Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس2}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
تیراندازانی که بر سمت چپ لشکر گمارده شده بودند، به طمع [[غنیمت]]، جایگاه خود را ترک کردند و اصرار [[عبدالله بن جبیر]] که آنان را به فرمانبرداری از دستور پیامبر(ص) فرا میخواند، سودی نبخشید. [[خالد بن ولید]] که پیشتر نیز به تنگهای که تیراندازان [[مدینه]] در دست داشتند، توجه کرده، ولی کاری از پیش نبرده بود.<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> اینبار به تنی چند از تیراندازان باقی مانده هجوم برد و عکرمه نیز با او همراه شد<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۲ـ۴۱.</ref> و همگی از پشت سر به لشکر مسلمانان که در حال تعقیب پیادگان لشکر مشرکان بودند، تاختند. در این میان کسی ندا داد که [[پیامبر(ص)]] کشته شده است.<ref>زهری، المغازی النبویة، ص۷۷؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۲۷؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> این خبر سخت موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد چنانچه مسلمانان پراکنده شدند و حتی برخی به سوی کوه پناه بردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۵.</ref> گفتهاند در گرماگرم نبرد، چند تن از مشرکان قصد جان پیامبر(ص) را کردند که بر اثر آن، دندان پیامبر(ص) شکست و صورت ایشان شکاف برداشت.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۴۴ نیز ر.ک: زهری، المغازی النبویة، ص۷۷؛ طبری، تاریخ، ج۲ ص۵۱۹.</ref> در حالی که تنها شمار اندکی از یاران در کنار پیامبر باقی مانده بودند<ref> واقدی، المغازی، ج۱ ص۲۴۰.</ref> و پیامبر زخمهای متعدد برداشته بود به شکاف کوه پناه برد.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۲۳۰؛ نیز ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۸۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۱۸.</ref> | تیراندازانی که بر سمت چپ لشکر گمارده شده بودند، به طمع [[غنیمت]]، جایگاه خود را ترک کردند و اصرار [[عبدالله بن جبیر]] که آنان را به فرمانبرداری از دستور پیامبر(ص) فرا میخواند، سودی نبخشید. [[خالد بن ولید]] که پیشتر نیز به تنگهای که تیراندازان [[مدینه]] در دست داشتند، توجه کرده، ولی کاری از پیش نبرده بود.<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> اینبار به تنی چند از تیراندازان باقی مانده هجوم برد و عکرمه نیز با او همراه شد<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۲ـ۴۱.</ref> و همگی از پشت سر به لشکر مسلمانان که در حال تعقیب پیادگان لشکر مشرکان بودند، تاختند. در این میان کسی ندا داد که [[پیامبر(ص)]] کشته شده است.<ref>زهری، المغازی النبویة، ص۷۷؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۲۷؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> این خبر سخت موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد چنانچه مسلمانان پراکنده شدند و حتی برخی به سوی کوه پناه بردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۵.</ref> گفتهاند در گرماگرم نبرد، چند تن از مشرکان قصد جان پیامبر(ص) را کردند که بر اثر آن، دندان پیامبر(ص) شکست و صورت ایشان شکاف برداشت.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۴۴ نیز ر.ک: زهری، المغازی النبویة، ص۷۷؛ طبری، تاریخ، ج۲ ص۵۱۹.</ref> در حالی که تنها شمار اندکی از یاران در کنار پیامبر باقی مانده بودند<ref> واقدی، المغازی، ج۱ ص۲۴۰.</ref> و پیامبر زخمهای متعدد برداشته بود به شکاف کوه پناه برد.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۲۳۰؛ نیز ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۸۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۱۸.</ref> | ||
