confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۲۴
ویرایش
خط ۸: | خط ۸: | ||
به باور متکلمان چنانکه طباطبائی تصریح کرده است وظیفه اصلی [[نبوت|پیامبران]] چیزی بیش از ابلاغ و اتمام حجت نیست<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۷، ص۷۴.</ref> مفسر دیگری ذیل [[آیه ۱۱ سوره انعام]] که بشری بودن انبیاء سخن میگوید تصریح کرده است که هدف فرستادن پیامبران اتمام حجت است.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۳.</ref> چنانکه همین نکته را بر اساس جملاتی از خطبه اول [[نهج البلاغه]] نیز تبیین کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۱۶.</ref> [[جعفر سبحانی|سبحانی]]، متکلم و فقیه شیعه، تصریح کرده است که اگر خداوند پیامبری نفرستد، یا بفرستد ولی او نتواند همه احکام را بیان کند، یا برخی را بیان کند و برخی را بیان نکند، یا بیان کند ولی موانعی باشد که این احکام به مردم نرسد، حجت تمام نخواهد شد.<ref>سبحانی، ارشاد العقول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۳۸.</ref> در همین راستا [[عبدالله جوادی آملی]]، الاهیدان شیعه، یکی از دلایل [[عدم تحریف قرآن]] را لزوم اتمام حجت دانسته است.<ref>جوادی آملی، نزاهت قرآن از تحریف، ۱۳۸۲ش، ص۴۲.</ref> | به باور متکلمان چنانکه طباطبائی تصریح کرده است وظیفه اصلی [[نبوت|پیامبران]] چیزی بیش از ابلاغ و اتمام حجت نیست<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۷، ص۷۴.</ref> مفسر دیگری ذیل [[آیه ۱۱ سوره انعام]] که بشری بودن انبیاء سخن میگوید تصریح کرده است که هدف فرستادن پیامبران اتمام حجت است.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۳.</ref> چنانکه همین نکته را بر اساس جملاتی از خطبه اول [[نهج البلاغه]] نیز تبیین کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۱۶.</ref> [[جعفر سبحانی|سبحانی]]، متکلم و فقیه شیعه، تصریح کرده است که اگر خداوند پیامبری نفرستد، یا بفرستد ولی او نتواند همه احکام را بیان کند، یا برخی را بیان کند و برخی را بیان نکند، یا بیان کند ولی موانعی باشد که این احکام به مردم نرسد، حجت تمام نخواهد شد.<ref>سبحانی، ارشاد العقول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۳۸.</ref> در همین راستا [[عبدالله جوادی آملی]]، الاهیدان شیعه، یکی از دلایل [[عدم تحریف قرآن]] را لزوم اتمام حجت دانسته است.<ref>جوادی آملی، نزاهت قرآن از تحریف، ۱۳۸۲ش، ص۴۲.</ref> | ||
به باور شیعیان فلسفه اصلی [[امامت امامان شیعه|امامت]] نیز مثل نبوت همان اتمام حجت است.<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]، متکلم شیعه، این دلیل را با تکیه بر احادیثی از [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] تبیین کرده است و تصریح دارد که چون قرآن تفصیلات شریعت را بیان نکرده | به باور شیعیان فلسفه اصلی [[امامت امامان شیعه|امامت]] نیز مثل نبوت همان اتمام حجت است.<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]، متکلم شیعه، این دلیل را با تکیه بر احادیثی از [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] تبیین کرده است و تصریح دارد که چون قرآن تفصیلات شریعت را بیان نکرده و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] هم از دنیا رفته است، پس اتمام حجت بدون [[ضرورت امامت|نصب امامان]] محقق نمیشود.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۴-۱۴۶.</ref> در کتاب حدیثی [[الکافی (کتاب)|کافی]] که یکی از [[کتب اربعه|کتابهای چهارگانه]] اصلی [[حدیث]] نزد [[شیعه]] است، [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] دو باب را به روایاتی اختصاص داده که درباره اتمام حجت هستند؛ نخست «باب البیان و التعریف و لزوم الحجة»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۶۲.</ref> با شش حدیث است که مترجمانی مثل [[محمدباقر کمرهای|کمرهای]]<ref>کمرهای، ترجمه اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۶۵.</ref> و مصطفوی<ref>مصطفوی، ترجمه اصول کافی، بیتا، ج۱، ص۲۲۸.</ref> آن را به اتمام حجت ترجمه کردهاند، و دیگری «باب أن الحجة لا تقوم لله علی خلقه الا بالامام»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> با چهار حدیث است که کمرهای آن را چنین ترجمه کرده است: باب در این که اتمام حجت از طرف خدا بر خلقش میسر نباشد جز به وجود امام<ref>کمرهای، ترجمه اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۴۹.</ref>. | ||
===مفهوم حجت=== | ===مفهوم حجت=== | ||
حجت به معنای چیزی است که بتوان در تقابل با دیگری به آن تمسک و احتجاج کرد و رفتار و باورهای خود را قابل دفاع دانست.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۲.</ref> در باور دینی این حجت میتواند هم از طرف خدا باشد هم از طرف بندگان<ref>اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۶۲.</ref> به این معنا که هم خداوند در مقام مؤاخذه علیه بندگانش از آن استفاده میکند<ref>طباطبائی، المیزان، ج۲۰، ص۱۴۷.</ref> و هم بندگان میتوانند برای بیان عذر خود به حجت استناد کنند.<ref>اراکی، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۹.</ref> | حجت به معنای چیزی است که بتوان در تقابل با دیگری به آن تمسک و احتجاج کرد و رفتار و باورهای خود را قابل دفاع دانست.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۲.</ref> در باور دینی این حجت میتواند هم از طرف خدا باشد هم از طرف بندگان<ref>اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۶۲.</ref> به این معنا که هم خداوند در مقام مؤاخذه علیه بندگانش از آن استفاده میکند<ref>طباطبائی، المیزان، ج۲۰، ص۱۴۷.</ref> و هم بندگان میتوانند برای بیان عذر خود به حجت استناد کنند.<ref>اراکی، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۹.</ref> |