سوره بقره: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==محتوا== | ==محتوا== | ||
[[علامه طباطبایی]] هدف عمدهٔ سورهٔ بقره را اعلام این مسئله میداند که انسان باید به همه آنچه خدا به وسیله [[پیامبران|پیامبرانش]] نازل کرده است، ایمان بیاورد و تفاوتی میان [[رسول|رسولان]] او قائل نشود. او انتقاد از [[کافر|کافران]] و [[منافق|منافقان]] و سرزنش [[اهل کتاب]] به جهت [[بدعت|بدعتهایشان]] را از دیگر مطالب مهم سوره دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۳.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] هدف عمدهٔ سورهٔ بقره را اعلام این مسئله میداند که انسان باید به همه آنچه خدا به وسیله [[پیامبران|پیامبرانش]] نازل کرده است، ایمان بیاورد و تفاوتی میان [[رسول|رسولان]] او قائل نشود. او انتقاد از [[کافر|کافران]] و [[منافق|منافقان]] و سرزنش [[اهل کتاب]] به جهت [[بدعت|بدعتهایشان]] را از دیگر مطالب مهم سوره دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۳.</ref> | ||
{{سوره بقره بخش اول}} | {{سوره بقره بخش اول}} | ||
سوره بقره را به لحاظ موضوعات مورد بحث، سوره جامعی دانستهاند که هم از [[اصول عقاید]] سخن گفته و هم [[احکام]] مسائل عبادى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى را مطرح کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۸.</ref> | سوره بقره را به لحاظ موضوعات مورد بحث، سوره جامعی دانستهاند که هم از [[اصول عقاید]] سخن گفته و هم [[احکام]] مسائل عبادى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى را مطرح کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۸.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
[[تفسیر نمونه]] مطالب سوره بقره را به صورت زیر خلاصه کرده است: | [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] مطالب سوره بقره را به صورت زیر خلاصه کرده است: | ||
{{ستون-شروع|۲}} | {{ستون-شروع|۲}} | ||
* [[توحيد]] و شناسايى خدا؛ | * [[توحيد]] و شناسايى خدا؛ | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==قصهها و روایتهای تاریخی== | ==قصهها و روایتهای تاریخی== | ||
در سوره بقره به داستانها و روایات تاریخی متعددی از جمله داستان آفرینشِ [[آدم (پیامبر)|آدم]]، داستانهایی از قوم [[بنیاسرائیل]]، زنده شدن پرندگان به اشاره [[حضرت ابراهیم(ع)]] و داستان [[طالوت]] و [[جالوت]] اشاره شده است. | در سوره بقره به داستانها و روایات تاریخی متعددی از جمله داستان آفرینشِ [[آدم (پیامبر)|آدم]]، داستانهایی از قوم [[بنیاسرائیل]]، زنده شدن پرندگان به اشاره [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] و داستان [[طالوت]] و [[جالوت]] اشاره شده است. | ||
* داستان آفرینش آدم (پیامبر): این داستان در آیات ۳۰ تا ۳۹ سوره بقره آمده است و افزون بر این در سورههای [[سوره اعراف|اعراف]] آیات۱۰-۲۷، [[سوره حجر|حجر]] آیات ۲۶-۴۳، [[سوره اسراء|اسراء]] آیات ۶۱-۶۵ و [[سوره طه|طه]] آیات ۱۱۵-۱۲۴ به آن پرداخته شده است. | * داستان آفرینش آدم (پیامبر): این داستان در آیات ۳۰ تا ۳۹ سوره بقره آمده است و افزون بر این در سورههای [[سوره اعراف|اعراف]] آیات۱۰-۲۷، [[سوره حجر|حجر]] آیات ۲۶-۴۳، [[سوره اسراء|اسراء]] آیات ۶۱-۶۵ و [[سوره طه|طه]] آیات ۱۱۵-۱۲۴ به آن پرداخته شده است. | ||
** داستان [[شجره ممنوعه]]: آیه ۳۵ تا ۳۷ | ** داستان [[شجره ممنوعه]]: آیه ۳۵ تا ۳۷ | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
* '''تغییر [[قبله]] در زمان پیامبر''': [[آیه قبله|آیه ۱۴۲-۱۵۰]] | * '''تغییر [[قبله]] در زمان پیامبر''': [[آیه قبله|آیه ۱۴۲-۱۵۰]] | ||
* '''داستان [[طالوت]] و [[جالوت]]''': از آیات ۲۴۶ تا ۲۵۱ | * '''داستان [[طالوت]] و [[جالوت]]''': از آیات ۲۴۶ تا ۲۵۱ | ||
