پرش به محتوا

احمد بن موسی بن جعفر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴: خط ۴۴:
بعضی از منابع، به قیام احمد بن موسی(ع) بر ضد [[خلفای عباسی]] اشاره کرده، ولی نسبت به جزئیات و چگونگی آن نپرداخته‌اند. این گزارش‌های تاریخی، حاکی از حضور احمد در قیام [[ابن طباطبا]] بوده است.<ref>کشی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش،‌ ص۴۷۲.</ref>
بعضی از منابع، به قیام احمد بن موسی(ع) بر ضد [[خلفای عباسی]] اشاره کرده، ولی نسبت به جزئیات و چگونگی آن نپرداخته‌اند. این گزارش‌های تاریخی، حاکی از حضور احمد در قیام [[ابن طباطبا]] بوده است.<ref>کشی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش،‌ ص۴۷۲.</ref>


== هجرت به [[ایران]] ==
== هجرت به ایران ==
احمد بن موسی(ع) همراه با کاروانی عظیم که جمعیت آن تا پانزده هزار گزارش شده است به ایران مهاجرت کرد،<ref>سلطان الواعظین، شب‌های پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۷.</ref> دو دلیل برای این هجرت ذکر شده است:
احمد بن موسی(ع) همراه با کاروانی عظیم که جمعیت آن تا پانزده هزار گزارش شده است به ایران مهاجرت کرد،<ref>سلطان الواعظین، شب‌های پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۷.</ref> دو دلیل برای این هجرت ذکر شده است:


# خون خواهی برادرش علی بن موسی الرضا(ع) که به دست [[مأمون]] به [[شهادت]] رسید.<ref>بیهقی،‌ لباب الانساب و الالقاب الاعقاب،  ابوالحسن علی بن زید، نسخه خطی، مرکز اسناد دانشگاه تهران.</ref>
# خون خواهی برادرش علی بن موسی(ع) که به دست [[مأمون]] به [[شهادت]] رسید.<ref>بیهقی،‌ لباب الانساب و الالقاب الاعقاب،  ابوالحسن علی بن زید، نسخه خطی، مرکز اسناد دانشگاه تهران.</ref>
# برای دیدار برادر در مرو بود که در میانه راه از شهادت برادر آگاهی یافت.<ref>سلطان الواعظین، شب‌های پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۸.</ref>
# برای دیدار علی بن موسی الرضا(ع) که در میانه راه از شهادت برادر آگاهی یافت.<ref>سلطان الواعظین، شب‌های پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۸.</ref>
[[پرونده:حرم شاهچراغ.jpg|بندانگشتی|200px|نمایی از حرم احمد بن موسی شاهچراغ در [[شیراز]]]]
[[پرونده:حرم شاهچراغ.jpg|بندانگشتی|200px|نمایی از حرم احمد بن موسی شاهچراغ در [[شیراز]]]]


== شهادت احمد بن موسی(ع) و یاران ==
== شهادت احمد بن موسی(ع) و یاران ==
قُتلُغ خان، حاکم [[شیراز]] و عامل مأمون در خان زینان در هشت فرسخی شیراز با احمد بن موسی(ع) و کاروان همراه وی   ملاقات کرد و خبر شهادت امام رضا(ع) را به آنان رسانید. این خبر باعث تضعیف روحیه و پراکندگی آنان گردید. احمد به همراه نزدیکان خود راهی شیراز شد و در آن جا در جریان جنگ به شهادت رسید.<ref>رجوع کنید به: سلطان الواعظین، شب‌های پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۷.</ref>
قُتلُغ خان، حاکم [[شیراز]] و عامل مأمون در خان زینان در هشت فرسخی شیراز با احمد بن موسی(ع) و کاروان همراه وی ملاقات کرد و خبر شهادت امام رضا(ع) را به آنان رسانید. این خبر باعث تضعیف روحیه و پراکندگی آنان گردید. احمد به همراه نزدیکان خود راهی شیراز شد و در آنجا در جریان جنگ به شهادت رسید.<ref>رجوع کنید به: سلطان الواعظین، شب‌های پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۷.</ref>


