پرش به محتوا

سید عبدالحسین شرف‌الدین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۷: خط ۶۷:
هنگامی که سید شرف الدین در ایام [[حج]] نزد عبدالعزیز حاکم وقت سعودی رفت یک [[قرآن]] که در جلدی پوستین قرار داده شده بود به او هدیه داد. «عبدالعزیز» هدیه را گرفت و بوسید. شرف الدین گفت چگونه این جلد را می‌بوسی و تعظیم می‌کنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست!<ref>[https://hawzah.net/fa/goharenab/View/54478/دفاع-از-حریم-تشیع دفاع از حریم تشیع]، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref>
هنگامی که سید شرف الدین در ایام [[حج]] نزد عبدالعزیز حاکم وقت سعودی رفت یک [[قرآن]] که در جلدی پوستین قرار داده شده بود به او هدیه داد. «عبدالعزیز» هدیه را گرفت و بوسید. شرف الدین گفت چگونه این جلد را می‌بوسی و تعظیم می‌کنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست!<ref>[https://hawzah.net/fa/goharenab/View/54478/دفاع-از-حریم-تشیع دفاع از حریم تشیع]، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref>


عبدالعزیز پاسخ داد: غرض من احترام به قرآنی است که در داخل این جلد است، نه خود این جلد. شرف الدین گفت: احسنت! ماهم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر اکرم(ص) [و یا ضریح ائمه(ع)] را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن و چوب هیچ کاری نمی‌تواند بکنند، بلکه غرض ما آن کسی است که ماورای این چوب‌ها و آهن‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول خدا(ص) را تعظیم کنیم و احترام نمائیم.<ref>[https://hawzah.net/fa/goharenab/View/54478/دفاع-از-حریم-تشیع دفاع از حریم تشیع]، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref>
عبدالعزیز پاسخ داد: غرض من احترام به قرآنی است که در داخل این جلد است، نه خود این جلد. شرف الدین گفت: احسنت! ماهم وقتی پنجره یا در اتاق [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] [و یا ضریح ائمه(ع)] را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن و چوب هیچ کاری نمی‌تواند بکنند، بلکه غرض ما آن کسی است که ماورای این چوب‌ها و آهن‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول خدا(ص) را تعظیم کنیم و احترام نمائیم.<ref>[https://hawzah.net/fa/goharenab/View/54478/دفاع-از-حریم-تشیع دفاع از حریم تشیع]، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref>


حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق کردند. آنجا بود که «عبدالعزیز» ناچار شد اجازه دهد حجاج، به آثار رسول خدا(ص) [[تبرک]] جویند، ولی حاکمِ پس از او مجدداً دستور منع صادر کرد.<ref>عبدالله الحسن، مناظرات فی العقائد و الاحکام، شرکه دارالمصطفی لاحیاء التراث، ج ۲، ص۱۶۰-۱۶۱؛ ثم اهتدیت، ص۶۸؛ حکایات و مناظرات، ص۳۷۵.</ref>
حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق کردند. آنجا بود که «عبدالعزیز» ناچار شد اجازه دهد حجاج، به آثار رسول خدا(ص) [[تبرک]] جویند، ولی حاکمِ پس از او مجدداً دستور منع صادر کرد.<ref>عبدالله الحسن، مناظرات فی العقائد و الاحکام، شرکه دارالمصطفی لاحیاء التراث، ج ۲، ص۱۶۰-۱۶۱؛ ثم اهتدیت، ص۶۸؛ حکایات و مناظرات، ص۳۷۵.</ref>
confirmed، protected، templateeditor
۷٬۳۱۶

ویرایش