* '''احتجاج [[ | * '''احتجاج [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]] با [[نمرود]] درباره قدرت پروردگار: ''' [[آیه ۲۵۸ سوره بقره]] | ||
* '''مشاهده احیاء پرندگان کشته شده توسط حضرت ابراهیم''': آیه ۲۶۰ (در روایت آمده است [[حضرت ابراهیم(ع)]] بر لاشه نهنگی گذشت که نیم آن در خشکی و نیم آن در دریا بود و جانوران دریا و خشکی از آن میخوردند. [[ابلیس]] به ابراهیم گفت [[خدا]] چگونه این اجزا را از شکم این همه جانور گرد میآورد و ابراهیم از خدا خواست تا چگونگی احیا مردگان را به او نشان دهد. ندا آمد مگر [[ایمان]] نداری؟ ابراهیم پاسخ داد ایمان دارم، ولی برای اطمینان دل و خلاص شدن از [[وسوسه شیطان]]، زنده شدن مردگان را به من بنما. پس خدا به او دستور داد که چند پرنده کشته بر سر چهار کوه بگذار و آنها را صدا کن تا زنده شدن آنها را به چشم ببینی.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۸۷.</ref>) | * '''مشاهده احیاء پرندگان کشته شده توسط حضرت ابراهیم''': آیه ۲۶۰ (در روایت آمده است [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] بر لاشه نهنگی گذشت که نیم آن در خشکی و نیم آن در دریا بود و جانوران دریا و خشکی از آن میخوردند. [[ابلیس]] به ابراهیم گفت [[خدا]] چگونه این اجزا را از شکم این همه جانور گرد میآورد و ابراهیم از خدا خواست تا چگونگی احیا مردگان را به او نشان دهد. ندا آمد مگر [[ایمان]] نداری؟ ابراهیم پاسخ داد ایمان دارم، ولی برای اطمینان دل و خلاص شدن از [[وسوسه|وسوسه شیطان]]، زنده شدن مردگان را به من بنما. پس خدا به او دستور داد که چند پرنده کشته بر سر چهار کوه بگذار و آنها را صدا کن تا زنده شدن آنها را به چشم ببینی.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۸۷.</ref>) | ||
* '''داستان [[عزیر]]''': در [[آیه ۲۵۹ سوره بقره]] | * '''داستان [[عزیر (پیامبر)|عزیر]]''': در [[آیه ۲۵۹ سوره بقره]] | ||
==شأن نزول برخی آیات== | ==شأن نزول برخی آیات== | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
===تمسخر مسلمانان توسط منافقان=== | ===تمسخر مسلمانان توسط منافقان=== | ||
[[ابن عباس]] نزول آیه ۱۴ سوره بقره «وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ؛ و چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند، میگویند: ایمان آوردیم و چون با شیطانهای خود خلوت کنند، میگویند: در حقیقت ما با شماییم، ما فقط [آنان را] ریشخند میکنیم.» را درباره [[عبدالله بن ابی]] و یاران [[منافق| منافقش]] میداند؛ هنگامی که به عدهای از [[صحابه]] پیامبر(ص) برخوردند و با الفاظی آنان را مورد تعریف و تمجید قرار دادند، ولی در میان خود از آنان بیزاری میجستند و خود را مسخره کننده [[مسلمانان]] معرفی میکردند.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۷.</ref> | [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نزول آیه ۱۴ سوره بقره «وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ؛ و چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند، میگویند: ایمان آوردیم و چون با شیطانهای خود خلوت کنند، میگویند: در حقیقت ما با شماییم، ما فقط [آنان را] ریشخند میکنیم.» را درباره [[عبدالله بن ابی]] و یاران [[منافق| منافقش]] میداند؛ هنگامی که به عدهای از [[صحابه]] پیامبر(ص) برخوردند و با الفاظی آنان را مورد تعریف و تمجید قرار دادند، ولی در میان خود از آنان بیزاری میجستند و خود را مسخره کننده [[مسلمان|مسلمانان]] معرفی میکردند.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۷.</ref> | ||
===بهشتی بودن یاران مسیحی سلمان=== | ===بهشتی بودن یاران مسیحی سلمان=== | ||
