confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==تعریف و جایگاه== | ==تعریف و جایگاه== | ||
ابراء صرفنظر کردن صاحب حق از حقی است که در [[ذمه]] مدیون قرار دارد و نتیجه آن سقوط تعهد از ذمه مدیون است.<ref>شهیدثانی، الروضة البهیة، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۹۳.</ref> ابراء در کلمات فقهای امامیه حول محور برخی از ویژگیهای آن نظیر اسقاطِ حق<ref>مروارید، الينابيع الفقهية، ۱۴۱۰ق، ج۱۸، ص۵۴؛ شهید ثانی، الروضة البهية، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۹۳</ref> اسقاطِ مال<ref>علمه حلی، تذكرة الفقهاء، ۱۴۲۵ق، ج۱۴، ص۳۰۵.</ref> اسقاطِ مافیالذمه<ref>محقق حلی، شرائع الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۰۱۵؛ امام خمینی، تحرير الوسيلة، دارالعلم، ۱۴۲۱ق، ص۵۵۲.</ref> ذکر شده است؛ اما همه قبول دارند که ابراء از اسباب سقوط تعهد است که نتیجه آن برائت ذمه مدیون توسط صاحب حق است.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۴.</ref> | ابراء صرفنظر کردن صاحب حق از حقی است که در [[ذمه]] مدیون قرار دارد و نتیجه آن سقوط تعهد از [[ذمه]] مدیون است.<ref>شهیدثانی، الروضة البهیة، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۹۳.</ref> ابراء در کلمات [[مجتهد|فقهای امامیه]] حول محور برخی از ویژگیهای آن نظیر اسقاطِ حق<ref>مروارید، الينابيع الفقهية، ۱۴۱۰ق، ج۱۸، ص۵۴؛ شهید ثانی، الروضة البهية، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۹۳</ref> اسقاطِ مال<ref>علمه حلی، تذكرة الفقهاء، ۱۴۲۵ق، ج۱۴، ص۳۰۵.</ref> اسقاطِ مافیالذمه<ref>محقق حلی، شرائع الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۰۱۵؛ امام خمینی، تحرير الوسيلة، دارالعلم، ۱۴۲۱ق، ص۵۵۲.</ref> ذکر شده است؛ اما همه قبول دارند که ابراء از اسباب سقوط تعهد است که نتیجه آن برائت ذمه مدیون توسط صاحب حق است.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۴.</ref> در کتابهای فقهی احکام ابراء به صورت مستقل و جداگانه در یک باب نیامده است؛ بلکه در ضمن بیان تفاوت ابراء با سایر معاملات در بابهای [[هبه]]، <ref>محقق حلی، شرائع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۷۹.</ref> [[کفالت]]، <ref>علامه حلی، تبصرة المتعلمین، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۲.</ref> [[حواله]]، <ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، دار الطباعة، ج۲، ص۵۰.</ref> [[ضمان]]، <ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۶، ص۱۲۷و۱۲۸.</ref> و [[ازدواج|نکاح]]<ref>حکیم، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۳۰۷؛ خویی، منهاج الصالحین، مؤسسة الخوئی، ج۲، ص۲۹۰.</ref> مطرح شده است. فقها ابراء را لازم (رجوع در ابراء جایز نیست) میدانند<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۸۰؛ ابنبراج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۳۵۴.</ref> و قرار دادن خیار در آن (حتی [[خیار شرط]]) را جایز نمیدانند.<ref>شیخ انصاری، المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۴۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۳، ص۶۴.</ref> | ||
در کتابهای فقهی احکام ابراء به صورت مستقل و جداگانه در یک باب نیامده است؛ بلکه در ضمن بیان تفاوت ابراء با سایر معاملات در بابهای [[هبه]]، <ref>محقق حلی، شرائع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۷۹.</ref> [[کفالت]]، <ref>علامه حلی، تبصرة المتعلمین، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۲.</ref> [[حواله]]، <ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، دار الطباعة، ج۲، ص۵۰.</ref> [[ضمان]]، <ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۶، ص۱۲۷و۱۲۸.</ref> و [[ازدواج|نکاح]]<ref>حکیم، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۳۰۷؛ خویی، منهاج الصالحین، مؤسسة الخوئی، ج۲، ص۲۹۰.</ref> مطرح شده است. | |||