== آشکار شدن قبر ==
== آشکار شدن قبر ==
در منابع تاریخی، چند قول مختلف درباره یافته شدن مزار احمد بن موسی دیده می‌شود:
در منابع تاریخی، چند قول مختلف درباره یافته شدن مزار احمد بن موسی دیده می‌شود:
#تا اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، نقلی مبنی بر آگاهی از محل دفن احمد بن موسی در منابع وجود ندارد.<ref>زاهدی، «احمد بن موسی(ع)»، ص ۹۸.</ref> برخی منابع مانند ریاض الانساب ملک الکتاب شیرازی و بحر الانساب تیموری، از کشف مزار احمد بن موسی در قرن چهارم و در زمان [[عضدالدوله دیلمی]] (۳۷۲ – ۳۳۸) خبر داده‌اند. برخی از منابع مدعی شده‌اند که قبر احمد بن موسی تا سیصد سال مخفی بود تا آنکه در زمان عضدالدوله دیلمی   یافته شد.<ref>مجد الاشرف، آثار الاحمدیه، ص۲ – ۸.</ref>
#تا اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، نقلی مبنی بر آگاهی از محل دفن احمد بن موسی در منابع وجود ندارد.<ref>زاهدی، «احمد بن موسی(ع)»، ص ۹۸.</ref> برخی منابع مانند ریاض الانساب ملک الکتاب شیرازی و بحر الانساب تیموری، از کشف مزار احمد بن موسی در قرن چهارم و در زمان [[عضدالدوله دیلمی]] (۳۷۲ – ۳۳۸) خبر داده‌اند. برخی از منابع مدعی شده‌اند که قبر احمد بن موسی تا سیصد سال مخفی بود تا آنکه در زمان عضدالدوله دیلمی یافته شد.<ref>مجد الاشرف، آثار الاحمدیه، ص۲ – ۸.</ref>
#بنابر نقل ملحقات انوار النعمانیه از لباب الانساب بیهقی، و نقل سید محسن امین از لب الانساب نیشابوری، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی در شیراز، در اوایل قرن پنجم هجری رخ داده است.
#بنابر نقل ملحقات انوار النعمانیه از لباب الانساب بیهقی، و نقل سید محسن امین از لب الانساب نیشابوری، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی در شیراز، در اوایل قرن پنجم هجری رخ داده است.
#منابع دیگری مانند «شدّ الآزار»، سفرنامه ابن بطوطه و «نزهة القلوب»، که همگی در قرن هشتم نوشته شده‌اند، پیدا شدن مدفن او را در قرن هفتم و هشتم آورده‌اند.<ref>زاهدی، «احمد بن موسی(ع)»، ص۹۸.</ref> برخی منابع گفته‌اند که آشکار شدن مزار احمد بن موسی، در زمان امیر مقرب الدین از وزرا و نزدیکان اتابک ابوبکر (۶۵۸ – ۶۵۳) <ref>فرصت شیرازی، آثار العجم، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۷۴۵.</ref> بوده است و جنازه او را از روی [[انگشتری]] وی که نگینش به عبارت «‌العزّة لله احمد بن موسی‌» منقوش بود شناخته‌اند.<ref>جنید شیرازی، شدّ الازار، ۱۳۲۸ش، ص۲۸۹-۲۹۰.</ref>
#منابع دیگری مانند «شدّ الآزار»، سفرنامه ابن بطوطه و «نزهة القلوب»، که همگی در قرن هشتم نوشته شده‌اند، پیدا شدن مدفن او را در قرن هفتم و هشتم آورده‌اند.<ref>زاهدی، «احمد بن موسی(ع)»، ص۹۸.</ref> برخی منابع گفته‌اند که آشکار شدن مزار احمد بن موسی، در زمان امیر مقرب الدین از وزرا و نزدیکان اتابک ابوبکر (۶۵۸ – ۶۵۳) <ref>فرصت شیرازی، آثار العجم، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۷۴۵.</ref> بوده است و جنازه او را از روی [[انگشتری]] وی که نگینش به عبارت «‌العزّة لله احمد بن موسی‌» منقوش بود شناخته‌اند.<ref>جنید شیرازی، شدّ الازار، ۱۳۲۸ش، ص۲۸۹-۲۹۰.</ref>
خط ۶۶: خط ۶۶:
تا زمان [[عضدالدوله]]، کسی از مدفن شاه‌چراغ(ع) اطلاع نداشت و مکان حاضر، تل گلی بیشتر نبود که در اطراف آن خانه‌های متعدد وجود داشت. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‌ای گلی داشت و در هر شب [[جمعه (روز)|جمعه]]، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح نورش به نظر می‌رسد. چند شب جمعه مراقب بود و روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت. با خود اندیشید شاید این مکان قبر یکی از امام زادگان یا اولیای خدا باشد و بهتر است که امیر عضدالدوله را بر این وضع آگاه نماید. هنگام روز به همین قصد به سرای عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آن چه را دیده بود، به عرض رسانید. امیر و حاضران از بیانش در تعجب شدند. درباریان که چنین موضوعی را خلاف می‌دانستند، هر کدام با سلیقه خود چیزی بیان کردند. یکی گفت: پیرزن به علت ضعف قوا، شب خوابش نمی‌برد. و هر کس سخنی می‌گفت. عضدالدوله گفت: «نباید چنین باشد که شما می‌گویید. سخنان این زن در دل من اثری نیکو باقی گذاشت؛ زیرا می‌گوید که این چراغ، فقط در شب‌های جمعه، آن هم در ثلث آخر شب دیده می‌شود نه همه شب‌ها و نه تمام شب جمعه. با توجه به این موضوع، بایستی دقت بیشتری داشت؛ باشد که سرّی از اسرار مکشوف گردد.» به هر حال قرار شد که اولین شب جمعه آینده، شخصاً درون خانه پیرزن به مهمانی رود و خود چراغ را معاینه و مشاهده کند. چون شب جمعه فرا رسید، شاه به خانه پیرزن آمد. چون ثلث آخر شب شد، چشمش را متوجه سمتی نمود که چراغ را به او نشان می‌داد، وی آشکارا نور چراغ را دید و در شگفتی عجیب بماند. حیران و متفکر به سرای خویش بازگشت و با خود گفت: «این آثار و علایم چگونه و از کجا می‌تواند باشد و آیا آن چه را دیده‌ام، خواب بوده است یا بیداری؟»
تا زمان [[عضدالدوله]]، کسی از مدفن شاه‌چراغ(ع) اطلاع نداشت و مکان حاضر، تل گلی بیشتر نبود که در اطراف آن خانه‌های متعدد وجود داشت. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‌ای گلی داشت و در هر شب [[جمعه (روز)|جمعه]]، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح نورش به نظر می‌رسد. چند شب جمعه مراقب بود و روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت. با خود اندیشید شاید این مکان قبر یکی از امام زادگان یا اولیای خدا باشد و بهتر است که امیر عضدالدوله را بر این وضع آگاه نماید. هنگام روز به همین قصد به سرای عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آن چه را دیده بود، به عرض رسانید. امیر و حاضران از بیانش در تعجب شدند. درباریان که چنین موضوعی را خلاف می‌دانستند، هر کدام با سلیقه خود چیزی بیان کردند. یکی گفت: پیرزن به علت ضعف قوا، شب خوابش نمی‌برد. و هر کس سخنی می‌گفت. عضدالدوله گفت: «نباید چنین باشد که شما می‌گویید. سخنان این زن در دل من اثری نیکو باقی گذاشت؛ زیرا می‌گوید که این چراغ، فقط در شب‌های جمعه، آن هم در ثلث آخر شب دیده می‌شود نه همه شب‌ها و نه تمام شب جمعه. با توجه به این موضوع، بایستی دقت بیشتری داشت؛ باشد که سرّی از اسرار مکشوف گردد.» به هر حال قرار شد که اولین شب جمعه آینده، شخصاً درون خانه پیرزن به مهمانی رود و خود چراغ را معاینه و مشاهده کند. چون شب جمعه فرا رسید، شاه به خانه پیرزن آمد. چون ثلث آخر شب شد، چشمش را متوجه سمتی نمود که چراغ را به او نشان می‌داد، وی آشکارا نور چراغ را دید و در شگفتی عجیب بماند. حیران و متفکر به سرای خویش بازگشت و با خود گفت: «این آثار و علایم چگونه و از کجا می‌تواند باشد و آیا آن چه را دیده‌ام، خواب بوده است یا بیداری؟»