شیخ طوسی در مورد آیه ۶۲ سوره بقره به نقل از [[سدی|سُدّی]] آورده است که این آیه درباره [[سلمان فارسى]] و ياران مسيحى او كه قبل از [[بعثت]] بهوسيله آنها مسيحى شد، نازل گرديد. کسانی که به او خبر داده بودند به زودى [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پيامبری]] مبعوث گشته و آنان در صورت درک محضرش به او [[ایمان]] خواهند آورد.<ref>طوسی، تبیان، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۸۴.</ref> | شیخ طوسی در مورد آیه ۶۲ سوره بقره به نقل از [[سدی|سُدّی]] آورده است که این آیه درباره [[سلمان فارسی|سلمان فارسى]] و ياران مسيحى او كه قبل از [[بعثت]] بهوسيله آنها مسيحى شد، نازل گرديد. کسانی که به او خبر داده بودند به زودى [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پيامبری]] مبعوث گشته و آنان در صورت درک محضرش به او [[ایمان]] خواهند آورد.<ref>طوسی، تبیان، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۸۴.</ref> | ||
===داستان گاو بنیاسرائیل=== | ===داستان گاو بنیاسرائیل=== | ||
{{اصلی|گاو بنیاسرائیل}} | {{اصلی|گاو بنیاسرائیل}} | ||
آیات ۶۷ تا ۷۳ سوره بقره، داستان معروف گاو بنیاسرائیل را بیان میکند. این آیات بهانهجوییهای [[بنیاسرائیل]] را نشان داده و در پایان بر سنگدلی آنان تأکید کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۳۰۱.</ref> در [[تفسیر نمونه]] ماجرا اینگونه بیان شده که يكی از افراد بنى اسرائيل كشته مىشود و ميان قبايل بنى اسرائيل درباره اینکه چه کسی قاتل است، اختلاف و درگيری شکل مىگیرد. آنها برای داورى، نزد [[حضرت موسى(ع)]] مىروند و او با استمداد از پروردگار از طریق زدن عضو یک گاو ویژه به بدن مقتول، به گونهٔ اعجازآميزى زنده شده و قاتل خود را معرفی میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۰۲.</ref> این کتاب قدرت بىپايان پروردگار، معاد و عدمسختگيری را از نکات آموزندهٔ این داستان دانسته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۱۰.</ref> | آیات ۶۷ تا ۷۳ سوره بقره، داستان معروف گاو بنیاسرائیل را بیان میکند. این آیات بهانهجوییهای [[بنیاسرائیل]] را نشان داده و در پایان بر سنگدلی آنان تأکید کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۳۰۱.</ref> در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] ماجرا اینگونه بیان شده که يكی از افراد بنى اسرائيل كشته مىشود و ميان قبايل بنى اسرائيل درباره اینکه چه کسی قاتل است، اختلاف و درگيری شکل مىگیرد. آنها برای داورى، نزد [[موسی (پیامبر)|حضرت موسى(ع)]] مىروند و او با استمداد از پروردگار از طریق زدن عضو یک گاو ویژه به بدن مقتول، به گونهٔ اعجازآميزى زنده شده و قاتل خود را معرفی میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۰۲.</ref> این کتاب قدرت بىپايان پروردگار، معاد و عدمسختگيری را از نکات آموزندهٔ این داستان دانسته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۱۰.</ref> | ||
===حلال شدن برخی احکام در شبهای ماه رمضان=== | ===حلال شدن برخی احکام در شبهای ماه رمضان=== | ||
[[علی بن ابراهیم قمی]] با نقل [[روایت|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] آورده است که ابتدای اسلام عمل زناشویی از اول تا آخر [[ماه رمضان]] حرام بود و اگر کسی پیش از [[افطار]] خوابش میبرد تا موقع افطار شب بعد نمیتوانست غذا بخورد.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۶.</ref> بنابر نقل علی بن ابراهیم، در زمان [[جنگ احزاب]] یکی از [[صحابه|اصحاب پیامبر]] که پیرمردی ضعیف بود موقع افطار خوابش برد و روز بعد در هنگام کندن خندق بیهوش شد و از طرفی برخی از مسلمانان در شبهای ماه رمضان با زنان خود آمیزش میکردند؛ همین اتفاقات باعث شد [[آیه ۱۸۷ سوره بقره]] نازل شود و حکم قبلی را [[نسخ]] کند.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۶.</ref> | [[علی بن ابراهیم قمی]] با نقل [[روایت|روایتی]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] آورده است که ابتدای اسلام عمل زناشویی از اول تا آخر [[رمضان|ماه رمضان]] حرام بود و اگر کسی پیش از [[افطار]] خوابش میبرد تا موقع افطار شب بعد نمیتوانست غذا بخورد.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۶.</ref> بنابر نقل علی بن ابراهیم، در زمان [[غزوه خندق|جنگ احزاب]] یکی از [[صحابه|اصحاب پیامبر]] که پیرمردی ضعیف بود موقع افطار خوابش برد و روز بعد در هنگام کندن خندق بیهوش شد و از طرفی برخی از مسلمانان در شبهای ماه رمضان با زنان خود آمیزش میکردند؛ همین اتفاقات باعث شد [[آیه ۱۸۷ سوره بقره]] نازل شود و حکم قبلی را [[نسخ]] کند.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۶.</ref> | ||