فقها ابراء را لازم (رجوع در ابراء جایز نیست) میدانند<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۸۰؛ ابنبراج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۳۵۴.</ref> و قرار دادن خیار در آن (حتی خیار شرط) را جایز نمیدانند.<ref>شیخ انصاری، المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۴۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۳، ص۶۴.</ref> | |||
نظام حقوقی [[ایران]] نیز به تبعیت از فقه | نظام حقوقی [[ایران]] نیز به تبعیت از [[فقه امامیه]]، ابراء را ایقاع دانسته است.<ref>شهیدی، سقوط تعهدات، ۱۳۹۰ش، ج۵، ص۱۳۲.</ref> | ||
==ماهیت ابراء== | ==ماهیت ابراء== | ||
خط ۱۸: | خط ۱۶: | ||
فقها ابراء را [[ایقاعات|ایقاع]] (نوعی صیغه شرعی یکطرفه است که فقط به ارادهی صاحب حق محقق میشود و احتیاجی به الفاظ قبول ندارد) میدانند<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة، دار إحياء التراث العربی، ج۲۲، ص۱۱۰و۱۱؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۶، ص۱۵؛ محقق سبزواری، كفاية الاحكام، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۲۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۸، ص۱۶۵.</ref> که در این صورت نتیجه آن اسقاط حق (یعنی زائل نمودن حق اعم از مالی و غیر مالی<ref>انصاری، دانشنامه حقوق خصوصی، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۷۲.</ref>) است و رضایت و قبول مدیون در تحقق آن نقشی ندارد.<ref>شهید ثانی، الروضة البهية، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۹۳.</ref> | فقها ابراء را [[ایقاعات|ایقاع]] (نوعی صیغه شرعی یکطرفه است که فقط به ارادهی صاحب حق محقق میشود و احتیاجی به الفاظ قبول ندارد) میدانند<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة، دار إحياء التراث العربی، ج۲۲، ص۱۱۰و۱۱؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۶، ص۱۵؛ محقق سبزواری، كفاية الاحكام، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۲۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۸، ص۱۶۵.</ref> که در این صورت نتیجه آن اسقاط حق (یعنی زائل نمودن حق اعم از مالی و غیر مالی<ref>انصاری، دانشنامه حقوق خصوصی، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۷۲.</ref>) است و رضایت و قبول مدیون در تحقق آن نقشی ندارد.<ref>شهید ثانی، الروضة البهية، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۹۳.</ref> | ||
در مقابل نظریه مشهور برخی از فقها نظیر [[شیخ طوسی]]، <ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامية، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۳۱۴.</ref> [[حمزة بن علی بن زهره حلبی|ابنزهره]]، <ref>ابنزهره، غنیه النزوع، مؤسسة الامام الصادق(ع)، ص۳۰۱</ref> [[ابنادریس حلی|ابنادریس]]، <ref>ابنادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۷۶</ref> [[بیهقی نیشابوری کیدری]] فقیه، ادیب و شاعر ایرانی قرن ششم، <ref>بیهقی نیشابوری کیدری، إصباح الشيعة، ۱۴۱۶قق، ص۳۵۰.</ref> ابراء را عقد (قراردادی دوطرفه که نیازمند [[ایجاب و قبول]] طرفین است) دانستهاند که در این صورت نتیجه آن تملیک [[دَین]] (صاحب حق حقش را از مالکیت خود خارج کند و به ملکیت متعهد و مدیون درآورد) است و قبول مدیون در تحقق آن لازم است.<ref>ابنادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۷۶.</ref> | در مقابل نظریه مشهور برخی از فقها نظیر [[شیخ طوسی]]، <ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامية، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۳۱۴.</ref> [[حمزة بن علی بن زهره حلبی|ابنزهره]]، <ref>ابنزهره، غنیه النزوع، مؤسسة الامام الصادق(ع)، ص۳۰۱</ref> [[ابنادریس حلی|ابنادریس]]، <ref>ابنادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۷۶</ref> [[بیهقی نیشابوری کیدری]] فقیه، ادیب و شاعر [[ایران|ایرانی]] قرن ششم، <ref>بیهقی نیشابوری کیدری، إصباح الشيعة، ۱۴۱۶قق، ص۳۵۰.</ref> ابراء را عقد (قراردادی دوطرفه که نیازمند [[ایجاب و قبول]] طرفین است) دانستهاند که در این صورت نتیجه آن تملیک [[دَین]] (صاحب حق حقش را از مالکیت خود خارج کند و به ملکیت متعهد و مدیون درآورد) است و قبول مدیون در تحقق آن لازم است.<ref>ابنادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۷۶.</ref> | ||
