پرش به محتوا

اتمام حجت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۳۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ اوت ۲۰۲۳
جز
خط ۱۷: خط ۱۷:


=== کفایت عقل برای اتمام حجت ===
=== کفایت عقل برای اتمام حجت ===
و به گفته [[سید محمد حسینی شیرازی|شیرازی]] دیگر فقیه و مفسر شیعه، حتی استدلال عقلی هم برای اتمام حجت کافی نیست و خداوند برای عذاب باید حجت ظاهری بیاورد.<ref>شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۶.</ref> هر چند مفسران [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] معتقدند در برخی مباحث، دلایل عقلی برای اتمام حجت کافی است و آیه ۱۵ سوره اسراء ناظر به عذاب دنیوی است اتمام حجت عقلی را ناکافی می‌داند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۲.</ref> ولی [[مرتضی مطهری|مطهری]] عذاب اخروی را هم مشروط به اتمام حجت با آمدن پیامبران می‌داند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۷۵۵.</ref> چنان‌که طباطبائی نیز در کتاب [[شیعه در اسلام (کتاب)|شیعه در اسلام]] عقل را برای اتمام حجت کافی نمی‌داند و معتقد است بدون آمدن پیامبران حجت تمام نمی‌شود.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۰.</ref>
[[شیخ مفید]] متکلم نامدار شیعه در قرن چهارم می‌گوید شیعیان اتفاق نظر دارند که عقل بدون همراهی سمع (دلایل نقلی) هیچ تکلیفی را ثابت نمی‌کند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق،‌ ص۴۴.</ref> در نقطه مقابل [[شیخ طوسی]]  فقیه و مفسر قرن پنجم دلیل عقلی را برای اتمام حجت کافی می‌داند و خداوند حق دارد بر اساس همان فهم عقلی افراد ایشان را عذاب کند.<ref>طوسی، التبیان، بی‌تا، ج۴، ص۱۱۰.</ref> در دوران متأخرتر [[سید محمد حسینی شیرازی|شیرازی]] دیگر فقیه و مفسر شیعه معتقد است استدلال عقلی برای اتمام حجت کافی نیست و خداوند برای عذاب باید حجت ظاهری بیاورد.<ref>شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۶.</ref> هرچند مفسران [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] معتقدند در برخی مباحث، دلایل عقلی برای اتمام حجت کافی است و آیه ۱۵ سوره اسراء ناظر که اتمام حجت عقلی را ناکافی می‌داند ناظر به عذاب دنیوی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۲.</ref> ولی [[مرتضی مطهری|مطهری]] عذاب اخروی را هم مشروط به اتمام حجت با آمدن پیامبران می‌داند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۷۵۵.</ref> چنان‌که طباطبائی نیز در کتاب [[شیعه در اسلام (کتاب)|شیعه در اسلام]] عقل را برای اتمام حجت کافی نمی‌داند و معتقد است بدون آمدن پیامبران حجت تمام نمی‌شود.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۰.</ref> [[سید عبدالاعلی سبزواری|عبدالاعلی سبزواری]] فقیه و مفسر شیعه نیز معتقد است حتی با وجود حکم عقلی بر چیزی، اگر [[شارع]] همان حکم را بیان کند اتمام حجت حاصل می‌شود.<ref>سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۰۲.</ref>  
 
[[سید عبدالاعلی سبزواری|عبدالاعلی سبزواری]] فقیه و مفسر شیعه در مباحث علم اصول معتقد است با وجود حکم عقلی بر چیزی، اگر [[شارع]] همان حکم را بیان کند اتمام حجت حاصل می‌شود و فرد دیگر هیچ عذری نخواهد داشت.<ref>سبزواری، تهذیب الاصول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۰۲.</ref>


