پرش به محتوا

سوره قیامت: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ اوت ۲۰۲۳
خط ۲۶: خط ۲۶:


بنابر [[حدیث|روایات]]، این آیات هنگامی [[نزول قرآن|نازل]] شدند که یکی از همسایگان [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] از روز قیامت سؤال کرد و گفت چگونه خداوند استخوان‌های مردگان را جمع می‌کند و [در آخرت] دوباره انسان را می‌آفریند. قرآن در پاسخ به این انکار می‌گوید خداوند نه تنها استخوان‌ها، بلکه قادر است سرانگشتان را بازسازی کند. گفته شده‌است این آیات اشاره لطیفی به اثر انگشت و شناسایی هر فرد با سرانگشتانش دارد. امروزه مسئله «انگشت‌نگاری» کاملا علمی شده و دانشمندان ثابت کرده‌اند کمتر کسی یافت می‌شود که اثر انگشتش با دیگری یکی باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۵، ص۲۷۷ـ۲۷۹.</ref> نویسنده [[تفسیر المیزان]] نیز بر این باور است که اگر از بین اعضاى بدن خصوص انگشتان مطرح شده شاید براى اشاره به خلقت عجیب آن باشد از نظر صورت هاى مختلف ، و خصوصیات ترکیب و عدد و فواید بسیارى که به شمار نمى آید. انسان با همین انگشتانش مى دهد، مى ستاند، قبض و بسط مى کند و سایر حرکات لطیف و اعمال دقیق و صنایعى ظریفی که با آنها انجام می‌دهد و به همین سبب از سایر حیوانات ممتاز مى شود، علاوه بر شکل هاى گوناگون و خطوطى که پیوسته اسرارش براى انسان کشف مى شود. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۱۰۴.
بنابر [[حدیث|روایات]]، این آیات هنگامی [[نزول قرآن|نازل]] شدند که یکی از همسایگان [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] از روز قیامت سؤال کرد و گفت چگونه خداوند استخوان‌های مردگان را جمع می‌کند و [در آخرت] دوباره انسان را می‌آفریند. قرآن در پاسخ به این انکار می‌گوید خداوند نه تنها استخوان‌ها، بلکه قادر است سرانگشتان را بازسازی کند. گفته شده‌است این آیات اشاره لطیفی به اثر انگشت و شناسایی هر فرد با سرانگشتانش دارد. امروزه مسئله «انگشت‌نگاری» کاملا علمی شده و دانشمندان ثابت کرده‌اند کمتر کسی یافت می‌شود که اثر انگشتش با دیگری یکی باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۵، ص۲۷۷ـ۲۷۹.</ref> نویسنده [[تفسیر المیزان]] نیز بر این باور است که اگر از بین اعضاى بدن خصوص انگشتان مطرح شده شاید براى اشاره به خلقت عجیب آن باشد از نظر صورت هاى مختلف ، و خصوصیات ترکیب و عدد و فواید بسیارى که به شمار نمى آید. انسان با همین انگشتانش مى دهد، مى ستاند، قبض و بسط مى کند و سایر حرکات لطیف و اعمال دقیق و صنایعى ظریفی که با آنها انجام می‌دهد و به همین سبب از سایر حیوانات ممتاز مى شود، علاوه بر شکل هاى گوناگون و خطوطى که پیوسته اسرارش براى انسان کشف مى شود. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۱۰۴.
</ref> [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] هم چنان از برخی مفسران {{یاد| شیخ طوسی در تفسیر تبیان این قول را به [[ابن عباس]] نسبت داده‌است. تبیان، ج۱۰۷ ص۱۹۱}}نقل کرده که منظور از نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ (تسویه بنان ) این است که انگشتان دست‌ها و پاها را کنار هم قرار دهد بدون اینکه از هم جدا باشند همانطور که دست و پاى شتر و الاغ را چنین کرد آن وقت دیگر انسان نمى توانست کارهاى گوناگونى را که با داشتن انگشتان انجام مى دهد انجام دهد. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۱۰۴. شیخ طوسی، تفسير التبيان، ج۱۰، ص۱۹۱.
</ref> [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] هم چنان از برخی مفسران {{یاد| شیخ طوسی در تفسیر تبیان این قول را به [[ابن عباس]] نسبت داده‌است. تبیان، ج۱۰۷ ص۱۹۱}}نقل کرده که منظور از نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ (تسویه بنان ) این است که انگشتان دست‌ها و پاها را کنار هم قرار دهد بدون اینکه از هم جدا باشند همانطور که دست و پاى شتر و الاغ را چنین کرد آن وقت دیگر انسان نمى‌توانست کارهاى گوناگونى را که با داشتن انگشتان انجام مى‌دهد انجام دهد. <ref>طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۲۰، ص۱۰۴. شیخ طوسی، تفسير التبيان، ج۱۰، ص۱۹۱.
</ref>
</ref>
*'''« بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ»''' (آیه ۱۴)
*'''« بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ»''' (آیه ۱۴)
خط ۳۹: خط ۳۹:
ترجمه: (ای پیامبر) زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن (قرآن) حركت مده، چرا كه جمع‌كردن و خواندن آن بر عهده ماست.
ترجمه: (ای پیامبر) زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن (قرآن) حركت مده، چرا كه جمع‌كردن و خواندن آن بر عهده ماست.