===حرمت ازدواج با مشرکین=== | ===حرمت ازدواج با مشرکین=== | ||
نزول [[آیه ۲۲۱ سوره بقره]] را درباره مردی به نام مرثد بن ابی مرثد غنوی دانستهاند که مردی شجاع و نیرومند بود و به دستور [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] به [[مکه]] رفت تا جمعی از [[مسلمانان]] که آنجا بودند را بیرون آورد. هنگامی که مَرثَد در [[مکه]] بود زنی به نام عَناق به او اظهار علاقه کرد و خواست تا با او [[ازدواج]] کند ولی مرثد که مردی پایبند احکام بود، ازدواج با آن زن را منوط به اجازه رسول خدا دانست. وقتی در [[مدینه]] نزد پیامبر رسید و جریان را نقل کرد آیه ۲۲۱ مبنی بر منع ازدواج [[مشرکان]] با مسلمانان نازل شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۵۶۰.</ref> | نزول [[آیه ۲۲۱ سوره بقره]] را درباره مردی به نام مرثد بن ابی مرثد غنوی دانستهاند که مردی شجاع و نیرومند بود و به دستور [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] به [[مکه]] رفت تا جمعی از [[مسلمان|مسلمانان]] که آنجا بودند را بیرون آورد. هنگامی که مَرثَد در [[مکه]] بود زنی به نام عَناق به او اظهار علاقه کرد و خواست تا با او [[ازدواج]] کند ولی مرثد که مردی پایبند احکام بود، ازدواج با آن زن را منوط به اجازه رسول خدا دانست. وقتی در [[مدینه]] نزد پیامبر رسید و جریان را نقل کرد آیه ۲۲۱ مبنی بر منع ازدواج [[مشرکان]] با مسلمانان نازل شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۵۶۰.</ref> | ||
==آیات مشهور== | ==آیات مشهور== | ||
آیات متعددی از سوره بقره از جمله [[آیه خلافت انسان]]، [[آیه الکرسی]]، [[آیه شراء]]، [[آیه استرجاع]]، [[آیه ابتلای ابراهیم]] و [[آیه آمن الرسول]] جزو آیات مشهور و نامدار این سوره شمرده شده است. | آیات متعددی از سوره بقره از جمله [[آیه خلافت انسان]]، [[آیة الکرسی|آیه الکرسی]]، [[آیه لیلة المبیت|آیه شراء]]، [[آیه استرجاع]]، [[آیه ابتلای ابراهیم]] و [[آیه آمن الرسول]] جزو آیات مشهور و نامدار این سوره شمرده شده است. | ||
===آیه خلافت انسان (۳۰)=== | ===آیه خلافت انسان (۳۰)=== | ||
{{اصلی|آیه خلافت انسان}} | {{اصلی|آیه خلافت انسان}} | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
بر پایه آیه ۳۰ سوره بقره، زمانی که خداوند به فرشتگان خبر میدهد که قرار است در زمین جانشینی قرار دهد، فرشتگان چنين فهميدهاند كه اين عمل باعث وقوع فساد و خونريزى در زمين میشود. بسیاری از مفسران چنین برداشت فرشتگان را به دلیل وجود موجوداتی پیشینی در زمین دانستهاند که در آنجا فساد به پا کرده بودند.<ref>طبرسی، مجمع البيان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۷۷.</ref> | بر پایه آیه ۳۰ سوره بقره، زمانی که خداوند به فرشتگان خبر میدهد که قرار است در زمین جانشینی قرار دهد، فرشتگان چنين فهميدهاند كه اين عمل باعث وقوع فساد و خونريزى در زمين میشود. بسیاری از مفسران چنین برداشت فرشتگان را به دلیل وجود موجوداتی پیشینی در زمین دانستهاند که در آنجا فساد به پا کرده بودند.<ref>طبرسی، مجمع البيان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۷۷.</ref> | ||
