پرش به محتوا

سید ابوالحسن جلوه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Safaei
خط ۶۱: خط ۶۱:


==هجرت و تحصیل==
==هجرت و تحصیل==
جلوه، پس از مرگ پدرش، به [[اصفهان]] رفت و در [[مدرسه کاسه گران |مدرسه کاسه گران]] اقامت گزید و پس از فراگیری مقدمات، به تحصیل علوم عقلی، الهی، طبیعی و ریاضی پرداخت. او تمام وقت خود را صرف تحصیل می‌کرد و با اینکه در جوانی اهل معاشرت با دوستان و ادبا و شعرا بود، از چنین معاشرتهایی منصرف شد، به طوری که شرکت در محفل شاعران را سد راه خود می‌دانست و چون متوجه شد که از استادان بهره‌ای نمی‌برد، خود مشغول مطالعه، مباحثه و تدریس گردید.
جلوه، پس از مرگ پدرش، به [[اصفهان]] رفت و در [[مدرسه کاسه گران |مدرسه کاسه گران]] اقامت گزید و پس از فراگیری مقدمات، به تحصیل علوم عقلی، الهی، طبیعی و ریاضی پرداخت. او تمام وقت خود را صرف تحصیل می‌کرد و با اینکه در جوانی اهل معاشرت با دوستان و ادبا و شعرا بود، از چنین معاشرت‌هایی منصرف شد، به طوری که شرکت در محفل شاعران را سد راه خود می‌دانست و چون متوجه شد که از استادان بهره‌ای نمی‌برد، خود مشغول مطالعه، مباحثه و تدریس گردید.


وی در ۱۲۷۳ق، به سبب مساعد نبودن اوضاع تحصیل و تدریس در [[اصفهان]] و مشکلات اجتماعی، به [[تهران]] رفت و در مدرسه دارالشفا سکنا گزید و ۴۱ سال در این مدرسه به تدریس [[حکمت]] و [[فلسفه]] و ریاضی و [[عرفان]] پرداخت. او در طول زندگی خود فقط دو سفر کوتاه به [[گیلان]] و [[تبریز]] داشت.<ref>معصوم علیشاه، ج۳، ص۵۰۷؛ نیکو همت، ص۲۱</ref>
وی در ۱۲۷۳ق، به سبب مساعد نبودن اوضاع تحصیل و تدریس در [[اصفهان]] و مشکلات اجتماعی، به [[تهران]] رفت و در مدرسه دارالشفا سکنا گزید و ۴۱ سال در این مدرسه به تدریس [[حکمت]] و [[فلسفه]] و ریاضی و [[عرفان]] پرداخت. او در طول زندگی خود فقط دو سفر کوتاه به [[گیلان]] و [[تبریز]] داشت.<ref>معصوم علیشاه، ج۳، ص۵۰۷؛ نیکو همت، ص۲۱</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:
:::«... تا از اقامت اصفهان به جهت شیوع تهیدستی و اصرار در [[عیب‌جویی]] و متعرض شدن مردمان به یکدیگر و واجب الاطاعة دانستن برخی خود را، دلتنگ شدم و به تهران آمدم و بر حسب انس و عادت و عدم قدرت بر منزل علی حده به مدرسه دارالشفاء فرود آمدم...‌» <ref>گلی زواره، ص۷۴</ref>
:::«... تا از اقامت اصفهان به جهت شیوع تهیدستی و اصرار در [[عیب‌جویی]] و متعرض شدن مردمان به یکدیگر و واجب الاطاعة دانستن برخی خود را، دلتنگ شدم و به تهران آمدم و بر حسب انس و عادت و عدم قدرت بر منزل علی حده به مدرسه دارالشفاء فرود آمدم...‌» <ref>گلی زواره، ص۷۴</ref>


{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = شعر جلوه در ترک اصفهان:{{سخ}}{{شعر}}{{ب|به شهر جی چو دلم ناامید گشت از یار | نمود وسوسه دیو که سرکشم زنگار}}{{ب|سفر گزینم و بدرود دوستان گویم | که در حضر نه مرا قدر ماند و نه مقدار}}{{ب| سروده‌اند بزرگان که‌ای هنرور مرد | به هر دیار که خوار آمدی مگیر قرار}}{{ب|که گر عزیز چو جانی چو دیر ماند هست | هماره مرد از او در گزند و در تیمار}}{{ب|از آن بسیج سفر را خیال می‌بستم | ز توشه ره خویش و ز باره رهوار}}{{ب|همی نیافتمی توشه غیر خون جگر | همی نیافتمی باره غیر پای فکار}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی |
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = شعر جلوه در ترک اصفهان:{{سخ}}{{شعر}}{{ب|به شهر جی چو دلم ناامید گشت از یار | نمود وسوسه دیو که سرکشم زنِگار}}{{ب|سفر گزینم و بدرود دوستان گویم | که در حضر نه مرا قدر ماند و نه مقدار}}{{ب| سروده‌اند بزرگان که‌ای هنرور مرد | به هر دیار که خوار آمدی مگیر قرار}}{{ب|که گر عزیز چو جانی چو دیر ماند هست | هماره مرد از او در گزند و در تیمار}}{{ب|از آن بسیج سفر را خیال می‌بستم | ز توشه ره خویش و ز باره رهوار}}{{ب|همی نیافتمی توشه غیر خون جگر | همی نیافتمی باره غیر پای فکار}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی |
| منبع = دیوان اشعار جلوه، ص۱۳۲ | تراز = وسط| عرض = 450px | اندازه خط = 10px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
| منبع = دیوان اشعار جلوه، ص۱۳۲ | تراز = وسط| عرض = 450px | اندازه خط = 10px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}


۱۶٬۸۹۳

ویرایش