در روایات آمده‌است پیامبر به سبب عشق و علاقه‌اش به دریافت و حفظ [[قرآن]]، در هنگام دریافت وحی، آن را با عجله تکرار می‌کرد؛ پس آیات بالا نازل شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۵، ص۲۹۶.</ref> اما در تفسیری دیگر آمده‌است پیامبر پیش از تمام شدن [[وحی]]، آن را جلو جلو می‌خواند و این نشان می‌دهد قرآن پیش از آن یک بار به صورت [[نزول دفعی|دفعی]] بر پیامبر(ص) نازل شده بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۳۰۰.</ref> در پاسخ به این شُبهه که فقط معانی قرآن از طرف خداوند است نه الفاظ آن، به آیات بالا و واژه «قرآنه» استدلال شده‌است اینکه «قرآنه» به معنای خواندن است و صریحا بر این دلالت دارد که الفاظ قرآن نیز از طرف خداوند است نه کس دیگری.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1240/30/text گروه کارورزی وحی، «الهی بودن الفاظ قرآن»، ص۳۵]. [http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/15#_ednref25 اشرفی، «الهی بودن متن قرآن از منظر علامه طباطبايی و نقش آن در تفسير الميزان»]. [http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,297 حسینی، «وحیانی بودن الفاظ قرآن».]</ref>
در روایات آمده‌است پیامبر به سبب عشق و علاقه‌اش به دریافت و حفظ [[قرآن]]، در هنگام دریافت وحی، آن را با عجله تکرار می‌کرد؛ پس آیات بالا نازل شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۵، ص۲۹۶.</ref> اما در تفسیری دیگر آمده‌است پیامبر پیش از تمام شدن [[وحی]]، آن را جلو جلو می‌خواند و این نشان می‌دهد قرآن پیش از آن یک بار به صورت [[نزول دفعی|دفعی]] بر پیامبر(ص) نازل شده بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۳۰۰.</ref> در پاسخ به این شُبهه که فقط معانی قرآن از طرف خداوند است نه الفاظ آن، به آیات بالا و واژه «قرآنَه» استدلال شده‌است اینکه «قرآنه» به معنای خواندن است و صریحا بر این دلالت دارد که الفاظ قرآن نیز از طرف خداوند است نه کس دیگری.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1240/30/text گروه کارورزی وحی، «الهی بودن الفاظ قرآن»، ص۳۵]. [http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/15#_ednref25 اشرفی، «الهی بودن متن قرآن از منظر علامه طباطبايی و نقش آن در تفسير الميزان»]. [http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,297 حسینی، «وحیانی بودن الفاظ قرآن».]</ref>


*'''«أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى»'''  
*'''«أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى»'''  
خط ۴۵: خط ۴۵:
ترجمه:آیا انسان گمان می‌کند(او را به حال خود واگذاشته‌اند؟) بی‌هدف رها می‌شود؟!
ترجمه:آیا انسان گمان می‌کند(او را به حال خود واگذاشته‌اند؟) بی‌هدف رها می‌شود؟!


[[علامه طباطبایی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] می نویسد که این آیه  در آیات پایانی سوره در واقع  بازگشت به آیه آغاز سوره بود که فرمود: أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ که در ارتباط با قیامت بود. استفهام در این آیه برای توبیخ  و نکوهش انسان است و (سدى) به معناى مهمل است ، و معناى آیه این است که : آیا انسان چنین مى پندارد که ما او را مهمل رها مى کنیم و اعتنایى به او نداریم و بعث و قیامتى هم نیست ، و بعد از مردن دیگر زنده اش ‌ نمى کنیم ، و در نتیجه تکلیف و جزایى در کار نیست ؟ <ref>طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۱۱۵.</ref>
[[علامه طباطبایی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] می نویسد که این آیه  در آیات پایانی سوره در واقع  بازگشت به آیه آغاز سوره بود که فرمود: أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ که در ارتباط با قیامت بود. استفهام در این آیه برای توبیخ  و نکوهش انسان است و (سدى) به معناى مهمل است ، و معناى آیه این است که : آیا انسان چنین مى پندارد که ما او را مهمل رها مى‌کنیم و اعتنایى به او نداریم و بعث و قیامتى هم نیست ، و بعد از مردن دیگر زنده اش ‌ نمى‌کنیم ، و در نتیجه تکلیف و جزایى در کار نیست ؟ <ref>طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۲۰، ص ۱۱۵.</ref>


==فضیلت و خواص==
==فضیلت و خواص==
۱۷٬۴۳۷

ویرایش