ادله اربعه: تفاوت میان نسخهها
اصلاح پانویس اصول فقه مظفر
(اصلاح منبع) |
(اصلاح پانویس اصول فقه مظفر) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
* دلیل به لحاظ اینکه مدلول آن حکم واقعی یا حکم ظاهری است به دو قسم اجتهادی و فقاهتی تقسیم میشود: | * دلیل به لحاظ اینکه مدلول آن حکم واقعی یا حکم ظاهری است به دو قسم اجتهادی و فقاهتی تقسیم میشود: | ||
# '''دلیل اجتهادی''' دلیلی است که بر حکم واقعی دلالت میکند. چون این دلیل موجب ظن به حکم واقعی میشود آن را دلیل اجتهادی نامیدهاند. | # '''دلیل اجتهادی''' دلیلی است که بر حکم واقعی دلالت میکند. چون این دلیل موجب ظن به حکم واقعی میشود آن را دلیل اجتهادی نامیدهاند. | ||
# '''دلیل فقاهتی''' دلیلی است که هنگامی که به [[حکم واقعی]] جهل باشد، کاربرد دارد و اثبات کننده [[حکم ظاهری]] است. به این دلیل، اصل عملی نیز میگویند. [[فقیه]] هنگامی که به دلیل اجتهادی برای کشف حکم شرعی دسترسی ندارد، از دلیل فقاهتی و اصل عملی استفاده میکند.<ref>مظفر، اصول الفقه، | # '''دلیل فقاهتی''' دلیلی است که هنگامی که به [[حکم واقعی]] جهل باشد، کاربرد دارد و اثبات کننده [[حکم ظاهری]] است. به این دلیل، اصل عملی نیز میگویند. [[فقیه]] هنگامی که به دلیل اجتهادی برای کشف حکم شرعی دسترسی ندارد، از دلیل فقاهتی و اصل عملی استفاده میکند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۶؛ شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج ۲، ص ۱۰</ref> | ||
*دلیل از جهت نوع دالّ به دو قسم لفظی و لبی تقسیم میشود: | *دلیل از جهت نوع دالّ به دو قسم لفظی و لبی تقسیم میشود: | ||
# '''دلیل لبی''' دلیلی است که از نوع الفاظ نیست مانند اجماع، [[سیره عقلاء]] و ... | # '''دلیل لبی''' دلیلی است که از نوع الفاظ نیست مانند اجماع، [[سیره عقلاء]] و ... | ||
# '''دلیل لفظی''' دلیل است که از نوع الفاظ است مانند خبر.<ref>مظفر، اصول الفقه، | # '''دلیل لفظی''' دلیل است که از نوع الفاظ است مانند خبر.<ref>مظفر، اصول الفقه، مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، قم، مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۴۰</ref> | ||
==کتاب== | ==کتاب== | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==سنت== | ==سنت== | ||
{{اصلی|سنت}} | {{اصلی|سنت}} | ||
[[سنت]] به قول، فعل و تقریر معصوم اطلاق میشود. این معنا در میان [[اهل سنت]] و [[شیعیان]] متفاوت است. اهل سنت تنها گفتار و رفتار و تقریر پیامبر را سنت میدانند و شیعیان به پیامبر، امامان دوازده گانه و حضرت زهرا را ملحق میکنند و معنای سنت را توسعه میدهند.<ref>مظفر، اصول الفقه، | [[سنت]] به قول، فعل و تقریر معصوم اطلاق میشود. این معنا در میان [[اهل سنت]] و [[شیعیان]] متفاوت است. اهل سنت تنها گفتار و رفتار و تقریر پیامبر را سنت میدانند و شیعیان به پیامبر، امامان دوازده گانه و حضرت زهرا را ملحق میکنند و معنای سنت را توسعه میدهند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref> | ||
انواع سنت: | انواع سنت: | ||
