۶.</ref> آنها همچنین با استناد به [[سنت|سنت پیامبر(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]]، بر این نظرند که این قسمت صورت باید پیشانی باشد و واجب است که مسح آن، با هر دو دست، از بالا تا ابروها و بالای بینی باشد.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷.</ref> همچنین از نظر امامیه، پس از مسح پیشانی، واجب است، پشت دستها با دست دیگر، از مچ تا انتهای انگشتان، مسح شود.<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷؛ مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ۱۴۲۱ق، ص۷۱.</ref> | ||
[[مذاهب چهارگانه اهل سنت]] و [[شیخ صدوق]] از امامیه، بهگفته [[محمدجواد مغنیه]] در کتاب [[الفقه علی المذاهب الخمسة]]، معتقدند که منظور از صورت در آیه، همه صورت است و نه قسمتی از آن و لذا واجب است که در تیمم، همه صورت، حتی ریش، مسح شود.<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ۱۴۲۱ق، ص۷۰.</ref> [[شافعیه]] و [[حنفیه]] بر این نظرند که منظور از «دست» در آیه، از | [[مذاهب چهارگانه اهل سنت]] و [[شیخ صدوق]] از امامیه، بهگفته [[محمدجواد مغنیه]] در کتاب [[الفقه علی المذاهب الخمسة]]، معتقدند که منظور از صورت در آیه، همه صورت است و نه قسمتی از آن و لذا واجب است که در تیمم، همه صورت، حتی ریش، مسح شود.<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ۱۴۲۱ق، ص۷۰.</ref> [[شافعیه]] و [[حنفیه]] بر این نظرند که منظور از «دست» در آیه، از سر انگشتان تا آرنج؛ یعنی همان مقداری است که در وضو واجب است شسته شود و لذا واجب است که در تیمم نیز همین محدوده مسح شود.<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ۱۴۲۱ق، ص۷۰.</ref> [[مالکیه]] و [[حنابله]] معتقدند که مسح دست از سر انگشتان تا اطراف مچ دست، واجب و تا آرنج مستحب است.<ref>جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۴۸؛ مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ۱۴۲۱ق، ص۷۰.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |