Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
(←آیات الاحکام: اصلاح) |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
'''تعداد آیات و دیگر ویژگیها''' | '''تعداد آیات و دیگر ویژگیها''' | ||
سوره لقمان ۳۴ آیه،{{ | سوره لقمان ۳۴ آیه،{{یاد|تعداد آیات این سوره در نزد قاریان [[حجاز]] ۳۳ و به نظر دیگر قاریان ۳۴ آیه است که نظریه دوم مشهور است.(خرمشاهی، «سوره لقمان»، ج۲، ص۱۲۴۶-۱۲۴۵)}} ۵۵۰ کلمه و ۲۱۷۱ حرف دارد و هفدهمین سورهای است که با [[حروف مقطعه]] آغاز کشته است و ششمین سوره از [[سورههای «لامات»|سورههای هفتگانه لامات]] است که با حروف رمزی و مقطعه «الم» آغاز میشوند. سوره لقمان از [[سورههای مثانی]] و مقداری کمتر از یک حزب است.<ref>صفوی، «سوره لقمان»، ص۷۹۹.</ref> برخی معتقدند دو آیه ۲۷ و ۲۸ این سوره در [[مدینه]] نازل شده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۱۴.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
برخی از [[مفسران]] معتقدند خداوند [[سوره روم]] را با آیاتی که بر [[نبوت]] پیامبر اسلام دلالت داشته، به اتمام رسانیده و در ادامه همان مطلب، سوره لقمان را با سخن گفتن از [[قرآن]] آغاز میکند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۸۸.</ref> | برخی از [[مفسران]] معتقدند خداوند [[سوره روم]] را با آیاتی که بر [[نبوت]] پیامبر اسلام دلالت داشته، به اتمام رسانیده و در ادامه همان مطلب، سوره لقمان را با سخن گفتن از [[قرآن]] آغاز میکند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۸۸.</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
بسیاری از [[مفسر|مفسران]] اشاره به رعایت اعتدال در راهرفتن را در این آیه تنها اشاره به یکی از مصادیق اعتدال دانستهاند؛ وگرنه رعایت میانهروی را دستوری عام میدانند که باید در همه کارها مد نظر قرار گیرد.<ref>فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۲۲؛مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷،ص۵۷-۵۸؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ح۷، ص۲۸۰.</ref> | بسیاری از [[مفسر|مفسران]] اشاره به رعایت اعتدال در راهرفتن را در این آیه تنها اشاره به یکی از مصادیق اعتدال دانستهاند؛ وگرنه رعایت میانهروی را دستوری عام میدانند که باید در همه کارها مد نظر قرار گیرد.<ref>فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۲۲؛مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷،ص۵۷-۵۸؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ح۷، ص۲۸۰.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
در این آیه تعبیر «ناخوشترین بانگها بانگ خران است» علت بلند نکردن صدا است و گویا چنین معنایی مراد بوده: صدای خود را بالا مبر زیرا بلند کردن صدا نشانه بزرگی و قدرت انسان نیست، همانگونه که میبینیم صدای الاغ از همه صداها بلندتر است اما این بلندی نه نشانه کمال است و نه نشانه بزرگی، بلکه حتی نشان از زشتی صدا است و بلندی صدا در الاغ با زشتی صدای او همراه گشته است. گفتنی است که ذکر اینگونه صفات در قرآن تنها جنبه تشبیهی داشته و مورد پذیرش همگان است و با توجه به عدم وجود فهم و عقل برای این حیوانات، باید اینها را در حد مثالهایی دانست که هیچ تحقیر و اهانتی در آن وجود ندارد.<ref>کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۷، ص۲۱۲.</ref> [[تفسیر مجمع البیان]] با نقل روایتی منظور آیه را زشت شمردن صدای مردمان جاهل دانسته که گویا چون الاغ هستند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۸۸.</ref>{{ | در این آیه تعبیر «ناخوشترین بانگها بانگ خران است» علت بلند نکردن صدا است و گویا چنین معنایی مراد بوده: صدای خود را بالا مبر زیرا بلند کردن صدا نشانه بزرگی و قدرت انسان نیست، همانگونه که میبینیم صدای الاغ از همه صداها بلندتر است اما این بلندی نه نشانه کمال است و نه نشانه بزرگی، بلکه حتی نشان از زشتی صدا است و بلندی صدا در الاغ با زشتی صدای او همراه گشته است. گفتنی است که ذکر اینگونه صفات در قرآن تنها جنبه تشبیهی داشته و مورد پذیرش همگان است و با توجه به عدم وجود فهم و عقل برای این حیوانات، باید اینها را در حد مثالهایی دانست که هیچ تحقیر و اهانتی در آن وجود ندارد.<ref>کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۷، ص۲۱۲.</ref> [[تفسیر مجمع البیان]] با نقل روایتی منظور آیه را زشت شمردن صدای مردمان جاهل دانسته که گویا چون الاغ هستند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۸۸.</ref>{{یاد|الحمیر من الناس وهم الجهال}}در روایتی [[امام صادق(ع)]] عطسه با صدای بلند و زشت را از مصادیق آیه برشمرده است. <ref>البحراني، البرهان في تفسيرالقرآن، ج۴، ص۳۷۵.</ref> | ||
=== آیه عروة الوثقی (۲۲) === | === آیه عروة الوثقی (۲۲) === | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
=== آیه علمهای اختصاصی خداوند(۳۴) === | === آیه علمهای اختصاصی خداوند(۳۴) === | ||
'''إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ۚ إِنَّ الله، عَلِيمٌ خَبِيرٌ'''(ترجمه :آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل میکند، و آنچه را که در رحمها (ی مادران) است میداند، و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست میآورد، و هیچ کس نمیداند در چه سرزمینی میمیرد؟ خداوند عالم و آگاه است!)براساس آیه علم به برپایی روز [[قیامت]] فقط اختصاص به خداوند دارد اما علم به زمان نزول باران و آن چه در رحم مادران است هر چند اختصاص به خداوند دارد{{ | '''إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ۚ إِنَّ الله، عَلِيمٌ خَبِيرٌ'''(ترجمه :آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل میکند، و آنچه را که در رحمها (ی مادران) است میداند، و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست میآورد، و هیچ کس نمیداند در چه سرزمینی میمیرد؟ خداوند عالم و آگاه است!)براساس آیه علم به برپایی روز [[قیامت]] فقط اختصاص به خداوند دارد اما علم به زمان نزول باران و آن چه در رحم مادران است هر چند اختصاص به خداوند دارد{{یاد| گرچه دستگاهها و آزمايشهاى علمى امروز نشان مىدهند كه جنين پسر است يا دختر؛ امّا علم خداوند ازلى و نامحدود است؛ علاوه بر اين، علم به «ما فِي الْأَرْحامِ» تنها مربوط به پسر يا دختر بودن جنين نيست، بلكه استعدادها، حالات، روحيّات، و صدها دانستنى ديگر را نيز شامل مىشود كه با هيچ دستگاه و آزمايش و امكانات بشرى، قابل دستيابى نيست. قرائتی، محسن، تفسیرنور،۱۳۸۳ش، ج۷،ص۲۹۴.}} ولی به هرکس بخواهد تعلیم میکند {{یاد|إِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اللهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ ( إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ) الْآيَةَ فَيَعْلَمُ سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ وَ مَنْ يَكُونُ فِي النَّارِ حَطَباً أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً فَهَذَا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لَا يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللهُ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللهُ نَبِيَّهُ ((صلى الله عليه وآله)) فَعَلَّمَنِيهِ وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي ترجمه: علم غيب منحصر است به دانستن وقت قيامت و آنچه خداوند سبحان در گفتارش شمرده است در سوره لقمان آیه ۳۴... ولى غير از اينها پس علمى است كه خداوند به پيغمبر خود، صلّى اللهعليه و آله، ياد داد و او هم به من آموخت و دعاء كرد كه سينه من آنرا نگاهداشته و پهلوهايم احاطهاش نمايد (حفظ كرده آنرا ضبط نمايم). فيض الاسلام اصفهانى، على نقى، نهج البلاغه، ج۲، ص۳۹۸.}} دو موضوع دیگر نیز از مجهولات آدمی است یکی بی خبری از آن چه فردا برایش پیش میآید و دیگر بی خبری از این که در چه سرزمینی خواهد مُرد و همین دو نادانی سبب بی خبری نسبت به تمامی حوادث زندگانی است. آیه در واقع هشداری به انسان که با این همه جهل و نادانی در برابر خدا تمرد و سرکشی نکند و خویشتن را به هلاکت نیفکند. <ref>طباطبایی، المیزان،۱۳۹۳ق، ج۱۶، ص۲۳۸و۲۳۹. | ||
</ref> | </ref> | ||
ویرایش