[[مجمع البیان]] از [[ابن عباس]] و [[ابن مسعود]] نقل میکند که فرشتگان میدانستند حضرت آدم(ع) مرتکب [[گناه]] نمیشود، اما چون خدا به آنها گفته بود که برخی از فرزندان آدم در زمین فساد به پا میکنند، چنین سؤالی پرسیدند.<ref>طبرسی، مجمع البيان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۷۷.</ref><br /> | [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|مجمع البیان]] از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]] نقل میکند که فرشتگان میدانستند حضرت آدم(ع) مرتکب [[گناه]] نمیشود، اما چون خدا به آنها گفته بود که برخی از فرزندان آدم در زمین فساد به پا میکنند، چنین سؤالی پرسیدند.<ref>طبرسی، مجمع البيان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۷۷.</ref><br /> | ||
[[علامه طباطبایی]] علت این برداشت فرشتگان را به دلیل علم آنها به زمینی بودن انسان که ترکیبی از غضب و شهوت است، میداند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق،، ج۱، ص۱۱۵.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] علت این برداشت فرشتگان را به دلیل علم آنها به زمینی بودن انسان که ترکیبی از غضب و شهوت است، میداند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق،، ج۱، ص۱۱۵.</ref> | ||
===آیه سحر (۱۰۲)=== | ===آیه سحر (۱۰۲)=== | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
این [[آیه]] را دلیل بر حاکمیت [[خداوند]] در [[احکام]] دانسته و اینکه او قادر به تشخیص مصالح بندگان است؛ بنابراین [[مؤمنان]] نباید به سخنان نابجای افراد مغرض گوش فرا دهند و در مسئله نسخ احکام دچار تردید گردند.<ref>مکارم شیرازی، تقسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۸۹.</ref> | این [[آیه]] را دلیل بر حاکمیت [[خداوند]] در [[احکام]] دانسته و اینکه او قادر به تشخیص مصالح بندگان است؛ بنابراین [[مؤمنان]] نباید به سخنان نابجای افراد مغرض گوش فرا دهند و در مسئله نسخ احکام دچار تردید گردند.<ref>مکارم شیرازی، تقسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۸۹.</ref> | ||
[[سبب نزول]] آیه نسخ را به دلیل طعنه [[مشرکان]] و یهودیان به [[پیامبر(ص)]] میدانند. آنان نسخ شدن برخی از دستورها و احکام یا تغییر قبله از [[بیت المقدس]] به [[کعبه]] را دلیل تناقض در آرای پیامبر(ص) میدانستند و قرآن را نه کلام خدا بلکه کلام محمد معرفی میکردند؛ به همین دلیل آیه نسخ در رد ادعای آنان [[نزول قرآن|نازل]] شد.<ref>مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، س۱۷۰؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۷؛ طبرانی، تفسیر القرآن العظیم، ۲۰۰۸م، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۴.</ref> | [[سبب نزول]] آیه نسخ را به دلیل طعنه [[مشرکان]] و یهودیان به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] میدانند. آنان نسخ شدن برخی از دستورها و احکام یا تغییر قبله از [[بیتالمقدس|بیت المقدس]] به [[کعبه]] را دلیل تناقض در آرای پیامبر(ص) میدانستند و قرآن را نه کلام خدا بلکه کلام محمد معرفی میکردند؛ به همین دلیل آیه نسخ در رد ادعای آنان [[نزول قرآن|نازل]] شد.<ref>مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، س۱۷۰؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۷؛ طبرانی، تفسیر القرآن العظیم، ۲۰۰۸م، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۴.</ref> | ||
===آیه بدیع (۱۱۷)=== | ===آیه بدیع (۱۱۷)=== | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