در همین تحیر و تفکر، به خواب رفت. در عالم رؤیا سیدی بزرگ‌وار و جلیل القدر را زیارت کرد که به او فرمود:‌ ای امیر از چه در خیالی؟ در این محل، مدفن من است و من احمد بن موسی الکاظم هستم و برای اطمینان خاطر خود، کسی را در همین محل نزد ما بفرست تا انگشتری به جهت تو بفرستم.» و چون عضدالدوله چنین بدید و بشنید، شادمان از خواب بیدار گردید...<ref>زاهدی، «احمد بن موسی(ع)»، ص۹۹ - ۱۰۳.</ref>
در همین تحیر و تفکر، به خواب رفت. در عالم رؤیا سیدی بزرگوار و جلیل القدر را زیارت کرد که به او فرمود:‌ ای امیر از چه در خیالی؟ در این محل، مدفن من است و من احمد بن موسی الکاظم هستم و برای اطمینان خاطر خود، کسی را در همین محل نزد ما بفرست تا انگشتری به جهت تو بفرستم.» و چون عضدالدوله چنین بدید و بشنید، شادمان از خواب بیدار گردید...<ref>زاهدی، «احمد بن موسی(ع)»، ص۹۹ - ۱۰۳.</ref>


== مدفن احمد بن موسی(ع) ==
== مدفن احمد بن موسی(ع) ==
Automoderated users، confirmed، templateeditor
۲٬۸۴۸

ویرایش