# '''[[حدیث|قول معصوم]]''': گفتههای معصومین که مستقیماً یا از طریق احادیث متواتر یا واحد به ما رسیده است. حدیث اگرچه گاهی مسامحتاً به عنوان سنت شناخته میشود اما سنت نیست؛ بلکه حاکی از سنت است.<ref>مظفر، اصول الفقه، | # '''[[حدیث|قول معصوم]]''': گفتههای معصومین که مستقیماً یا از طریق احادیث متواتر یا واحد به ما رسیده است. حدیث اگرچه گاهی مسامحتاً به عنوان سنت شناخته میشود اما سنت نیست؛ بلکه حاکی از سنت است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۴.</ref> | ||
# '''فعل معصوم''': دست کم فعل معصوم بر اباحه دلالت میکند. همانگونه که ترک فعلی دلالت بر عدم وجوب آن میکند. گاهی فعل معصوم با وجود قراینی معنایی بیش از اباحه یا عدم وجوب دارد مثل اینکه در مقام بیان حکم شرعی باشد. به فعل معصوم در موارد متعددی در فقه مانند افعال نماز و حج و وضو و ... استناد شده است.<ref>مظفر، اصول الفقه، | # '''فعل معصوم''': دست کم فعل معصوم بر اباحه دلالت میکند. همانگونه که ترک فعلی دلالت بر عدم وجوب آن میکند. گاهی فعل معصوم با وجود قراینی معنایی بیش از اباحه یا عدم وجوب دارد مثل اینکه در مقام بیان حکم شرعی باشد. به فعل معصوم در موارد متعددی در فقه مانند افعال نماز و حج و وضو و ... استناد شده است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۴-۶۷.</ref> | ||
# '''[[تقریر|تقریر معصوم]]''': منظور از تقریر، سکوت معصوم در برابر فعل دیگری است به این معنا که فردی در حضور معصوم رفتاری را انجام دهد و معصوم به آن توجه دارد و سکوت کند و در حالی است که اگر آن رفتار نادرست بود، او را به خطایش آگاهی میداد. اگر تقریر با شروطش محقق شود بر جایز بودن آن فعل دلالت میکند.<ref>مظفر، اصول الفقه، | # '''[[تقریر|تقریر معصوم]]''': منظور از تقریر، سکوت معصوم در برابر فعل دیگری است به این معنا که فردی در حضور معصوم رفتاری را انجام دهد و معصوم به آن توجه دارد و سکوت کند و در حالی است که اگر آن رفتار نادرست بود، او را به خطایش آگاهی میداد. اگر تقریر با شروطش محقق شود بر جایز بودن آن فعل دلالت میکند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۸.</ref> | ||
از جهت طریق دست یابی به سنت، سنت به دو گونه قطعی و غیرقطعی تقسیم میشود: | از جهت طریق دست یابی به سنت، سنت به دو گونه قطعی و غیرقطعی تقسیم میشود: | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==اجماع== | ==اجماع== | ||
{{اصلی|اجماع}} | {{اصلی|اجماع}} | ||
اجماع در نزد امامیه متفاوت از اجماع در میان عامه است. اجماع در این معنا بازگشت به سنت دارد؛ زیرا [[فقیه]] از اجماع، قول معصوم علیه السلام را کشف میکند و چنانچه اجماع کشف از قول معصوم نکند، معتبر نیست.<ref>مظفر، اصول الفقه، | اجماع در نزد امامیه متفاوت از اجماع در میان عامه است. اجماع در این معنا بازگشت به سنت دارد؛ زیرا [[فقیه]] از اجماع، قول معصوم علیه السلام را کشف میکند و چنانچه اجماع کشف از قول معصوم نکند، معتبر نیست.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۵۳.</ref> از این رو اجماع دلیل مستقلی به شمار نمیرود و برخی فقها اجماع را بر اتفاق گروهی از فقها که همراه بودن امام علیه السلام با آنان معلوم است، تعریف کردهاند.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج ۱، ص ۱۸۷؛ معالم الدین، ص ۱۷۳</ref> اصولیین برای اجماع تقسیماتی را ذکر کردهاند. | ||
==عقل== | ==عقل== | ||
{{اصلی|عقل}} | {{اصلی|عقل}} | ||
مشهور اصولیان عقل را در عرض کتاب و سنت یکی از منابع استنباط شمردهاند.<ref>مظفر، اصول الفقه، | مشهور اصولیان عقل را در عرض کتاب و سنت یکی از منابع استنباط شمردهاند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۱۵</ref> در مقابل اخباریان عقل را به عنوان منبع مستقل نپذیرفتهاند. اگرچه عقل در بسیاری از کتب اصولیین ذکر شده است اما معنای روشنی از آن بیان نکردهاند. منظور از دلیل عقل در مقابل کتاب و سنت «هر گزاره عقلی که بتوان از آن به حکم شرعی قطعی رسید» است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۱۸.</ref> | ||