</noinclude> | </noinclude> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[علامه طباطبایی]] با استناد به [[روایت|روایتی]] از [[امام باقر(ع)]] بدیع بودن خداوند را به این معنا دانسته که همه اشیا را به علم خود و بدون الگوی قبلی آفریده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۶.</ref> بر اساس این دیدگاه هیچ دو موجودی در جهان نیستند مگر اینکه میان آن دو تفاوت وجود دارد؛ بنابراین هر موجودی بدیع الوجود است یعنی بدون اینکه قبل از خودش نظیری داشته باشد وجود یافته در نتیجه خدا مُبدع و بدیع السموات و الارض است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۳.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] با استناد به [[روایت|روایتی]] از [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] بدیع بودن خداوند را به این معنا دانسته که همه اشیا را به علم خود و بدون الگوی قبلی آفریده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۶.</ref> بر اساس این دیدگاه هیچ دو موجودی در جهان نیستند مگر اینکه میان آن دو تفاوت وجود دارد؛ بنابراین هر موجودی بدیع الوجود است یعنی بدون اینکه قبل از خودش نظیری داشته باشد وجود یافته در نتیجه خدا مُبدع و بدیع السموات و الارض است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۳.</ref> | ||
===آیه ابتلای ابراهیم (۱۲۴)=== | ===آیه ابتلای ابراهیم (۱۲۴)=== | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
</noinclude> | </noinclude> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[آیه]] ۱۲۴ سوره بقره، به [[آیه | [[آیه]] ۱۲۴ سوره بقره، به [[آیه ابتلای ابراهیم|آیۀ ابتلا]]ء معروف است.<ref>اسعدی، «تبیین امامت قرآنی به مثابه مقامی مستقل از نبوت با تأکید بر آیه ابتلا»، ص۱۹۳.</ref> سابقه بحث از این آیه، به دوران [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] و تلاش اصحاب ائمه برای اثبات [[عصمت امامان|عصمت امام]] به وسیله این آیه برمیگردد.<ref>فاریاب، «تأملی در نظریۀ علامه طباطبائی در مفهوم امامت در آیۀ ابتلا»، ص۴۵.</ref> عالمان [[شیعه]] معتقدند [[آیه ابتلای ابراهیم|آیه ابتلاء]] بر عصمت [[امامت|امام]] دلالت دارد و منظور از واژه امام در آن، مقامی غیر از [[نبوت]] و [[رسالت]] است.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: سیدمرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۳۹و۱۴۰؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۴۴۹؛ فاضل مقداد، اللوامع الإلهیة فی المباحث الکلامیة، ۱۴۲۲ق، ص۳۳۲ و۳۳۳.</ref> در مقابل، عالمان [[اهل سنت]]، مصداقهایی چون نبوت یا رسالت را برای واژه امام مطرح کردهاند.<ref>توره، بررسی تطبیقی واژه امام در آیه ابتلا، ۱۳۸۸ش، ص۴۲-۴۴.</ref> | ||
===آیه استرجاع (۱۵۶)=== | ===آیه استرجاع (۱۵۶)=== | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
</noinclude> | </noinclude> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
بخش پایانی آیه ۱۵۶ سوره بقره که به بازگشت انسانها به سوی خدا اشاره دارد، به [[آیه استرجاع]] معروف است.<ref>خراسانی، «آیه استرجاع»، ص۳۶۹.</ref> این آیه صابران را کسانی معرفی میکند که در مصیبتها میگویند: «ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم.»<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۲۵.</ref> [[مسلمانان]] بنا بر این آیه و توصیۀ [[روایات]]، در مصیبتها آن را [[تلاوت]] میکنند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۹۳.</ref> در [[تفسیر مجمع البیان]] از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است هر کس در مصیبتها [[آیه استرجاع]] را بخواند، [[بهشت|اهل بهشت]] است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۴۳۷.</ref> | بخش پایانی آیه ۱۵۶ سوره بقره که به بازگشت انسانها به سوی خدا اشاره دارد، به [[آیه استرجاع]] معروف است.<ref>خراسانی، «آیه استرجاع»، ص۳۶۹.</ref> این آیه صابران را کسانی معرفی میکند که در مصیبتها میگویند: «ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم.»<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۲۵.</ref> [[مسلمان|مسلمانان]] بنا بر این آیه و توصیۀ [[روایات]]، در مصیبتها آن را [[تلاوت]] میکنند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۹۳.</ref> در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر مجمع البیان]] از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] نقل شده است هر کس در مصیبتها [[آیه استرجاع]] را بخواند، [[بهشت|اهل بهشت]] است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۴۳۷.</ref> | ||