نظریه سومی نیز از سوی [[قطبالدین راوندی|راوندی]] مفسر و از شاگردان [[فضل بن حسن طبرسی|شیخ طبرسی]] در قرن ششم در کتاب [[فقه القرآن (کتاب)|فقه القرآن]] مطرح شده است که آن تردید بین عقد و ایقاع بودن ابراء است.<ref>راوندی، فقه القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref> | نظریه سومی نیز از سوی [[قطبالدین راوندی|راوندی]] مفسر و از شاگردان [[فضل بن حسن طبرسی|شیخ طبرسی]] در قرن ششم در کتاب [[فقه القرآن (کتاب)|فقه القرآن]] مطرح شده است که آن تردید بین عقد و ایقاع بودن ابراء است.<ref>راوندی، فقه القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref> | ||
===تفاوت ابراء با مفاهیم مشابه=== | ===تفاوت ابراء با مفاهیم مشابه=== | ||
در متون فقهی علاوه بر ابراء برای اسقاط حق از واژههایی | در متون فقهی علاوه بر ابراء برای اسقاط حق از واژههایی مانند عفو و هبه استفاده شده است که با ابراء مرتبط و مشابه میباشد که بررسی آن الفاظ با ابراء ضروری به نظر میرسد. | ||
*[[عفو]]: مفهوم عفو عام است و شامل حق ثابت در ذمه و غیر ذمه نظیر [[قصاص]] یا [[قذف|قَذف]] نیز میشود بخلاف ابراء که به حق های ثابت در ذمه اختصاص دارد.<ref>نگاه کنید شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۳۱۰و۳۱۱.</ref> | *[[عفو]]: مفهوم عفو عام است و شامل حق ثابت در ذمه و غیر ذمه نظیر [[قصاص]] یا [[قذف|قَذف]] نیز میشود بخلاف ابراء که به حق های ثابت در ذمه اختصاص دارد.<ref>نگاه کنید شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۳۱۰و۳۱۱.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۲۹: | ||
*[[هبه]]: هبه عقد<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامه، دار إحياء التراث العربی، ج۹، ص۱۵۵.</ref> و به عین خارجی اختصاص دارد<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۱۴.</ref> در حالی که ابراء ایقاع<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۸، ص۱۶۵.</ref> و به حقوق دینی و شخصی اختصاص دارد.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۱۴.</ref> همچنین هبه مشروط به عدم [[قصد قربت]] است و با وجود قصد قربت صدقه محسوب میشود<ref>روحانی، فقه الصادق(ع)، ۱۴۱۲ق، ج۲۰، ص۲۹۸.</ref> در حالی که ابراء مشروط به عدم قصد قربت نیست.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۱۴.</ref> | *[[هبه]]: هبه عقد<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامه، دار إحياء التراث العربی، ج۹، ص۱۵۵.</ref> و به عین خارجی اختصاص دارد<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۱۴.</ref> در حالی که ابراء ایقاع<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۸، ص۱۶۵.</ref> و به حقوق دینی و شخصی اختصاص دارد.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۱۴.</ref> همچنین هبه مشروط به عدم [[قصد قربت]] است و با وجود قصد قربت صدقه محسوب میشود<ref>روحانی، فقه الصادق(ع)، ۱۴۱۲ق، ج۲۰، ص۲۹۸.</ref> در حالی که ابراء مشروط به عدم قصد قربت نیست.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۱۴.</ref> | ||
*[[صدقه]]: صدقه در اصطلاح فقها به دو معنای عام (هرگونه پرداخت مالی که برای رضایت خدا صورت پذیرد خواه واجب باشد مانند | *[[صدقه]]: صدقه در اصطلاح [[مجتهد|فقها]] به دو معنای عام (هرگونه پرداخت مالی که برای رضایت خدا صورت پذیرد خواه واجب باشد مانند [[زکات]]، [[زکات فطره|فطره]]، [[کفاره|کفارات]]، [[نذر|نذورات]] و خواه [[مستحب]]) <ref>ابنسعید، نزهة الناظر، ۱۳۹۴ق، ص۴۸-۵۲.</ref> و خاص (یعنی بخشش اختیاری مال و تملیک آن به دیگران به قصد قربت)<ref>محقق حلی، التنقیح الرائع، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۳۷.</ref> آمده است که طبق معنای اول ابراء شامل صدقه میشود اما باتوجه به معنای خاص آن شامل ابراء نخواهد شد.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۱۴.</ref> | ||
==مصادیق فقهی== | ==مصادیق فقهی== |