'''ملازمهٔ بین حکم عقل و شرع''':این قاعده مورد قبول اکثر اصولیین شیعه و جمعی از اهل سنت قرار گرفته است و عدهای هم مخالف آناند از جمله اخباریین شیعه و جمعی دیگر از اهل تسنن. کسانی که به «منبع بودن عقل برای استنباط احکام» معتقد بودهاند قانون ملازمه را پذیرفتهاند و جمعی که با منبع بودن عقل مخالف بودهاند، طبعاً به ملازمه هم اعتقادی نداشتهاند.<ref>علیدوست، فقه و عقل، قبسات ۱۳۷۹، شماره ۱۵ و ۱۶</ref> | '''ملازمهٔ بین حکم عقل و شرع''':این قاعده مورد قبول اکثر اصولیین شیعه و جمعی از اهل سنت قرار گرفته است و عدهای هم مخالف آناند از جمله اخباریین شیعه و جمعی دیگر از اهل تسنن. کسانی که به «منبع بودن عقل برای استنباط احکام» معتقد بودهاند قانون ملازمه را پذیرفتهاند و جمعی که با منبع بودن عقل مخالف بودهاند، طبعاً به ملازمه هم اعتقادی نداشتهاند.<ref>علیدوست، فقه و عقل، قبسات ۱۳۷۹، شماره ۱۵ و ۱۶</ref> | ||
* '''عقل نظری''': حکم شرعی توقیفی است و جز راه شنیدن از شارع نمیتوان بدان دست یافت. بنابراین مقصود از دلیل عقلی، حکم عقل نظری به ملازمه میان حکم ثابت شرعی یا عقلی و میان حکم شرعی دیگر است. مانند ملازمه در مسأله [[إجزاء]].<ref>مظفر، اصول الفقه، | * '''عقل نظری''': حکم شرعی توقیفی است و جز راه شنیدن از شارع نمیتوان بدان دست یافت. بنابراین مقصود از دلیل عقلی، حکم عقل نظری به ملازمه میان حکم ثابت شرعی یا عقلی و میان حکم شرعی دیگر است. مانند ملازمه در مسأله [[إجزاء]].<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref> | ||
* '''عقل عملی''': این نوع عقل به تنهایی نمیتواند حکم شرعی را درک کند؛ اگر چه درک میکند که این عمل فی نفسه سزاوار است یا نه؛ اما آن را به شارع نسبت نمیدهد. پس از حصول چنین ادراکی گاه به ملازمه میان حکم عقل و حکم شرع حکم میکند و گاه حکم نمیکند. ملازمه در اینجا تنها در مسأله [[حسن و قبح|حسن و قبح عقلی]] است.<ref>مظفر، اصول الفقه، | * '''عقل عملی''': این نوع عقل به تنهایی نمیتواند حکم شرعی را درک کند؛ اگر چه درک میکند که این عمل فی نفسه سزاوار است یا نه؛ اما آن را به شارع نسبت نمیدهد. پس از حصول چنین ادراکی گاه به ملازمه میان حکم عقل و حکم شرع حکم میکند و گاه حکم نمیکند. ملازمه در اینجا تنها در مسأله [[حسن و قبح|حسن و قبح عقلی]] است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۱۵.</ref> | ||
'''اقسام حکم عقلی''': احکام عقلی به دو قسم مستقلات و غیرمستقلات تقسیم میشود. | '''اقسام حکم عقلی''': احکام عقلی به دو قسم مستقلات و غیرمستقلات تقسیم میشود. | ||
* مستقلات عقلی: دلیلی که عقل به تنهایی و بدون کمک گرفتن از شرع، به حکم شرعی دست مییابد. مانند حکم عقل به حسن عدل. | * مستقلات عقلی: دلیلی که عقل به تنهایی و بدون کمک گرفتن از شرع، به حکم شرعی دست مییابد. مانند حکم عقل به حسن عدل. | ||
* غیرمستقلات عقلی: عقل به کمک حکم شرع، به حکم شرعی علم پیدا میکند. مانند حکم عقل به وجوب مقدمه هنگام وجوب ذی المقدمه. وجوب ذی المقدمه حکم شرعی است که با ضمیمه آن به حکم عقل -مقدمه واجب، واجب است- دلیل عقلی شکل میگیرد.<ref>مظفر، اصول الفقه، | * غیرمستقلات عقلی: عقل به کمک حکم شرع، به حکم شرعی علم پیدا میکند. مانند حکم عقل به وجوب مقدمه هنگام وجوب ذی المقدمه. وجوب ذی المقدمه حکم شرعی است که با ضمیمه آن به حکم عقل -مقدمه واجب، واجب است- دلیل عقلی شکل میگیرد.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> مسأله إِجزاء، [[مقدمه واجب]]، [[ضد]] و ...از جمله غیرمستقلات عقلی است که در علم اصول فقه بحث میشود. | ||
== پانویس == | == پانویس == |