===آیه استجابت دعا (۱۸۶)=== | ===آیه استجابت دعا (۱۸۶)=== | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
</noinclude> | </noinclude> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
به آیه ۲۰۷ سوره بقره، [[آیه | به آیه ۲۰۷ سوره بقره، [[آیه لیلة المبیت|آیهٔ شراء]] یا اشتراء، میگویند. این آیه درباره فداکاری [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] در [[لیلة المبیت|لیلة المَبیت]] نازل شد که برای حفظ جان [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] در بستر او خوابید.<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۲۶۲.</ref> این آیه کسانی را ستوده است که حاضرند جان خود را در ازای بهدستآوردن رضایت [[خداوند]] فدا کنند.<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲، ج۲، ص۱۰۰.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] درباره ارتباط فراز اول آیه (وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ) با فراز پایانیاش (وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ) گفته است، وجود انسانی که از جان خود در راه رضای خدا درمیگذرد و انسانها از برکات او برخوردار میگردند؛ روشن است وجود چنین فردى در میان انسانها، رأفتى است از سوی خدا بر بندگانش.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۲، ص ۹۸.</ref> | ||
===آیةالکرسی (۲۵۵)=== | ===آیةالکرسی (۲۵۵)=== | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[آیةالکرسی]] در میان [[مسلمانان]] شهرت زیادی دارد و مورد توجه و تعظیم آنان بوده است. اين آيه در زمان [[پیامبر اکرم(ص)]] نيز به آيةالكرسى معروف بوده<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۳۷.</ref> و پيامبر(ص) آن را باعظمتترين آیه قرآن، نامیده است.<ref>عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۱۳۷.</ref> [[اهل بیت (ع)]] نیز در [[روایات]] متعددی درباره اهمیت آیةالکرسی و [[تفسیر]] آن سخن گفتهاند.<ref>نگاه کنید به: طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۳۷-۳۴۱.</ref> [[علامه طباطبایی]] دلیل عظمت آيةالكرسى را شامل بودن آن بر مطالب دقیقی درباره [[توحید|توحیدِ]] خالص و [[قیوم|قیمومیت]] مطلق خدا میداند و معتقد است به جز [[اسماء و صفات|اسماء ذات خدا]]، همه [[اسماء الحسنی|اسماء حُسنای]] او، به قیمومیت او برمیگردد.<ref>طباطبایی، المیزان،۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۳۷.</ref> | [[آیة الکرسی|آیةالکرسی]] در میان [[مسلمان|مسلمانان]] شهرت زیادی دارد و مورد توجه و تعظیم آنان بوده است. اين آيه در زمان [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] نيز به آيةالكرسى معروف بوده<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۳۷.</ref> و پيامبر(ص) آن را باعظمتترين آیه قرآن، نامیده است.<ref>عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۱۳۷.</ref> [[اهل بیت (ع)]] نیز در [[روایات]] متعددی درباره اهمیت آیةالکرسی و [[تفسیر]] آن سخن گفتهاند.<ref>نگاه کنید به: طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۳۷-۳۴۱.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] دلیل عظمت آيةالكرسى را شامل بودن آن بر مطالب دقیقی درباره [[توحید|توحیدِ]] خالص و [[قیوم|قیمومیت]] مطلق خدا میداند و معتقد است به جز [[اسماء و صفات|اسماء ذات خدا]]، همه [[اسماء الحسنی|اسماء حُسنای]] او، به قیمومیت او برمیگردد.<ref>طباطبایی، المیزان،۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۳۷.</ref> | ||