به روایت [[شیخ مفید]] از ابن مسعود: پریشانی مسلمین به جایی رسید که همگی گریختند و جز [[علی بن ابی طالب]]، کسی با رسول خدا باقی نماند.{{ | به روایت [[شیخ مفید]] از ابن مسعود: پریشانی مسلمین به جایی رسید که همگی گریختند و جز [[علی بن ابی طالب]]، کسی با رسول خدا باقی نماند.{{یاد| براساس منابع تاریخی جمله معروف لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار، و لا فَتی اِلاّ عَلی؛ وشبیه این مضمون در وصف شجاعت امام علی(ع) در جنگ احد در آسمان پیچید طبری، تاریخ طبری،۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۰۲۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۰۷. بحار الأنوار، ج۲۰، ص۱۱۲ }} سپس چند نفر، از جمله: پیش از همه [[عاصم بن ثابت]] و [[ابودجانه]] و [[سهل بن حنیف]] به رسول خدا پیوستند.<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۲۵۶.</ref> | ||
===شهادت حمزه=== | ===شهادت حمزه=== | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
===حضور فاطمه (س) و دیگر زنان=== | ===حضور فاطمه (س) و دیگر زنان=== | ||
پس از [[جنگ احد|جنگ اُحُد]] به [[فاطمه(س)]] خبر دادند پدرش در جنگ آسیب دیده است؛ سنگی به چهره او رسیده و چهرهاش را خونین ساخته است. او با دستهای از زنان برخاست و آب و خوردنی بر پشت خود برداشت و به رزمگاه رفت. زنان، مجروحان را آب میدادند و زخمهای آنان را میبستند و فاطمه(س) با کمک [[امام علی(ع)]] <ref>واقدی، مغازي، ج۱، ص ۲۵۰</ref>{{ | پس از [[جنگ احد|جنگ اُحُد]] به [[فاطمه(س)]] خبر دادند پدرش در جنگ آسیب دیده است؛ سنگی به چهره او رسیده و چهرهاش را خونین ساخته است. او با دستهای از زنان برخاست و آب و خوردنی بر پشت خود برداشت و به رزمگاه رفت. زنان، مجروحان را آب میدادند و زخمهای آنان را میبستند و فاطمه(س) با کمک [[امام علی(ع)]] <ref>واقدی، مغازي، ج۱، ص ۲۵۰</ref>{{یاد|فَلَمّا رَأَتْ فَاطِمَةُ الدّمَ لَا يَرْقَأُ- وَهِيَ تَغْسِلُ الدّمَ، وَعَلِيّ عَلَيْهِ السّلَامُ يَصُبّ الْمَاءَ عَلَيْهَا بِالْمِجَنّ- أَخَذَتْ قِطْعَةَ حَصِيرٍ فَأَحْرَقَتْهُ حَتّى صَارَ رَمَادًا، ثُمّ أَلْصَقَتْهُ بِالْجُرْحِ فَاسْتَمْسَكَ الدّمُ. }} جراحت پدر را شستشو میداد.<ref>مغازی، ص ۲۴۹؛ و ر.ک: انساب الاشراف، ص ۳۲۴. واقدی شمار زنان را ۱۴ تن نوشته است. به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۷۸.</ref> خون بند نمیآمد. پاره بوریایی را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم گذاشت تا جریان خون قطع شود.<ref>مغازی، ص ۲۵۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۷۸.</ref> | ||
==تعقیب قریش== | ==تعقیب قریش== | ||
با توجه به شکست مسلمانان و احتمال شورش منافقان و یهودیان که از این جریان خوشحال بودند و نیز احتمال حمله دوباره مشرکین به مدینه، پیامبر(ص) از طرف خدا دستور یافت تا در فردای حادثه احد، مشرکین را تعقیب نماید. مسلمانان{{ | با توجه به شکست مسلمانان و احتمال شورش منافقان و یهودیان که از این جریان خوشحال بودند و نیز احتمال حمله دوباره مشرکین به مدینه، پیامبر(ص) از طرف خدا دستور یافت تا در فردای حادثه احد، مشرکین را تعقیب نماید. مسلمانان{{یاد| بر اساس گزارش های موجود در منابع تاریخی مسلمانان حاضر در حمراءالاسد یا کسانی بودند که در اُحد حضور داشتند و یا طبق امر پیامبر(ص) کسانی که افزون بر حضور، در میدان نبرد احد زخم هم برداشته بودند. در برخی از گزارش ها نیز آمده که حتی برخی مجروحان یکدیگر را کمک می کردند تا بتوانند در حمراءالاسد حضور بیابند.محمد بن عمر وهو أخو رافع بن سهل وهما اللذان خرجا إلى حمراء الأسد وهما جريحان يحمل أحدهما صاحبه ولم يكن لهما ظهر ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج۳،ص ۴۴۶ }} به دستور پیامبر(ع) عمل کرده، دشمن را تا حمراءالاسد تعقیب نمودند.<ref>إعلام الورى، الطبرسي ،ج۱،ص:۱۸۳.</ref> این جریان به [[غزوه حمراء الاسد]] معروف شد. | ||
==زمان وقوع== | ==زمان وقوع== |
ویرایش