=== اتمام حجت، فلسفه نبوت و امامت ===
=== اتمام حجت، فلسفه نبوت و امامت ===
وظیفه [[نبوت|پیامبران]] نیز چیزی بیش از ابلاغ و اتمام حجت نیست<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۷، ص۷۴.</ref> چنان که مفسر دیگری ذیل [[آیه ۱۱ سوره انعام]] که بشری بودن انبیاء سخن می‌گوید تصریح کرده است که هدف فرستادن پیامبران اتمام حجت است.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۳.</ref> چنان که همین نکته را بر اساس جملاتی از خطبه اول [[نهج البلاغه]] نیز تبیین کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۱۶.</ref> به باور شیعیان فلسفه اصلی [[امامت امامان شیعه|امامت]] نیز مثل نبوت همان اتمام حجت است.<ref>جمعی از نویسندگان،‌ امامت‌پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> [[علی ربانی‌ گلپایگانی|ربانی‌ گلپایگانی]] متکلم شیعه این دلیل را با تکیه بر احادیثی از [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)]] و [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] تبیین کرده‌ است و تصریح دارد که چون قرآن تفصیلات شریعت را بیان نکرده است، و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] هم از دنیا رفته است، پس اتمام حجت بدون نصب امامان محقق نمی‌شود.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۴-۱۴۶.</ref>
وظیفه [[نبوت|پیامبران]] نیز چیزی بیش از ابلاغ و اتمام حجت نیست<ref>طباطبائی، المیزان، ج۱۷، ص۷۴.</ref> چنان که مفسر دیگری ذیل [[آیه ۱۱ سوره انعام]] که بشری بودن انبیاء سخن می‌گوید تصریح کرده است که هدف فرستادن پیامبران اتمام حجت است.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۳.</ref> چنان که همین نکته را بر اساس جملاتی از خطبه اول [[نهج البلاغه]] نیز تبیین کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۱۶.</ref> در همین راستا [[عبدالله جوادی آملی]] الاهی‌دان شیعه یکی از دلایل [[عدم تحریف قرآن]] را لزوم اتمام حجت دانسته است.<ref>جوادی آملی، نزاهت قرآن از تحریف، ۱۳۸۲ش، ص۴۲.</ref> سبحانی متکلم و فقیه شیعه تصریح کرده است که اگر خداوند پیامبری نفرستد، یا بفرستد ولی او نتواند همه احکام را بیان کند، یا برخی را بیان کند و برخی را بیان نکند، یا بیان کند ولی موانعی باشد که این احکام به مردم نرسد، حجت تمام نخواهد شد.<ref>سبحانی، ارشاد العقول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۳۸.</ref>


سبحانی متکلم و فقیه شیعه تصریح کرده است که اگر خداون پیامبری نفرستد، یا بفرستد ولی او نتواند همه احکام را بیان کند، یا برخی را بیان کند و برخی را بیان نکند، یا بیان کند ولی موانعی باشد که این احکام به مردم نرسد، حجت تمام نخواهد شد.<ref>سبحانی، ارشاد العقول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۳۸.</ref>
به باور شیعیان فلسفه اصلی [[امامت امامان شیعه|امامت]] نیز مثل نبوت همان اتمام حجت است.<ref>جمعی از نویسندگان،‌ امامت‌پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> [[علی ربانی‌ گلپایگانی|ربانی‌ گلپایگانی]] متکلم شیعه این دلیل را با تکیه بر احادیثی از [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)]] و [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] تبیین کرده‌ است و تصریح دارد که چون قرآن تفصیلات شریعت را بیان نکرده است، و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] هم از دنیا رفته است، پس اتمام حجت بدون نصب امامان محقق نمی‌شود.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۴-۱۴۶.</ref>


=== اتمام حجت و لزوم اجتهاد ===
=== اتمام حجت و لزوم اجتهاد ===
خط ۳۱: خط ۲۹:


=== کاربردهای دیگر اتمام حجت ===
=== کاربردهای دیگر اتمام حجت ===
اتمام حجت برای شروع جنگ<ref>طباطبائی، المیزان، ج۲، ص۶۸.</ref>
اتمام حجت در موارد دیگری نیز به کار رفته است. علامه طباطبائی شروع جنگ با کفار را نیز بر اساس آیات قرآن منوط به اتمام حجت بر ایشان می‌داند.<ref>طباطبائی، المیزان، ج۲، ص۶۸.</ref> چنان‌که  بر اساس [[خطبه شقشقیه]] امام علی(ع) پذیرش خلافت بعد از عثمان را به خاطر اتمام حجت و حضور مردم دانست‌ه است. <ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> بر همین اساس است که پذیرش [[نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)|دعوت کوفیان]] از سوی امام حسین(ع) را نیز بر اساس اتمام حجت تبیین کرده‌اند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۶۴۳ و ج۱۷، ص۱۴۳.</ref>
 
اتمام حجت برای پذیرش خلافت از سوی امام علی(ع) بر اساس [[خطبه شقشقیه]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> و نیز پذیرش [[نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)|دعوت کوفیان]] از سوی امام حسین(ع)<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۶۴۳ و ج۱۷، ص۱۴۳.</ref>
 
به گفته [[جعفر سبحانی]] متکلم و مفسر شیعه یکی از مصادیق اتمام حجت،‌ حساب اعمال در قیامت است تا کسانی که عذاب می‌شوند بدانند که چرا عذاب می‌شوند.<ref>سبحانی، مفاهیم القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۸، ص۲۴۱.</ref>
 
[[عبدالله جوادی آملی]] الاهی‌دان شیعه یکی از دلایل [[عدم تحریف قرآن]] را لزوم اتمام حجت دانسته است.<ref>جوادی آملی، نزاهت قرآن از تحریف، ۱۳۸۲ش، ص۴۲.</ref>
 
به گفته مطهری گاه [[امتحان الهی]] برای آن است که برای خود فرد یا دیگران اتمام حجت بشود و روشن بشود که فردی که مجازات می‌شود یا پاداش می‌گیرد، مستحق این پاداش یا مجازات است و امتحان‌کننده از پیش خود کاری انجام نداده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۳۹۱-۳۹۲.</ref>


به گفته [[جعفر سبحانی]] متکلم و مفسر شیعه یکی از مصادیق اتمام حجت،‌ محاسبه اعمال در قیامت است تا کسانی که عذاب می‌شوند بدانند که چرا عذاب می‌شوند.<ref>سبحانی، مفاهیم القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۸، ص۲۴۱.</ref> به گفته مطهری گاه [[امتحان الهی]] برای آن است که بر امتحان‌شونده اتمام حجت بشود و بداند که چرا مجازات می‌شود یا پاداش می‌گیرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۳۹۱-۳۹۲.</ref>




خط ۵۹: خط ۵۰:
* سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، قم،‌ مؤسسة الامام الصادق(ع)، ۱۴۲۱ق.
* سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، قم،‌ مؤسسة الامام الصادق(ع)، ۱۴۲۱ق.
* سبزواری، سید عبدالاعلی، تهذیب الاصول، قم، المنار، ۱۴۱۴ق.
* سبزواری، سید عبدالاعلی، تهذیب الاصول، قم، المنار، ۱۴۱۴ق.
* شیخ مفید، اوائل المقالات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
* طباطبائی، سید محمدحسین، شیعه در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
* طباطبائی، سید محمدحسین، شیعه در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
* طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
* طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
* طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تقسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
* کلینی،‌ محمد بن یعقوب، الکافی،  تصحیح: علی‌اکبر غفاری، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
* کلینی،‌ محمد بن یعقوب، الکافی،  تصحیح: علی‌اکبر غفاری، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
* کمره‌ای، محمدباقر، ترجمه اصول کافی، تهران، انتشارات اسوه، ۱۳۷۵ش.
* کمره‌ای، محمدباقر، ترجمه اصول کافی، تهران، انتشارات اسوه، ۱۳۷۵ش.
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۴۹

ویرایش