[[File:خوشنویسی آیت الکرسی توسط لیلا زندیه.jpg|بندانگشتی|400px|خوشنویسی [[آیت الکرسی]]]] | [[File:خوشنویسی آیت الکرسی توسط لیلا زندیه.jpg|بندانگشتی|400px|خوشنویسی [[آیت الکرسی]]]] | ||
برای واژه «کرسی»، معانی مختلفی همچون قلمرو حکومت، منطقه نفوذ علم و موجودی گستردهتر از آسمان و زمین گفته شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۷۲-۲۷۴.</ref> بر طبق [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق(ع)]]، «کرسی» علم اختصاصی [[خداوند]] است که هیچ یک از [[پیامبران]] و فرستادگان و حجتهایش را بر آن آگاه نکرده است.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۶ق، ص۲۹.</ref> | برای واژه «کرسی»، معانی مختلفی همچون قلمرو حکومت، منطقه نفوذ علم و موجودی گستردهتر از آسمان و زمین گفته شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۷۲-۲۷۴.</ref> بر طبق [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، «کرسی» علم اختصاصی [[خداوند]] است که هیچ یک از [[پیامبران]] و فرستادگان و حجتهایش را بر آن آگاه نکرده است.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۶ق، ص۲۹.</ref> | ||
===آیه عدم اکراه در دین (۲۵۶)=== | ===آیه عدم اکراه در دین (۲۵۶)=== | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
</noinclude> | </noinclude> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[آیه ۲۵۶ سوره بقره]] را نشان بر اجباری نبودن پذیریش دین به ویژه [[دین اسلام]] بر [[کافر|کافران]]، [[مشرک|مشرکان]] و دیگران دانستهاند؛ چراکه مسیر حق از باطل روشن شده است. این [[آیه]] همچنین برای سخن و عمل اجباری هیچ ارزش دنیوی و اخروی از نظر شریعت قائل نیست.<ref>مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۹۶.</ref> | [[آیه لا اکراه فی الدین|آیه ۲۵۶ سوره بقره]] را نشان بر اجباری نبودن پذیریش دین به ویژه [[دین اسلام]] بر [[کافر|کافران]]، [[مشرک|مشرکان]] و دیگران دانستهاند؛ چراکه مسیر حق از باطل روشن شده است. این [[آیه]] همچنین برای سخن و عمل اجباری هیچ ارزش دنیوی و اخروی از نظر شریعت قائل نیست.<ref>مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۹۶.</ref> | ||
درباره سبب نزول این آیه گفتهاند یکی از [[اصحاب پیامبر(ص)]] از او خواست، دو پسرش را که مسیحی شده بودند، به دین [[اسلام]] برگرداند. در پاسخ به این درخواست، آيه ۲۵۶ سوره بقره نازل شد که ایمانآوردن به دین اجباری نيست.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص ۲۷۸.</ref> به نوشته [[مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه]]، اين آيه نشان میدهد که دین اسلام با اجبار و زور شمشير و قدرت نظامى پيش نرفته است. به گفته وی، به علت آنکه آیه قبل، از عقاید بنیادین دین، مانند [[توحید]] و صفات خدا سخن میگوید و این عقاید با عقل قابل استدلال است، از این آیه میتوان نتیجه گرفت که دین نیازی به اجبار ندارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص ۲۷۹.</ref><br /> | درباره سبب نزول این آیه گفتهاند یکی از [[اصحاب پیامبر(ص)]] از او خواست، دو پسرش را که مسیحی شده بودند، به دین [[اسلام]] برگرداند. در پاسخ به این درخواست، آيه ۲۵۶ سوره بقره نازل شد که ایمانآوردن به دین اجباری نيست.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص ۲۷۸.</ref> به نوشته [[مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه]]، اين آيه نشان میدهد که دین اسلام با اجبار و زور شمشير و قدرت نظامى پيش نرفته است. به گفته وی، به علت آنکه آیه قبل، از عقاید بنیادین دین، مانند [[توحید]] و صفات خدا سخن میگوید و این عقاید با عقل قابل استدلال است، از این آیه میتوان نتیجه گرفت که دین نیازی به اجبار ندارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص ۲۷۹.</ref><br /> |