Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==ترک عراق و آمدن به تهران== | ==ترک عراق و آمدن به تهران== | ||
فشار اصولیان سبب شد تا میرزا محمد، [[عراق]] را ترک گوید و راهی [[ایران]] شود. وی مدتی را در [[مشهد]] و دیگر شهرهای ایران گذراند و با استقبال دستگاه حکومتی فتحعلی شاه، مدت ۴ سال در [[تهران]] اقامت کرد<ref>شیروانی، همانجا</ref>. حضور او در تهران مصادف با شروع دوره اول جنگهای ایران و روسیه (<small>۱۲۱۸- ۱۲۲۸ق</small>) بوده است. وی در تمام این مدت مورد توجه و احترام شاه قاجار بود و روزگار را به تصنیف و تدریس میگذرانید و از آنجا که از او کراماتی در میان عامه شهرت یافت، به «صاحب الکرامات» ملقب شد.<ref>ابراهیم، همانجا</ref>{{ | فشار اصولیان سبب شد تا میرزا محمد، [[عراق]] را ترک گوید و راهی [[ایران]] شود. وی مدتی را در [[مشهد]] و دیگر شهرهای ایران گذراند و با استقبال دستگاه حکومتی فتحعلی شاه، مدت ۴ سال در [[تهران]] اقامت کرد<ref>شیروانی، همانجا</ref>. حضور او در تهران مصادف با شروع دوره اول جنگهای ایران و روسیه (<small>۱۲۱۸- ۱۲۲۸ق</small>) بوده است. وی در تمام این مدت مورد توجه و احترام شاه قاجار بود و روزگار را به تصنیف و تدریس میگذرانید و از آنجا که از او کراماتی در میان عامه شهرت یافت، به «صاحب الکرامات» ملقب شد.<ref>ابراهیم، همانجا</ref>{{یاد|در خلال سکونت میرزا محمد در [[تهران]]، کراماتی از او در میان عامه شهرت یافت، و او به «صاحب الکرامات» ملقب شد.(ابراهیم، همانجا) یکی از کراماتی که به او منتسب شد، داستان پیشگویی در خصوص قتل سیسیانوف فرمانده سپاه روسیه در منطقه قفقاز بود: میرزا محمد به [[فتحعلی شاه قاجار]] پیشنهاد کرد که حاضر است برای نابودی این فرمانده روسی چله بنشیند تا پس از گذشت ۴۰ روز، سرِ سیسیانوف را برای شاه بیاورند و در عوض، حکومت [[قاجار]] متعهد گردد که حقیقت ماجرا را آشکار، و از [[اخباری گری]] حمایت کند. به دنبال این گفتوگو، میرزا محمد به [[حرم عبدالعظیم حسنی]] در [[ری]] رفت و در حجرهای، در به روی خود بست و با اعمالی خاص، چله نشست.(درباره اعمال غریب او در این چله، نک: نفیسی، ج۱، صص۲۵۱-۲۵۲؛ سپهر، ج۱، صص۸۲ -۸۳.) پس از گذشت ۴۰ روز، سرِ سردار روس توسط سواری به درگاه فتحعلی شاه آورده شد.<br> | ||
بر زبانها چنان بود که میرزا محمد چند سالی پیش از کشته شدنش در رسالهای، تاریخ کشته شدن خود را اینگونه پیش بینی کرده بود: «صدوق غلب، صار تاریخنا»(معلم، همانجا) که عبارت «صدوق غلب» به [[حروف ابجد|حساب ابجد]] ۱۲۳۲ق (<small>سال وفاتش</small>) را نشان میدهد. حتی برخی مدعی اند که او شب قبل از حادثه، به صراحت گفته بود که چند ساعتی بیش، از زندگانی وی باقی نمانده است.(سپهر، همانجا)}} | بر زبانها چنان بود که میرزا محمد چند سالی پیش از کشته شدنش در رسالهای، تاریخ کشته شدن خود را اینگونه پیش بینی کرده بود: «صدوق غلب، صار تاریخنا»(معلم، همانجا) که عبارت «صدوق غلب» به [[حروف ابجد|حساب ابجد]] ۱۲۳۲ق (<small>سال وفاتش</small>) را نشان میدهد. حتی برخی مدعی اند که او شب قبل از حادثه، به صراحت گفته بود که چند ساعتی بیش، از زندگانی وی باقی نمانده است.(سپهر، همانجا)}} | ||
ویرایش